The word "critical" has its roots in the Latin word "criticus," which in turn comes from the Greek word "kritikos." Both of these words are derived from the Greek verb "krinein," meaning "to judge" or "to decide." The word "criterion" comes from the Greek word "kriterion," which is derived from the Greek verb "krinein," meaning "to judge" or "to decide." The suffix "-ion" in "criterion" is a noun-forming suffix in English, indicating a result or product of an action. ChatGPT So, the rootes are the same, not that one is driven from the other.
استاد گرامی ضمن عرض خسته نباشید به شما در مورد نقد و انتقاد باید عرض کنم که در فرهنگ واژگانی ایرانی از اول تفکر انتقادی را معادل کریتیکال تینکینگ گرفته اند و این اصطلاح، چه درست و چه غلط، رواج پیدا کرده است. حتی در کتب روانشناسی و آموزش هم از اصطلاح تفکر انتقادی استفاده می شود نه تفکر نقادانه. از سوی دیگر انتقاد صرفا به معنی گفتن چیزهای منفی نیست. مثلا یک‌منتقد سینما هم نکات قوت فیلمها را مورد توجه قرار می دهد و هم نکات مثبت آن را و ما چیزی تحت عنوان ناقد فیلم در فارسی نداریم. نقد بیشتر در ادبیات مطرح است که آنهم اتفاقا معادل literary criticism است نه literary critique. در مورد تعاریفی که در اول انتقاد مطرح می شود هم باید عرض کنم که در بحث تحلیل گفتمان اینکار تحت عنوان softners or mitigators مطرح است. اینکار برای کاهش فورس گفته و بمنظور بالا بردن احتمال پذیرش و پیشکیری از احساس توهین از سوی شنونده است نه از روی بدطینتی و بقصد آسیب رساندن به او. اما نکته اصلی که برای من جای سوال دارد ابن است که آیا مباحث تفکر قابلیت این را دارد که به یک رشته دانشگاهی تبدیل شود. بنظر می رسد که کل مباحث مربوط به تفکر را بتوان در یک یا دو کتاب جمع کرد و بصورت چند واحد درسی مثلا در روانشناسی یا آموزش تدریس کرد. ولی اینکه این مبحث بتواند به یک رشته دانشگاهی تبدیل شود بنظر غیر ممکن می آید. لطفا در صورت امکان توضیح دهید که مثلا در مقطع کارشناسی چگونه و با چه مباحثی می توان ۱۴۰ واحد درسی در رابطه با تفکر را برای دانشجویان پرکرد. امیدوارم که مواردی را که مطرح کردم منفی بافی یا تفکر خرچنگی در نظر نگیرید 😅 ممنون
درود بر شما در مورد اینکه از ابتدا از تفکر انتقادی استفاده شده درست می فرمایید. بنده عرض کردم من معادل تفکر نقادانه را بیشتر توصیه می کنم چون انتقاد دارای بار معنایی منفی است و اتفاقا خود ریچارد پال هم در انگلیسی وقتی critical را توضیح می‌دهد تاکید می کند که از ریشه criterion است و نه criticism. درباره نقد ادبی کاملا درست می فرمایید عبارت مربوطه مورد استفاده است. بحث ما بیشتر از اینکه بخواهد به استفاده از واژگان مربوط باشد توضیح معنای دو کلمه نقد و انتقاد بود. جا افتادن یک معادل دلیلی بر درستی آن نیست همانطور که تکامل رایج تر از فرگشت استفاده میشود. مهم داشتن روحیه نقادی و نقد پذیری و حتی انتقاد پذیری است. در مورد واحدهای درسی رشته پیشنهادی خود بنده روی آن کار کرده ام و واحدهای درسی پیشنهادی خود را نوشته ام. در آینده درباره آن بیشتر خواهید شنید. موفق و پیروز باشید
مبحث جالبی بود
❤🙏🌷
eperfect
درود استاد گرامی که نکات ظریف و نهایت ارزشمند و اساسی ممد و مفید به رشد شخصیتی را بوجه احسن آموزش دادید . سلامت باشید🎉🎉🎉🎉🎉
مانا باشید
very nice!
Thank you
💖
Thanks
The word "critical" has its roots in the Latin word "criticus," which in turn comes from the Greek word "kritikos." Both of these words are derived from the Greek verb "krinein," meaning "to judge" or "to decide."
The word "criterion" comes from the Greek word "kriterion," which is derived from the Greek verb "krinein," meaning "to judge" or "to decide." The suffix "-ion" in "criterion" is a noun-forming suffix in English, indicating a result or product of an action.
ChatGPT
So, the rootes are the same, not that one is driven from the other.
ریچارد پال هم از همین ریشه یابی استفاده کرده و استدلال کرده که کریتیکال به معنای انتقاد نیست
استاد گرامی ضمن عرض خسته نباشید به شما در مورد نقد و انتقاد باید عرض کنم که در فرهنگ واژگانی ایرانی از اول تفکر انتقادی را معادل کریتیکال تینکینگ گرفته اند و این اصطلاح، چه درست و چه غلط، رواج پیدا کرده است. حتی در کتب روانشناسی و آموزش هم از اصطلاح تفکر انتقادی استفاده می شود نه تفکر نقادانه. از سوی دیگر انتقاد صرفا به معنی گفتن چیزهای منفی نیست. مثلا یک‌منتقد سینما هم نکات قوت فیلمها را مورد توجه قرار می دهد و هم نکات مثبت آن را و ما چیزی تحت عنوان ناقد فیلم در فارسی نداریم. نقد بیشتر در ادبیات مطرح است که آنهم اتفاقا معادل literary criticism است نه literary critique. در مورد تعاریفی که در اول انتقاد مطرح می شود هم باید عرض کنم که در بحث تحلیل گفتمان اینکار تحت عنوان softners or mitigators مطرح است. اینکار برای کاهش فورس گفته و بمنظور بالا بردن احتمال پذیرش و پیشکیری از احساس توهین از سوی شنونده است نه از روی بدطینتی و بقصد آسیب رساندن به او.
اما نکته اصلی که برای من جای سوال دارد ابن است که آیا مباحث تفکر قابلیت این را دارد که به یک رشته دانشگاهی تبدیل شود. بنظر می رسد که کل مباحث مربوط به تفکر را بتوان در یک یا دو کتاب جمع کرد و بصورت چند واحد درسی مثلا در روانشناسی یا آموزش تدریس کرد. ولی اینکه این مبحث بتواند به یک رشته دانشگاهی تبدیل شود بنظر غیر ممکن می آید. لطفا در صورت امکان توضیح دهید که مثلا در مقطع کارشناسی چگونه و با چه مباحثی می توان ۱۴۰ واحد درسی در رابطه با تفکر را برای دانشجویان پرکرد. امیدوارم که مواردی را که مطرح کردم منفی بافی یا تفکر خرچنگی در نظر نگیرید 😅 ممنون
درود بر شما
در مورد اینکه از ابتدا از تفکر انتقادی استفاده شده درست می فرمایید. بنده عرض کردم من معادل تفکر نقادانه را بیشتر توصیه می کنم چون انتقاد دارای بار معنایی منفی است و اتفاقا خود ریچارد پال هم در انگلیسی وقتی critical را توضیح می‌دهد تاکید می کند که از ریشه criterion است و نه criticism. درباره نقد ادبی کاملا درست می فرمایید عبارت مربوطه مورد استفاده است. بحث ما بیشتر از اینکه بخواهد به استفاده از واژگان مربوط باشد توضیح معنای دو کلمه نقد و انتقاد بود. جا افتادن یک معادل دلیلی بر درستی آن نیست همانطور که تکامل رایج تر از فرگشت استفاده میشود. مهم داشتن روحیه نقادی و نقد پذیری و حتی انتقاد پذیری است. در مورد واحدهای درسی رشته پیشنهادی خود بنده روی آن کار کرده ام و واحدهای درسی پیشنهادی خود را نوشته ام.
در آینده درباره آن بیشتر خواهید شنید. موفق و پیروز باشید
@@drbagheri.critical.thinking موفق باشید
قطع و وصل شدن رشته ی سخن با کلیپ های تبلیغاتی متعدد، شنونده را به حد جنون عصبانی میکند.