ممنون از اشاره به این نقل قول از مارکس. این جمله به خوبی چالش اصلی فلسفه را نشان میدهد؛ یعنی پیوند دادن ایدهها و نظریهها با واقعیتهای زندگی روزمره. بسیاری از فیلسوفان تلاش کردهاند تا اندیشههای فلسفی را به ابزارهایی برای تغییرات واقعی تبدیل کنند. برای مثال، ژان-پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست، تأکید داشت که انسانها باید آزادی و مسئولیت خود را درک کنند و در قبال انتخابهایشان مسئول باشند. او با شرکت در جنبشهای اجتماعی نشان داد که چگونه فلسفهاش درباره آزادی و مسئولیت میتواند در زمینههای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشد. این نمونهای از فرود آمدن فلسفه به جهان واقعی است، جایی که ایدهها به عمل تبدیل میشوند.
درود استاد گرامی بیت فردوسی 14:40 ناقض مطالبی بود که از پیشاسقراطیان بیان فرمودین. فرهنگ راکد رازباور شرق با نفی و نهی حقیقتجویی عینی، کنجکاوی فلسفی ما را به تعلیق درمیآورد.🙏☘️
درود فراوان، سپاس از دقت و نکتهسنجی شما. این موضوع که چگونه مفاهیم فلسفی شرق و غرب میتوانند در تضاد یا تعامل باشند، از دیدگاه من بسیار جذاب است. بیت فردوسی را شاید بتوان از منظری دیگر تعبیر کرد که با تأکید بر رازآلودگی جهان، به ما یادآوری میکند که خرد آدمی با تمام توانی که دارد، در برخی گردنههای مسیر از ادامه راه ناتوان است. افزون بر این، در درون یک اثر و در اندیشه یک متفکر، معمولاً وجوه متناقضی دیده میشود که نشاندهنده پیچیدگی و چندلایه بودن تفکر انسان است. به عنوان مثال، امانوئل کانت در کنار تأکید بر اهمیت عقل و استدلال در شناخت حقیقت، محدودیتهای آن را نیز درک کرده بود و باور داشت که انسانها تنها قادرند به جنبههای پدیداری جهان دست یابند، نه به خودِ واقعی آن. در مجموع، من از مرور این همه آراء متفاوت و متضاد بسیار لذت میبرم. مانند مسافری هستم که در هر شهر توقفی کوتاه دارد و سپس راهی شهر دیگری میشود، هر بار با دیدگاهی جدید و تجربهای تازه. این مسیر پر پیچ و خم، برایم مملو از یافتههای شگفتانگیز است و خوشحالم که در این سفر فکری، همسفران خوبی همچون شما دارم که با تبادل نظر و گفتگو، این مسیر را پربارتر میکنید. زنده باد.
با سلام و احترام به استاد عزیز. شما هم در زبان فارسی و هم در زبان انگلیسی مهارت والایی دارید. از زحمات شما در این کانال بسیار ممنون و قدردانم. نوشتن به فارسی چون از آنلاین کیبرد استفاده میکنم سخت است و پر از اشتباه خلاصه میبخشید. سوالی دارم که به این بحث زیاد ربط ندارد و مطمئن نیستم چطور بپرسم و شاید سوال احمقانه ای باشد. آیا شما قبول دارید که اشخاصی هستند که هنر را خوب درک میکنند ولی خودشان اصلا هنر مند نیستند. مثلا در تشخیص کیفیت و ارزش چیزی خیلی خوبند، مثلا هنر نویسندگی یا سخنوری را خوب درک میکنند ولی خودشان در نوشتن و سخنوری خیلی ضعیفند. نظر شما در این مورد چیست و آیا هنر یا استعداد آموختنیست. ممنون از شما.
با سلام و احترام. از لطف شما بسیار سپاسگزارم و خوشحالم که مطالب کانال برایتان مفید بوده است. نوشتن با کیبورد آنلاین، قابل تقدیر است و نیازی به عذرخواهی نیست. در مورد سوال شما، باید بگویم که طرح این سوال نه تنها اشکالی ندارد، بلکه بسیار عمیق و قابل تأمل است. درک هنر و خلق هنر دو مقوله مجزا است. چه بسیارند کسانی که نمیتوانند اثری هنری خلق کنند اما هنر را به خوبی میشناسند و توانایی تشخیص کیفیت و ارزش آن را دارند. این خود نوعی هنر است که لزوماً به مهارت در خلق اثر هنر منجر نمیشود. در مورد آموختنی بودن هنر و استعداد نیز باید گفت بخشی از آن ذاتی است، اما بخش بزرگی از طریق آموزش، تمرین و تجربه به دست میآید. حتی کسانی که تصور میکنند استعداد هنری ندارند، میتوانند با پشتکار و یادگیری به سطح بالایی برسند. درک و خلق هنر هر دو ارزشمند است و میتوانند در کنار هم یا به صورت مستقل، به غنای فرهنگی و اجتماعی کمک کنند. ممنون که چنین سوال جالبی را مطرح کردید. زنده باد
@@yazdanmansourian Thank you for understanding. I can touch type in English, but when I want to type if Farsi, I use on-screen keyboard and use the mouse to click each letter. I've noticed I make many mistake.
@@alimirzamani979 Thank you for sharing your experience. I am happy to take questions both in English and Persian. I appreciate your contribution and the effort you put into communicating in Persian using the on-screen keyboard. I look forward to continuing our discussion on these fascinating topics.
درود عشق و نور هستید 🌹💖
درود و سپاس فراوان استاد نیک نفس عزیز. شما را جهان آفرین یار باد
با درود. " یکی از دشوارترین وظایف فیلسوفان اینست که از جهان اندیشه به جهان واقعی فرود آیند ". مارکس
ممنون از اشاره به این نقل قول از مارکس. این جمله به خوبی چالش اصلی فلسفه را نشان میدهد؛ یعنی پیوند دادن ایدهها و نظریهها با واقعیتهای زندگی روزمره. بسیاری از فیلسوفان تلاش کردهاند تا اندیشههای فلسفی را به ابزارهایی برای تغییرات واقعی تبدیل کنند.
برای مثال، ژان-پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست، تأکید داشت که انسانها باید آزادی و مسئولیت خود را درک کنند و در قبال انتخابهایشان مسئول باشند. او با شرکت در جنبشهای اجتماعی نشان داد که چگونه فلسفهاش درباره آزادی و مسئولیت میتواند در زمینههای سیاسی و اجتماعی تأثیرگذار باشد. این نمونهای از فرود آمدن فلسفه به جهان واقعی است، جایی که ایدهها به عمل تبدیل میشوند.
درود میگم؛خوشحالم ک با شما آشنا شدم💚🙏
درود و سپاس فراوان
درود استاد گرامی بیت فردوسی 14:40 ناقض مطالبی بود که از پیشاسقراطیان بیان فرمودین. فرهنگ راکد رازباور شرق با نفی و نهی حقیقتجویی عینی، کنجکاوی فلسفی ما را به تعلیق درمیآورد.🙏☘️
درود فراوان، سپاس از دقت و نکتهسنجی شما. این موضوع که چگونه مفاهیم فلسفی شرق و غرب میتوانند در تضاد یا تعامل باشند، از دیدگاه من بسیار جذاب است. بیت فردوسی را شاید بتوان از منظری دیگر تعبیر کرد که با تأکید بر رازآلودگی جهان، به ما یادآوری میکند که خرد آدمی با تمام توانی که دارد، در برخی گردنههای مسیر از ادامه راه ناتوان است. افزون بر این، در درون یک اثر و در اندیشه یک متفکر، معمولاً وجوه متناقضی دیده میشود که نشاندهنده پیچیدگی و چندلایه بودن تفکر انسان است. به عنوان مثال، امانوئل کانت در کنار تأکید بر اهمیت عقل و استدلال در شناخت حقیقت، محدودیتهای آن را نیز درک کرده بود و باور داشت که انسانها تنها قادرند به جنبههای پدیداری جهان دست یابند، نه به خودِ واقعی آن. در مجموع، من از مرور این همه آراء متفاوت و متضاد بسیار لذت میبرم. مانند مسافری هستم که در هر شهر توقفی کوتاه دارد و سپس راهی شهر دیگری میشود، هر بار با دیدگاهی جدید و تجربهای تازه. این مسیر پر پیچ و خم، برایم مملو از یافتههای شگفتانگیز است و خوشحالم که در این سفر فکری، همسفران خوبی همچون شما دارم که با تبادل نظر و گفتگو، این مسیر را پربارتر میکنید. زنده باد.
اصلا متوجه نشدم
درود بر شما، حق دارید. این نگرش به سرشت هستی کمی مبهم است و همین ابهام زمینهساز قرنها بحث و گفتگو بوده که همچنان ادامه دارد.
ببین این وجود چیه که اینهمه فیلسوف میان و میرن نمی تونن بفهمنش خخخ
دقیقاً. همگی حیران و سرگردان و هنوز به جایی نرسیدند. به قول حافظ: راز این پرده نهان است و نهان خواهد بود
با سلام و احترام به استاد عزیز. شما هم در زبان فارسی و هم در زبان انگلیسی مهارت والایی دارید. از زحمات شما در این کانال بسیار ممنون و قدردانم. نوشتن به فارسی چون از آنلاین کیبرد استفاده میکنم سخت است و پر از اشتباه خلاصه میبخشید. سوالی دارم که به این بحث زیاد ربط ندارد و مطمئن نیستم چطور بپرسم و شاید سوال احمقانه ای باشد. آیا شما قبول دارید که اشخاصی هستند که هنر را خوب درک میکنند ولی خودشان اصلا هنر مند نیستند. مثلا در تشخیص کیفیت و ارزش چیزی خیلی خوبند، مثلا هنر نویسندگی یا سخنوری را خوب درک میکنند ولی خودشان در نوشتن و سخنوری خیلی ضعیفند. نظر شما در این مورد چیست و آیا هنر یا استعداد آموختنیست. ممنون از شما.
با سلام و احترام. از لطف شما بسیار سپاسگزارم و خوشحالم که مطالب کانال برایتان مفید بوده است. نوشتن با کیبورد آنلاین، قابل تقدیر است و نیازی به عذرخواهی نیست.
در مورد سوال شما، باید بگویم که طرح این سوال نه تنها اشکالی ندارد، بلکه بسیار عمیق و قابل تأمل است. درک هنر و خلق هنر دو مقوله مجزا است. چه بسیارند کسانی که نمیتوانند اثری هنری خلق کنند اما هنر را به خوبی میشناسند و توانایی تشخیص کیفیت و ارزش آن را دارند. این خود نوعی هنر است که لزوماً به مهارت در خلق اثر هنر منجر نمیشود.
در مورد آموختنی بودن هنر و استعداد نیز باید گفت بخشی از آن ذاتی است، اما بخش بزرگی از طریق آموزش، تمرین و تجربه به دست میآید. حتی کسانی که تصور میکنند استعداد هنری ندارند، میتوانند با پشتکار و یادگیری به سطح بالایی برسند.
درک و خلق هنر هر دو ارزشمند است و میتوانند در کنار هم یا به صورت مستقل، به غنای فرهنگی و اجتماعی کمک کنند. ممنون که چنین سوال جالبی را مطرح کردید. زنده باد
@@yazdanmansourian Thank you for understanding. I can touch type in English, but when I want to type if Farsi, I use on-screen keyboard and use the mouse to click each letter. I've noticed I make many mistake.
@@alimirzamani979 Thank you for sharing your experience. I am happy to take questions both in English and Persian. I appreciate your contribution and the effort you put into communicating in Persian using the on-screen keyboard. I look forward to continuing our discussion on these fascinating topics.