سلام استاد.خدا را شکر که با صفحه شما آشنا شدم.تحصیلات آکادمی ندارم ولی به فلسفه علاقمند هستم.بی تردید اولین کسی هستی که فلسفه را به صورت کاربردی بیان میکنید.با آرزوی بهترینها از درگاه خداوند برای شما.
فرآیند تفکر در مورد یک موضوع خاص در ابتدا همراه با آگاهی هستش چرا که از چارچوب حافظه. تخیل. زبان و خلاقییت شکل می گیره ولی برحسب تکرار عادت میشه و ناخودآگاه انجام میدیم چون حافظه مدل و الگوریتم آون را در خود بایگانی و حفظ کرده است... 🌹🌹🌹
با سلام, تشکر و احترام من هم چند نکته دارم که میخوام عرض کنم. شما تفکر رو تا اینجا کلا حافظه-محور دیده اید. در صورتیکه تفکر بنطر من از جایی آغاز میشه که شما اطلاعات لازم رو تو حافظه تون ندارید و یا اطلاعاتتون کامل نیست و برای حل مسئله ای که با آن مواجه شده اید مجبور به پیدا کردن راه حل هستید. برای همینه که وقتی مطلبی رو برای اولین بار می خونید سرعت خوندن شما بسیار پایینتر از زمانیه که مطلب برای شما آشناست. بنظر من تفکر، هر چند از حافظه کمک میگیره، ولی بیشتر یک فراینده که به توانایی های comparison, classification, analogy, finding inconsistencies, etc. synthesis, analysis بستگی داره. توضیح شما در باره تفکر بیشتر معادل access یا retrieval است. ضمنا در خیلی جاها شما تفکر رو با ادراک مساوی گرفته اید در حالیکه اینها مقوله های جداگانه ای هستند. همینطور ربط دادن یک گاوپرست به اندیشیدن بنظر من درست نیست. تفکر با دانش و تجربه ارتباط مستقیم داره و دارای سطوح مختلفه. همانطور که از یک آدم عادی نمیتوان انتظار انجام عمل جراحی یا هدایت یک سفینه فضایی رو داشت، از یک گاوپرست هم نمیتوان انتظار تحلیلهای عمیق فکری داشت. این مسئله شاید بیشتر به عدم دسترسی به دانش و اطلاعات لازم برمیگرده تا مسایل نورولوژیک. بنظر من انسانها هر چند تا حدی در مقابل تغییر مقاومت می کنند ولی در صورت مواجهه با دلایل کافی کم کم در دیدگاه خود تجدید نظر میکنن وگرنه دلیلی برای ساخت ویدیو های شما هم وجود نداشت. نکته آخر هم اینکه ارتباطات سلولی بیشتر در خدمت حافظه هستن. هم حافظه declarative و هم حافظه procedural ما نتیجه تمرین و تکرار هستن ولی اندیشیدن بیشتر به toolkit نیاز داره تا حافظه.
می خواستم عرض کنم این فرضیه های نصفه ونیمه را به جای علم نباید بگیریم...حتی پوپر عقیده داره که فرضیات مسلم علمی راهم خیلی زیاد نباید جدی گرفت مثل فیزیک نیوتنی که فرضیه نسبیت ناقص و ناکار آمد بودنش رو نشون داد.. و فیزیک کوانتم که نافص بودن فرضیه نسبیت رو نشون داد و....دوما توجه کنید امثال عمر و ابوبکر و حمزه و طلحه و زبیر و....که سالها بت پرست بودند چگونه به سرعت ویا در عرض چند روز فکر وشنیدن چند آیه مسلمان دو آتشه شدند...عکس این مطلب هم درست است، مسلمانان متعصب زیادی بوده اند که ناگهان از دین خارج شده اند و یا مسیحی ویا بهایی یا ....اصلا بی دین شده اند...یا ناصر خسرو که ۴۰ سال اهل عیش و نوش بود و ناگهان بر اثر دیدن یک خواب عارف و پرهیزکار و شاعر شد...یا بودا که ناگهان تغییر کرد از یک شاهزاده خوشگذران به عارف روشن بین ساده زیست در جنگل...این که اگر کسی چند سال در دین و سنتی بود دیگر به آسانی و سرعت عوض نمی شود حرف غلطی است.انسان موجود بسیار پیچیده ای است و این ماده گراهای نادان می خواهند با چند قانون و تبصره انسان رو تبیین کنند😅
بسیار منطقی و دقیق مطرح کردید مشکل بزرگ فلاسفه غربی در اینستکه تفکر و آگاهی را صرفا مادی میدانند و به فعالیتهای مغز بسنده میکنند و یکسره روح و نفس را منکر هستند
برخلاف هميشه اين قسمت از فرمايشات شما قوام لازم رو نداشت بايد از نظر منتقدين اين دو به اصطلاح دانشمند هم استفاده مى كرديد...بله ٩٨ درصد اعمال ما اتوماتيك است ولى همین ۹۸ درصد هم زمانى فكرى بوده و الان اتوماتیك شده ..مثلا همان مثال زبان..ما در اوايل يادگیری برای گفتن هر کلمه و جمله فکر می کنیم ولی پس از یادگیری این خودکار می شود.همین طور راندن خودرو و..عجیب است که این آقایان این امر را ندیده می گیرند وفقط حال حاضر را حساب می کنند و می گویند ۹۸ درصد...تازه همان ۲ درصد مهم است که تعیین می کند من پشت فرمان الان به میکده می روم یا مسجد آن طرف خیابان...این هم ندید گرفتن دوم..امان از وقتی که آدمها بخواهندبا علم ائیدوئلوژیک برخورد کنند😮
شما وقتی ۹۸ رو بیخیال شدی اهمیت رو دادی به ۲ اما دانشمندان مثل شما نیستند اینکه میگن ۹۸ یعنی ۱۰۰ ولی ۲ درصد رو به عدم قطعیت میدن که حرف آخر رو مثل فلسفه دان ها نزنن و راه برای نظریات جدیدباز باشه و اینگونه است که علم پیشرفت میکنه
جناب دکتر باقری عزیز بی نهایت سپاسگزارم من تا سال ۸۸ خیلی چیزها بود که برام قداست داشت ولی اتفاقی برام افتاد که تلنگری بود که به یکبار همه باورها و قداست ها در افکارم فرو ریخت الان دیگه بیشتر شک میکنم تا باور کنم هر چه بیشتر مطالعه میکنم میبینم هیچی نمیدونم در واقع دیگه هیچ واقعیتی در نظرم حقیقتی نداره یجور فکر میکنم تمثیل غار افلاطون بهترین توصیف از ادراک و شناخت جامعه انسانی است
@@Tavakkoli1355 چی میگی 😂؟ من کی ۹۸ درصد رو بی خیال شدم!!؟؟😅 من گفتم بسیاری از آن ۹۸ درصد از ابتدا اختیاری بوده و بعد به طور تدریجی اتوماتیک شده...مثل رانندگی کردن و صحبت کردن و...و آن ۲ درصد اختیاری با قیمانده هم بسیار مهم هست...اصل حرف من اینه که ۲ گونه دانشمند داریم...گروه اول شعارشون علم برای حل مشکلات بشر هست که روی سر جا دارند...گروه دوم دانش و علم براشون وسیله هست حالا وسیله رسیدن به پول یا توجیه ائیدوئولوژی و....این گروه مضر و باید ازشون فاصله گرفت(شما گویا متوجه منظور ائیدئولوژیک این دو دانشمند نشدی)
با سلام وتشکر از مطالب زیبایی که بیان فرمودید .
سلام استاد.خدا را شکر که با صفحه شما آشنا شدم.تحصیلات آکادمی ندارم ولی به فلسفه علاقمند هستم.بی تردید اولین کسی هستی که فلسفه را به صورت کاربردی بیان میکنید.با آرزوی بهترینها از درگاه خداوند برای شما.
موفق و پیروز باشید
سپاس استاد
سپاسگزارم🙏🌷.
عالی بود زنده باشید ❤
Thank you very much for providing such useful programs
Most welcome
سپاس از شما
مانا باشید دوست عزیز
ممنون
بسیار عالی، ممنون
خواهش میکنم موفق باشید
Thank you so much for explaning this subject.
Welcome
Great explanation.
Glad it was helpful!
جالب بود thanks
فرآیند تفکر در مورد یک موضوع خاص در ابتدا همراه با آگاهی هستش چرا که از چارچوب حافظه. تخیل. زبان و خلاقییت شکل می گیره ولی برحسب تکرار عادت میشه و ناخودآگاه انجام میدیم چون حافظه مدل و الگوریتم آون را در خود بایگانی و حفظ کرده است... 🌹🌹🌹
association, extrapolation, inferencing یادم رفت 😅
با سلام, تشکر و احترام من هم چند نکته دارم که میخوام عرض کنم. شما تفکر رو تا اینجا کلا حافظه-محور دیده اید. در صورتیکه تفکر بنطر من از جایی آغاز میشه که شما اطلاعات لازم رو تو حافظه تون ندارید و یا اطلاعاتتون کامل نیست و برای حل مسئله ای که با آن مواجه شده اید مجبور به پیدا کردن راه حل هستید. برای همینه که وقتی مطلبی رو برای اولین بار می خونید سرعت خوندن شما بسیار پایینتر از زمانیه که مطلب برای شما آشناست. بنظر من تفکر، هر چند از حافظه کمک میگیره، ولی بیشتر یک فراینده که به توانایی های comparison, classification, analogy, finding inconsistencies, etc. synthesis, analysis
بستگی داره. توضیح شما در باره تفکر بیشتر معادل access یا retrieval است. ضمنا در خیلی جاها شما تفکر رو با ادراک مساوی گرفته اید در حالیکه اینها مقوله های جداگانه ای هستند. همینطور ربط دادن یک گاوپرست به اندیشیدن بنظر من درست نیست. تفکر با دانش و تجربه ارتباط مستقیم داره و دارای سطوح مختلفه. همانطور که از یک آدم عادی نمیتوان انتظار انجام عمل جراحی یا هدایت یک سفینه فضایی رو داشت، از یک گاوپرست هم نمیتوان انتظار تحلیلهای عمیق فکری داشت. این مسئله شاید بیشتر به عدم دسترسی به دانش و اطلاعات لازم برمیگرده تا مسایل نورولوژیک. بنظر من انسانها هر چند تا حدی در مقابل تغییر مقاومت می کنند ولی در صورت مواجهه با دلایل کافی کم کم در دیدگاه خود تجدید نظر میکنن وگرنه دلیلی برای ساخت ویدیو های شما هم وجود نداشت. نکته آخر هم اینکه ارتباطات سلولی بیشتر در خدمت حافظه هستن. هم حافظه declarative و هم حافظه procedural ما نتیجه تمرین و تکرار هستن ولی اندیشیدن بیشتر به toolkit نیاز داره تا حافظه.
درود استاد عالیقدر مثل همیشه بسیار خوب توضیح فرمودید بخش اول موضوع امروز را منتظر ادامه این بحث ارزشمند و جالب هستیم . ممنون 🎉🎉🎉🎉🎉🎉
درود. چگونه ممکنه با جنابعالی در ارتباط باشم؟
ایمیل : mb.bagheri2012@gmail.com
رفرنس های علمی ارایه بدهید
می خواستم عرض کنم این فرضیه های نصفه ونیمه را به جای علم نباید بگیریم...حتی پوپر عقیده داره که فرضیات مسلم علمی راهم خیلی زیاد نباید جدی گرفت مثل فیزیک نیوتنی که فرضیه نسبیت ناقص و ناکار آمد بودنش رو نشون داد.. و فیزیک کوانتم که نافص بودن فرضیه نسبیت رو نشون داد و....دوما توجه کنید امثال عمر و ابوبکر و حمزه و طلحه و زبیر و....که سالها بت پرست بودند چگونه به سرعت ویا در عرض چند روز فکر وشنیدن چند آیه مسلمان دو آتشه شدند...عکس این مطلب هم درست است، مسلمانان متعصب زیادی بوده اند که ناگهان از دین خارج شده اند و یا مسیحی ویا بهایی یا ....اصلا بی دین شده اند...یا ناصر خسرو که ۴۰ سال اهل عیش و نوش بود و ناگهان بر اثر دیدن یک خواب عارف و پرهیزکار و شاعر شد...یا بودا که ناگهان تغییر کرد از یک شاهزاده خوشگذران به عارف روشن بین ساده زیست در جنگل...این که اگر کسی چند سال در دین و سنتی بود دیگر به آسانی و سرعت عوض نمی شود حرف غلطی است.انسان موجود بسیار پیچیده ای است و این ماده گراهای نادان می خواهند با چند قانون و تبصره انسان رو تبیین کنند😅
بسیار منطقی و دقیق مطرح کردید
مشکل بزرگ فلاسفه غربی در اینستکه تفکر و آگاهی را صرفا مادی میدانند و به فعالیتهای مغز بسنده میکنند و یکسره روح و نفس را منکر هستند
برخلاف هميشه اين قسمت از فرمايشات شما قوام لازم رو نداشت بايد از نظر منتقدين اين دو به اصطلاح دانشمند هم استفاده مى كرديد...بله ٩٨ درصد اعمال ما اتوماتيك است ولى همین ۹۸ درصد هم زمانى فكرى بوده و الان اتوماتیك شده ..مثلا همان مثال زبان..ما در اوايل يادگیری برای گفتن هر کلمه و جمله فکر می کنیم ولی پس از یادگیری این خودکار می شود.همین طور راندن خودرو و..عجیب است که این آقایان این امر را ندیده می گیرند وفقط حال حاضر را حساب می کنند و می گویند ۹۸ درصد...تازه همان ۲ درصد مهم است که تعیین می کند من پشت فرمان الان به میکده می روم یا مسجد آن طرف خیابان...این هم ندید گرفتن دوم..امان از وقتی که آدمها بخواهندبا علم ائیدوئلوژیک برخورد کنند😮
صبر داشته باشید این هنوز قسمت اول است
@@drbagheri.critical.thinking چشم🤗
شما وقتی ۹۸ رو بیخیال شدی اهمیت رو دادی به ۲ اما دانشمندان مثل شما نیستند اینکه میگن ۹۸ یعنی ۱۰۰ ولی ۲ درصد رو به عدم قطعیت میدن که حرف آخر رو مثل فلسفه دان ها نزنن و راه برای نظریات جدیدباز باشه و اینگونه است که علم پیشرفت میکنه
جناب دکتر باقری عزیز بی نهایت سپاسگزارم
من تا سال ۸۸ خیلی چیزها بود که برام قداست داشت ولی اتفاقی برام افتاد که تلنگری بود که به یکبار همه باورها و قداست ها در افکارم فرو ریخت
الان دیگه بیشتر شک میکنم تا باور کنم هر چه بیشتر مطالعه میکنم میبینم هیچی نمیدونم در واقع دیگه هیچ واقعیتی در نظرم حقیقتی نداره
یجور فکر میکنم تمثیل غار افلاطون بهترین توصیف از ادراک و شناخت جامعه انسانی است
@@Tavakkoli1355
چی میگی 😂؟ من کی ۹۸ درصد رو بی خیال شدم!!؟؟😅 من گفتم بسیاری از آن ۹۸ درصد از ابتدا اختیاری بوده و بعد به طور تدریجی اتوماتیک شده...مثل رانندگی کردن و صحبت کردن و...و آن ۲ درصد اختیاری با قیمانده هم بسیار مهم هست...اصل حرف من اینه که ۲ گونه دانشمند داریم...گروه اول شعارشون علم برای حل مشکلات بشر هست که روی سر جا دارند...گروه دوم دانش و علم براشون وسیله هست حالا وسیله رسیدن به پول یا توجیه ائیدوئولوژی و....این گروه مضر و باید ازشون فاصله گرفت(شما گویا متوجه منظور ائیدئولوژیک این دو دانشمند نشدی)