سریال یک سوال جواب داد و چندین سوال ایجاد کرد، چرا پیرمرد زندانی بوید رو نمیشناخت ولی جولی رو میشناخت، اصلا پسر لباس سفید یا زن ژاپنی مثبت هستن یا هرچی شهر نجوا میده در دسته شر هستن و کلا شاید اون پیرمرده زندانی گذشته نباشه و مثلا آینده رندال باشه باتوجه به زخم صورتش!
عالی بود مریم کاملآ درست حدس میزنی بهترین برداشتها توی تمام کانال ها مال توئه دیتاهایی هم که لو رفته همین خط داستانی رو میره اسمایلی از شکم فاطیما دوباره متولد میشه !!
یه نکته ای که پسر سفید پوش گفت این بود که بچه ها رو بردن تا در تاریکی بدنیا بیان ، و این همون کاریه که زن کیکیمونو پوش توسط الجین داره با فاطما می کنه ممکنه همه چیز اینطوری شروع شده باشه😮
1:06 می دونم زیاد پیام دادم و حرف زدم ولی نمیشه چون اینطوری ایتن و ویکتور باید یکیشون بمیره نمی تونن دوتا تو یک مکان باشن اما همینم میتونه دلیل سوی قصد به جون ویکتور یا ایتن باشه تا تعادل بر گرده شایدم نه
اخ اخ اخ یه چیز رو فراموش کردم بگم دلیل بهم خوردن چرخه ویکتور هستش بوی رو بکش هم منظور ویکتور بود هر دفعه شهر باید خالی بشه تا کسی نفهمه چه خبره ولی ویکتور مدام نقاشی می کشه و تمام اطلاعات رو به همه میگه و اونا باعث به هم خوردن چرخه می شن کجا این چرخه بهم خورد زمانی که خواهرش وارد شهر شد تابتا بله خواهر ویکتوره فقط معلوم نیست اقای زرد همه اهالی شهر رو زمان ویکتور کشته یا نه احساس می کنم اقای زرد یا همه کارست یا اونم فقط یک ادمه که از زمان قدیم تر نتونستن بکشنش چون تو روز میاد و .......بقیشو نمی کم چون خواهر یک سری یا رو اره و اون وقت بی مزه میشه همین جوری خیلی اسپویل شده بازم سوال داشتید در خدمتم
ممنون از شما برای بررسی و تحلیل این قسمت. تا یه جایی ایجاد سوال و معما برای یک سریال مزیت محسوب میشه و باعث میشه مدام پیگیر ماجراهاش باشی اما الان احساس میکنم سریال دچار سردرگمی و پیچیدگی بیش از حد شده و با کش دادن موضوعات ، بیننده رو خسته کرده ، نظر شما چیه مریم ؟
مخالفم. الان دو قسمتی میشه که روند سریال عوض شده و به سمت حل شدن معماها داره پیش میره. نمونه اش همین طنابی که اخر فصل قبل بوید رو از توی چاه دراورد یا ویکتور که یادش اومد و به حرف اومده و داستان بچه هارو گفت. احتمالا درخت تله پورت هم توسط جید توی قسمت بعدی معماش حل میشه
سوال اصلی اینجاست که اگه نظریه برابری هنوز برقراره ، دو نفر تو چند قسمت قبل مردن ولی کسی به شهر اضافه نشد ! ینی چرخه داره تموم میشه ؟ مثل اتفاقی ک قبل افتاد و همه مردن و احتمالن همون هیولایی که قراره به وجود بیاد کل مردم شهرو از بین میبره؟
عالیهههه
به نظرم بهترین تحلیلای این سریالو شما انجام میدین
ممنونم لطف دارین
بنظر منم هیولاها همون پدر و مادر بچه های قربانی شده ان
اره میتونه منطقی باشهه
نظرت کاملا درسته
پدر مادر بچه ها قربانی کردن قسمت 10 میگه
تا جاودان شدن
@@mazomovie چرا دیگه خودت نیستی تو ویدیوها؟🥲🥲
سریال یک سوال جواب داد و چندین سوال ایجاد کرد، چرا پیرمرد زندانی بوید رو نمیشناخت ولی جولی رو میشناخت، اصلا پسر لباس سفید یا زن ژاپنی مثبت هستن یا هرچی شهر نجوا میده در دسته شر هستن و کلا شاید اون پیرمرده زندانی گذشته نباشه و مثلا آینده رندال باشه باتوجه به زخم صورتش!
👍👍👍
خیلی باحال بود موفق باشی عزیزم 🫰
ممنونم
عالی بود مریم
کاملآ درست حدس میزنی
بهترین برداشتها توی تمام کانال ها مال توئه
دیتاهایی هم که لو رفته همین خط داستانی رو میره
اسمایلی از شکم فاطیما دوباره متولد میشه !!
خب چرا ملت تو کامنتا اسپویل میکنی
دقت کنین مارتین جولی و ابی رو میشناسه و اسمشونو میدونه اما بویدو نمیشناخت و اسمشو پرسید🥲
اره ولی بعد ترش تا جایی که یادمه به بوید گفت «همسرت» ینی انگار اونم میشناخت
به به خیلی حال کردم باهات دمت گرم😁😍فقط ببین خیلی بهتره که خودتم بیای جلوی دوربین...👌🏻🥰اگ محتوا منم دوست داشتی دنبال کن😂😂
یه نکته ای که پسر سفید پوش گفت این بود که بچه ها رو بردن تا در تاریکی بدنیا بیان ، و این همون کاریه که زن کیکیمونو پوش توسط الجین داره با فاطما می کنه ممکنه همه چیز اینطوری شروع شده باشه😮
اسمایلی به سریال برمیگرده و احتمالا بچه ی فاطیما باشه. امکان نداره ی شخصیت ک اونقد روش مانور دادن رو ب راحتی حذفش کنن
اره دقیقا
اشتباس تئوری ک پدر و مادر بچه ها میان تو شهر.
04:35 کسی به سارا نگفت ایتن رو بکشه بلکه از لفظ the boy استفاده کردن که ممکن ایتن تو اون سکانس نکته انحرافی باشه.
اره ممکنه
کاش درست درمون کد بدن
اگه چرخه باشه همچی ، ویکتور آخرای عمرشه
1:06 می دونم زیاد پیام دادم و حرف زدم ولی نمیشه چون اینطوری ایتن و ویکتور باید یکیشون بمیره نمی تونن دوتا تو یک مکان باشن اما همینم میتونه دلیل سوی قصد به جون ویکتور یا ایتن باشه تا تعادل بر گرده شایدم نه
فک نکنم ایتن همون ویکتور باشه
بچه سارا دنیا میاد میشه اسمایلی
اخ اخ اخ یه چیز رو فراموش کردم بگم
دلیل بهم خوردن چرخه ویکتور هستش
بوی رو بکش هم منظور ویکتور بود
هر دفعه شهر باید خالی بشه تا کسی نفهمه چه خبره ولی ویکتور مدام نقاشی می کشه و تمام اطلاعات رو به همه میگه و اونا باعث به هم خوردن چرخه می شن
کجا این چرخه بهم خورد زمانی که خواهرش وارد شهر شد تابتا بله خواهر ویکتوره
فقط معلوم نیست اقای زرد همه اهالی شهر رو زمان ویکتور کشته یا نه احساس می کنم اقای زرد یا همه کارست یا اونم فقط یک ادمه که از زمان قدیم تر نتونستن بکشنش چون تو روز میاد و .......بقیشو نمی کم چون خواهر یک سری یا رو اره و اون وقت بی مزه میشه
همین جوری خیلی اسپویل شده
بازم سوال داشتید در خدمتم
روی سریال لاست ساختنش😂
چون سازنده هاشون یکیه
برای همین حس میکنی شبیه هم هستن
ممنون از شما برای بررسی و تحلیل این قسمت. تا یه جایی ایجاد سوال و معما برای یک سریال مزیت محسوب میشه و باعث میشه مدام پیگیر ماجراهاش باشی اما الان احساس میکنم سریال دچار سردرگمی و پیچیدگی بیش از حد شده و با کش دادن موضوعات ، بیننده رو خسته کرده ، نظر شما چیه مریم ؟
مخالفم.
الان دو قسمتی میشه که روند سریال عوض شده و به سمت حل شدن معماها داره پیش میره.
نمونه اش همین طنابی که اخر فصل قبل بوید رو از توی چاه دراورد یا ویکتور که یادش اومد و به حرف اومده و داستان بچه هارو گفت.
احتمالا درخت تله پورت هم توسط جید توی قسمت بعدی معماش حل میشه
سوال اصلی اینجاست که اگه نظریه برابری هنوز برقراره ، دو نفر تو چند قسمت قبل مردن ولی کسی به شهر اضافه نشد ! ینی چرخه داره تموم میشه ؟ مثل اتفاقی ک قبل افتاد و همه مردن و احتمالن همون هیولایی که قراره به وجود بیاد کل مردم شهرو از بین میبره؟
سه نفر مردن