مولوی - دیوان شمس - در هوایت بی‌قرارم روز و شب، سر ز پایت برندارم روز و شب - عبدالکریم سروش

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 25 май 2021
  • #rumi #drsoroush #poem #naghmeha
    غزلیات دیوان شمس با صدای عبدالکریم سروش
    Rumi, Abdolkarim Soroush
    در هوایت بی‌قرارم روز و شب
    سر ز پایت برندارم روز و شب
    روز و شب را همچو خود مجنون کنم
    روز و شب را کی گذارم روز و شب
    جان و دل از عاشقان می‌خواستند
    جان و دل را می‌سپارم روز و شب
    تا نیابم آن چه در مغز منست
    یک زمانی سر نخارم روز و شب
    تا که عشقت مطربی آغاز کرد
    گاه چنگم گاه تارم روز و شب
    می‌زنی تو زخمه و بر می‌رود
    تا به گردون زیر و زارم روز و شب
    ساقیی کردی بشر را چل صبوح
    زان خمیر اندر خمارم روز و شب
    ای مهار عاشقان در دست تو
    در میان این قطارم روز و شب
    می‌کشم مستانه بارت بی‌خبر
    همچو اشتر زیر بارم روز و شب
    تا بنگشایی به قندت روزه‌ام
    تا قیامت روزه دارم روز و شب
    چون ز خوان فضل روزه بشکنم
    عید باشد روزگارم روز و شب
    جان روز و جان شب ای جان تو
    انتظارم انتظارم روز و شب
    تا به سالی نیستم موقوف عید
    با مه تو عیدوارم روز و شب
    زان شبی که وعده کردی روز وصل
    روز و شب را می‌شمارم روز و شب
    بس که کشت مهر جانم تشنه است
    ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
  • ВидеоклипыВидеоклипы

Комментарии •