فصل عقل گرایی در فلسفه غرب - جلسه دوم: رنه دکارت - گفتار در روش عقل
HTML-код
- Опубликовано: 22 авг 2017
- در دومین جلسه از فصل عقل گرایی در فلسفه غرب با حضور رامین جهانبگلو به بحث و بررسی در مورد رساله معروف " گفتار در روش راه بردن عقل "، مهم ترین اثر فیلسوف عقل گرای فرانسوی: رنه دکارت می پردازیم.
می توانید برای آمادگی بیشتر و مشارکت در بحث گروهی متن انگلیسی رساله را از لینک زیر مطالعه کنید:
drive.google.com/open?id=0BxE...
همچنین متن ترجمه شده فارسی رساله نیز از کتاب " سیر حکمت در اروپا " ترجمه محمد علی فروغی در دسترس است. می توانید از لینک زیر صفحات 177 تا 245 از جلد اول کتاب رو مطالعه کنید:
drive.google.com/open?id=0BxE...
توجه داشته باشید که این جلسه در اتاق 5160 ساختمان اوزی برگزار خواهد شد.
------------------------------------------------------------------------------------------
لطفاً هم در گروه و هم در صفحه فیس‌بوک آگورا عضو شوید و لینک ویدئو‌ها و مطالب آن را با دوستانتان به اشتراک گذارید تا ما را در انتقال دستاوردها ی فکری و فرهنگی آن یاری دهید:
/ agora.philosophical.forum
/ agoraforum
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌های صوتی جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
www.agorapf.org/
انجمن فلسفی آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار آن پژوهش فلسفی می‌باشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان و اخبار مربوط به انجمن فلسفی آگورا فقط از طریق ایمیل رسمی و تاربرگ فیس‌بوکی انجمن معتبر است.
دانشمند گرامی جهانبیگلو سال ها قبل فلسفه دکارت را در کتاب سیر حکمت در اروپا مطالعه نموده بودم اما از گفتار شما در موضوعات مختلف فلسفی استفاده اعظمی مینمایم شما افتخار ما فارسی زبانان هستید ممنون شما. افغانستانی
ممنون از لطفا شما. ارزوی موفقیت و پیروزی
درود و سپاس بیکران،آموزنده و گویا.🙏🙏🙏🙏🙏
دوست داران فلسفه همیشه از موضوعات فلسفی استقبال می کنند
دکتر رامین جهانبگلو لطفا یک درستگفتار در باره فلسفه هوسرل هم و پدیدار شناسی هم بگذارید ممنون
😂😂😂😂به این آدم بیسواد میگین فیلسوف ! فلسفه ی یونان ذیلی از فلسفه ی زرتشت
😂😂😂😂به این آدم بیسواد میگین فیلسوف ! فلسفه ی یونان ذیلی از فلسفه ی زرتشت
عالی بود برقرار باشید
توصیه میکنم کتاب آیین سخنوری فروغی رو مطالعه بفرمایید
جلسات به صورت پشت سر هم نیس
مثلا رنه دکارت جلسه اولش نیس
با عرض پوزش جلسه اول به صورت زنده برگزار نشد ولی به زودی ویدئوی ضبط شده آپلود خواهد شد
خردگرایی دکارت با فرهنگ اصیل ایران هماهنگی زیادی دارد.
منم خیلی گستاخ هستم. تمام این چیزهایی که در مورد تاریخ فیلسوفهای گذشته را وقت تلف کردن میدونم.چون فلسفه جدیدی دارم.
نقد و بررسى بسيار جالب و پر كششى عنوان و مورد بررسى و بحث گذاشته شده كه اين در نوع خود يك بدعت گذارى براى قشر متفكر و روشنگراى جامعهء پارسى زبان ست. صميمانه از شما جناب جهانبگلو قدردانى ميكنم. تنها يك نكتهء ظريف را كه بر سر گفتن يا نگفتن آن چند روز با فكر خود كلنجار رفته ام (نه بگونهء وسواسى) بايد خاطر نشان كنم، آن اينكه واژهء (فعل) " هستش" يك فعل بى مناسبت و عوام گونه است كه متاسفانه تمام لايه هاى اجتماعى ما را درنورديده و بگونه اى گسترده و فراگير در بين لايه هاى روشنفكر و تحصيل كردهء جامعهء ما ايرانيان حضورى چشمگير دارد. شخصاً و بر اساس آموخته ها و تحصيلات گذشته و مطالعات گوناگون، معتقدم كه اين فعل در زبان فارسى كاملاً نو پا و نامتجانس و ناهمگن است كه توسط عوام مبتدى در مكالمات سطحى اجتماعى تبادل شده و اكنون بگونه اى فراگير در بين متفكران ما در حال استفاده است.
از برنامه هاى شما واقعاً لذت ميبرم و خوشحالم كه هستيد.
اگورا
آن چیزی که از دیده ها و شنیده ها در مورد فهم از ارزش میتوان سخن گفت از نگاه من,
ارزشی که نتوان با هیچ ابزار قیاسی ، قیاسش کرد فاقد هرگونه ارزشی است. چونکه انسان با آموزش انسان میشود و اولین درس آموزش برای انسان چگونگی فهم قیاس ارزش است.
وقتی سخن از وجودی است که موجودیت از بهر آن است پس به یقین آن وجود خود نیز موجود است.
آگاهی و ناخود آگاهی و هوشیاری هوشمندانه بشر ناشی از آگاهی و هوشیاری هوشمندانه وجودی است که آن وجود نیز در وجود آگاه و هوشیار هوشمند دیگری غوطه‌ور است. که میتواند پاسخ به سوال فکر چیست و منبع فکر ناشی از کجاست را پاسخ قطعی دهد.
مثال:
وقتی که در ساعاتی به جز فضای آسمان بی سر و بی انتهای بی نهایتی دیگر هیچ وجودی نبود اما به نوعی همه چیز در درون فکر آگاه و هوشیار وجودی چون آسمان بود اما با این وجود برون آسمان به معنایی مزین نبود ، آسمانی که قادر به شیوه خلقی بود که در آن چهار قاعده بیش نبود.
قاعده اول معنی معنایی که بودن را شکل دهد. که ما آن را قانون تفکر به آفرینش فهم کردیم.
قانون دوم ، قانون چینش بودن ها بود که شکل ساختارگونه داشته باشند.
قانون سوم ، قانون جنبش بودن ها بود که به شکل هوشمندانه و با اراده جنبانده جنبش داشته باشد.
قانون چهارم ، قانون جهت جنبش بودن ها بود که بودن ها چگونگی اختیاری بر جهت جنبش خود مختار باشند.
و در نهایت سیاره‌ای در نگاه به خود که مانند خود آگاه و هوشیار باشد را آفرید و نام آن را هوا نامید، هوایی که قادر بود در درون خود مانند قواعد خالق خود موجودی چون زمین را بیافریند و بعد اولین مخلوقات ناخودآگاه ولی با اندام های هوشمند ی که سبب آگاهی آنان شود ، موجوداتی بودن چون دایناسورها که بستری برای بقای حیات نسل های بعدی موجودات دیگری باشند.
تا اینکه زمان حال معاصر ادامه دار قصه هوا و زمین به عنوان وجودهای جاودانه زیست از ابتدای پیدایش تا کنون باشد.
حال باید انسان معاصر بداند که میزبان او کیست و لحظه های بقا و فکر خود را برای بودن و نفس کشیدن مدیون چه عنصر وجودی جاودانه زیستی است که حال آن را هر نامی بخواهد صدا زند نام این گونه نگاه دین است نه مذهب.
چون از نگاه من مذهب یک امر قرارداد بشری برای آئین بده و بستان در چگونگی شکل بود جهت جنبش برای زیستن است.
خیلی داری صد در صد مگی
آقای فروغی در پانویس همان صفحه نخست ترجمه گفتار در روش توضیح می دهد که دکارت "نمی خواهد" بگوید همه مردم در فهم و دانش یکسان هستند.
ریستیreset برای خودت بکنی و دوباره خودت را روشن کنی
و خاموش کنی
تو از کجا مطمئن هستی که درست داری میگی و درست فهمیدی?
یک جوری صحبت میکنی که اطمینان داری که حرفهات درسته. شما باید یک کاری بکنی .تمام چرتیاتی که رفته تو کلت یعنی مغزت همه را delet کنی
بیان خیلی ضعیف و پراکنده گویی.