جالبه كه نكته اصلى بحث نبود شخص يا فرد يا من هست و بعد اون خانم از رشد و تكامل حرف ميزنه در حالى كه رشد چه كسى ؟ مشكل اصلى اينه كه محدود ميخواد نامحدود رو درك كنه يعنى كل اين بحث در حوزه دانستگى هست و حالا دانستگى سعى ميكنه در حوزه محدود خودش خارج از دانستگى رو بفهمه و اين غير ممكن هست
کاش آقای دکتر مبانی نظریشونو بیشتر توضیح بدهند،با با نتیجه گیری در این مباحث طرفیم،یعنی آقای دکار یک تفکراتی در درون خودشون داشتن،بر اساس اونا یک نتیجه گیری کردن،شاید الان فکر میکنن که تو این مسیر درون نگری هم ما و مخاطبینشون همراهشون بودیم،در حالیکه اینطور نیست،کاش نیفرموردن با چه صغری کبریی به این رسیدن که چیزی به عنوان من نیست؟چیزی به عنوان تولد یا مرگ نیست،این نتایج استدلالها هستند نه خود استدلال
دنياى من يا شخص دنياى توهمى است به مانند خواب ، ولى تا بيدارى اتفاق نيفته ،شخص قبول نميكنه كه وجود نداره ، شما درون خواب به كاراكتر اصلى بگوييد وجود ندارى !! فكر ميكنيد جوابش به شما چه خواهد بود ؟ بهر حال فقط يگانگى هست و لاغير ، دنياى دويى وجود نداره و هيچ منى هم وجود نداره ولى فهم اين كلام براى اين (من)!! بيست و چند سال طول كشيد البته در خواب ! چطور ميشه قبول كرد كه هيچ همه چيزه !!!! ولى نكته جالب همينجاست كه اين همون حقيقته كه شخص داره دنبالش ميگرده ، موج داره ميپرسه آب كجاست ميشه به من نشون بدين !
سلام به همه ،فرض گرفتم كه چون اين مصاحبه رو نگاه ميكنيد پس علاقه مند به ديدن حقيقت هستيد بنابراين پيشنهاد ميكنم در يوتيوب به كانال non duality برويد و با ترجمه فارسى ويديو هاى آنرا ببينيد ، در كل كاملا جناب آزاد درست ميگه ولى چيزى كه در اين گفتگو متوجه شدم ديدگاه آقاى مجرى است كه از ديدگاه علمى بحث ميكند در حالى كه اين داستان كاملا از حوزه علم خارج است و در نتيجه بحث به جاى خاصى نخواهد رسيد ،علم اولا هميشه ناقص است چون هميشه در حال تكميل شدن است دوم اينكه علم يعنى تجربه و تجربه يعنى دانش (كه البته با آگاهى تفاوت دارد) ودانش محدود است و آنها دارند در خصوص چيزى بحث ميكنند كه مطلقا خارج از دانستگى است يعنى از ندانستگى مياد ، مشكل اصلى اين نكته است كه وقتى كسى وجود نداره پس چه كسى ميداند ؟ ، بهر حال اينجا بيش از نميتوان توضيح داد ولى اگر علاقه منديد به كانالى كه اشاره كردم برويد و سخنان (هيچكس ها )را گوش كنيد !!
متاسفانه بسيار بحث خنده داره ، ميگه يعنى اون شخص و گربه يكى هست !! در حالى كه جواب كاملا مثبت هست و دكتر بايد ميگفت نه كاملا اين دو از هم متفاوت هست و گربه ميتونه وجود داشته باشه ولى هيچ شخص و منى وجود نداره كه بخواد با هم مقايسه بشه ،مشكل بحث اينه كه مجرى و اون خانم هنوز مطلب رو نگرفتن و تمام سوالهاشون از فرض وجود من هست و سوالها مربوط به دنياى توهمى من هست در حالى كه دكتر در خصوص حقيقت نبود اين دنياى من صحبت ميكنه و به خاطر همين نتيجه گيرى غير ممكنه
بسیار عالی ،تشکراز شما❤
سپاس فراوان
من .منیت.
کلی بگم عزیزان، من وخدا توهمه، دوگانگی هست، احساس جداییه در حالی که اینطور نیست خود وجود داره وخود همان خداست، اشتباه نگیر من خدا نیست
تا نگردی اشنا زین پرده راز ی نشنوی. گوش ییگانه نبا شد جای پیغام سروش.
جالبه كه نكته اصلى بحث نبود شخص يا فرد يا من هست و بعد اون خانم از رشد و تكامل حرف ميزنه در حالى كه رشد چه كسى ؟ مشكل اصلى اينه كه محدود ميخواد نامحدود رو درك كنه يعنى كل اين بحث در حوزه دانستگى هست و حالا دانستگى سعى ميكنه در حوزه محدود خودش خارج از دانستگى رو بفهمه و اين غير ممكن هست
کاش آقای دکتر مبانی نظریشونو بیشتر توضیح بدهند،با با نتیجه گیری در این مباحث طرفیم،یعنی آقای دکار یک تفکراتی در درون خودشون داشتن،بر اساس اونا یک نتیجه گیری کردن،شاید الان فکر میکنن که تو این مسیر درون نگری هم ما و مخاطبینشون همراهشون بودیم،در حالیکه اینطور نیست،کاش نیفرموردن با چه صغری کبریی به این رسیدن که چیزی به عنوان من نیست؟چیزی به عنوان تولد یا مرگ نیست،این نتایج استدلالها هستند نه خود استدلال
کتابهاشونو بخرید
دنياى من يا شخص دنياى توهمى است به مانند خواب ، ولى تا بيدارى اتفاق نيفته ،شخص قبول نميكنه كه وجود نداره ، شما درون خواب به كاراكتر اصلى بگوييد وجود ندارى !! فكر ميكنيد جوابش به شما چه خواهد بود ؟ بهر حال فقط يگانگى هست و لاغير ، دنياى دويى وجود نداره و هيچ منى هم وجود نداره ولى فهم اين كلام براى اين (من)!! بيست و چند سال طول كشيد البته در خواب ! چطور ميشه قبول كرد كه هيچ همه چيزه !!!! ولى نكته جالب همينجاست كه اين همون حقيقته كه شخص داره دنبالش ميگرده ، موج داره ميپرسه آب كجاست ميشه به من نشون بدين !
سلام به همه ،فرض گرفتم كه چون اين مصاحبه رو نگاه ميكنيد پس علاقه مند به ديدن حقيقت هستيد بنابراين پيشنهاد ميكنم در يوتيوب به كانال non duality برويد و با ترجمه فارسى ويديو هاى آنرا ببينيد ، در كل كاملا جناب آزاد درست ميگه ولى چيزى كه در اين گفتگو متوجه شدم ديدگاه آقاى مجرى است كه از ديدگاه علمى بحث ميكند در حالى كه اين داستان كاملا از حوزه علم خارج است و در نتيجه بحث به جاى خاصى نخواهد رسيد ،علم اولا هميشه ناقص است چون هميشه در حال تكميل شدن است دوم اينكه علم يعنى تجربه و تجربه يعنى دانش (كه البته با آگاهى تفاوت دارد) ودانش محدود است و آنها دارند در خصوص چيزى بحث ميكنند كه مطلقا خارج از دانستگى است يعنى از ندانستگى مياد ، مشكل اصلى اين نكته است كه وقتى كسى وجود نداره پس چه كسى ميداند ؟ ، بهر حال اينجا بيش از نميتوان توضيح داد ولى اگر علاقه منديد به كانالى كه اشاره كردم برويد و سخنان (هيچكس ها )را گوش كنيد !!
متاسفانه بسيار بحث خنده داره ، ميگه يعنى اون شخص و گربه يكى هست !! در حالى كه جواب كاملا مثبت هست و دكتر بايد ميگفت نه كاملا اين دو از هم متفاوت هست و گربه ميتونه وجود داشته باشه ولى هيچ شخص و منى وجود نداره كه بخواد با هم مقايسه بشه ،مشكل بحث اينه كه مجرى و اون خانم هنوز مطلب رو نگرفتن و تمام سوالهاشون از فرض وجود من هست و سوالها مربوط به دنياى توهمى من هست در حالى كه دكتر در خصوص حقيقت نبود اين دنياى من صحبت ميكنه و به خاطر همين نتيجه گيرى غير ممكنه