ياريت يكتب دعاء المجير للسيد ذبيحي رحمه الله تعالى لان صوته مرات لانعرف ماذا يقول وهو دعاء رهيب نسأل الله تعالى حسن الخاتمة وقبول الاعمال الصالحة بحق محمد وال محمد الطيبين الطاهرين
روحت شاد یادت گرامی سید جواد ذبیحی ، در زمانت نبودیم اما همیشه به یاد مظلومیتت می سوریم . جرمت چه بود ؟ مدح خداوند یکتا و وصف امیرالمومنین؟ افسوس وصد افسوس
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما جناب آقای آوای ایرانی واقعا سپاسگزارم از اشتراک گذاری تون زحمات تون برای آپلود ویدیو ها، سلام ودرود بی پایان که قرین آرامش ابدی هستی، که مردانی اینچنین، نامشان تا ابد در فکروکنار جانم خواهد ماند. هرگز فراموش ات نخواهم نمود. رامین از توکیو
عشق، شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوتهٔ سودا نهاد گفتگویی در زبان ما فکند جستجویی در درون ما نهاد داستان دلبران آغاز کرد آرزویی در دل شیدا نهاد رمزی از اسرار باده کشف کرد راز مستان جمله بر صحرا نهاد قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت کاتشی در پیر و در برنا نهاد از خمستان جرعهای بر خاک ریخت جنبشی در آدم و حوا نهاد عقل مجنون در کف لیلی سپرد جان وامق در لب عذرا نهاد دم به دم در هر لباسی رخ نمود لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد چون نبود او را معین خانهای هر کجا جا دید، رخت آنجا نهاد بر مثال خویشتن حرفی نوشت نام آن حرف آدم و حوا نهاد حسن را بر دیدهٔ خود جلوه داد منتی بر عاشق شیدا نهاد هم به چشم خود جمال خود بدید تهمتی بر چشم نابینا نهاد یک کرشمه کرد با خود، آنچنانک: فتنهای در پیر و در برنا نهاد کام فرهاد و مراد ما همه در لب شیرین شکرخا نهاد بهر آشوب دل سوداییان خال فتنه بر رخ زیبا نهاد وز پی برک و نوای بلبلان رنگ و بویی در گل رعنا نهاد تا تماشای وصال خود کند نور خود در دیدهٔ بینا نهاد تا کمال علم او ظاهر شود این همه اسرار بر صحرا نهاد شور و غوغایی برآمد از جهان حسن او چون دست در یغما نهاد چون در آن غوغا عراقی را بدید نام او سر دفتر غوغا نهادعشق شوقی در نهاد ما نهاد جان ما را در کف غوغا نهاد فتنهای انگیخت، شوری درفکند در سرا و شهر ما چون پا نهاد جای خالی یافت از غوغا و شور شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد نام و ننگ ما همه بر باد داد نام ما دیوانه و رسوا نهاد چون عراقی را، درین ره، خام یافت جان ما بر آتش سودا نهاد
منظور همان بیات ترکه البته این نوع خواندن با این ریتم اسمش مثنوی بیات ترک یا بیات زندهست ناگفته نماند که ترک منظور ترک اطراف فارس هست یعنی زند و ترک هردو به یک منطقه اطلاق میشه
it is a google translation. it might help you to understand a bit but for sure not 100% Love instilled salinity in our institution He put our souls in the soda plant Conversation in our language Put a search inside us The story of the lovers began He put a wish in Shida's heart Ramsey discovered the secrets of the wind Mastan put the secret of the sentence on the desert He told a good story in a way He placed a cat in Pir and in Borna He poured a sip on the ground from Khamestan He started a movement in Adam and Eve Insane wisdom landed on Lily's floor John Wameq put an apology on his lips It happened side by side in every outfit Moment by moment he stepped elsewhere Because he was not assigned a house Wherever he found a place, he put his clothes there He wrote a letter on his own example He named it Adam and Eve He made Hassan look like him Manti put on a passionate lover Give your own beauty to your own eyes He slandered the blind eye He took a charisma with him, as follows: He started a sedition in Pir and Borna Farhad and Murad are all of us She put sugar in her sweet lips Despite the turmoil in the hearts of the melancholy The spot of sedition appeared on the beautiful face And the sound of the trumpet It put color and smell in Rana flowers To watch his carpenter He put his light in the sight of the beholder Until the perfection of his knowledge appears He put all these secrets in the desert A commotion erupted from the world His goodness because he put his hand in the loot Because in that melee you gave the Iraqis His name was placed at the head of the melee office of Eshgh Shoghi in our institution He put our souls on the floor of the melee The sedition provoked the salvation He set foot in our house and city He found a vacancy from the hustle and bustle He made a fuss and put his clothes there Our name and stigma were all blown away He made our name crazy and scandalous Because he found an Iraqi, in this way, raw Our souls were set on fire
روحش شاد چه صدای ملکوتی، حیف و صد حیف
ياريت يكتب دعاء المجير للسيد ذبيحي رحمه الله تعالى لان صوته مرات لانعرف ماذا يقول وهو دعاء رهيب نسأل الله تعالى حسن الخاتمة وقبول الاعمال الصالحة بحق محمد وال محمد الطيبين الطاهرين
ruclips.net/video/0AQeTJPLFuk/видео.htmlsi=0Aq7CiseOQmpbzZD
به به به جه صداي ملكوتي داشت خدا رحمتش كند .
رحمه الله رحمة الأبرار وحشره مع محمد وآل محمد الطيبين الطاهرين والفاتحه لروحه وأرواح أموات المؤمنين والمؤمنات والمسلمين والمسلمات أجمعين
روحت شاد یادت گرامی سید جواد ذبیحی ، در زمانت نبودیم اما همیشه به یاد مظلومیتت می سوریم . جرمت چه بود ؟ مدح خداوند یکتا و وصف امیرالمومنین؟ افسوس وصد افسوس
جرمش اين بوده كه خاص و خالص بوده و دزد و آدمكش نبوده .
خدابیامرزش. ایشان مشکوک کشته شده وقاتلش مشخص نیست
يكتا و بيهمتا است . صدا ازين رساتر و زلاتر و دلنشينتر ، نشنيده ام . و سپاسگزار لطف شما هستم .
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما جناب آقای آوای ایرانی واقعا سپاسگزارم از اشتراک گذاری تون زحمات تون برای آپلود ویدیو ها، سلام ودرود بی پایان که قرین آرامش ابدی هستی، که مردانی اینچنین، نامشان تا ابد در فکروکنار جانم خواهد ماند.
هرگز فراموش ات نخواهم نمود.
رامین از توکیو
متشکرم عالی بود
روحش شاد.چه مظلومانه کشته شد،به گناه بی گناهی😢
به به! روحش شاد
Late Zabihi's voice is so powerful like late Luciano Pavarotti. Serenade God together in heaven. RIP
روحش شاد
روحش شاد😢
عشق، شوری در نهاد ما نهاد
جان ما در بوتهٔ سودا نهاد
گفتگویی در زبان ما فکند
جستجویی در درون ما نهاد
داستان دلبران آغاز کرد
آرزویی در دل شیدا نهاد
رمزی از اسرار باده کشف کرد
راز مستان جمله بر صحرا نهاد
قصهٔ خوبان به نوعی باز گفت
کاتشی در پیر و در برنا نهاد
از خمستان جرعهای بر خاک ریخت
جنبشی در آدم و حوا نهاد
عقل مجنون در کف لیلی سپرد
جان وامق در لب عذرا نهاد
دم به دم در هر لباسی رخ نمود
لحظه لحظه جای دیگر پا نهاد
چون نبود او را معین خانهای
هر کجا جا دید، رخت آنجا نهاد
بر مثال خویشتن حرفی نوشت
نام آن حرف آدم و حوا نهاد
حسن را بر دیدهٔ خود جلوه داد
منتی بر عاشق شیدا نهاد
هم به چشم خود جمال خود بدید
تهمتی بر چشم نابینا نهاد
یک کرشمه کرد با خود، آنچنانک:
فتنهای در پیر و در برنا نهاد
کام فرهاد و مراد ما همه
در لب شیرین شکرخا نهاد
بهر آشوب دل سوداییان
خال فتنه بر رخ زیبا نهاد
وز پی برک و نوای بلبلان
رنگ و بویی در گل رعنا نهاد
تا تماشای وصال خود کند
نور خود در دیدهٔ بینا نهاد
تا کمال علم او ظاهر شود
این همه اسرار بر صحرا نهاد
شور و غوغایی برآمد از جهان
حسن او چون دست در یغما نهاد
چون در آن غوغا عراقی را بدید
نام او سر دفتر غوغا نهادعشق شوقی در نهاد ما نهاد
جان ما را در کف غوغا نهاد
فتنهای انگیخت، شوری درفکند
در سرا و شهر ما چون پا نهاد
جای خالی یافت از غوغا و شور
شور و غوغا کرد و رخت آنجا نهاد
نام و ننگ ما همه بر باد داد
نام ما دیوانه و رسوا نهاد
چون عراقی را، درین ره، خام یافت
جان ما بر آتش سودا نهاد
هموطن گرامى چه شعر و شورى بپا كردى . و خانوادهء ارجمندت چه نام زيبايى بر شما نهاده اند . 👍
از این با احساس تر نمیشد ❤
ولعنالله القوم الظالمین
سلام دوست عزیز ممنون ولی این بیات ترک هستش
گناه ذبیحی چه بود؟فقط برای زنده بودن او در این دنیا جا نبود؟گناه او بیگناهی بود
اين رسوايانِ جنايتكار سياهدل ، بيگناه كُشند . اگر گناهكار بود، كارى بكارش نداشتند . 😭
@@pegah7432 كيف قتــ. ـل ؟ ومن قاتــ. ـله ؟
این بیات زند چیست؟که در آثار بزرگان چون خالقی و... به آن اشاره ای نشده .
همان بیلت ترک است. موسیقی منطقه خاور میانه ایران ترک و عرب یک ریشه دارد. حالا قومیت لر و ترک چه فرقی دارند از ناسیونالیست ها بپرسید.
منظور همان بیات ترکه
البته این نوع خواندن با این ریتم اسمش مثنوی بیات ترک یا بیات زندهست
ناگفته نماند که ترک منظور ترک اطراف فارس هست یعنی زند و ترک هردو به یک منطقه اطلاق میشه
Can someone translate to English or Arabic lotfan.
it is a google translation. it might help you to understand a bit but for sure not 100%
Love instilled salinity in our institution
He put our souls in the soda plant
Conversation in our language
Put a search inside us
The story of the lovers began
He put a wish in Shida's heart
Ramsey discovered the secrets of the wind
Mastan put the secret of the sentence on the desert
He told a good story in a way
He placed a cat in Pir and in Borna
He poured a sip on the ground from Khamestan
He started a movement in Adam and Eve
Insane wisdom landed on Lily's floor
John Wameq put an apology on his lips
It happened side by side in every outfit
Moment by moment he stepped elsewhere
Because he was not assigned a house
Wherever he found a place, he put his clothes there
He wrote a letter on his own example
He named it Adam and Eve
He made Hassan look like him
Manti put on a passionate lover
Give your own beauty to your own eyes
He slandered the blind eye
He took a charisma with him, as follows:
He started a sedition in Pir and Borna
Farhad and Murad are all of us
She put sugar in her sweet lips
Despite the turmoil in the hearts of the melancholy
The spot of sedition appeared on the beautiful face
And the sound of the trumpet
It put color and smell in Rana flowers
To watch his carpenter
He put his light in the sight of the beholder
Until the perfection of his knowledge appears
He put all these secrets in the desert
A commotion erupted from the world
His goodness because he put his hand in the loot
Because in that melee you gave the Iraqis
His name was placed at the head of the melee office of Eshgh Shoghi in our institution
He put our souls on the floor of the melee
The sedition provoked the salvation
He set foot in our house and city
He found a vacancy from the hustle and bustle
He made a fuss and put his clothes there
Our name and stigma were all blown away
He made our name crazy and scandalous
Because he found an Iraqi, in this way, raw
Our souls were set on fire
Müzik ortasında reklam yapmanız gerçekten de sinir bozucudur
خدا لعنت کند خلخالیرا
متشکرم عالی بود
روحش شاد