شما بازم خوب بودی مستانه خانم من چهارتا داداش بزرگتر از خودم دارم بابای خدا بیامرزم عاشق این بود من که پسر کوچیکش هستم رزمی کار باشم از ۱۲ سالگی من رو توی تکواندو و جدو و موتای گذاشت چون خودش تو دوره شاه رزمی کار بنامی بودش من هروقت تو بچگی دعوام میشد اگه کتک میخوردم از بابام هم یک کتک میخوردم یه جوری باهام دوباره کار میکرد دوباره برم با اون پسری که من رو زده دعوا بکنم و این بار باید من تو دعوا ببرم الان که ۳۷ سالم به یاد اون موقع میفتم چون بچهای هم سن من با بچهای هم سن خودش بازی میکردن ولی بابای خدابیامرزم تو خونه به من تمرینات رزمی میداد همیشه زیر چشمام و دستام و بدنم کبود شما عزیزان بازم خوش گذشته بهتون😅😅😅
من ۴۴سالمه. مجردم. هیچ دوستی ندارم. هیچ تفریحی ندارم. پدر و مادرم به معنای واقعی زندگی منو نابود کردن. نذاشتن هیچ دوستی داشته باشم. هیچ وقت ساپورت مالی نداشتم. حتی الان هم حریم خصوصی ندارم و تا بتونن تو همه کارام دخالت میکنن. اونقدری درآمد ندارم که بتونم مستقل بشم. کاملا اسکیزویید شدم. تنها تفریح زندگیم اینه که وقتی کارم تموم میشه تو خیابون پیاده راه میرم،آهنگ گوش میدم و به دستفروش ها نگاه میکنم. تو بچگی خیلی کتک خوردم. به خاطر هیچی کتک میخوردم. حتی وقتی بزرگ شدم هم کتک میخوردم. اصلا حرف نمی‌زنم. به خودم اجازه نمیدم به چیزی دل خوش کنم چون حتما ازم میگیرنش. فکر کنم اگه محمد این کامنت رو بخونه بگه :خیلی زندگی نکبتی داره ،بری بمیری بهتره
مرسی طنین جان از این دورهمی اموزنده برای نوجوانها و جوانها . من یک مادر هستم یک دختر ۲۲ ساله و یک پسر ۱۷ ساله دارم تا این لحظه هیچ وقت بهشون فشار نیوردم حتی برای یکبار و خیلی هم با همدیگه صمیمی هستیم با من بیشتر از پدرشون . از همون بچگی طوری رفتار کردم که صمیمی ترین دوستشون من باشم بابت هرچیزی اول با من صحبت میکنن و حتی میشه گفت رفیق پایه شون منم دوست دارن رفیق دارن ولی بیشتر با خودم رفاقت دارن من هیچوقت نهی نکردم. همیشه وقتی راجب یک موضوعی نظرمو میخوان سریع جبهه نمیگیرم و نمیگم نه نباید این کارو کنید برعکس میگم مادرجان اگه این کارو کنی ۸۰ درصد اخرش اینجور یا اونجور میشه و اگر انجامش ندی بعد ها متوجه میشی چقد بجا تصمیم درست گرفتی حالا تصمیم با خودت هر کدوم و میخوای انجام بده و هر تصمیمی بگیری مطمعن باش من پشتت هستم هرجا کم اوردی نترس برگردی پشتتو نگاه کنی منو میبینی . همچی با دعوا و جبهه گرفتن و تهدید و نهی کردن درست نمیشه ما باید بذاریم بچه هامون خودشون تصمیم بگیرن انتخاب کنن زمین بخورن اشتباه کنن تا یاد بگیرن درس بگیرن و ما پشتشون باشیم هرجا خوردن زمین بلندشون کنیم و بگیم نترس ما اینجایم تنها نیستی ... ❤❤❤💯💯💯
@@کیاناسیدی کافیه فقط یاد دوره نوجوانی و جوانی خودمون بی افتیم که تو ذهنمون چی میگذشت و از پدرو مادرامون چه انتظاری داشتیم اون موقع درک فرزندمون واسمون راحتتر میشه ... ما هم از مدرسه بیزار بودیم از کلاسهای تابستونه که به زور میفرستادنمون بجای اینکه اجازه بدن بازی کنیم خوش بگذرونیم تابستونو برعکس کلاس زبان کلاس فلان کلاس طراحی همش میخواستن بهترین باشیم این خوب بود ولی من نوجوان هم میخواستم نظرم مهم باشه ببینن ایا من دوست دارم یانه . اونا واسه پز جلوی خاله و عمه و زندایی و زن عمو منو انیشتن یا پیکاسو میخواستن نشون بدن و این من نوجوان داغون میکرد . کافیه این کارا رو نکنیم بذاریم خودش انتخاب کنه زندگی خودشه حق انتخاب داره 💯👍🏻💚
مادر منم چون دقیقا مثل شما بود من همیشه باهاش رفیق بودم و هستم حتی آب میخورم قبلش با مامانم مشورت میکنم همیشه حتی هر خرابکاری ای کردم مادرانه حمایتم کرده همین باعث شد هیچوقت نخوام کاری کنم که اذیت بشه و ناراحتش کنم و می‌پرستمش
@@fariba_ درود به شما و احسنت به مادرتون که اینجور شما رو تربیت کرده خداوند عمر باعزت بهشون اعطاء کنه سایش مستدام باشه . افرین دخترم اگه اشتباهی هم کردی به مادر بگو اون بهترین حامی واست بهترین رفیق و دلسوزترین دوست واست .💯♥️♥️💯
@@s.khaldiyan قربونتون برم مرسی همچنین الهی که همیشه سلامت باشید سایه تون مستدام برای فرزندانتون😍خدا مادرانی مثل شما روحفظ کنه که با اخلاق و مهربونیتون باعث تربیت فرزندان خوبی میشید فرشته های رو زمین هستید😍🌹🩷🩷
من خانوادم نرمال بودن و واقعا زیاد گیر نمیدادن چیزی که واقعا تو زندگی دوستام دیدم این بود که خانواده هایی که تا یه سنی خیلی محدود میکنن و بعدش یهو ازاد میکنن بچه رو بدترین اسیب میزنن بهش چون بعدش طرف هم بلد نیست که از خودش محافظت کنه هم دوست داره همه جا بره و همه چیزو تجربه کنه و نمیتونه خوب و بد درست تشخیص بده
عذاب وجدان برای من تــوو این سه سالی که دیگه بـابـام رو ندارم ، خیلی تلخ معنا گرفت و تلخ تر اینکه بعدش متوجه شدم تنها حامیِ واقعیه زندگیم رو از دست دادم و آرزومه فقط چند لحظهٔ دیگه بتونم حسش کنم و دستها و پاهاشو ببوسمو بهش بگم منو ببخشه😥 خدا سایهٔ هیچ پدری رو از سرِ خانواده ش ، کم نکنه🙏
نمیشه گفت که پدر مادر های ما بدون هیچ دلیلی سخت گیری میکردن،مهم ترین دلیلش هم این بود که اونا نسبت به ما در سن های نوجوانی تجربه ی بیشتری داشتن و اون دوران را خودشون گذرانده بودن و نسبت به جامعه اون زمان آگاهی بیشتری داشتن تا یک پسر یا دختر هفده یا هجده ساله،من با اینکه خودم رشته تحصیلیم در هنرستان برق و الکتروتکنیک بود و مهندسیش را گرفتم یا از سنین پایین شروع به گرافیک کردم و دیجیتال آرتیست و موشن دیزاینر شدم و سن وسالی ازم گذشته و تو دهه ی چهارم زندگیم هستم پدرم نه با رشته ی برقم کنار اومده و نه با گرافیست بودنم ولی سعی کردم جوری برخورد کنم که هیچوقت احترام های دو طرفمون از بین نرود،این نکته را هم بگم که پدر و مادر های ما سعی میکردن جوری ما را تربیت کنن که خودشون با اون سبک زندگی بزرگ شده بودن و به هیچ عنوان هم مقصر نیستند،این نظر شخصی من هستش که خانواده ها هرچند وقت یکبار بشینن با هم بحث و درد و دل کنن و از مشکلاتشون بگن و با هم حلش کنن
پدر مادرهای ماهم براساس اون چیزی که یاد گرفتن و فکر میکردن بهترینه انجام دادن و شاید آگاهی های الان و اون موقع داشتن برا ما هم فرق میکرد ولی مقصر نیستن❤
نه همیشه هم اینطور نیست. من بیست ساله آلمانم، تو کامپیوتر،زبان انگلیسی، ورزش، کلا زندکی همیشه اگو دخترم بودم (به گفته خودش) و با بچه ام طوری رفیق بودم که یکی از دوستان المانیش به دخترم می گفت من دوست دارم پدر و مادرت سرپرستی منو به عهده بگیرن اونوقت دختر احمق من بخاطر آزادیهای احمقانه ایی که اینجا هست رفته به اداره جوانان گفته من نمیتونم دیگه با خانواده ام زندگی کنم چرا که بابام یکبار منو دعوا کرده و منو درک نمی کنه. در صورتی که همون یکباری که دعواش کردم اشتباهش بقدری بزرگ بوده که اگه زمان ما بود بخاطرش بچه رو زنده به گور می کردن اونوقت فقط بخاطر یه چک در گوشش و بلند صحبت کردن بی خیال تمام خوبیهام شده.کلا بچه ها مخصوصا از چهارده تا ببست سالگی خیلی بیشعوریها دارن که چون چهار تا چیز جدید و نسبت به بچگی شون فهمیدن فکر می کنن باید هر غلطی بکنن. دیگه حساب اینو نمی کنن که شاید یه سری چیزها رو فهمیدن ولی تجربه لازم برای هندل کردن تمام مسائل زندگی رو ندارن..
@@shahramkhani3104😮😮😮😮 برادر بزرگوار! اشتباهش بزرگ بوده، اوکی! زدی تو گوش دختر چهارده ساله ت!؟!؟! بعد ناراحتی که رفته شکایتتونو کرده؟! بعد میگی قدیم بود زنده بگور میکردنش!؟؟؟؟ شما چقدر تناقض حمل میکنی دوست محترم! اگر رفیق دخترت بودی، برای اشتباه بزرگش باهاش صحبت میکردی و کمک میکردی حل بشه! نه که بزنی تو گوشش! اگر زنده بگور کردن روش درستی بود که امروز اینجوری ازش اسم نمیبردیم! شما با دخترت خوب و رفیقی تازمانی که همه چیز بروفق مرادو منطبق بر ملاکهای شما باشه! درحالیکه بچه ها رفاقت رو برای روزهای بد و سختی و خطا و گرفتاری میخوان!!!.. عجب
متاسفانه حق با شماست،ازونجایی که منبع اطلاعاتی درستی در دسترس عموم والدین نبود، کارآموزشی درستی انجام نمیشد، و درواقع تنها روشی که شناخته شده بود تجربه ای بود که از نحوه رفتار والدین خودشون داشنن، و ضمناً باز هم بدلیل ناآگاهی تربیت خودشون رو خیلی کامل و درست میدونستن و از مشکلات و آسیبهای خودشون بیخبر بودن، سعی میکردن از همون دستورالعمل پیروی کنن دیگه...
@@marryshoaei1279 البته متاسفانه الانم برای بعضی‌ها همین طوره، بعضی‌ها ذره‌ای مطالعه نمی‌کنن که با بچه‌شون در هر سنی چه جوری باید رفتار کنن و هیچ وقت سن بچه‌شون براشون از ۱۰ سال بالاتر نمیره، حالا هر چقدر بچه‌شون بزرگتر بشه، تحصیلات آکادمی داشته باشه و ... یه سریا همچنان تنها منبع ورودی اطلاعاتشون اخبارای صدا و سیمای میلیه، تنها چیزی که هر روز بهتر و بیشتر یاد میگیرن اینه که چه جوری عین آخوندا مشکلاتو مسائل زندگی رو ماستمالی کنن و یا اینکه بگن "همینه که هست" و تازه منتم سرت بذارن...
نمیدونم چرا مامان بابای من با اینکه شوهر دارم هنوزم بهم گیر میدن😂😂😂😂بخصوص بابام.خواهرمم با اینکه مجرده و استقلال مالی داره با ۲۵ سال سن هنوز بهش گیر میدن تو همه چییییی....🤦♀️
من فکر کنم از رو تتلو باید سوییچ کنیم رو محمد😂از آرمان و روشنک داره به وضوح استفاده ی ابزاری میشه اینا تا وارد اون خونه شدن گوشیاشونو گرفتن و قرص خوروندن بهشون فقط مجبورن هر ثانیه تولید محتوا کنن😂شوخیشم قشنگ نبود با این موضوع خودم فهمیدم😮ما که لذت میبریم هر صدم ثانیه ببینیمتون❤😊
قطعا هر کسی توی زندگیش مشکلاتی رو با خانوادش داشته. چه کم چه زیاد. اما همین گیر دادنها و سخت گیریها در صورت به اندازه بودن نعمتهایی هستن که بعدها نتیجش مشخص میشه.
من با مامانم دوست بودم متولد ۷۱هستم.واقعا عاشقش بودم و این اصلا مادر و دختر نبودیم دوست بودیم همه چیز هم میگغتم بهش.ولی با بابام اصلا خوب نبودم و نیستم و نخواهم بود. بعد فوت مادرم گذاشتمش کنار و رفت و آمد ندارم چون همیشه با دست و پاهاش حرف میزد مریض شدم بدترین مریضی رو گرفتم یعنی طوری که احتمال داشت بمیرم عین خیالش نبود منم ولش کردم.همه چیز و پول‌میبینه فک میکنه پول بده همه چیز حله ازش بدم میاد بشدت.
سلام خسته نباشید خوبه که بازم باهم هستین ،بحثتون جالب بود چون ما ده شصتی ها همش تو گیر دادن بودیم نسل سوخته 😂😢همه کارامون یواشکی بود محدودیت باعث شد تمام انرژی برای مخفی کاری باشه 😂😂😂
من با مامان و بابام خیلیییی صمیمی بودم و هستم درواقع اونا انقد با من خوب بودن ک نیاز آنچنانی به رفیق نداشتم و بابام اینو به داداشمم یاداد و داداشامم همینجور بودن واسم قدردانشون هستم
نوشتم اتفاقا 👌باور کن فرار کردم از دستشون بعد ده سال دوباره رجوع کردیم و اشتی مثلا ولی طریقه زدن هاشون فرق کرده به راه و روشهای دیگه عمل میکنن من از زاییده شدنم متنفرم 😐
اِ اِ اِ اِ😮🙃😶🧐 نمی‌دونستم که طنین و آرمان دختروپسرخاله هم‌ان. تازه با این ویدیو اواسط حرفای بچه‌ها بود که یهو، طنین برگشت گفت که آرمان پسرخاله‌شه چ ماماناشون خواهرن (طنین و آرمان)، جالب بود واسم.
واقعا که حق میگین منم امشب بابام اجازه نداد که با دوستام برم بیرون البته امتحان عربی هم دارم فردا و الان دارم ویدئو شما رو میبینم مرسی خیلی دوستتون دارم❤❤❤
من اینجوریم که پدر و مادرم اصلا بهم گیر نمیدن،دسترسی آزاد به پول هم دارم،توی دوست پیدا کردنم هم هیچوقت دخالت نکردن اما اینا باعث شده که من تو سن ۱۶ سالگیم نه با دوستام میرم بیرون نه علاقه ای به دوست دختر داشتن دارم نه هیچی به نظرتون این خوبه یا بد؟
جمعتون خیلی خوبه و تقریبا جزو اولینا میبینم ویدئوهاتونو هم شما هم آرمان و روشنک مرسی که حال خوب به بقیه هم میدین با مادرم از همون بچگی رفیق بودم و بجز همون کنترل دوستام گیری نمیدادن پدرمم همینطور کلا تربیت ما دست مادرمون بود کهاونم دوستانه رفتار میکرد ولی رابطم با پدرم تو بچگی خیلی خیلی بد بود بابام ازون بابا سنتیا بود که حرف بچشو ب هیچ جاش نمیگرفت تا بعد دیپلم منو بابام همینطوری بودیم منم حرف زور تو کتم نمیرفت و سر یه سری چیزا خیلی دعوا میکردیم بعد دیپلم دیگه دیدم بابام اخلاقش با ما بچه هاش خشکه ،من خودمو بهش نزدیک کردم کم کم شوخی میکردم الان سی وسه سالمه هنوزم دعوا و بحث داریم ولی خیلی رفیق شدیم با هم پدر مادرا آره خیلی وقتا گیر الکی میدن ولی خدایی خودمونم باید یکم فکر کنیم ماهم خودمونو به اونا نزدیکتر کنیم
اوووه انقدر غرور دارن که نگو، خودشون رو خدا میدونن، بی‌عیبو نقص، حتی اگه بدونن بچه‌شون داره یه حرف درست می‌زنه براشون اف داره که قبول کنن، حرف حرف خودشونه... متوجه نیستن که اگه بابت یه کار اشتباهی که انجام دادن یه عذرخواهی کوچیک بکنن، نه‌تنها جایگاهشون پایین نمیاد بلکه پیش بچه‌هاشون عزیزترم میشن و این کارو به بچه‌هاشونم یاد میدن... آدم باید یاد بگیره در هر سمتی که هست، در صورت انجام یه کار اشتباه، حتی از زیردستشم عذرخواهی کنه...
19:17 گیرشون تا یه حد درسته چون من خودم هر دو مدل رو دیدم ازادی زیاد هم واقعا تو نوجوانی یکاری میکنی که خودتم حتی تو سن بالاتر زندگیتو حتی عوض میکنه و این فکره فقط که محدود نبودم خودم بهتر رفتار میکردم ولی گیر شدید هم باز دیدم فرار میکرد از خونه چندروز چون داداشاش نمیزاشتن بره بیرون واقعا این موضوع کاملا باید به اندازه باشه
متاسفانه ما دهه 60 ایها با پدر و مادرهامون با اینکه جوون بودند رفیق نبودیم، یعنی اونا چون کم سن بچه دار شدن بیشتر دنبال برخورد بودند تا رفاقت همین عدم اعتماد و خشونت و محدودیت ما رو از هم دور کرد و بعد اینکه به سن آزادی در دوران دبیرستان رسیدیم کم کم ازشون دور شدیم و بعد هم ک ترک ایران و زندگی در خارج از کشور و سالها دوری، کاش پدر و مادرم اون موقع بجای کنترل تلفن ک کی زنگ زد و یا دوست دختر نگیر نمیتونی درس بخونی با من رفیق بودند شاید الان هم زندگی تشکیل داده بودم با همون ک دوسش داشتم هم در آسایش بیشتر زندگی میکردم در اون دوران، زندگی من تا قبل از مهاجرت نود درصد در استرس، جنگ و دعوا گذشت و حیف ک دیگه عمر گذشت حیف 😢😢
درود. من یادم هست که پدر و مادرم می گفت باید خودت بچه دار بشی تا متوجه بشی چرا گیر میدیم. حالا شما هم صبر کنید بچه دار بشید اون روز به گیر آنها حرف بزنید. نظرتان چیه تا اون زمان صبر کنید.❤❤❤
Thanks!
مرسی واسه حمایت 🙏
شما بازم خوب بودی مستانه خانم من چهارتا داداش بزرگتر از خودم دارم بابای خدا بیامرزم عاشق این بود من که پسر کوچیکش هستم رزمی کار باشم از ۱۲ سالگی من رو توی تکواندو و جدو و موتای گذاشت چون خودش تو دوره شاه رزمی کار بنامی بودش من هروقت تو بچگی دعوام میشد اگه کتک میخوردم از بابام هم یک کتک میخوردم یه جوری باهام دوباره کار میکرد دوباره برم با اون پسری که من رو زده دعوا بکنم و این بار باید من تو دعوا ببرم الان که ۳۷ سالم به یاد اون موقع میفتم چون بچهای هم سن من با بچهای هم سن خودش بازی میکردن ولی بابای خدابیامرزم تو خونه به من تمرینات رزمی میداد همیشه زیر چشمام و دستام و بدنم کبود شما عزیزان بازم خوش گذشته بهتون😅😅😅
من ۴۴سالمه. مجردم. هیچ دوستی ندارم. هیچ تفریحی ندارم. پدر و مادرم به معنای واقعی زندگی منو نابود کردن. نذاشتن هیچ دوستی داشته باشم. هیچ وقت ساپورت مالی نداشتم. حتی الان هم حریم خصوصی ندارم و تا بتونن تو همه کارام دخالت میکنن. اونقدری درآمد ندارم که بتونم مستقل بشم. کاملا اسکیزویید شدم. تنها تفریح زندگیم اینه که وقتی کارم تموم میشه تو خیابون پیاده راه میرم،آهنگ گوش میدم و به دستفروش ها نگاه میکنم. تو بچگی خیلی کتک خوردم. به خاطر هیچی کتک میخوردم. حتی وقتی بزرگ شدم هم کتک میخوردم. اصلا حرف نمی‌زنم. به خودم اجازه نمیدم به چیزی دل خوش کنم چون حتما ازم میگیرنش. فکر کنم اگه محمد این کامنت رو بخونه بگه :خیلی زندگی نکبتی داره ،بری بمیری بهتره
مرسی طنین جان از این دورهمی اموزنده برای نوجوانها و جوانها . من یک مادر هستم یک دختر ۲۲ ساله و یک پسر ۱۷ ساله دارم تا این لحظه هیچ وقت بهشون فشار نیوردم حتی برای یکبار و خیلی هم با همدیگه صمیمی هستیم با من بیشتر از پدرشون . از همون بچگی طوری رفتار کردم که صمیمی ترین دوستشون من باشم بابت هرچیزی اول با من صحبت میکنن و حتی میشه گفت رفیق پایه شون منم دوست دارن رفیق دارن ولی بیشتر با خودم رفاقت دارن من هیچوقت نهی نکردم. همیشه وقتی راجب یک موضوعی نظرمو میخوان سریع جبهه نمیگیرم و نمیگم نه نباید این کارو کنید برعکس میگم مادرجان اگه این کارو کنی ۸۰ درصد اخرش اینجور یا اونجور میشه و اگر انجامش ندی بعد ها متوجه میشی چقد بجا تصمیم درست گرفتی حالا تصمیم با خودت هر کدوم و میخوای انجام بده و هر تصمیمی بگیری مطمعن باش من پشتت هستم هرجا کم اوردی نترس برگردی پشتتو نگاه کنی منو میبینی . همچی با دعوا و جبهه گرفتن و تهدید و نهی کردن درست نمیشه ما باید بذاریم بچه هامون خودشون تصمیم بگیرن انتخاب کنن زمین بخورن اشتباه کنن تا یاد بگیرن درس بگیرن و ما پشتشون باشیم هرجا خوردن زمین بلندشون کنیم و بگیم نترس ما اینجایم تنها نیستی ... ❤❤❤💯💯💯
دمت گرم منم خیلی سعی میکنم با دختر ۱۴ سالم رفیق باشم و تا حالا که باهم خیلی دوست صمیمی هستیم
@@کیاناسیدی کافیه فقط یاد دوره نوجوانی و جوانی خودمون بی افتیم که تو ذهنمون چی میگذشت و از پدرو مادرامون چه انتظاری داشتیم اون موقع درک فرزندمون واسمون راحتتر میشه ...
ما هم از مدرسه بیزار بودیم از کلاسهای تابستونه که به زور میفرستادنمون بجای اینکه اجازه بدن بازی کنیم خوش بگذرونیم تابستونو برعکس کلاس زبان کلاس فلان کلاس طراحی همش میخواستن بهترین باشیم
این خوب بود ولی من نوجوان هم میخواستم نظرم مهم باشه ببینن ایا من دوست دارم یانه . اونا واسه پز جلوی خاله و عمه و زندایی و زن عمو منو انیشتن یا پیکاسو میخواستن نشون بدن و این من نوجوان داغون میکرد . کافیه این کارا رو نکنیم بذاریم خودش انتخاب کنه زندگی خودشه حق انتخاب داره 💯👍🏻💚
مادر منم چون دقیقا مثل شما بود من همیشه باهاش رفیق بودم و هستم حتی آب میخورم قبلش با مامانم مشورت میکنم
همیشه حتی هر خرابکاری ای کردم مادرانه حمایتم کرده همین باعث شد هیچوقت نخوام کاری کنم که اذیت بشه و ناراحتش کنم و می‌پرستمش
@@fariba_ درود به شما و احسنت به مادرتون که اینجور شما رو تربیت کرده خداوند عمر باعزت بهشون اعطاء کنه سایش مستدام باشه . افرین دخترم اگه اشتباهی هم کردی به مادر بگو اون بهترین حامی واست
بهترین رفیق و دلسوزترین دوست واست .💯♥️♥️💯
@@s.khaldiyan قربونتون برم مرسی همچنین الهی که همیشه سلامت باشید سایه تون مستدام برای فرزندانتون😍خدا مادرانی مثل شما روحفظ کنه که با اخلاق و مهربونیتون باعث تربیت فرزندان خوبی میشید فرشته های رو زمین هستید😍🌹🩷🩷
هرچی درد و بدبختی داشتیم یادمون اوردین😂😂😂😂😂😂 خسته نباشید بچه ها عالی بود
چقدر موضوعاتی که برای گپ خودمونی انتخاب میکنید قشنگ و جالبه🥲❤
مثل همیشه بی نظیر بود بهترینییییید 😍❤️
من خانوادم نرمال بودن و واقعا زیاد گیر نمیدادن چیزی که واقعا تو زندگی دوستام دیدم این بود که خانواده هایی که تا یه سنی خیلی محدود میکنن و بعدش یهو ازاد میکنن بچه رو بدترین اسیب میزنن بهش چون بعدش طرف هم بلد نیست که از خودش محافظت کنه هم دوست داره همه جا بره و همه چیزو تجربه کنه و نمیتونه خوب و بد درست تشخیص بده
عذاب وجدان برای من تــوو این سه سالی که دیگه بـابـام رو ندارم ، خیلی تلخ معنا گرفت و تلخ تر اینکه بعدش متوجه شدم تنها حامیِ واقعیه زندگیم رو از دست دادم و آرزومه فقط چند لحظهٔ دیگه بتونم حسش کنم و دستها و پاهاشو ببوسمو بهش بگم منو ببخشه😥
خدا سایهٔ هیچ پدری رو از سرِ خانواده ش ، کم نکنه🙏
از وقتی هم ک فهمیدیم چی ب چیه؛دیگه درگیر کار و زندگی شدیم و کمک خرج خانواده شدیم ولی نسل الان نگاه میکنم و حسرت میخورم😢😢
طنین گفت اگه محدودیت کمتر بود میتونست توی زندگیم اتفاقات خوبی بیفته.باور کنید دلم گرفت،منم برای خودم همین رو متصورم که اگه کمتر گیر میدادن و اذیتم نمیکزدن میتونست اتفاقات بهتری برام بیفته
چقدر موضوع گپ خودمونی عالی بود
دهه ی شصتی ها تو این زمینه از همه نظر سوختن
It was one of your SO cute videos ! 😁😁😁😁 Thanks guys and special thanks to Mohammad!
نمیشه گفت که پدر مادر های ما بدون هیچ دلیلی سخت گیری میکردن،مهم ترین دلیلش هم این بود که اونا نسبت به ما در سن های نوجوانی تجربه ی بیشتری داشتن و اون دوران را خودشون گذرانده بودن و نسبت به جامعه اون زمان آگاهی بیشتری داشتن تا یک پسر یا دختر هفده یا هجده ساله،من با اینکه خودم رشته تحصیلیم در هنرستان برق و الکتروتکنیک بود و مهندسیش را گرفتم یا از سنین پایین شروع به گرافیک کردم و دیجیتال آرتیست و موشن دیزاینر شدم و سن وسالی ازم گذشته و تو دهه ی چهارم زندگیم هستم پدرم نه با رشته ی برقم کنار اومده و نه با گرافیست بودنم ولی سعی کردم جوری برخورد کنم که هیچوقت احترام های دو طرفمون از بین نرود،این نکته را هم بگم که پدر و مادر های ما سعی میکردن جوری ما را تربیت کنن که خودشون با اون سبک زندگی بزرگ شده بودن و به هیچ عنوان هم مقصر نیستند،این نظر شخصی من هستش که خانواده ها هرچند وقت یکبار بشینن با هم بحث و درد و دل کنن و از مشکلاتشون بگن و با هم حلش کنن
تنها کامنت عاقلانه ایی که خوندم واسه شما بود.
🙏@@shahramkhani3104
چقدر خوشحالم که همتون دور همین 😍باور کنین وقتی ویدیو هاتونو میبینم حس میکنم دقیقا کنار خودتون نشستم دارم لذت میرم ♥😍
الان که دیگه پدرمادرا ازبچه ها اجازه میگیرن که برن جایی😂😂😂😂موضوعتون بسیارعالی بود ❤❤❤❤
بچه ها موزیک زیر کمتر باشه لطفااااا❤
31:36 نه واقعا تو ی سن هرکاری کنن متوجه نمیشن و باید سنشون بره بالا تا بفهمن چیکار کردن من واقعا ناراحتم از گذشتم و اذیت کردنام
پدر مادرهای ماهم براساس اون چیزی که یاد گرفتن و فکر میکردن بهترینه انجام دادن و شاید آگاهی های الان و اون موقع داشتن برا ما هم فرق میکرد ولی مقصر نیستن❤
جونشون در میومد یبار از خودشون بپرسن چطور میتونم کاری کنم بچه‌م بهتر رشد کنه ؟
نه همیشه هم اینطور نیست. من بیست ساله آلمانم، تو کامپیوتر،زبان انگلیسی، ورزش، کلا زندکی همیشه اگو دخترم بودم (به گفته خودش) و با بچه ام طوری رفیق بودم که یکی از دوستان المانیش به دخترم می گفت من دوست دارم پدر و مادرت سرپرستی منو به عهده بگیرن اونوقت دختر احمق من بخاطر آزادیهای احمقانه ایی که اینجا هست رفته به اداره جوانان گفته من نمیتونم دیگه با خانواده ام زندگی کنم چرا که بابام یکبار منو دعوا کرده و منو درک نمی کنه. در صورتی که همون یکباری که دعواش کردم اشتباهش بقدری بزرگ بوده که اگه زمان ما بود بخاطرش بچه رو زنده به گور می کردن اونوقت فقط بخاطر یه چک در گوشش و بلند صحبت کردن بی خیال تمام خوبیهام شده.کلا بچه ها مخصوصا از چهارده تا ببست سالگی خیلی بیشعوریها دارن که چون چهار تا چیز جدید و نسبت به بچگی شون فهمیدن فکر می کنن باید هر غلطی بکنن. دیگه حساب اینو نمی کنن که شاید یه سری چیزها رو فهمیدن ولی تجربه لازم برای هندل کردن تمام مسائل زندگی رو ندارن..
@@shahramkhani3104😮😮😮😮 برادر بزرگوار! اشتباهش بزرگ بوده، اوکی! زدی تو گوش دختر چهارده ساله ت!؟!؟! بعد ناراحتی که رفته شکایتتونو کرده؟! بعد میگی قدیم بود زنده بگور میکردنش!؟؟؟؟
شما چقدر تناقض حمل میکنی دوست محترم! اگر رفیق دخترت بودی، برای اشتباه بزرگش باهاش صحبت میکردی و کمک میکردی حل بشه! نه که بزنی تو گوشش! اگر زنده بگور کردن روش درستی بود که امروز اینجوری ازش اسم نمیبردیم! شما با دخترت خوب و رفیقی تازمانی که همه چیز بروفق مرادو منطبق بر ملاکهای شما باشه! درحالیکه بچه ها رفاقت رو برای روزهای بد و سختی و خطا و گرفتاری میخوان!!!.. عجب
متاسفانه حق با شماست،ازونجایی که منبع اطلاعاتی درستی در دسترس عموم والدین نبود، کارآموزشی درستی انجام نمیشد، و درواقع تنها روشی که شناخته شده بود تجربه ای بود که از نحوه رفتار والدین خودشون داشنن، و ضمناً باز هم بدلیل ناآگاهی تربیت خودشون رو خیلی کامل و درست میدونستن و از مشکلات و آسیبهای خودشون بیخبر بودن، سعی میکردن از همون دستورالعمل پیروی کنن دیگه...
@@marryshoaei1279
البته متاسفانه الانم برای بعضی‌ها همین طوره، بعضی‌ها ذره‌ای مطالعه نمی‌کنن که با بچه‌شون در هر سنی چه جوری باید رفتار کنن و هیچ وقت سن بچه‌شون براشون از ۱۰ سال بالاتر نمیره، حالا هر چقدر بچه‌شون بزرگتر بشه، تحصیلات آکادمی داشته باشه و ...
یه سریا همچنان تنها منبع ورودی اطلاعاتشون اخبارای صدا و سیمای میلیه، تنها چیزی که هر روز بهتر و بیشتر یاد میگیرن اینه که چه جوری عین آخوندا مشکلاتو مسائل زندگی رو ماستمالی کنن و یا اینکه بگن "همینه که هست" و تازه منتم سرت بذارن...
روشنک و آرمان خیلی مهربون و روراست واقعی هستن.
درود خسته نباشید دم همتون گررررم . طنین محمد روشنک آرمان مانا و پیروز باشید❤❤❤
به نام خدا گیر دادن از وقتی به دنیا میای شروع میشه تا زمانی که آن فرزند زنده هست ، با تشکر . و من الله التوفیق
عربی؟؟؟!!!!
من ۳۶ سالم شده مهاجرت کردم هنوزم بم گیر میدن 😮😮😮
نمیدونم چرا مامان بابای من با اینکه شوهر دارم هنوزم بهم گیر میدن😂😂😂😂بخصوص بابام.خواهرمم با اینکه مجرده و استقلال مالی داره با ۲۵ سال سن هنوز بهش گیر میدن تو همه چییییی....🤦♀️
من از‌وقتی یادمه باید ۸شب خونه میبودم تااااا وقتی ۳۳سالم شد و مهاجرت کردم.هیچ وقت نزاشتن بیرون خونه بخوابم .اینفدر گیر دادن همون شد انگیزه مهاحرت
طنین جون کاش اهنگ پس زمینه رو کمتر کنی یا کلا نزاری خیلی رو مخه
طنین جون خیلی دوست دارمااااا❤
والا ما ۳۲ سالمونه هنوزم گیر خونواده ایم،نسل الان واقعأ خوشبحالشونه ما عملأ سوختیم😢
من فکر کنم از رو تتلو باید سوییچ کنیم رو محمد😂از آرمان و روشنک داره به وضوح استفاده ی ابزاری میشه اینا تا وارد اون خونه شدن گوشیاشونو گرفتن و قرص خوروندن بهشون فقط مجبورن هر ثانیه تولید محتوا کنن😂شوخیشم قشنگ نبود با این موضوع خودم فهمیدم😮ما که لذت میبریم هر صدم ثانیه ببینیمتون❤😊
قطعا هر کسی توی زندگیش مشکلاتی رو با خانوادش داشته. چه کم چه زیاد. اما همین گیر دادنها و سخت گیریها در صورت به اندازه بودن نعمتهایی هستن که بعدها نتیجش مشخص میشه.
من برعکس شما بابام گیر میده و مامانم گیر نمیده من ۱۰ سالم امیدوارم همیشه سلامت و خنده از روی لب هایتان نره❤❤❤❤🎉
من با مامانم دوست بودم متولد ۷۱هستم.واقعا عاشقش بودم و این اصلا مادر و دختر نبودیم دوست بودیم همه چیز هم میگغتم بهش.ولی با بابام اصلا خوب نبودم و نیستم و نخواهم بود.
بعد فوت مادرم گذاشتمش کنار و رفت و آمد ندارم چون همیشه با دست و پاهاش حرف میزد مریض شدم بدترین مریضی رو گرفتم یعنی طوری که احتمال داشت بمیرم عین خیالش نبود منم ولش کردم.همه چیز و پول‌میبینه فک میکنه پول بده همه چیز حله ازش بدم میاد بشدت.
آمید وارم شما آرامش و خوشحالی درونی پیدا کنید. شما تنها نیستید
من بعد دانشگاه استقلال مالی داشتم بعدشم مهاجرت کردم بعدش ازدواج کردم ولی هنوز مامانم بهم گیر میده 😂از راه دووور
دو دقیقه دیر تر تموم میکردی برنامه رو ، آرمان میز هم میخورد
من حس میکنم قبلا اگه شک میکردن ک بچشون با جنس مخالف درارتباطه میومدن که جلوشونو بگیرن...اما الان میدونن اما به رو نمیارن اصلا
موی صاف خیلی بهت میاد طنین جون
بمونین برای هم ❤❤❤❤
به خدا گیر هست پدر منو در آوردن انقدر گیر میدن فقط هم اینکه با دوستات تنها بیرون نرو
خیلی دوستون دارم ایشالا همیشه همینقد حالتون خوب باشه باهم❤
13:22 چقد ازین کتکا خوردیم😅😅😅😅😅😅
منم از صندوق صدقات مون پول برمیداشتم و خودمو دلداری میدادم که من خیلی نیازمندممممم😫😂
عب نداره عزيزم تو نيازمند بودى😂😂
وااااااای دمتون گرم لعنتیا واقعا دمتونگرم که دقیقا الان ودیو گذاشتین😅😅😅😅❤❤❤❤❤
OMG ... I Iaughed so much for mohammed tabatabaee😂😂😂😂😂😂 your very best ❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤❤️🔥❤
خیلی خوش گذشت بچه ها😊
ولی غصه‌م گرفت ک چقد شرایط زندگی بقیه بهتر از من بوده من بیچارگی داشتم تا همین الان ک سی سالمه واقعا بابای من فاجعه بود
خداییش یکی از بهترین قاب های یوتیوب فارسی ❤❤ فقط سکین جان صدای موزیک و کم کن😘
سلام خسته نباشید خوبه که بازم باهم هستین ،بحثتون جالب بود چون ما ده شصتی ها همش تو گیر دادن بودیم نسل سوخته 😂😢همه کارامون یواشکی بود محدودیت باعث شد تمام انرژی برای مخفی کاری باشه 😂😂😂
من فقط ویدئوهای شما رو میبینم ، واقعا با نمکید❤❤
حال آدم خوب میشه👍
❤❤❤❤امیدوارم دوستی این قاب همیشه پایدار باشه بچه ها
منکه با۲۶سال سن هنوزم گیر میدن بهم
😂😂😂😂
من با مامان و بابام خیلیییی صمیمی بودم و هستم درواقع اونا انقد با من خوب بودن ک نیاز آنچنانی به رفیق نداشتم و بابام اینو به داداشمم یاداد و داداشامم همینجور بودن واسم قدردانشون هستم
خاطرات مشترک همه دهه هفتادیا وشصتیاست اینایی که تعریف کردین،یعنی همه بچگی و نوجوانیم آنجلو چشمم رد شد😂😂😂😂دمتون گرم❤
تو همه خانواده ها به بچه اول خیلی سخت میگیرن نسبت به آخری ولی تو خانواده ما برعکس بود😂
طنین وقتی ویدیو آپلود میکنین همه کار هامو ول میکنم و ویدیوتونو میبینم❤
بچه هایی که مثل ما در دهه شصت بچه و نوجوان بودن بدترین و سخت ترین و ظالمانه ترین بلاها به سرشون امده از طرف پدر ومادر ها و خصوصا پدر ها
نوشتم اتفاقا 👌باور کن فرار کردم از دستشون بعد ده سال دوباره رجوع کردیم و اشتی مثلا ولی طریقه زدن هاشون فرق کرده به راه و روشهای دیگه عمل میکنن من از زاییده شدنم متنفرم 😐
پدر مادر ها تا حدودی مقصر نیستن اون افکارشونه که باعث این اتفاق ها میشه
اِ اِ اِ اِ😮🙃😶🧐 نمی‌دونستم که طنین و آرمان دختروپسرخاله هم‌ان. تازه با این ویدیو اواسط حرفای بچه‌ها بود که یهو، طنین برگشت گفت که آرمان پسرخاله‌شه چ ماماناشون خواهرن (طنین و آرمان)، جالب بود واسم.
ازساعت ۳صبح بی خوابی زده به سرم، با ویدئو‌هاتون یه تایمی رو تونستم بگذرونم ممنونم از هر ۴تاتون❤
ویدیو رو ندیده لایک میکنم و کامنت می‌زارم چون شما واقعا خودتون رو ثابت کردید❤
من همسن محمدم بعد هفت ساله که بودم بابام بهم مشروب داد تا بدونم چی هست تکلیفم چیه واقعا 😅😅
واقعا که حق میگین منم امشب بابام اجازه نداد که با دوستام برم بیرون البته امتحان عربی هم دارم فردا و الان دارم ویدئو شما رو میبینم مرسی خیلی دوستتون دارم❤❤❤
تنها کسایی که باعث میشن چند دقیقه بدبختیامو یادم بره 🥲❤️
سلام بچه ها یکم بیشتر از شرایط مهاجرت قبرس بگید لطفا
همیشه اینجوری بمونید ❤❤
چقد خوشحال شدم که همه شما دوباره کنار هم هستید 😍🧡
عاشقتونم ایشالا همیشه جز موفق ترینا باشید چهارتاتون♥️♥️♥️♥️
در هر موضوعی طنین بیان می کنه سنم از بقیه کمتره
محمد طباطبایی😀😀😂😂
خیلی بهمن گیر میدن منو پاره هههههههههههههه کردن🥵🥵🥵🥵🥵🥵😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
من اینجوریم که پدر و مادرم اصلا بهم گیر نمیدن،دسترسی آزاد به پول هم دارم،توی دوست پیدا کردنم هم هیچوقت دخالت نکردن اما اینا باعث شده که من تو سن ۱۶ سالگیم نه با دوستام میرم بیرون نه علاقه ای به دوست دختر داشتن دارم نه هیچی به نظرتون این خوبه یا بد؟
من مامانم تا سن سی و پنج سالگی می‌رید تو اعصابم.
منم ازصندوق صدقات پول برمیداشتم😅
محمد عااالیه لعنتی چقدر خندیدم از حرفاش😂😂😂 انباری خالیه؟؟🤣🤣🤣🤣
جمعتون خیلی خوبه و تقریبا جزو اولینا میبینم ویدئوهاتونو هم شما هم آرمان و روشنک مرسی که حال خوب به بقیه هم میدین
با مادرم از همون بچگی رفیق بودم و بجز همون کنترل دوستام گیری نمیدادن پدرمم همینطور کلا تربیت ما دست مادرمون بود کهاونم دوستانه رفتار میکرد ولی رابطم با پدرم تو بچگی خیلی خیلی بد بود بابام ازون بابا سنتیا بود که حرف بچشو ب هیچ جاش نمیگرفت تا بعد دیپلم منو بابام همینطوری بودیم منم حرف زور تو کتم نمیرفت و سر یه سری چیزا خیلی دعوا میکردیم
بعد دیپلم دیگه دیدم بابام اخلاقش با ما بچه هاش خشکه ،من خودمو بهش نزدیک کردم کم کم شوخی میکردم الان سی وسه سالمه هنوزم دعوا و بحث داریم ولی خیلی رفیق شدیم با هم
پدر مادرا آره خیلی وقتا گیر الکی میدن ولی خدایی خودمونم باید یکم فکر کنیم ماهم خودمونو به اونا نزدیکتر کنیم
شما اینهمه محدود بودین اینجوری شیطون بلا شدین ... واقعا دمتون گرم خیلی ام الشاسکولید...
طنین گفت از صندوق صدقات پول کش میرفت، منم از صندوق صدقات خونمون پول میدزدیدم باهاش سیگار میخریدم😂😂😂😂😂😂😂
Very very nice and thank you so much 💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜💕💜
سلام ب روشنک وارمان عزیزم.رسیدن بخیر.خیلی خوشحالم کنار هم میبینمتون نفسا
اره راست میگه محمد وقتی از بیرون میای پاچتوه میگیرن😂
کاشکی مامان باباها هم از بعضی کارهاشون عذرخواهی میکردن.😔
اوووه انقدر غرور دارن که نگو، خودشون رو خدا میدونن، بی‌عیبو نقص، حتی اگه بدونن بچه‌شون داره یه حرف درست می‌زنه براشون اف داره که قبول کنن، حرف حرف خودشونه...
متوجه نیستن که اگه بابت یه کار اشتباهی که انجام دادن یه عذرخواهی کوچیک بکنن، نه‌تنها جایگاهشون پایین نمیاد بلکه پیش بچه‌هاشون عزیزترم میشن و این کارو به بچه‌هاشونم یاد میدن...
آدم باید یاد بگیره در هر سمتی که هست، در صورت انجام یه کار اشتباه، حتی از زیردستشم عذرخواهی کنه...
19:17 گیرشون تا یه حد درسته چون من خودم هر دو مدل رو دیدم ازادی زیاد هم واقعا تو نوجوانی یکاری میکنی که خودتم حتی تو سن بالاتر زندگیتو حتی عوض میکنه و این فکره فقط که محدود نبودم خودم بهتر رفتار میکردم ولی گیر شدید هم باز دیدم فرار میکرد از خونه چندروز چون داداشاش نمیزاشتن بره بیرون واقعا این موضوع کاملا باید به اندازه باشه
32:20
تهشو گفت دیگه محمد و بل والدینع؟!احسنت جاسازا🤣👊
هر چند من خودم از این گیر ها خیلی بدم میاد و یه موقع هایی هم عصبانی میشم اما تهش از کار خودم ناراحت میشم و میبینم که چقدر دوستشون دارم
متاسفانه ما دهه 60 ایها با پدر و مادرهامون با اینکه جوون بودند رفیق نبودیم، یعنی اونا چون کم سن بچه دار شدن بیشتر دنبال برخورد بودند تا رفاقت همین عدم اعتماد و خشونت و محدودیت ما رو از هم دور کرد و بعد اینکه به سن آزادی در دوران دبیرستان رسیدیم کم کم ازشون دور شدیم و بعد هم ک ترک ایران و زندگی در خارج از کشور و سالها دوری، کاش پدر و مادرم اون موقع بجای کنترل تلفن ک کی زنگ زد و یا دوست دختر نگیر نمیتونی درس بخونی با من رفیق بودند شاید الان هم زندگی تشکیل داده بودم با همون ک دوسش داشتم هم در آسایش بیشتر زندگی میکردم در اون دوران، زندگی من تا قبل از مهاجرت نود درصد در استرس، جنگ و دعوا گذشت و حیف ک دیگه عمر گذشت حیف 😢😢
مرسی از ویدیو خوبتون فقط صدای موزیک یه کم زیاد بود❤
منم مثل محمد عاشق گیم بودم.پدرم میگفت قمار بازها و منحرفهای جنسی میرن گیم نت
محمد: بزرگتر بره تو!!! 🤔🙃
چقدر تلاش کرد چرت و پرت نگه! 😅
یه جلسه منو فرستادن کلاس قرآن چقد خسته کننده و مزخرف بود خدایی
با ۲۵سال سن هنوز بیشتراز ۳ساعت حق بیرون بودن ندارم😂😂
ولی خداروشکر من خیلی از نظر خانواده آزادمو خیلی خوبه اصن بهم گیر نمیدم🤌😅 🤍
احترام کسب کردنیه نه گذاشتنی ، هر شخصی باید محترم باشه و احترام خودشو از بین نبره
آموزش فرزند پروری باید تو دانشگاه‌ها درس اجباری باشه همه آگاه بشند
Thanks!
ممنون واسه حمایت ❤️🙏
اخ اخ این محمد طبایی شده بود کابوس بچگی من کلا زندگی منم دگرگون کرده بود منی ک یه بچه تخس و شلوغ بودم میخاستن طباطبایی بشم
❤
@@وحیدبهمنش 🤣
@@taninnadaliyour cute ❤❤❤
چقد سختی کشیدم . چقد زجر گشیدم از طرف خانواده
خدااااااااااااااا بود خاطره ی اون پسره طباطبایی 😂 کلا مرزهای قرآن خونی رو جابه‌جا کرده بود توی خانواده ها 😂😂😂
من آرمان و خیلی دوست دارم قلبی ، خیلی شاسکول و باحاله دمش گرم.
ما آخرین نسلی بودیم که دنیای بدون اینترنت و تجربه کردیم ... و نیمه دومش کاملا متفاوت شد
من بچگیم ترکیبی از ارمان و محمد بود کل اتفاقاتی که برای هردوشون افتاد برای منم افتاده
آقا یک ایده یک کیس قاتل سریالی یا کیس یک قاتل رو با محمد وآرمان و روشنک کاور کن لطفا🤍🤍🤍🙂🙂
یعنی شما ببین با پول صدقه میشد بری کافه
درود. من یادم هست که پدر و مادرم می گفت باید خودت بچه دار بشی تا متوجه بشی چرا گیر میدیم. حالا شما هم صبر کنید بچه دار بشید اون روز به گیر آنها حرف بزنید. نظرتان چیه تا اون زمان صبر کنید.❤❤❤
چه خوبه ویدیو تند تند میزاری
وای محمدددددد😂😂😂😂مگه میشه یه نفر اینقد بانمک باشه...پدددددددسگگگگ
طنین توی فیلم سینمایی هتل یه روانشناس بود اینقدر شبیه تو بود که فکر کردم واقعا خودت بازی کردی 😂