درود استاد ، خرد و اندیشه یار و نگهدارتون ، متاسفانه سیستم آموزشی نابجا خیلی از ذهنها و افکار رو آلوده میکنه ، توی فضای جبری و زوری و منجمد ، کنکوری بی منطق همراه با جدایی و تبعیض ملیت و زبان ، مرام فکری ، جنسی خیلی از آدمها رو قربانی میکنه از لحاظ فضای فکری و ذهنی ... ولی ما همیشه آمار قبولی پزشکی و مهندسی رو در نظر میگیریم نه آمار قربانی ها رو ... تا زمانی که این سیستم مرتجع و منجمد برکنار نشه و آلترناتیو درست با شاخصههای انسانی ، علمی و اکولوژی جایگزین نشه هیچ امیدی به فضای ذهنی سالم آدمها نیست ، در چنین سیستم دیکتاتور و یکرنگ و یک نژاد و یک ملیت هیچ وقت انسان سالمی متولد نخواهد شد و رشد نخواهد کرد ❤❤❤
درود بر شما، سپاس از دیدگاه عمیقتان. آنچه فرمودید، تصویری دقیق از چالشهای عمیق در نظامهای آموزشی است که بهجای پرورش اندیشه و خلاقیت، بیشتر به تولید نتایج ظاهری و کمّی تمرکز دارند. این نگاه ابزارمحور، انسانها را به ابزاری برای اهداف محدود و کوتاهمدت تقلیل میدهد و فضای رشد فکری را قربانی میکند. برای تغییر چنین ساختاری، همانطور که اشاره کردید، نیازمند یک بازاندیشی بنیادین هستیم؛ بازاندیشیای که معیارهای انسانی و اخلاقی را در کنار علم قرار دهد. شاید نخستین گام در این مسیر، آگاهیبخشی و ایجاد گفتوگوهای گسترده درباره تأثیرات این سیستمها باشد. همچنین، تقویت ارزشهای متنوع و احترام به تفاوتها، میتواند زمینهساز شکوفایی ذهنهای سالم و خلاق باشد. در نهایت، تغییر این سیستمهای ریشهدار نیازمند مشارکت آگاهانه و همبستگی است. هرچند مسیر دشوار است، اما هر گامی که در جهت اصلاح برداریم، میتواند امیدی برای آیندهای روشنتر باشد. در پایان باید اشاره کنم که پائولو فریره، فیلسوف برجسته آموزش و پرورش، دیدگاه جالبی در این زمینه دارد. او معتقد بود که نظامهای آموزشی سنتی، دانشآموزان را به «ظروف خالی» تقلیل میدهند که تنها باید با اطلاعات پر شوند. این رویکرد که او آن را «آموزش بانکی» مینامد، خلاقیت و تفکر انتقادی را سرکوب میکند. فریره به جای آن، بر اهمیت «آموزش رهاییبخش» تأکید داشت؛ روشی که دانشآموز و معلم را در دیالوگی برابر قرار میدهد و هدف آن پرورش آگاهی انتقادی برای تغییر جامعه است. در ویدئوی دیگری به دیدگاههای فریره خواهم پرداخت و چگونه میتوان از آموزههای او برای تحول در آموزش بهره گرفت.
درود بی پایان ، مصاحبت با شما باعث فخر هستش و چه چیزی بهتر و خوشتر از کسب دانش و فیض در خدمت بزرگواری مثل شما و در نهایت با عشق تبدیل کردن دانش و آگاهی در گرو علم اخلاق به کردار و عمل و پراکتیک در مسیر خدمت به انسانیت و اکوسیستم و کوشش در جهت به سیستم سازی در این راستا و مبنا قرار دادن این پروسه برای پرورده کردن و آموزش دادن نسلهای آتی ❤❤❤
واژهشناسی در این زمینه بسیار متنوع است و دیدگاههای مختلفی درباره مفهوم ذهن و ضمیر وجود دارد. برای مثال، میتوان ذهن را بخشی از سرزمین وسیعتری به نام وجود دانست که همان ضمیر است. در این نگاه، ذهن یکی از جنبههای فعالیت ضمیر است که در قالب فکر، تحلیل و قضاوت بروز مییابد. ذهن بخشی از ضمیر است و تلاش برای نظارت یا مراقبه ذهن، چیزی جز فعالیت همان ذهن نیست. به عبارتی، منِ ناظر که گمان میرود ذهن را تحت نظر دارد، خود جزئی از ساختار ذهن و ضمیر است. در تمرینهای ذهنآگاهی، این نکته برجسته میشود که ضمیر آگاه، که شامل ذهن نیز هست، نیازی به کنترل ندارد. به جای آن، رهایی از این چرخه فکری و توجه به تجربه بیواسطه، بدون قضاوت و بدون ایجاد «منِ جدا»، میتواند سکون و آگاهی ناب را به همراه داشته باشد. در این حالت، ضمیر بهجای آنکه درگیر بازتابهای ذهن باشد، به شکلی طبیعی و بیتلاش به تجربه لحظه حال گشوده میشود. این رویکرد به ما امکان میدهد تا از چرخههای مداوم فکر رها شویم و به آگاهی شفافتری دست یابیم.
❤
درود و سپاس فراوان
سلام عالی هست ولی صدا کم هست❤
ممنون از کامنت خوب شما، سعی میکنم در ویدئوهای بعدی کیفیت صدا بهتر باشد. سپاس فراوان 🙏
درود وسپاس فراوان،بله،ما مشاهده گر خاموشی هستیم که مهارتمان توجه است، واینکه آن توجه را به چه فکر واحساسی،نثار کنیم،هنر ماست
کاملا موافقم. قدرت اصلی ما در انتخاب کانون این توجه است. این هنر یکی از نخستین مهارتها در مسیر ذهنآگاهی است. زنده باد
درود استاد ، خرد و اندیشه یار و نگهدارتون ، متاسفانه سیستم آموزشی نابجا خیلی از ذهنها و افکار رو آلوده میکنه ، توی فضای جبری و زوری و منجمد ، کنکوری بی منطق همراه با جدایی و تبعیض ملیت و زبان ، مرام فکری ، جنسی خیلی از آدمها رو قربانی میکنه از لحاظ فضای فکری و ذهنی ... ولی ما همیشه آمار قبولی پزشکی و مهندسی رو در نظر میگیریم نه آمار قربانی ها رو ... تا زمانی که این سیستم مرتجع و منجمد برکنار نشه و آلترناتیو درست با شاخصههای انسانی ، علمی و اکولوژی جایگزین نشه هیچ امیدی به فضای ذهنی سالم آدمها نیست ، در چنین سیستم دیکتاتور و یکرنگ و یک نژاد و یک ملیت هیچ وقت انسان سالمی متولد نخواهد شد و رشد نخواهد کرد ❤❤❤
درود بر شما، سپاس از دیدگاه عمیقتان. آنچه فرمودید، تصویری دقیق از چالشهای عمیق در نظامهای آموزشی است که بهجای پرورش اندیشه و خلاقیت، بیشتر به تولید نتایج ظاهری و کمّی تمرکز دارند. این نگاه ابزارمحور، انسانها را به ابزاری برای اهداف محدود و کوتاهمدت تقلیل میدهد و فضای رشد فکری را قربانی میکند. برای تغییر چنین ساختاری، همانطور که اشاره کردید، نیازمند یک بازاندیشی بنیادین هستیم؛ بازاندیشیای که معیارهای انسانی و اخلاقی را در کنار علم قرار دهد. شاید نخستین گام در این مسیر، آگاهیبخشی و ایجاد گفتوگوهای گسترده درباره تأثیرات این سیستمها باشد. همچنین، تقویت ارزشهای متنوع و احترام به تفاوتها، میتواند زمینهساز شکوفایی ذهنهای سالم و خلاق باشد. در نهایت، تغییر این سیستمهای ریشهدار نیازمند مشارکت آگاهانه و همبستگی است. هرچند مسیر دشوار است، اما هر گامی که در جهت اصلاح برداریم، میتواند امیدی برای آیندهای روشنتر باشد.
در پایان باید اشاره کنم که پائولو فریره، فیلسوف برجسته آموزش و پرورش، دیدگاه جالبی در این زمینه دارد. او معتقد بود که نظامهای آموزشی سنتی، دانشآموزان را به «ظروف خالی» تقلیل میدهند که تنها باید با اطلاعات پر شوند. این رویکرد که او آن را «آموزش بانکی» مینامد، خلاقیت و تفکر انتقادی را سرکوب میکند. فریره به جای آن، بر اهمیت «آموزش رهاییبخش» تأکید داشت؛ روشی که دانشآموز و معلم را در دیالوگی برابر قرار میدهد و هدف آن پرورش آگاهی انتقادی برای تغییر جامعه است.
در ویدئوی دیگری به دیدگاههای فریره خواهم پرداخت و چگونه میتوان از آموزههای او برای تحول در آموزش بهره گرفت.
درود بی پایان ، مصاحبت با شما باعث فخر هستش و چه چیزی بهتر و خوشتر از کسب دانش و فیض در خدمت بزرگواری مثل شما و در نهایت با عشق تبدیل کردن دانش و آگاهی در گرو علم اخلاق به کردار و عمل و پراکتیک در مسیر خدمت به انسانیت و اکوسیستم و کوشش در جهت به سیستم سازی در این راستا و مبنا قرار دادن این پروسه برای پرورده کردن و آموزش دادن نسلهای آتی ❤❤❤
درود و سپاس فراوان @@hamidhashemi9177
اصولاً کسی اینجا نیست که ذهن را مراقبه کند. این خود ذهن است که احیانا به فکری توجه میکند. آنچه که به عنوان من ذهن را مراقبه میکند ذهن خودش است.
واژهشناسی در این زمینه بسیار متنوع است و دیدگاههای مختلفی درباره مفهوم ذهن و ضمیر وجود دارد. برای مثال، میتوان ذهن را بخشی از سرزمین وسیعتری به نام وجود دانست که همان ضمیر است. در این نگاه، ذهن یکی از جنبههای فعالیت ضمیر است که در قالب فکر، تحلیل و قضاوت بروز مییابد. ذهن بخشی از ضمیر است و تلاش برای نظارت یا مراقبه ذهن، چیزی جز فعالیت همان ذهن نیست. به عبارتی، منِ ناظر که گمان میرود ذهن را تحت نظر دارد، خود جزئی از ساختار ذهن و ضمیر است. در تمرینهای ذهنآگاهی، این نکته برجسته میشود که ضمیر آگاه، که شامل ذهن نیز هست، نیازی به کنترل ندارد. به جای آن، رهایی از این چرخه فکری و توجه به تجربه بیواسطه، بدون قضاوت و بدون ایجاد «منِ جدا»، میتواند سکون و آگاهی ناب را به همراه داشته باشد. در این حالت، ضمیر بهجای آنکه درگیر بازتابهای ذهن باشد، به شکلی طبیعی و بیتلاش به تجربه لحظه حال گشوده میشود. این رویکرد به ما امکان میدهد تا از چرخههای مداوم فکر رها شویم و به آگاهی شفافتری دست یابیم.