ممنونم که در این ویدئو ها به موضوعات مورد علاقه ما می پردازید. در سال سوم دبیرستان از کتاب فلسفه تا کنون در دهه پنجم زندگی مفهوم مُثُل افلاطونی را نفهمیدم فقط به من گفتن صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
خیلی ممنون از توجه شما. خوشحالم که این ویدئو برایتان مفید بوده است. همانطور که می دانید توضیحات کتابهای فلسفی معمولا پیچیده است و من در این کانال می کوشم راهی برای آشتی با فلسفه پیدا کنم و قدردان تشویق شما هستم.
مهمل گوئی هم نمی تونه واژه مناسبی برای این مزخرفات باشه که شما سرهمبندی کردید. افلاطون مخالف دموکراسی بود و معتقد بود که مردم نفهم و بی شعور هستن و نظریه ی مُثُل می خواد با زبان الکن بگه که جهانی را که مردم می بینن، جهان سایه ها است و واقعی نیست و سرانجام یک نفر که فیلسوف است، متوجه این خطای انسان ها می شود و این فیلسوف است که می تواند مردم را به راه راست هدایت کند و از این رو افلاطون معتقد بود که حکومت باید در دست فیلسوفان باشد. بایستی استاد دانشگاهی که احمقی مثل این اقا را تربیت کرده و با پالان به بیرون از دانشگاه فرستاده از دانشگاه اخراج نمود.
Hello, first of all thank you for your good programs. Is the "Mosol" of Plato the same as the idea of nominalism of William of Occam, English philosopher. If I remember, he said pretty much the same thing. I am not familiar with the Mosol of Plato, but the idea seems to be the same.
Thank you for your thoughtful comment. Plato’s theory of Forms or Ideas and William Ockham's nominalism are in some way similar and other ways different, though they address similar philosophical questions about universals and particulars. Plato argued that Forms are real and exist independently of the physical world. For him, these Forms are perfect, immutable archetypes, of which the things in our world are imperfect copies. In contrast, Ockham's nominalism denies the independent existence of universals outside the human mind. According to him, universals are merely names or mental constructs we use to group similar objects, but they have no reality outside our perception or language. So, while both thinkers address the nature of universals, Plato asserts their real existence in a higher metaphysical realm, while Ockham sees them as linguistic conveniences without any independent reality. They represent almost opposite ends of the philosophical spectrum on this topic. Once again, thanks for your attention to this topic.
@@yazdanmansourian Thank you for your beautiful and clear respond. I really appreciate your time to answer my question. it's very clear to me know. Thanks!
🌺🌹درود بی پایان به🌷 🌻🌷 سپاسگزار از تلاشتان 🌺🌹
درود و سپاس فراوان
تشکر از زحماتتون 👏👏❤
خواهش می کنم. خوشحالم مفید بوده است.
بسیارسپاسگزارم عالی بود
درود و سپاس فراوان
درود بر شما
درود و سپاس فراوان
ممنونم که در این ویدئو ها به موضوعات مورد علاقه ما می پردازید.
در سال سوم دبیرستان از کتاب فلسفه تا کنون در دهه پنجم زندگی مفهوم مُثُل افلاطونی را نفهمیدم فقط به من گفتن صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی
خیلی ممنون از توجه شما. خوشحالم که این ویدئو برایتان مفید بوده است. همانطور که می دانید توضیحات کتابهای فلسفی معمولا پیچیده است و من در این کانال می کوشم راهی برای آشتی با فلسفه پیدا کنم و قدردان تشویق شما هستم.
مهمل گوئی هم نمی تونه واژه مناسبی برای این مزخرفات باشه که شما سرهمبندی کردید.
افلاطون مخالف دموکراسی بود و معتقد بود که مردم نفهم و بی شعور هستن و نظریه ی مُثُل می خواد با زبان الکن بگه که جهانی را که مردم می بینن، جهان سایه ها است و واقعی نیست و سرانجام یک نفر که فیلسوف است، متوجه این خطای انسان ها می شود و این فیلسوف است که می تواند مردم را به راه راست هدایت کند و از این رو افلاطون معتقد بود که حکومت باید در دست فیلسوفان باشد.
بایستی استاد دانشگاهی که احمقی مثل این اقا را تربیت کرده و با پالان به بیرون از دانشگاه فرستاده از دانشگاه اخراج نمود.
Hello, first of all thank you for your good programs. Is the "Mosol" of Plato the same as the idea of nominalism of William of Occam, English philosopher. If I remember, he said pretty much the same thing. I am not familiar with the Mosol of Plato, but the idea seems to be the same.
Thank you for your thoughtful comment. Plato’s theory of Forms or Ideas and William Ockham's nominalism are in some way similar and other ways different, though they address similar philosophical questions about universals and particulars.
Plato argued that Forms are real and exist independently of the physical world. For him, these Forms are perfect, immutable archetypes, of which the things in our world are imperfect copies.
In contrast, Ockham's nominalism denies the independent existence of universals outside the human mind. According to him, universals are merely names or mental constructs we use to group similar objects, but they have no reality outside our perception or language.
So, while both thinkers address the nature of universals, Plato asserts their real existence in a higher metaphysical realm, while Ockham sees them as linguistic conveniences without any independent reality. They represent almost opposite ends of the philosophical spectrum on this topic. Once again, thanks for your attention to this topic.
@@yazdanmansourian Thank you for your beautiful and clear respond. I really appreciate your time to answer my question. it's very clear to me know. Thanks!