شعر مولانا: تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی خُنُک آنجا که نشستی خُنُک آن دیده ی جان را ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جامی چو ز تو یافت نشانی چه کنم نام و نشان را تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را مرده بُدم مرده بُدم زنده شدم زنده شدم گریه بُدم گریه بُدم خنده شدم دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم ز همه خلق رمیدم ز همه باز رهیدم نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صید و شکارم چه کند تیر و کمان را
نفسی یار شرابم
نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم
چه کنم دور زمان را
روح و روانمان با شعر مولانا و صدای زیبای استاد علیرضا قربانی زنده شد
شعر مولانا:
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
نفسی یار شرابم
نفسی یار کبابم
چو در این دور خرابم
چه کنم دور زمان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
چه خوشی عشق چه مستی
چو قدح بر کف دستی
خُنُک آنجا که نشستی
خُنُک آن دیده ی جان را
ز تو هر ذره جهانی
ز تو هر قطره چو جامی
چو ز تو یافت نشانی
چه کنم نام و نشان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
مرده بُدم مرده بُدم زنده شدم زنده شدم
گریه بُدم گریه بُدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
ز همه خلق رمیدم
ز همه باز رهیدم
نه نهانم نه پدیدم
چه کنم کون و مکان را
ز وصال تو خمارم
سر مخلوق ندارم
چو تو را صید و شکارم
چه کند تیر و کمان را