فصل فلسفه هگل - جلسه دوم: فلسفه حق هگل ( قسمت دوم )
HTML-код
- Опубликовано: 6 окт 2024
- در جلسه دوم همراه با حضور رامین جهانبگلو در تورنتو به گفتگو می نشینیم.
لطفا برای این جلسه صفحات39-1 از متن زیر را مطالعه فرمایید
Hegel's Philosophy of Right
فلسفه حق هگل
www.inp.uw.edu....
------------------------------------------------------------------------------------------
لطفاً هم در گروه و هم در صفحه فیس‌بوک آگورا عضو شوید و لینک ویدئو‌ها و مطالب آن را با دوستانتان به اشتراک گزارید تا ما را در انتقال دستاوردها ی فکری و فرهنگی ِ آن یاری دهید:
/ agora.philosophical.forum
/ agoraforum
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات ِ آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌ها ی صوتی ِ جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
tttp://www.agorapf.org/
انجمن فلسفی آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار ِ آن پژوهش فلسفی میباشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان، و اخبار مربوط به انجمن فلسفی آگورا فقط از طریق ای‌میل رسمی و تاربرگ فیس‌بوکی ِ انجمن معتبر است.
به وب‌سایت ما نیز سر بزنید تا به اطلاعات مربوط به جلسات ِ آگورا، از جمله ويدئوها، فايل‌ها ی صوتی ِ جلسات و مقالات پيش‌نهادی برای مطالعه دسترسی یابید:
www.agorapf.org/
انجمن فلسفی آگورا یک انجمن غیرانتفاعی است که در دانشگاه تورنتو ثبت شده و کار ِ آن پژوهش فلسفی میباشد. این انجمن از هیچ سازمان، بنیاد، حکومت یا فرد خاصی حمایت نمی‌کند و هر گونه دعوت، فراخوان، و اخبار مربوط به انجمن فلسفی آگورا فقط از طریق ای‌میل رسمی و تاربرگ فیس‌بوکی ِمعتبر است.
![[Limbus Company - PV] Chapter.7 - Oblivion](http://i.ytimg.com/vi/VUpkXPkvoxU/mqdefault.jpg)
سپاس براي به اشتراك گذاردن جلسات ، بويژه در زماني كوتاه كه ما را قادر به دنبال كردن كلاسها از راه دور ميكند، كه خود نعمت بزرگي است .!
مرسی🌷🌹
فلسفه ی هگل یک فلسفه سیستماتیکی،فنی و دستگاهمند و در عین حال خیلی پیچیده و عمیق است. بنابراین درک و شناخت اصیل و دقیق از این فلسفه ی بزرگ نیاز به یک ذهن سیستماتیکی اندیش و پیچیده گرا و عمیق نگر است. برای شناخت این فلسفه باید زبان خاص هگل را شناخت و از همه مهمتر مانند هگل اندیشید.اندیشه و تفکر هگل مانند یک اقیانوس بزرگ است که هر کسی در جهتی و مصافتی از این اقیانوس را شنا می کند و مشاهده و تجربه ای خاص خود کسب می نماید و هیچ کسی تا به حال، به انتهای این اقیانوس کبیر نرسیده است.
بسیار عالی بود....اینطور که من متوجه شدم بنظر میاد که هگل فیلسوف عقلکراست. بر خلاف آرتور شوپنهاور و فردریش نیچه که فیلسوفان اراده گرا هستند
بنظر من خودآگاهی فقط مخصوص انسان نیست...شامپانزه ها هم این خصوصیت را تا حدودی دارند.عواطف و احساسات انسان را دارند.
چی میگی😅..واقعا نمی فهمی یا مسخره بازی در آوردی😂اينجا منظور از خود آگاهی..خود تعریفی و خود انتقال دهی و خود تفسیری استself trasformation
And self interpretation
یعنی همانطوری که مثال زدند یک انسان می تواند خودش رافاشیست تفسیر کند وراه درست و احساس خوب برای خودش رو در تحمیل خودش به دیگران و حذف وشکنجه مخالفش ببینه ویا یک انسان مثل پیکاسو خودش رو و حس خوب رو با بروز دادن نبوغ هنریش تعریف کنه..کدوم شامپانزه تا حدودی فاشیست یا پیکاسو هست😂😂😂..شما یکم با دقت گوش بدین ..🎉
با سلام و عرض ادب در این دوباره خوانی استاد اشاره دارند به Sache و همان چیز که کارل. پوپر در نقد خود بر هگل این چیز را در فلسفه هگل مسخره میکند و دلالت بر الکن بودن زبان فلسفی و مبهم بودن واژه چیز که به زعم او این چیز را کس در فلسفه هگل متوجه نمی‌شود که با توضیحات جناب بیگلو این چیزه همان سوژه در ذهن و اندیشه بر چیز حقیقت یا پدیده است. این دو باره خوانی بعد از پدیدار شناسی برای بنده با این کوره سواد بسیار ارزشمند آمد. با سپاس و صد ثنا
🙏❤️👌
برای فهم بهتر و ژرفتر فلسفه هگل لازم است به مطالعه و کاوش در فلسفه یونان باستان، ایمانوئل کانت،فیشته،شلینگ، اسپینوزا و تا حدودی روسو پرداخت و مزید بر آن مطالعات گسترده ای از تاریخ اروپا انجام داد. از سویی، شناخت فلسفه هگل پیش زمینه و لازمه و مکمل شناخت فلسفه های فیلسوفانی مانند فویرباخ،مارکس و انگلس، سارتر،هوسرل و هایدگر،لوکاچ است
به این ترتيب و روش متاسفانه من با فلسفه هگل سر و کار ندارم۰ دیدگاه استاد مرا تحت تاثیر قرار می دهد واز موضوعی که دوست دارم و می خواهم تعقیب کنم دور می افتم و بی بهره می شوم. در هر باتقدیر و تشکر
موضوعات ویدئو های آگورا کمی محدوه. مثلا درمورد کانت و فلسفه علم هم سخنرانی هاتون رو بزارید.
وجود شما ثروتی است.
با سپاس ، جناب دکتر جهانبگلو ؛ من از داخل ایران هستم و یک شاگرد پیش دبستانی کلاسهای شما هستم و کمی مطالعه از اسپینوزا و چندین کتاب از هانا آرنت و مارکس را مطالعه کرده ام ؛ یک سوال از شما دارم ؛ در ابتدای کتاب هجدهم برومر اثر مارکس ؛ در ابتدای فصل اول با جمله ای از هگل شروع میکند و میگوید ؛" تمام حوادث و شخصیتهای بزرگ تاریخ جهانی به اصطلاح دو بارظهور میکنند "؛ میخواستم با توجه به مبحث شما و تحلیل مفاهیم نوشته های هگل ؛ این جمله به چه معنی میباشد؟ منظور مرگ و زنده شدن مجدد است یا...... ممنون میشم اگر پاسخ مناسب ارائه بفرمایید. با سپاس
یکی از راه های تشخیص خود هوشیاری در موجودات زنده تست آیینه می باشد.شامپانزه.گوریل. اورانگوتان.قادر به تشخیص خود در آیینه هستند
با تشکر فراوان استاد از زحمات جنابعالی . استاد گرامی اندیشه های هگل در خانه و آپارتمان حبس نشدند ، نوشتارهای او تا امروز همراه همه انسانهای علاقمند هستند. در نتیجه من برایم مشکل است او را خاکستری تصور کنم
عالی بود
I guess Im kinda randomly asking but does anyone know a good website to watch new series online?
@Briar Immanuel Lately I have been using FlixZone. Just google for it :)
@Ricky Rodney yup, I have been watching on flixzone for months myself :)
@Ricky Rodney thank you, I went there and it seems to work :) I appreciate it !!
@Briar Immanuel Happy to help :D
نقدی بر فلسفه حق هگل در مورد مفهوم حق در مورد دیگری یا دیگران : اینکه مفهوم حق الزاما در مورد دیگری امکان تحقق پیدا کند مبتنی بر توهم است و نه حقیقت .....حق حتی جدای از وجود ما انسانها تحقق یافته و الزاما وابستگی حتی به وجود ما هم ندارد چه برسد به اینکه خود اگاه ما انرا الزاما در مورد دیگری قابل تحقق یافتن بیابد اینها توهمات ذهنی است و نه حقیقت در مفهوم حق بما هو حق .......مفهوم حق در هستی و حقیقت وجود است وجود بما هو وجود = حق یا حقیقت = تنها حقیقت جهان هستی همان خود حق است که عینیت یافته و ما جلوه هایی از انرا میتوانیم مشاهده کنیم بدون اینکه بتوانیم کامل انرا دریافت یا ادراک کنیم ....جلوه ای از حقیقت همان قوه فاهمه است که تکثر یافته و هر فردی انسانی دارای قوه فاهمه است و دارای اراده و اختیار و ازادی که در قلمرو خود بالقوه بی نهایت است اما انچه مغفول از دید هگل مانده جلوه توان خرد است که جلوه دیگری از حق بما هو حق است و خرد در رابطه با احساس الم و لذت است البته بجای لذت میتوانیم ارامش را مفهوم نماییم هر انسانی در رابطه با خودش و خود اگاهی که دارد بازیابی میکند که ازادی او روی دیگرش مسوولیت اوست و ایندو جدای از هم نیستند مسوولیتی که خود موجب پایداری و قوام ازادی است در واقع حد ازادی همین است ازادی ماهیت اراده ازاد و اختیار است که بدون ان هویت شخصیتی انسان بما هو انسان زیر سوال می رود یعنی ماهیت او دچار اشکال و بنحوی میتوان گفت ماهیت خود را از دست میدهد. و این مساوی است با نا ارامی و الم و درد و رنج او که از حقیقت خود تهی شده والا حقیقت وجودی او جدای از ارامش نیست فلذا ازادی انسان مطلق است و برای قوام و پایداری ان یا حفظ ان مسوولیت مفهوم پیدا میکند و این مسوولیت در مفهوم اسیب نرساندن است به خود به دیگری و دیگران و حتی طبیعت اطراف خود ......چون جهان هستی پیکره واحدی است علیرغم تکثر و این پیکره واحد حقیقتش در مفاهیمی که در روح خود ما جلوه گر شده است معنی میشود نیروی فاهمه _ نیروی اندیشه _نیروی خرد ورزی _ نیروی عشق. _ ......و هیچکس نمیتواند این ازادی فردی را نقص کند زمانیکه فرد به قدرت اراده خود در ذهن خود اگاه خود بدان رسیده باشد زمانیکه بدانیم این توانایی بالقوه در وجود انسان نهفته که حتی میتواند روح خود را از پیکره خود جدا کند ( خودش را بکشد مثلا با زدن رگ دستش با چاقویی تیز ) و در حالیکه در پیش از ان میتواند با تدابیری که می اندیشد قبل از ان جان دیگری یا دیگران را بگیرد = با تهیه سلاح سرد یا گرم ) و این زمانی که برای خود این مسوولیت اسیب نرساندن به دیگری را در ذهن خود اگاه خود می پذیرد همزمان مسولیت حفظ ازادی خود را با گذشتن از تن خود ( اصطلاح غلط ولی مرسوم از جان گذشتن ) که کسی که بخواهد به او اسیبی برساند و ازادی او را خدشه دار کند مسوولیت دارد او را از پای دراورد و جانش را بگیرد ( در مقام دفاع ) یک چنین تصمیمی در ذهن خود اگاه فرد بخودی خود میتواند بازدارنده باشد زمانیکه خصوصا بدانیم حقیقت جهان هستی جدای از اگاهی و نیروی فاهمه نیست و این نیرو بنحوی به دیگران منتقل میشود چون جهان اطراف ما جز نیرو و توان چیزی نیست و این نیرو و توان اصالتش و حقیقتش جدای از اگاهی و در مفهوم همان قوه فاهمه و توان خرد نمی تواند باشد ......هرچند نیروهای منفی و مخرب که مفاهیمی عدمی هستند نیز فقط در ذهن میتواند مفهوم پیدا کند
Hey guys
What is mean the philosophy of right
Or philosophy of the logic
And what is the freedom
But what about philosophy of the justice or equality or something nice
And equality isn't mean that If you have something share it with other
Don't be fear about that
But it mean that you have not right that you taking everything form the nature and left nothing for Others
So you have to right that you can have for your live not for accumulate for your greedy feel
در این مورد مطلب میزارم در آینده
البته بقول نیچه از انسان ها بت نسازیم بهتره. حتی میگه من میترسم که زمانی از من بت بسازند...من این نظر نیچه را که انسان موجودی عقل گرا نیست و اراده گراست را قبول دارم ولی در مورد اینکه دموکراسی را رد میکند را زیاد قبول ندارم نظرش را....
با درود وسپاس
گر چه ساتر خود فلسفه را در المان برای مدتی تحصیل کرد و گفت فلسفه را باید به آلمانی خواند بنده از باز کردن واژه های فلسفی در گفتمان بطور مثال هگل بس مشکل مینمود که به یمن آشنایی این انجمن فلسفی برای فهم و درک آن مددی بزرگ بود. استدعا دارم که دوربین کمی روی تخته سیاه تمرکز و مکث بیش‌تری نماید . جای دارد از استاد محترم جناب جهان بگلو مراتب تشکر و امتنان خود و دیگر شاگردان المان ابراز نمایم .
شوربختانه زبان و ادبیات فارسی از انتقال فلسفه و منطق هگل به اذهان جویندگان فلسفه در ایران قاصر و ناتوان است. و لازمه درک و شناخت اصیل به این فلسفه، نیاز به تسلط وافر به زبان آلمانی می باشد و حتی دانستن زبانهای انگلیسی و فرانسوی هم در شناخت هگل و فلسفه اش ضعیف و ناکافی است. خوانش متون هگل با ترجمه های فارسی شبیه اینست که ما با ماژیک کلمه ای را بر روی شیشه در یا پنجره ای بنویسیم و کسی از پشت در یا پنجره آن کلمه را بخواند! شکل کلمه از زاویه پشت پنجره کاملاً متفاوت است با شکل کلمه ای که با ماژیک می کشیم. شایان توجه است که در بین زبانهای رایج در اروپا،زبان آلمانی یکی از کاملترین زبانهاست که تقریباً شامل ۷ میلیون واژه می باشد.خود هگل هم معتقد بود فلسفه اش را باید به زبان آلمانی بخوانند تا درست متوجه شوند.
لطفاً فایل ادامه جلسات را هم آپلود کنید
فکر میکنم همه ویدیو ها اپلود شده و به روز هست.
چرا سعی می کنید کلمات آلمانی را روی تخته بنویسید .آیا می خواهید سواد و آشنای خود را نشانه می دهید برای بچه ایرانی یا همه استاد ادبیات آلمانی نشان پای سخنرانی شما می فهمند زبان . آلمانی را . فلسفه استفاده از لغات و بکار گیری این لغت بازی برای اجرای اهداف دیکر هست
اين طرز تفكر نا سالم و نقد نااگاهانه فقط ميتواند از طرف كسي انجام بشود كه نه سواد كافي دارد و نه اطلاع لازم ، جناب ! اين روش معمول تدريس فلسفه در سراسر دنياست ، لغات و ريشه ها ي انها بايد شناخته بشه ...