کاوشی در عقل ستیزی در عرفان *** دکتر محمد باقر باقری
HTML-код
- Опубликовано: 7 фев 2025
- باید بدانیم در عرفان با کدام عقل و برای چه منظور و کاربردی مخالفت شده است.
عارفان علاوه بر اینکه رهیافت عقلی برای درک حقیقت هستی را نمی پسندند، رویکرد فقهی اهل شریعت را نیز نارسا میدانند و گاهی به شدت به سطحی نگری و ریاکاری واعظان بی عمل و شیخ های سطحی نگر می تازند.
به باور اهل طریقت، عقل، قلمروی بسیار محدود دارد که نمیتواند تجربیاتی همچون عشق را درک کند.
#dr_Bagheri_thinking_academy
#آکادمی_تفکر_دکترباقری
#دکتر_محمدباقر_باقری
#تفکر_نقادانه
مطلب بسیار مفید و مهمی را تشرح کردید . سپاسگزارم.
درود به جناب دکتر باقری عزیز که روش اندیشه ورزی درست را آموزش می دهد. 🙏❤️🙏♥️🙏💙🙏💚🙏💜🙏💛🙏🧡
راز گول زدن از طریق دین و خدا در چیست؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
۱- ایجاد تقدس در دین برای جلوگیری از شک و پرسش از ابتدای به وجود آمدن مذاهب وجود داشته است.
۲-قابلیت تفسیر نمودن های بی شمار موضوعات و مطالب کتب دینی به علل نا مفهوم بودن آنها و به سبب افسانه های تخیل برانگیز و همچنین افزودن روزمره روایات دینی فراوان توسط دکانداران دین در جوامع دینی، به دیر پایی دین ها کمک فراوانی کرده است .
۳-ترس شک کردن به وجود خدا و وحشت از جهان ناشناخته پس از مرگ و ترس از افسانه های ساختگی و وحشتناک در مورد جهنم و ترس از تنبیهات و عذابهای جاوانگی خدا برای منکران وجود خدا و و پیغمبرانش و کتابهای آنها
۴- مهارت در سخنوری رهبران دینی و آگاهی کامل آنها از شیوه های مختلف تحریک کردن احساسات مردم در مورد باور های بی پایه آنها و ایجاد ترس در مردم برای کنترل کردن افکار و روش زندگی آنها و همچنین آگاهی کامل رهبران و رواج دهندگان دین از آسان ترین روش کسب در آمد با برپایی مساجد و کلیساها و کنیسا ها و تکرار مکرر افسانه های کتب دینی برای باوراندن آنها از طریق شستشوی مغزی به مردم
۵- ایجاد امید به پاداش در جهانی دیگر توسط دکان داران دین همراه با دروغهای فریبنده و افسانه های جعلی
۶- سوء استفاده دکان داران دین از احساس ناامنی انسان و آسیب پذیری او در مقابل حوادث و بیماری ها و تشویش و نگرانی ناشی از آن . دکانداران دین با ایجاد احساس امنیت و آرامشی موقتی و تصنعی و بر پایه دروغ ها، موجب افزایش نهایی تشویش ها و اضطرابها بر اثر منفعل بودن فرد در مواجهه با مشکلات و مخاطرات زندگی می شوند و فرد را دچار فلج فکری برای چاره اندیشی و راهگشایی می کنند.
۷- ترجیحات شخصی افراد به علت دشواری در بکارگیری عقل ومنطق -اغلب افراد میل به خود فریبی دارند که به صورت نا خودآگانه عمل می کند و باورهایشان به صورت ترجیحات شخصی مانع به کار بردن عقل و منطق و تفکر نقادانه آنها می شود.
۸-احساس وحشت و ترس از نادانسته ها و مجهولات و متوسل شدن به افسانه ها و موهوماتی که غیر واقعی هستند، موجب پاسخ های غیر منطقی و کودکانه باورمندان به مسائل عمیق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شده است.
عدم شناخت واقعیت ها موجب توسل بشر به تخیل و تصورات خودش برای ایجاد دین شد. بشر باورمند این عصر به جای کاربرد روش های علمی و عملی و بر پایه اخلاق و یافتن راه حل های کار آمد برای اتحاد و پیشرفت همه مردم با هر عقیده و اعتقاد ، با توسل به باورهای ذهنی و برتری طلبی برخاسته از تعصبات بدون پایه و اساس ، تخم های نفرت و عدم تحمل عقاید دیگران و تجاوز به حقوق دگر اندیشان و نا باوران را با ترویج تهمت و توهین به ناباوران می پراکنند.
۹- باور پروری در کودکان از طریق آموزش های دینی پیش از رشد و بلوغ فکری در کودکان یکی دیگر از دلایل دیر پایی دین هاست زیرا کمتر فردی بعد از رسیدن به رشد کامل عقلی، باورهای کورکورانه کودکی خود را به زیر سوال می برد.
۱۰- وحشت و ترس منکران دین از عکس العمل های خشونت آمیز و مرگبار جامعه های بسته و انباشته از انواع تعصبها- کمترین آسیب به ناباوران دین طرد شدن آنها از سوی خانواده، دوستان و جامعه است و بیشترین آسیب ممکنه، محکوم شدن به مرگ تحت عنوان های مرتد، کافر، زندیق، گبر و غیره است.
۱۲- امر عادت به تکرار مکررات مراسم روزانه دینی توسط باور مندان موجب عدم تفکر و پرسش می شود.
۱۳- عدم آموزش های ضروری و هوشمندانه برای به کار گیری تفکر نقادانه موجب خمودگی فکری و تعصبات خام و بی پایه می شود.
۱۴- خود خواهی و تعصب و غرور خطرناک بشر که همیشه فکر می کند آنچه که او بدان باور دارد، بهترین است، یکی دیگر از علل دیر پایی دین است.
۱۵- کاربرد تقیه در دین اسلام منشا تمام فسادهای اخلاقی و و سیله پنهان کردن تمام اعمال غیر اخلاقی رهبران و سخنگویان دین اسلام است.
🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏❤️❤️❤️❤️❤️بسیارعالی،تشکر،شپاسگذارم.
واقعا سطح سواد و عقلانیت و فرهنگ شما استاد باقری تا جایی که من دیدم کم نظیر است
بزرگوارید 🙏
استاد درست است که عرفا دنبال شناخت دنیایی دیگر هستند ولی آنرا وسیله ای برای تفسیر دنیا و خوار شمردن این دنیا قرار میدهند
بسیار عالی بود
ممنون دکتر❤❤❤❤❤
متشکرم 🙏
شما هم سلسله مراتب عقل رو همانطور که عرفا میگویند تایید کردین
چون همه اهل طریقت، شریعت، ادبیات ما زیر سلطه دین بودن، همان برداشتی از عقل رو دارن که بردبار معنی میدهد، نه استفاده از قوه ادراک
اهل طریقت عقل را مذمت و نکوهش می کنند کسی بردباری و شکیبایی را مذمت نمی کند. همچنین از واژه های مترادف نظیر استدلال هم استفاده می کنند. مثلا مولانا می گوید پای استدلالیان چوبین بود. توجه داشته باشید که ریشه شناسی لغات راه مطمئنی برای پی بردن به معانی نیست چون معنی واژگان در طول زمان تغییر می کند بخصوص اگر واژه ای از زبانی دیگر قرض گرفته شده باشد که داستان دیگری پیدا می کند. عرفا عقل ورزی و تکیه به استدلال را برای درک حقیقت هستی مورد نکوهش قرار می دهند.
@@drbagheri.critical.thinking منظورم کلمه عقل که در قران آمده از عقال به معنی پابند شتر است و این راصبوری برای رهبران قبلیه ها که خوی جنگجویی داشتن بکار میبرند، ورهبر قبیله باید بر رفتارش کنترل داشته باشه.تا بتواند قبیله را کنترل کند و با معنی عقل کانتی تفاوت دارد و چون ذهنیت ما دینی است همین برداشت رو از عقل کردیم
تعریف شناخت به چیزی که در زمان و مکان بگنجد در شمول شناخت در می آید، ماوراء طبیه در شمول شناخت قرار نمی گیرد که عرفان روش آن باشد
سوال این دل که عرفا میگویند جایگاهش در انسان کجاست ؟
این دل که عرفا میگویند در کجا ی انسان قرار دارد
برای من هم همین پرسش مطرح هست
آیا عرفان در قالب شناخت در می آید که ابزارش را داشته باشیم
در واقع عقل بررسی اطلاعات موجود در ضمیر خود آگاه است و در عشق که به روشهائی مانند کشف و شهود وغیره به دانائی میرسد درواقع بررسی اطلاعات ضمیر ناخودآگاه است .
درود و سپاس .در خصوص شعر مولانا /پای استدلالیون چوبین بود/اینکه میفرمایید منظور استفاده از عقل در کشف حقیقت هستی میباشد آیا همین بنوعی تفسیر این شعر نیست؟آیا مولانا خودش به صراحت و بدون استفاده از زبان استعاره بیان کرده که منظورش کدام یک بوده؟
درود بر شما. بر اساس دیگر اشعاری که مولانا دارد نظیر «ای برادر تو همه اندیشه ای، مابقی خود استخوان و ریشه ای» میتوان به این جمع بندی رسید که عرفایی مثل او کاربرد روش عقلی را در کشف حقیقت هستی ضعیف و نارسا دانسته و عقل را در این زمینه ناتوان می دانند و راه اتصال به سرچشمه وجود را کشف و شهود میدانند. نمیتوان گفت شخصیتی مثل مولوی که در مثنوی پند و اندرزهای حکیمانه فراوان دارد، با کاربرد عقل و عقلانیت در امور جاری زندگی مخالف باشد. البته همانطور که جنابعالی فرمودید این خود یک برداشت و تفسیر است. میتواند
معنی عقل رو هم در دین اسلام که اهل عرفان و شریعت پیرو آن هستند بفرمایید
عقل در ادبیات کهن عربی از عقال به معنی پا بند شتر است، عقل در عربی یعنی شکیبایی ، کسی که بر رفتار خود مسلط است، و نه عقلی که کانت مطرح میکند
موهوم پرستان را چه به عقل و تفکر؟!
این دل که عرفا میگویند در کجا ی انسان قرار دارد
معنی عقل رو هم در دین اسلام که اهل عرفان و شریعت پیرو آن هستند بفرمایید
عقل در ادبیات کهن عربی از عقال به معنی پا بند شتر است، عقل در عربی یعنی شکیبایی ، کسی که بر رفتار خود مسلط است، و نه عقلی که کانت مطرح میکند
این دل که عرفا میگویند در کجا ی انسان قرار دارد