استاد محمدحسین سرآهنگ| به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم(چنگ). USTAD SARAHANG

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 27 дек 2024

Комментарии • 7

  • @abdulhakimmaher699
    @abdulhakimmaher699 3 месяца назад

    عالی روحت ارام یادت گرامی ❤ الطاف خداوند به نگاهت مقبول است ❤

  • @AQAmiry
    @AQAmiry 2 года назад

    انشاآلله که خداوند مهربان بهترین جنت هارا نصیب شما استاد بزرگوار گردانیده باشد 🤲🏼💐

  • @ZabiullahIbrahimi-k6x
    @ZabiullahIbrahimi-k6x 3 месяца назад

    دیداری حضرت حق نصیب تان گردداستاد گرامی

  • @AQAmiry
    @AQAmiry 2 года назад

    انشاآلله که خداوند مهربان جنت هارا نصیب شما استاد بزرگوار گردانیده باشد روح شما شاد یاد شما گرامی باد 🤲🏼💐

  • @sayedsayed4962
    @sayedsayed4962 6 месяцев назад

    very niceeeeeeeeee

  • @sayedsayed4962
    @sayedsayed4962 6 месяцев назад

    غزل شمارهٔ ۲۲۳۷ بیدل دهلوی

  • @sagahrsayed9285
    @sagahrsayed9285 6 месяцев назад

    به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم
    مشو غایب ‌که چون آیینه از رخ می‌پرد رنگم
    شدم پیر و نی‌ام محرم نوای نالهٔ دردی
    محبت ‌کاش بنوازد طفیل پیکر چنگم
    به رنگ سایه از خود غافلم لیک اینقدر دانم
    که‌ گر پنهان شوم نورم و گر پیدا همین رنگم
    ز خاک آستانت چشم بی‌نم می‌روم اما
    دلی دارم که خواهد آب گردید آخر از ننگم
    به بیکاری نفسها سوختم با دل سیه کردم
    ز دود شمع آخر سرمه‌دان شد کلبهٔ تنگم
    حیا را کرده‌ام قفل در دکان رسوایی
    به رنگ غنچه پنهانست جیب پاره در چنگم
    جنون نازنینی دارم از لیلای بیرنگی
    که تا گل می‌کند یادش پری هم می‌زند سنگم
    ز قانون نفس جستم رموز پردهٔ هستی
    همین آواز می‌آید که بسیار است آهنگم
    خوشا روزی‌ که نقاش نگارستان استغنا
    کشد تصویر من چندانکه بیرون آرد از رنگم
    به صرصر داده‌اند آیینهٔ ناز غبار من
    شه فرمانرو آزادی‌ام اینست اورنگم
    به ناهنجاری از خود رفتنم صورت نمی‌بندد
    پر طاووسم و پرگار دارد گردش رنگم
    ببینم تا کجا منزل‌ کند سعی ضعیف من
    به این یک آبله دل چون نفس عمریست می‌لنگم
    دهد منشور شهرت نام را نقش نگین بیدل
    پر پروازگردد گر در آید پای در سنگم

    غزل شمارهٔ ۲۲۳۷: