قصه ظهر جمعه - داستان اینطور هم نخواهد ماند

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 30 янв 2020
  • قصه ظهر جمعه فوق داستانی بسیار جذاب از سری قصه ها و داستان های پندآموز گذشتگان ماست که با گوش دادن به آن می توان لحظات مفرحی را برای خود و خانواده رقم زد.
    قصهٔ ظهر جمعه باقدمت ترین برنامه "رادیو ایران" است که از سال ۱۳۱۹ تا به امروز ادامه دارد. این برنامه پیرامون داستان، قصه ها و افسانه های ایران، هر ظهر جمعه به نقل قصه‌ای منتخب می‌پردازد.
    قصه ظهر جمعه توسط فضل‌الله مهتدی معروف به صبحی بنیانگذاری شد. صبحی حدود ۲۴ سال قصه گویی این برنامه را بر عهده داشت. پس از او به ترتیب علی جواهرکلام، ایرج گلسرخی، حمید عاملی و مصطفی موسوی گرمارودی هر یک از چند ماه تا حداکثر پنج سال، گویندگی این برنامه پر شنونده رادیویی را بر عهده گرفتند. آخرین قصه گوی این برنامه محمد رضا سرشار رضا رهگذر برای ۲۴ سال از ۲۲ بهمن ۱۳۶۰ تا ۱۵ مهرماه ۱۳۸۴ راوی داستان‌ها بود.
    #نغمه_فاخته
    #Naghmeye-Fakhteh
    به کانال ما در تلگرام بپیوندید
    telegram.me/joinchat/BRps4z81...
    جهت حمایت مالی از کانال نغمه فاخته
    5022291095840631
    بنام محمد محسینی

Комментарии • 6

  • @koroush1975
    @koroush1975 4 года назад +2

    قصه شما تمام شد و زندگی هنوز ادامه داره البته اینطور هم نخواهد ماند

  • @user-wg1kl7ps6f
    @user-wg1kl7ps6f 4 года назад

    بسیار عالی

  • @ehsanja1153
    @ehsanja1153 4 года назад +4

    این قصه و حال و هواش. منو می‌بره پیشه بابام یعنی عجیبه این احساسی که نمیشه توصیفش کرد زمان زود گذشته اونا پیر شدن ولی این باور که اصلا واسم واقعی نیست چون من هنوز از بچگیام جدا نشدم و نمیخوام جدا شم
    پر عشق پر لحظه هایی که بخاطر اونا بی دغدغه می‌گذشت و ما هیچ حالیمون نبود یعنی چی
    کاش میشد بیشتر بیشتر احساس کنیم هنوز نمی‌دونم این بودنِ یعنی چی رفتنا یعنی چی
    هنوز پر از سوال واسم بودنم ولی اگه همه چیز داره تغییر میکنه و کرده فقط و فقط یک حقیقت که واسم همیشه بی تِغییر مونده اونم خود خداست روز به روز عاشق تر روز به روز پر مهر تر داره میگه بیا عظم سوی ما کن

  • @shabnamfallah1542
    @shabnamfallah1542 3 года назад

    صدای راوی عوض شده !!! صدای و لحن داستان های قبل خیلی بهتر بود

  • @sagefamily6897
    @sagefamily6897 4 года назад +2

    من فکر میکردم این حاکم شهر بالاخره کاری هم برای دوست خارکنش انجام میده که از مشقت کار سختش رها بشه. ولی تا آخر داستان اینطور نشد.

  • @liliantn6725
    @liliantn6725 4 года назад

    يه بار هم نرفت به درويش بيچاره سر بزنه!! همش درويش بيچاره ميرفت دنبالش ميگشت