داستان خوانی زنده یاد هوشنگ گلشیری
HTML-код
- Опубликовано: 19 апр 2011
- شانزدهم خرداد یازدهمین سالروز درگذشت هوشنگ گلشیری نویسنده، منتقد، سردبیر ادبی و استاد ادبیات خلاقه است.
گلشیری خالق «شازده احتجاب»، «کریستین و کید»، «بره گمشده راعی»، «معصوم پنجم یا حدیث بردار کردن آن سوار که خواهد آمد»، «حدیث ماهیگیر و دیو»، «در ولایت هوا»، «آینه های دردار»، «جن نامه» است.
داستان: «شاه سیاهپوشان» نیز که الهام گرفته از هفت پیکر نظامی ست، هرچند اثر وی است؛ اما به دلیل سانسور هیچگاه رسما بعنوان اثری از گلشیری در جایی ثبت نشده و در خارج کشور به چاپ رسیده است. "انفجار بزرگ" داستان کوتاهی است از زنده یاد هوشنگ گلشیری. این داستان تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۷۲ را در آخر خود دارد.پیر مرد باز نشسته و از پا افتاده ای با زنش ( یا خیال زنش) که امینه آغا باشد صحبت می کند. پیر مرد که نالان از دلمردگی ها و فسردگی ها و بی ذوقی های افراد و ایام است، دل به این بسته است که دو تا جوان می خواهند سر ساعت پنج در میدان ونک برقصند از امینه آغا می خواهد که .....
بشنوید! گلشیری در این ویدئو داستان "انفجار بزرگ " را می خواند.
توضیح : نیم دقیقه آخر فیلم مشکل تصویری داشت و مجبور شدم آن را ویرایش کنم ، اما داستان بی هیچ کم و کاستی خوانده شده. Развлечения
فوق العاده عالی بود به داستان جانی بینظیر می بخشید ❤❤❤❤ یادش گرامی باد
بسیار لذت بردم. سپاس از زحمتتون برای آپلود. خیلی کم از ادبیات مون این لحظه ها شکار شده.و در مورد گلشیری عزیز.روحش شاد و یادش گرامی و جاودانه باد
یادش گرامی چقدر شیرین ❤
روحش شاد یادش همیشه زنده باد
یادش بخیر
Hoshang Golshiri has been considered as the most influential Persian (Iranian) writer. "Big Bang" or "Big Explosion" is one of his great works as a short story, which you can see and hear with his action and voice in above video.
لذت بردیم
بسیار زیبا
نیم دقیقه آخر فیلم مشکل تصویری داشت و مجبور شدم آن را ویرایش کنم ، اما داستان بی هیچ کم و کاستی خوانده شده.
یادش گرامی باد❤
عالی
روحشان شاد
Thank you.
آخی!
هوشنگ گلشیری نویسنده بی بدیل جایت در ادبیات ایران خالیست ..روحت شاد
کتاب دو جلدی باغ در باغ نوشته هوشنگ گلشیری در نشر ناکجا
سلام
خداوند همه درگذشتهگان را بیامرزد
برای داستانخوانی باید یک صدای فونتیک داشت
مرحوم گلشیری؛
متاسفانه فاقد آن بود
این جنس از صدا مناسب داستانخوانی نبود
زندهیاد گلشیری؛
شیوهی داستانخوانی نمیدانست
جسارتا ادا و اصول تاتریکال درمیآورد
این «بادیلنگوایچ» هیچ موضوعیت ندارد
با «متن» همخوانی ندارد
دارای تناسب و همآهنگی با متن نیست
این ژستها و حرکات دست و شانه
با «مضمون» روایت سنخیت و نسبت ندارند
راوی باید داستان را طبیعی بخواند
گلشیری خدایاش بیامرزد
در گفتوگو با یک گزارشگر خارجی
با همین فیگورها
که به هنگام خواندن داستان میگیرد
میگفت: «در ایران یک سلمان رشدی بزرگ داریم و چند سلمان رشدی کوچک.». گلشیری خودش را آن سلمان رشدی بزرگه «الیت» به حساب میآورد. اصرار داشت که شبیه به روانشاد شاملو هر موضوعی را نمادین و سیاسی نشان دهد
البته گلشیری کجا شاملو کجا. گلشیری انگشت کوچک شاملو نمیشد. شاملو یکتنه در کتاب کوچه بار چهارصد تن را بر دوش میکشید. حتا شاملو که «وا آ وا»ی صدای فونتیکاش
چون مخمل و پرنیان بود
و گوشنوازیاش از روی عدل و داد
جادو میکرد
به هنگام خواندن شعر و داستان
این شیوه از بادیلنگوایچ را
آنهم اینهمه بیموضوعیت
در برابر مخاطب به تماشا نمیگذاشت