فصل فلسفه هگل - جلسه سوم: فلسفه حق هگل ( قسمت سوم )

دوستان و همراهان گرامی سومین جلسه انجمن فلسفی آگورا در سال جدید میلادی 2017 را با فصل جدید " فلسفه حق هگل " آغاز می کنیم . در این جلسه که آخرین جلسه به صورت حضوری جناب جهانبگلو برگزار شده است به همراه ایشان در تورنتو به گفتگو می نشینیم.
جلسات بعدی ما که زمان آن بعدا اعلام می شود، از طریق اسکایپ خواهد بود.
لطفا برای این جلسه پاراگراف های 64-34از فصل زیر را مطالعه فرمایید
"Abstract Right".
www.inp.uw.edu....
-----------------------------------------------------------------------------------------
لطفاً هم در گروه و هم در صفحه فیس‌بوک آگورا عضو شوید و لینک ویدئو‌ها و مطالب آن را با دوستانتان به اشتراک گزارید تا ما را در انتقال دستاوردها ی فکری و فرهنگی ِ آن یاری دهید:
/ agora.philosophical.forum
/ agoraforum
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات ِ آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌ها ی صوتی ِ جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
www.agorapf.org/
انجمن فلسفی‌ آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار ِ آن پژوهش فلسفی‌ می‌باشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی‌ حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان، و اخبار مربوط به انجمن فلسفی‌ آگورا فقط از طریق ای‌میل رسمی‌ و تاربرگ فیس‌بوکی ِ انجمن معتبر است.
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات ِ آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌ها ی صوتی ِ جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
www.agorapf.org/
انجمن فلسفی‌ آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار ِ آن پژوهش فلسفی‌ می‌باشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی‌ حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان، و اخبار مربوط به انجمن فلسفی‌ آگورا فقط از طریق ای‌میل رسمی‌ و تاربرگ فیس‌بوکی ِ انجمن معتبر است.

[@souriesfahani6783]

ممنونم 🌷🌹

[@امیرناظم-ب9ن]

.....بشر نیاز به اندیشیدن را در جریان حرکت تکاملی جهان هستی به مرور و گذر زمان در خود احساس و اندیشیدن متحرکتر میشود ......و خود آگاهی به همان اندازه به آگاهی خود در تمامی زمینه ها میافزاید ......و نهایت به حقیقت ( من آرامش خود را در آرامش تو جستجو میکنم ) به عنوان یه قاعده بنیادین سعادت بشری از جمله خودش مورد توجه قرار می‌گیرد

[@امیرناظم-ب9ن]

اراده تا اندازه زیادی تحت تاثیر ناخودآگاه است و تاثیر آن تحت خود آگاه ذهنی باید بدقت و موشکافانه مورد تحلیل قرار گیرد .......آزادی اراده تحت تاثیر ناخود آگاه مورد اشکال و تحت تاثیر خود آگاه مورد تایید قرار میگیرد و این دو بظاهر تضادی است که در پدیده ها جریان دارد یا نمودی از تضاد خلقت و بنیان هستی است ..

[@Saramilan-o9r]

❤❤❤

[@mehrdadpakzad2712]

بسیار خوب و آموزنده است. وایکاش دانشگاهیان و دانش آموزان ایران و کشورهای همسایه ما به این اندیشه گرایی و اندیشه ورزی و دنیای بی پایان دوست داشتن دانایی سری می‌زدند وبآن وارد می‌شدند و ازاین دریای خرد و دانایی بهره‌برداری می‌کردند؛ استاد گرامی اگر ممکن بود این درس‌ها را بصورت کتاب های ماندگار در آورد تا برای آیندگان باقی بماند بسیار ماندگار و جاویدان بود‌

[@mahdijahani5379]

عزیز دلم تفکرات ، نظرات ، ایده ها و ... هگل را دوباره ایشان با عنوان خودش منتشر کند ؟!
ایشان صرفا توصیف گر و تحلیل کننده آرای هگل است ...
هگل های پست مدرن در حال ساخت هستند ...

[@daryoushfarzami456]

Ich bedanke mich bei Ihnen für Ihre Unterricht.

[@AhmadNazari-r9o]

آنقدر با کلمات بازی میکنی که شنونده از موضوع اصلي دور میشه

[@fereshteaghasi2985]

هنگامی اندیشه به سراغ من می آید که بخواهد. نه اینکه من آن را فرا بخوانم...نیچه

[@sohrabazadbakht5704]

آقای جهانبگلو گفتند در هیچ کجای کتاب فنومنولوژی ذهن،هگل حتی یکبار از اصطلاحات تز،آنتی تز و سنتز استفاده نکرده در حالی که من این کتاب را خواندم و در چند جا از این اصطلاحات استفاده کرده!

[@SamSam-qf7ru]

اما در مورد "بابی فیشر"این قدر می دانیم که با بهانه های مختلف از روبرو شدن با "آناتولی کارپف" امتناع ورزید!

[@hamidhamidy2489]

متاسفانه هگل بیش از انکه مبنا را خود حق بما هو حق قرار دهد و از جایی حداقل از خود اگاه فردی شروع کند و بنایی را که قصد ساماندهی انرا را دارد پایه اش زا خود اگاه ذهن و قوه فاهمه او و قوه خرد او قرار دهد و نتایج انرا به بیرون منعکس نماید که در واقع موتور محرکی ( اندیشه ورزی ) در افراد را تقویت و کمک به تسریع روند تکامل نماید .....بالعکس عمل کرده و از بیرون شروع میکند و انچه تحقق یافته را ملاک و سپس انرا به درون خود اگاه شخص سوق میدهد تا بالعکس موجب کند شدن نیروی اندیشه و منفعل شدن افراد گردد انگار افراد هیچ نقشی ندارند و باید منتظر باشند تا وقایع سراغشان بیاید البته که چنین نخواهد شد ولی تاثیر هرچند ناچیزی بر کند شدن روند حرکتی تکاملی بشر داشته و انگار تاریخ گذشته موجود زنده ای است که انسان در برابرش موجودی است که تسلیم ان است واقعیت را نمیتوان با عقلانیت الزاما منطبق دانست......حق و حقیقت فراتر از ماست چه بخوهیم و چه نخواهیم چه یدانیم و چه ندانیم .......

[@sohrabazadbakht5704]

آزادی منفرد یک برداشت انتزاعی و مجرد از مفهوم آزادیست.هگل از سطح بالاتری به موضوع آگاهی می اندیشد. در زاویه دید هگل، فرد انسانی در مقام و صورت موجودی اجتماعی و تاریخی که به آن تندیده و وحدت یافته است مورد بررسی قرار می گیرد. شبیه وحدت در تثلیث(پدر،پسر،روح القدس)(فرد،تاریخ،اجتماع.) است.و غایت تاریخ از کلی به جزئیست.در اینجا مراد، رسیدن به آزادی و تشخص فرد هست. پدیدار شناسی روح نظر او عبارت از سیر آگاهی به آزادی خودش. و آزادی یعنی آزادی در دایره امر معقول. عناصر شناختی مورد بررسی در فلسفه هگل همچون یک کل ارگانیک و دستگاهمند است.شبیه به یک ارکستر یا سمفونی بزرگ.و باید همچون یک سمفونی مورد بررسی قرار گیرد

[@rezanourishad3636]

با سلام و عرض ادب
آن نکته که بنده اشاره کردم که پوپر آن را استهزا کرد Sache نبود و همان کلمه چیز das Ding بوده که او دلیل بر سستی فلسفه هگل و تکرار این واژه چیز که از آن خواننده را مفهومی نمیابد و دال بر سستی برهان و منطق هگل میداند. جلسه قبل حسبالامر کتاب قراردا اجتماعی رسو را که سال‌ها قصد خواندنش را داشتم خواندم. یک فرصتی از ما دریغ و فوت شد زیرا ما شاگردان میبایستی رسو رو فبل از دکارت و کانت و شوپنهاور و نیچه و هگل میخواندیم حتی فیخته فلسفه ایده ال آلمانی و تمامی انقلابیون از مارکس و هگل و غیره و انقلاب فرانسه همانطور که اشاره فرمودید وامدار رسو و قرارداد اجتماعی و امیل او پایه روانشناسی و آموزش و پرورش نوین است. با سپاس و صد ثنا

[@امیر-ق4ف4ف]

خیلی ضعیف توضیح میده