فصل عقل گرایی در فلسفه غرب-جلسه اول: مقدمه ای بر عقل گرایی
HTML-код
- Опубликовано: 6 окт 2024
- دوستان آگورا
فصل جدید عقل گرایی در فلسفه غرب را شروع می کنیم. در طی این دوره به آثار سه فیلسوف مهم این مکتب یعنی دکارت، اسپینوزا و لایبنیتز خواهیم پرداخت.
اغلب از رنه دکارت (1596 - 1650) به عنوان پدر فلسفه مدرن نام برده میشود. این بدان معنا نیست که دکارت اولین فیلسوف دوران مدرن بوده ، بلکه وی بانی شکل گیری غالب و محتوای فلسفه مدرن تا قرن بیستم است.
تمایزمابین جوهر ممتد و جوهر اندیشنده ، اثبات وجود سوژه (می اندیشم پس هستم)، نظریه غیر مَدرسی او در مورد خدا، تعبیر او از جهان مادی به عنوان ماده در حال تغییر، همگی، طوفانی از مباحث را در دوران مدرن به راه انداخت که امواج آن تا به امروز نیزمحسوس است.
در جلسه اول، به مثابه مقدمه ای بر فصل جدید، نگاهی اجمالی خواهیم داشت به شرایط سیاسی و اجتماعی اروپا در قرون شانزدهم و هفدهم اروپا همزمان با پیدایش دو جریان عقل گرایی و تجربه گرایی، مشخصات روش استنتاج ریاضیاتی دکارت، قرار گرفتن معرفت شناسی در جایگاه فلسفه نخست و تبعات فلسفی و الهیاتی آن، و سرانجامِ جریان عقلگرایی در پی نقد این جریان در سده های بعدی.
سخنران این جلسه آرش عفتی خواهد بود.
می توانید برای آمادگی بیشتر و مشارکت در بحث گروهی، تامل دوم ( صفحات 36 تا 49 ) از کتاب "تاملات در فلسفه اولی" اثر رنه دکارت را از لینک زیر مطالعه کنید:
bit.ly/2uCFrBo
------------------------------------------------------------------------------------------
لطفاً هم در گروه و هم در صفحه فیس‌بوک آگورا عضو شوید و لینک ویدئو‌ها و مطالب آن را با دوستانتان به اشتراک گذارید تا ما را در انتقال دستاوردها ی فکری و فرهنگی آن یاری دهید:
/ agora.philosophical.forum
/ agoraforum
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌های صوتی جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
www.agorapf.org/
انجمن فلسفی آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار آن پژوهش فلسفی می‌باشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان و اخبار مربوط به انجمن فلسفی آگورا فقط از طریق ایمیل رسمی و تاربرگ فیس‌بوکی انجمن معتبر است.
درود بیکران و سپاس بی شمار.بسیار عالی،موجز و آموزنده.امیدوارم از این استاد فرزانه مطالب بیشتری ارائه گردد.🙏🙏🙏🙏🙏
خیلی عالی و اموزنده و شیرین بود صحبتها. در یه مدت خیلی کوتاه شرایط تاریخی اون زمان و مناسبات سیاسی و مذهبی که باعث بوجود شرایطی شد که دکارت بوجود اومد را توضیح دادید. بدون دانستن شرایط تاریخی و اجتماعی اون زمان تحلیل نظریات فلسفی کاری عبث هست و واقعا بار معنایی آرا غیر قابل فهم میشه. بازم خسته نباشید میگم موفق باشید
سپاسگزارم. مفید بود. استفاده می کنم.
بسیار ممنونم. استفاده می کنم
درس اول واقعا خوب بود
بعد از تشکر و خسته نباشید، پیشنهاد میکنم وقتی موضوع شما فلسفه دکارت است، فقط به همین موضوع بپردازید نه هی از موضوع اصلی خارج شوید و کمتر از فلسفه او سخن بگید که در حجم زیاد موضوعات دیگه همون یک کم صحبت از او هم گم میشه. همچنین شنونده ها تمایلی به دانستن نظر و دیدگاه شخصی شما ندارند. از این شاخه به اون شاخه پریدن مخاطبین را گیج میکنه وخیلی وقتگیر.
همان طور که از نام ویدیو پیداست این قسمت برای دانستنی هایی پیش نیاز برای فهم بهتر عقلگرایی است و اینکه از طرف دیگران اظهار نظر نفرمایید چراکه شاید اشخاصی علاقه مند به شنیدن نظرات ایشان باشند .
سلام و عرض خسته نباشید خدمت اساتید ارجمند امکانش هست ایمیل دکتر جهانبگو را داشته باشیم یکسری مطالب رو میخواستم با ایشان به اشتراک بگذارم ممنونم از لطف شما
خواندن و درك فلسفه نيچه و هايد گر براي خروج أز اشتباهات ضروري بنظر ميايد!
ببخشید بسیار توضیحتون نامشخصه . هیچ نتیجه گیری درباره حرفتون نمیشه داشت .
خب حرف حساب کانت چی بود بالاخره ؟
دوست گرامی به زبان ساده بخواهم توضیح بدهم دکارت در موضوع شناخت ما از طبیعت محور را عقل آدمی قرار می دهد. تا پیش از دکارت به ویژه در قرون وسطی محوریت شناخت بر اصل "شهود" استوار بوده و عقل در خدمت شهود بوده است. دکارت هر گونه شناخت مبتنی بر شهود [دل یا عشق در مفهوم عرفان ایرانی] را مورد تردید قرار می دهد و اصل را بر خرد انسانی استوار می سازد. به عبارتی دیگر از دیدگاه دکارت انسان فاعل خود بنیاد (همینکه این آقا به سوژه از آن یاد می کند) است و هر شناختی نسبت به هستی از همین فاعل خود بنیاد نشات می گیرد و هیچ نیروی ماورا طبیعی نمی تواند در موضوع شناخت انسان از طبیعت و هستی در این زمینه به انسان کمک کند. حتی خدایی که دکارت به شیوه تفکر ویژه خودش معرفی می کند صرفا یک وجود است و کمکی در زمینه شناخت نمی کند.
ولی هایدگل درس میگه این عقل کامل هم خودش زیر سواله
راستی این پروژه ایجاد سیستمی مشخص برای فلسفه و استنتاج به استبداد فکری و فلسفی ختم نمیشه?