سلام. ممنونم از شما و گوینده عزیز. من به سختی با کتابهای صوتی به خاطر صدای گوینده ارتباط میگیرم ولی با شنیدن این کتاب لذت بردم و فضای کتاب رو کامل حس کردم.❤❤
غم انگیز و سخت بود حتی سخت تر زندگی خودم ،،که همیشه بخاطر کار و پول دور از خانواده بودم ، الان سی ساله تنها زندگی میکنم ، هزاران کیلومتر دورتر از خانواده دیگه حتی حسی به خانواده ندارم
سلام وقت بخیر . من نظر شما را خوندم و خیلی شبیه زندگی منم هست و دلم خواست یه کوچولو باهاتون حرف بزنم . من یه خانم هستم که از همون سن کم فهمیدم خیلی دوست دارم که برم همه دنیا را ببینم و همه شگفتی های جهان هستی را کشف کنم ، در دوران نوجوانی از محافظه کاری و احتیاط خانواده ام همیشه تعجب میکردم و همیشه احساس میکردم این آدم ها خیلی ترسو هستند و دنبال رویاهاشون نمیرن ، تو ۲۳ سالگی با خانواده م جنگیدم تا تونستم از بافت سنتی و بیسواد جامعه جدا بشم و از خانواده مستقل شدم و خودم دنیا را کشف کردم ، تو ۳۰ سالگی واقعا از صمیم قلبم فهمیدم که خواهرها برادرها هر کدام زندگی خودشون را دارند و اگر برای من مشکلی پیش بیاد هرگز زندگی خودشون را به خطر نمیندازن برای من ، ومن خیلی تنها بودم و بعدها فهمیدم حتی پدرمادرم هم مشغله و دغدغه های خودشون را دارند و هرگز حاضر نیستند بخاطر من از نظم زندگی خودشون بگذرن ، خلاصه دیدم باید دستم را بزنم به زانوی خودم و بلند شم و بزنم برم دنبال رویاهای خودم . و الان بعد از گذشت اینهمه سال در غربت اصلا پشیمون نیستم که استقلال خودم را حفظ کردم و بخاطر چهار تا دور همی با خانواده ، خودمو از دیدن اینهمه شگفتی و اینهمه ماجراها و پستی ها و بلندی ها و هیجان و تجارب تلخ و شیرین محروم نکردم ، من الان یک زن با تجربه و قوی هستم و همه خانواده حتی مردهای خانواده از من برای سرمایه گذاری و بیشتر امور عقلانی مشاوره میگیرند، تجربه هایی که کسب کردم بخاطر شهامت و شجاعت من بود که باعث تعالی و رشد و پیشرفت معنوی و مادی من شد در صورتیکه اگر توی محیط خانواده گرفتار میشدم هرگز جایگاه الان را نداشتم، من دست همه اعضای خانواده را گرفتم و رسالت خودم را به سرانجام رساندم ، قدرت و شهامت و استقامتی که من دارم با هیچ زن دیگری در سطح خودم قابل مقایسه نیست ، پس به این زندگی و سرنوشت از زاویه دیگر نگاه کنید، ارادتمند شما
دقیقا زندگی منه، در کارم بسیار ماهرم همه تشویق و تعریفم میکنن، حتی درآمد کارمم بالاست، ولی رنج میبرم اصلا ذوق نمیکنم بابت تعریف هاشون و درآمدم، چون احساس میکنم زندگی نمیکنم، شبا که میام خونه تلاشمو میکنم دیرتر بخوابم چون حس میکنم از صبح تا غروب زندگی نکردم، باید به کارت علاقه داشته باشی درآمد و تعریف دیگران مهم نیست
خیلی متاسفم که اینو میشنوم 🙁 من ۶۶ سالم هست و با اینکه توی انگلیس زندگی میکنم هنوز دارم کار میکنم ولی خوشبختانه کارم خیلی آسونه و از توی خونه کار میکنم. درآمدم هم بد نیست و چند ماهی هست دارم پول بازنشستگی هم میکیرم ولی به جز یه زندگی خیلی معمولی چیز دیگری ندارم. البته من یک بار ورشکست بدی کردم و گمون کنم هنوز تاوان اون را میدهم!
سلام. ممنونم از شما و گوینده عزیز. من به سختی با کتابهای صوتی به خاطر صدای گوینده ارتباط میگیرم ولی با شنیدن این کتاب لذت بردم و فضای کتاب رو کامل حس کردم.❤❤
Thanks
Wonderful story, thanks 🙏❤
داستان اولی واقعا عالی بود، تشکر
بی نهایت سپاسگزارم بسیار بسیار عالی ❤
خیلی داستان اول رو دوست داشتم
البته دوتاش خیلی آموزنده بود
عالی بود
سپاسگزارم
Mamnunm ❤
غم انگیز و سخت بود حتی سخت تر زندگی خودم ،،که همیشه بخاطر کار و پول دور از خانواده بودم ، الان سی ساله تنها زندگی میکنم ، هزاران کیلومتر دورتر از خانواده دیگه حتی حسی به خانواده ندارم
سلام وقت بخیر . من نظر شما را خوندم و خیلی شبیه زندگی منم هست و دلم خواست یه کوچولو باهاتون حرف بزنم . من یه خانم هستم که از همون سن کم فهمیدم خیلی دوست دارم که برم همه دنیا را ببینم و همه شگفتی های جهان هستی را کشف کنم ، در دوران نوجوانی از محافظه کاری و احتیاط خانواده ام همیشه تعجب میکردم و همیشه احساس میکردم این آدم ها خیلی ترسو هستند و دنبال رویاهاشون نمیرن ، تو ۲۳ سالگی با خانواده م جنگیدم تا تونستم از بافت سنتی و بیسواد جامعه جدا بشم و از خانواده مستقل شدم و خودم دنیا را کشف کردم ، تو ۳۰ سالگی واقعا از صمیم قلبم فهمیدم که خواهرها برادرها هر کدام زندگی خودشون را دارند و اگر برای من مشکلی پیش بیاد هرگز زندگی خودشون را به خطر نمیندازن برای من ، ومن خیلی تنها بودم و بعدها فهمیدم حتی پدرمادرم هم مشغله و دغدغه های خودشون را دارند و هرگز حاضر نیستند بخاطر من از نظم زندگی خودشون بگذرن ، خلاصه دیدم باید دستم را بزنم به زانوی خودم و بلند شم و بزنم برم دنبال رویاهای خودم . و الان بعد از گذشت اینهمه سال در غربت اصلا پشیمون نیستم که استقلال خودم را حفظ کردم و بخاطر چهار تا دور همی با خانواده ، خودمو از دیدن اینهمه شگفتی و اینهمه ماجراها و پستی ها و بلندی ها و هیجان و تجارب تلخ و شیرین محروم نکردم ، من الان یک زن با تجربه و قوی هستم و همه خانواده حتی مردهای خانواده از من برای سرمایه گذاری و بیشتر امور عقلانی مشاوره میگیرند، تجربه هایی که کسب کردم بخاطر شهامت و شجاعت من بود که باعث تعالی و رشد و پیشرفت معنوی و مادی من شد در صورتیکه اگر توی محیط خانواده گرفتار میشدم هرگز جایگاه الان را نداشتم، من دست همه اعضای خانواده را گرفتم و رسالت خودم را به سرانجام رساندم ، قدرت و شهامت و استقامتی که من دارم با هیچ زن دیگری در سطح خودم قابل مقایسه نیست ، پس به این زندگی و سرنوشت از زاویه دیگر نگاه کنید، ارادتمند شما
این سخته
ممنون وسپاس
تشکر از زحمات شما
خیلی داستان دارکی بود😮
سپاس
عالی
ادامه داستان اول داره؟
دقیقا زندگی منه، در کارم بسیار ماهرم همه تشویق و تعریفم میکنن، حتی درآمد کارمم بالاست، ولی رنج میبرم اصلا ذوق نمیکنم بابت تعریف هاشون و درآمدم، چون احساس میکنم زندگی نمیکنم، شبا که میام خونه تلاشمو میکنم دیرتر بخوابم چون حس میکنم از صبح تا غروب زندگی نکردم، باید به کارت علاقه داشته باشی درآمد و تعریف دیگران مهم نیست
Daghighan bahat moafegham manam mesle toam
@@Mersedeh_sd ❤️🖤🥀
😢😢😢
😢😢😢
خیلی متاسفم که اینو میشنوم 🙁
من ۶۶ سالم هست و با اینکه توی انگلیس زندگی میکنم هنوز دارم کار میکنم ولی خوشبختانه کارم خیلی آسونه و از توی خونه کار میکنم. درآمدم هم بد نیست و چند ماهی هست دارم پول بازنشستگی هم میکیرم ولی به جز یه زندگی خیلی معمولی چیز دیگری ندارم. البته من یک بار ورشکست بدی کردم و گمون کنم هنوز تاوان اون را میدهم!
💙💜💙💜💙
با تشکر فراوان ❤
میشه کتاب ضیافت افلاطون با یک راوی خوب بزارین 🙏
awliiii❤
محشر بود
🔥🔥🔥
❤❤
چرا یهو داستان عوض شد ؟ داستان اولی کاملش همین بود ؟
عالی بود سپاس فراوان
خیلی داستان اول رو دوست داشتم