ممنون از صحبت جالب و آموزندهٔ شما. من روزی در یک کتاب مربوط به فلسفهٔ علم خواندم که معنی زمان در فیزیک به دلیل وجود قانون دوم ترمودینامیک و اصل آنتروپی است که موجب میشود فرآیندهای بازگشت ناپذیر در طبیعت شکل بگیرند. اگر همه فرآیندها بازگشت پذیر میبودند، حرکت در هر جهتی از زمان (به عقب یا جلو) ممکن میشد و معنیای که از زمان که به طور معمول و شهودی برای ما درک میگردد دیگر وجود نمیداشت. از این گذشته در نظریه های جدید فیزیکی مانند نسبیت هم همانگونه که شما توصیف نمودید ، به ارتباط و اتصال جدایی ناپذیر زمان و مکان تاکید میشود و در نسبیت، زمان و مکان به هم چسبیدهاند و هر مکانی میتواند زمان خودش را داشته باشد.
خیلی ممنون از کامنت دقیق و عمیق شما. کاملاً درست اشاره کردید که قانون دوم ترمودینامیک و افزایش آنتروپی در تعریف جهتمند بودن زمان یا به اصطلاح پیکان زمان نقش اساسی دارد. این همان چیزی است که زمان را برای ما به عنوان فرآیندی غیرقابل بازگشت قابل درک میسازد. اگر همه فرآیندها بازگشتپذیر بودند، مفهوم زمان به شکلی که ما تجربه میکنیم کاملاً متفاوت میبود. نکتهای که دربارهٔ نظریه نسبیت و پیوند زمان و مکان مطرح کردید هم بسیار جالب است. این که هر نقطه از فضا-زمان میتواند مختصات زمانی متفاوتی داشته باشد، درک ما را از زمان به عنوان یک مفهوم جهانی دگرگون میکند. این جنبه از نسبیت، مفهوم زمان محلی را مطرح میکند که در فیزیک مدرن و تکنولوژیهایی مثل GPS کاربرد دارد. به طور کلی، این بحثها نشان میدهند که زمان موضوعی پیچیده است که در تقاطع فیزیک، فلسفه، و تجربه انسانی قرار دارد.
ممنون از صحبت جالب و آموزندهٔ شما.
من روزی در یک کتاب مربوط به فلسفهٔ علم خواندم که معنی زمان در فیزیک به دلیل وجود قانون دوم ترمودینامیک و اصل آنتروپی است که موجب میشود فرآیندهای بازگشت ناپذیر در طبیعت شکل بگیرند. اگر همه فرآیندها بازگشت پذیر میبودند، حرکت در هر جهتی از زمان (به عقب یا جلو) ممکن میشد و معنیای که از زمان که به طور معمول و شهودی برای ما درک میگردد دیگر وجود نمیداشت.
از این گذشته در نظریه های جدید فیزیکی مانند نسبیت هم همانگونه که شما توصیف نمودید ، به ارتباط و اتصال جدایی ناپذیر زمان و مکان تاکید میشود و در نسبیت، زمان و مکان به هم چسبیدهاند و هر مکانی میتواند زمان خودش را داشته باشد.
خیلی ممنون از کامنت دقیق و عمیق شما. کاملاً درست اشاره کردید که قانون دوم ترمودینامیک و افزایش آنتروپی در تعریف جهتمند بودن زمان یا به اصطلاح پیکان زمان نقش اساسی دارد. این همان چیزی است که زمان را برای ما به عنوان فرآیندی غیرقابل بازگشت قابل درک میسازد. اگر همه فرآیندها بازگشتپذیر بودند، مفهوم زمان به شکلی که ما تجربه میکنیم کاملاً متفاوت میبود.
نکتهای که دربارهٔ نظریه نسبیت و پیوند زمان و مکان مطرح کردید هم بسیار جالب است. این که هر نقطه از فضا-زمان میتواند مختصات زمانی متفاوتی داشته باشد، درک ما را از زمان به عنوان یک مفهوم جهانی دگرگون میکند. این جنبه از نسبیت، مفهوم زمان محلی را مطرح میکند که در فیزیک مدرن و تکنولوژیهایی مثل GPS کاربرد دارد.
به طور کلی، این بحثها نشان میدهند که زمان موضوعی پیچیده است که در تقاطع فیزیک، فلسفه، و تجربه انسانی قرار دارد.