با درود ومهر خدمت جناب دکتر نیری گرامی ، هر یک از کلام شیرین و رسای شما ب مانند پتکی هست بر سر ادیان زنده باد آگاهی و خرد کاش مردم خرافاتی ایران فقط یک دقیقه بر این سخنان شما تفکر و تعقل می کردن .❤❤❤
جناب دکتر نیری ضمن احترام به عالم بودن شما سوالم این است بزرگوارها بارها فرمودی حدود ۴درصد ازکائنات علم توانسته شناسایی کند حالا با ۴درصد چگونه میتوان نتیجه صددر صد گرفت وبه راحت در تایید یا رد خدا به صراحت اظهار نظر کرد؟
سلام ممنون از اطلاعات درست اون اتفاق اولیه اربراساس قوانین آمار بررسی کنیم در آمار گفته میشه اگر ما کلبه قوانین حاکم براتفاق ان پیشامد را بدانم با قاطعیت صددرصد میتوان پیش بینی درستی کرد.حالا اگر این انفجار در مدت کوتاهی باشد که فرصت قانونی برا پیش بینی نباشد پس یک اتفاق است وگرنه یک فضای نمونهای باید براش تعریف کرد.. بنابراین شاید براساس قوانین پاندول بتوان جهان را تفسیر کرد.البته همه فرمهای تکامل دنیا را در دسترس داریم.کرات جامد.ازکاز وکرات هیدروژن وسایر
قسمت سوم: منظور من علم بهمعنای science است. علم به معنای science کاری با وجود یا عدم وجود خدا ندارد. این علم نوعی حرفۀ پیچیده است که کارکردهایی در زندگی بشر دارد. شاید گفته شود که علم در پی کشف حقیقت است اما اینگونه نیست. علم سوالهایی را مطرح کند و با ابزاری که در اختیار دارد، جوابهایی برای آن سوالها پیدا میکند؛ فقط همین. علم از جامعه پول و امکانات میگیرد تا ابزار لازم را بدست آورد تا بتواند جواب سوالهایی را بدهد که پیش رویش قرار گرفته است. سوالها هم ممکن است از داخل علم و یا از جای دیگری برخیزد. در واقع در حالت دوم، جامعه سوالهایی را در پیش روی علم مینهد. پس به نظر شما سوال " آیا خدا وجود دارد؟ "، سوالی نیست که علم بتواند به آن پاسخ دهد. بله. لااقل علمی که بشر تا به امروز داشته است، علمی نیست که بتواند به این سوال بپردازد. البته ما نمیدانیم هزار سال دیگر چه خواهد شد. اما علم کنونی بشر نمیتواند اساساً به این سوال بپردازد. ما الان میگوییم که بودن یا نبودن خدا مسألهای اعتقادی است و علم به اعتقادات بشر نمیپردازد. به نظر من تنها اعتقادی که در علم مدرن وجود دارد، این است که علم پیشرفت میکند و به نتیجه میرسد و این اعتقاد کمی نیست! منظورتان از اعتقاد، گزارهای متکی به ایمان است؟ بله. این اعتقاد قطعاً متکی به ایمان است و در واقع اعتقادی است ورای علم. من از کجا میدانم که علم پیشرفت میکند؟ من از کجا میدانم که انسان میتواند راز کیهان را کشف کند؟ این یک اعتقاد است. دانشپیشگان معمولاً به این توانایی انسان ایمان دارند و نمیتوانند آن را اثبات کنند! البته برخی از دانشمندان چنین اعتقادی ندارند و میگویند علم روزی تمام میشود و به چنین مراحلی در شناخت عالم نمیرسد. اما اکثر دانشمندان وقتی که کار علمی میکنند، معتقدند که علم رشد میکند و ناشناختهها را پیدا میکند. به نظر شما فیلسوفان میتوانند به فیزیکدانان و منجمان بگویند شما حق ندارید دربارۀ خدا اظهار نظر کنید ولی ما حق چنین حقی داریم. فیلسوف ممکن است به خودش اجازه بدهد که دامنۀ موضوعات مورد تحقیق خودش را هر طور که میخواهد تعریف کند. اما علم جدید طوری تعریف شده است که اساساً کاری به خدا ندارد. اعتقادات فیزیکدانان دربارۀ خدا، هرچه باشد، جزئی از علم فیزیک و برخاسته از آن نیست. ممکن است فیزیکدانی کتابی در رد یا اثبات خدا بنویسد. این قبیل آثار فیزیکدانان در اجتماع فیزیکدانان، غیرفیزیک تلقی میشود نه بخشی از علم فیزیک. ولی ظاهراً در عموم جوامع دینی، وقتی یک دانشمند بزرگ سخنی در تأیید وجود خدا میگوید، دینداران بهشدت از حرف او استقبال میکنند اما اگر آن دانشمند سخنی در رد وجود خدا بگوید، می گویند علم و دانشمندان حق ندارند سخنی دربارۀ خدا بگویند. علتش این است که انسانها همیشه تمایل دارند که دیگران در تأیید باورهای آنها حرف بزنند. افراد مذهبی خیلی دوست دارند که کسی بگوید علم فلان اعتقاد شما را اثبات کرده است. ما انواع و اقسام کتابها را ترجمه کردهایم تا نشان دهیم علم جدید فلان اعتقاد دینی ما را تأیید میکند. در کار ترجمه هم به سراغ آثار غربیهایی رفتهایم که با علم جدید آشنا بودهاند و در آثارشان نکاتی در تأیید باورهای ما وجود دارد. این یک گرایش طبیعی است. یعنی ما دوست داریم دیگران اعتقادات ما را تأیید کنند. قرآن می گوید در آثار خدا بنگرید تا به وجود خدا پی ببرید. علوم طبیعی هم مشغول مطالعه پدیدههایی هستند که در قرآن بهعنوان نشانههای وجود خدا قلمداد شدهاند. اما سخن شما ظاهراً مفروضی بر خلاف این توصیۀ قرآنی دارد. یعنی شما میفرمایید که ما نمیتوانیم با مطالعۀ طبیعت مدعی شویم خدا وجود دارد. ممکن است که یک دانشمند یا یک آدم معمولی بگوید این یافتههای علمی دلیلی بر وجود خداست. اینها دو چیز متفاوتند. کسی که کار علمی میکند، ممکن است با انگیزههای گوناگون (کشف آثار خدا، کشف رموز طبیعت، کسب ثروت و قدرت و شهرت و ... ) مشغول کار علمی باشد. علم امروزه یک حرفه است؛ حرفهای که بهدنبال ناشناختهها میرود. اما این هم طبیعی است که انسان با کشف رموز بیشتر طبیعت تمایل دارد آنها را به خدا نسبت دهد. حرف اصلی من این بود که قرآن به انسان میگوید تو حق داری به یافتههای علمی استناد کنی تا به وجود خدا معتقد شوی. اگر انسان حق دارد که برای اثبات خدا به یافتههای علمی استناد کند، منطقاً این حق را هم دارد که با استناد به یافتههای علمی خدا را رد کند. میخواهم بگویم با این توصیه قرانی پای علم به بحث خداشناسی باز میشود. نه، پای علم باز نمیشود. در طول تاریخ دیده شده است که وقتی که یک انسان در اضطرار شدید قرار میگیرد، بیشتر به یاد خدا میافتد. حالا آیا ما باید کاری کنیم که همه مضطر شوند تا خدا را بهتر بشناسند؟ بدیهی است که چنین کاری نمیکنیم. بشر به دنبال رفاه است نه به دنبال اضطرار. آیا این درست است که ما کاری کنیم که همه مردم دچار بیماری لاعلاج شوند تا به فکر خدا بیفتند؟ شما فرض کنید که یک منجم بزرگ بگوید من چهل سال در علم نجوم تحقیق کردهام و معتقدم که یافتههای علم نجوم مؤید وجود خدا هست ( یا نیست ). یعنی او از آن حیث که یک منجم ( نه یک انسان معمولی ) است، وارد بحث وجود خدا میشود. این کار اشتباه است. او بهعنوان یک انسان وارد این بحث میشود؛ اما انسانی که چهل سال در یک رشتۀ علمی فعالیت کرده است. اینکه آن منجم فلان عقیده را دربارۀ خدا مطرح میکند به این معنا نیست که علم نجوم نیز همان رأی او را دربارۀ خدا دارد. ما به چیزی "یافتۀ علمی" میگوییم که اجتماع علمی آن را بپذیرد نه یک دانشمند خاص. اجتماع علمی هم هیچوقت نمیگوید که ما خدا را دیدهایم ( یا ندیدهایم ). اصلاً غیرقابل باور است که اجتماع علمی در این باره حرفی بزند و موضعی بگیرد. اجتماع علمی مدرنی که از زمان نیوتن تکوین یافته و امروز در جهان وجود دارد، علم را حرفهای می داند برای یافتن پاسخ پارهای از سئوال ها.
وقت بخیر جناب نیری . شما برای دانش گستری موارد بسیاری رو مطرح کردید به طور مثال بی نظمی جهان هستی ، هرچند که از نظر شما بی نظمی ، بی قانونی نیست . خواهشا از یک طرفه اظهار نظر کردن دست بردارید و از متخصصین فیزیک ، کیهان شناسی سرشناس برای مناظره دعوت کنید . بنده هر چقدر تلاش کردم مناظره ای با این شرایط پیدا نکردم . گفتگو با اقای هالاکویی و یا طباطبائی و بعضی از مجریان نمیتونه سبب اقناع تفکر مخاطبشه . شما برای اثبات عدم وجود خدا در خیلی از موضوعات وارد شده اید و تمام تلاشتان را انجام میدید یعنی به موازات هم در مورد نظریه کوانتومی ، بی نظمی جهان هستی ، نظریه داروین و .... در حال انجام هستید . جناب نیری ، خدا باوران اعتقاد دارند که خداوند جهان را از هیچ به وجود اورده و طبق نظریه کوانتومی حالا پذیرفتن حرف خدا راحتره ، موضوع بعدی نظم جهان هستی میباشد که خیلی سعی میکنید این تفکر را از بین ببرید زیرا به خوبی باخبرید که بزرگترین برهان خداباوران همین برهان نظم هست اما خودتون خوب میدونید که خدشه به نظم کلی جهان هستی غیر ممکنه و به خاطر همین از قانون مداری در بی نظمی یاد میکنید . که انتخاب و اعتقاد به قانونمداری باز هم شمارو در رسیدن به هدفتان کمکی نمیکنه که هیچ برای خداباوران سبب ایمان بیشتر خواهد شد . موضوع بعدی که همان نظریه داروینه که خیلی وقته که این نظریه با انکه شدیدا تحت مراقبت قرار داشت شدیدا مورد چالشهای بسیار بسیار جدی قرار گرفته به نحوی که باید مرگ نظریه بچگانه داروین رسما اعلامشه اما به خاطر تعصب و سرمایه ای که امثال شما روی این نظریه حساب کرده بودید این اتفاق تا حالا نیافتاده . من به بینندگان پیشنهاد میکنم حتما و حتما ۲ مستند را نگاه کنند اول مستند رمز گشایی اسرار حیات و دوم اخراج دانشمندان مخالف نظریه داروین . در مستند اول دانشمندان مطرح دنیا که بعضی از انها خود طرفدار نظریه داروین بودند و کتابهایشان در راستای همین نظریه سالها به چاب میرسید و در دانشگاها تدریس میشد به این نتیجه رسیدند که این نظریه باطل شدست . در مستند دوم شما عینا متوجه میشوید که چطور نظریه ساده و بچگانه داروین تحت مراقبت بوده و با متخصصینی که مخالف این نظریه بودند چه برخوردی شده . باتشکر به امید برگذاری مناظره قوی از طرف اقای دکتر نیری همه چیز دان .
قسمت پنجم: فکر نمیکنید شخصیت هاوکینگ و نوع حضورش در رسانه ها، عاملی انگیزه ساز برای روی آوردن دانش آموزان به علوم طبیعی باشد؟ نه، من اصلاً این حرف را قبول ندارم. این حرفها نوعی اشتیاق کاذب در مردم و بهویژه جوان ها پدید میآورد و آنها را جذب علم میکند. شاید در ابتدا بعضیها در نتیجۀ این حرفها جذب علم شوند ولی اشتیاق آنها معمولاً دو سه سال بیشتر دوام نمیآورد؛ زیرا بهتدریج در مییابند که علم عرصهای کاملاً متفاوت از آن چیزی است که آنها در آغاز تصور کرده بودند. یعنی بعد از اینکه وارد کار علمی شوند، میبینند که یک دانشپیشه گاه باید دهها سال زحمت بکشد تا یک یافته کوچک علمی بهدست آورد. مثلاً گروههای علمی چندصد نفره یا چندهزار نفره باید زحمت بکشند تا یافتههایی کوچک در علم فیزیک بهدست آید. در نشریات علمی مقالاتی با سه هزار اسم منتشر میشود. یعنی سه هزار نفر زحمت کشیدهاند تا این مقاله منتشر شود. شما ببینید چقدر زحمت کشیده میشود تا چنین مقالاتی نوشته شود. تازه نهادهای علمی باید کلی تلاش کنند تا بودجههای لازم برای آنها تصویب شود و بعد سال ها کار میکنند تا نیم صفحه گزارش علمی منتشر شود. در واقع شما میفرمایید هاوکینگ در علم مثل ویترینی است که ارتباط چندانی با داخل مغازه ندارد. بله، دقیقاً. من معتقدم این نوع ورود دانشمندان به رسانه ها، نه تنها به علم بلکه به کل جامعه ضرر میزند. هاوکینگ در سخنان اخیر خودش گفته است: "جهان میتواند بهطور خود به خود، خودش را از هیچ بهوجود بیاورد. " لطفاً این جمله را کمی بشکافید و بعد بفرمایید که این رأی در دنیای فیزیک و نجوم امروز تا چه حد قابل قبول است. " هیچ " در فیزیک معنای خاصی دارد. یعنی متفاوت از لفظ هیچ در زبان مردم عادی است. هیچ در فیزیک یک میدان است. بنابراین هیچ در فیزیک چیز خاصی است. وقتی که ما در رسانهها و برای مردم عادی میگوییم جهان میتواند خودش را از هیچ بهوجود بیاورد، با توجه به معنای لفظ هیچ در ذهن عموم مردم، در واقع داریم میگوییم برای پیدایش جهان نه خدا لازم است و نه ماده. پس باید بیشتر توجه کرد و جلوی تعبیر اشتباه این گزاره را گرفت. میدانی که در فیزیک " هیچ " نامیده میشود، چه ویژگی هایی دارد؟ این میدان تولید انرژی میکند و واقعیتی فیزیکی در پشت آن وجود دارد. کمااینکه خلاء در فیزیک ویژگی های زیادی دارد و اصلاً انرژی از خلاء بوجود میآید. مفهوم " عدم " در فلسفه، در فیزیک معادلی دارد؟ نه. این مفهوم در فیزیک اصلاً به کار نمیرود. حتی مفهومی نزدیک به این مفهوم نیز در علم فیزیک وجود ندارد. ما در فیزیک خلاء و هیچ داریم اما عدم نداریم. به نظر شما هاوکینگ " هیچ " را در معنای فیزیکی اش به کار برده است؟ بله. از اواسط دهه 1960، مدلی در کیهان شناسی پدید آمد که بر اساس این مدل، جهان و عالم ماده از هیچ تولید میشود. هنوز هم در کیهانشناسی کسانی طرفدار این مدل اند. اما عموم افرادی که آن جمله هاوکینگ را میخوانند، هیچ را به معنای عدم تلقی میکنند. بله. به همین دلیل میگویم که دانشمندان نباید در رسانه ها اینگونه حرف بزنند. بسیاری از مفاهیمی که در فیزیک بهکار میروند، معنایشان متفاوت از معنای همین مفاهیم در زبان محاوره است.
قسمت هشتم: تخصص هاوکینگ این صلاحیت را به او میدهد که دربارۀ مغز انسان اظهار نظر کند؟ به هیچ وجه. تخصص اش چنین اجازه ای را به او نمی دهد و آثارش هم نشان نمی دهد که او درباره مغز انسان مطالعه و تحقیق خاصی داشته است. ریچارد داوکینز در یکی از سخنرانی هایش می گوید خدایی که دانشمندانی چون آلبرت اینشتین از آن دم می زدند، هیچ ربطی به خدای ادیان ندارد. در واقع او اینشتین را ملحدی می داند که صرفاً از مفهوم خدا استفاده می کند. نظر شما در این باره چیست؟ اعتقاد به خدا با اعتقاد به مذهب فرق دارد. اینشتین به خدا اعتقاد داشت اما اینکه خدای او چه جور خدایی است، موضوعی است که هر کسی می تواند سخنی درباره آن بگوید. اینشتین که یهودی بود و از قوم یهود هم دفاع می کرد، خاستگاه و سابقه مذهبی داشت و به خدا معتقد بود. البته این حرف غیر از این است که بگوییم اینشتین پای بند تمام قواعد مذهبی بود. شما دلیلی دارید که اینشتین ملحد نبود؟ نوشته های اینشتین بهترین دلیل است. ولی داوکینز می گوید اینشتین مفهوم خدا را در اشاره به عظمت کیهان به کار می برد ولی خوانندۀ آثارش خدای مد نظر اینشتین را بهعنوان خالق جهان می فهمد. ممکن است این طور باشد ولی اینشتین هیچ وقت صراحتاً چنین چیزی نگفته است. کسی مثل واینبرگ صراحتاً میگوید خدا وجود ندارد. واینبرگ ممکن است در توصیف وجهی از عالم، از سر عادت، از مفهوم خدا هم استفاده کند ولی اینشتین این طور نبود. از کدام حرف اینشتین برمی آید که او به خدای خالق عالم اعتقاد داشت؟ مثلاً اینشتین می گوید " خدا تاس نمی اندازد. " این سخن کسی است که ملحد نیست. منظور اینشتین از این حرف دقیقاً چیست؟ منظورش این است که در این عالم نظمی وجود دارد و این نظم را خدا آفریده است. اینشتین، بر خلاف برخی از فیزیکدان ها و زیست شناسان و یا حتی مردم، هیچوقت به صراحت خدا را انکار نکرد. ماکس پلانک چه معنایی از مفهوم خدا مراد می کرد؟ او شبیه اینشتین بود. البته شاید بیش از اینشتین هم به خدا اعتقاد داشت. اما پلانک، بر خلاف اینشتین، هیچوقت رسانه ای نشد و ما اطلاعات کمتری از زندگی او داریم. در واقع ما در این زمینه بیشتر از زبان دیگران درباره پلانک می¬دانیم نه از زبان خود پلانک. البته باید بیفزایم که رسانه ای شدن اینشتین از جنس رسانه ای شدن هاوکینگ نبود. اینشتین بالاجبار رسانه ای شد نه به اختیار. به علاوه، رسانه ای شدن اینشتین موجب کاهش عیار علمی سخنان او نشد. پلانک به خدای خالق عالم اعتقاد داشت؟ بله. اما دیگران این اعتقاد او را نقل کرده اند. در نوشته های خود پلانک چیزی در این باره نیامده است. ظاهراً یکی از آثار هاوکینگ در دهه 1980 دال بر اعتقاد او به وجود خدا است و این رای جدید او، ناقض رای قبلی اش است. نه. نوشته های هاوکینگ وابسته به شرایط حال اوست. وقتی که او حرف صریحی نمی زند، از حرف او می توان به هر دو نظر موافق و مخالف وجود خدا رسید. البته هاوکینگ در سخنان اخیرش صریحاً اظهار نظر میکند. اما در نوشته های قبلی اش مثل سایر کیهان شناسان از تعبیر " خلقت عالم " استفاده می کند. این تعبیر قاعدتاً دال بر وجود خداست. اما هاوکینگ در آن زمان هم چیزی بیش از این درباره خدا نمیگوید. پس او تا پیش از این به خدای خالق اعتقاد داشت. بله. اما باز هم می¬گویم که سخنان قبلی هاوکینگ در این زمینه هم صراحت ندارد. الان جو علمی دنیا غالباً آته ئیستی است یا لاادری گرا؟ جو غالب در جهان علم خدا را انکار نمی کند بلکه کاری به کار خدا ندارد. نوع کار دانشپیشگان، چه خداباور چه ملحد، ارتباطی به اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا ندارد. برخی از منتقدین مدرن ورود دانشمندان به بحث خدا، معتقدند که گزاره های علمی در این بحث حجیت معرفت شناختی ندارد. گزاره های علمی متافیزیکی نیستند اما مشمول تفسیرهای متافیزیکی می¬شوند. وقتی یک گزارۀ علمی مطرح می شود، افراد گوناگون از جمله خود دانشپیشهها ممکن است تفسیر و استنباطی متافیزیکی از آن گزاره بهدست دهند.
۲۲ ستاره ای که به صورتی خمیده هر بار نقطه ای سفید را اگر هعی یک از آنها را ندید بگیریم به دستانی سفید با عصایی که هر بار تابش نور خورشید را بر هم مادامی که فاصله می گیرد را به مشاهده داریم
قسمت چهارم: پس دست علم از دامان خداشناسی کوتاه است. من این تعبیر را نمیپسندم. بهتر است بگوییم علم مدرن نسبت به این سئوال خنثی است. یعنی تلاش برای یافتن پاسخ این سئوال در حیطۀ فعالیت او نیست. خنثی بودن علم غیر از کوتاه بودن دست اوست. علم وارد این قضیه نمیشود و نمیتواند بشود. حالا دیگر اینکه بگوییم یافتههای علمی به کار اثبات یا رد وجود خدا میآید، رأی شخصی افراد است. واینبرگ هم فیزیکدانی مشهور در آمریکاست که معتقد است علم مدرن وجود خدا را رد میکند. اگر رد مفهوم خدا از سوی دانشمندانی نظیر هاوکینگ و واینبرگ ارزش چندانی ندارد، پس اثبات خدا از سوی نیوتن و امثال او نیز مشمول همین حکم میشود. بله، همین طور است. هاوکینگ در سخنان اخیرش گفته است: " با مشاهدات ماهوارۀ دبلیومپ از تابش زمینۀ کیهانی، که شاهدی از جهان در روزگار بسیار ابتدایی است، بشر راز خلقت جهان را گشوده است. " نظر شما درباره این سخن هاوکینگ چیست؟ ببینید این حرف مثل یک شوخی است. ما وقتی که کار رصدی انجام میدهیم، دادههایی پیدا میکنیم که بعضی از مدلها را تأیید نمیکنند و بعضی از مدلها را نیز تأیید یا تصحیح میکنند. دبلیومپ هم این کار را انجام داده است. یعنی بعضی از اطلاعات ما در زمینۀ تابش زمینۀ کیهانی را تصحیح یا تکمیل کرده است. مثلاً ما الان اطمینان بیشتری داریم که چگالی عالم و انرژی تاریک چقدر است. این چه ربطی به ادعای کشف راز خلقت دارد؟ مهمترین راز خلقت این است که تکینگی اول عالم چیست؟ چون مهبانگ از آن جا شروع شده است. ما نمیدانیم که عالم چگونه شروع شده است. اگر اغراق نباشد، میتوانم بگویم که به تعداد کیهانشناسان مدل وجود دارد برای درک دوران مهبانگ. ما هنوز چیزی درباره مهبانگ نمیدانیم. پس در این زمینه هنوز اجماعی هم بین دانشمندان حاصل نشده است. تنها اجماعی که وجود دارد اجماع در این خصوص است که ما اصلاً نمیدانیم در دوران مهبانگ چه خبر بوده و چه اتفاقی افتاده است. اینطور که شما میفرمایید، ادعای کشف راز خلقت عالم سخن شاذی است. این حرف خیلی بچهگانه است. دانشمندان تا پیش از این نسبت به میزان چگالی عالم تردید داشتند اما الان تقریباً مطمئن شدهاند که چگالی عالم 1 است. میتوان گفت که هاوکینگ بهلحاظ شخصیتی به گونهای است که از یک کشف علمی چنان به سر شوق میآید که ناگهان احکام قاطع صادر میکند؟ بله، شاید! کیهانشناسان برخی از مسائل را غیرقابل حل میدانند و معتقدند که جواب آنها صد سال یا دویست سال بعد معلوم میشود. برخی از مسائل را نیز در ده سال یا بیست سال آینده قابل حل میدانند. وقتی که یک دانشمند به امکان حل قریبالوقوع پارهای از مسائل علمی پی میبرد، بسیار خوشحال میشود و ممکن است چنین احساساتی از خودش بروز دهد. هاوکینگ، در خوشبینانهترین حالت، چنین فردی است. یعنی اگر نگوییم این حرفها ناشی از دغلبازی برای رسیدن به ثروت است، باید بگوییم که او از برخی از کشفهای علمی بهحدی ذوق زده میشود که ناگهان چنین احکامی صادر میکند.
کل مطالبتونو خوندم باوجود اینکه طولانی بود ولی تمام شد.مطالبتون بسیار خوب واموزنده بود و خواستم بگم که از بین تمام مطالبتون نه تنها شما همه علم وفلسفه چه کیهانشناسی چه زیست شناسی.هیچ چیز نظریه وعلم ودینی کامل کامل نیست منظورم طوری باشه که داخل ان هیچ نقصی نباشه.همه ادیان وهمه علوم داری نقصی هست که اگه الان عیبش معلوم نشه یه زمان در اینده هستند کسانی کهیا تصحیح میکنه یا کلا رد میکنه.ومانمیتوانیم بگویم کهایا دین کامل هستش یا علم باید به زمان سپرد.
Mahmoud Moezzi جناب معزی گرامی نمی دونم برنامه برای چه تاریخی بوده در ضمن جناب دکتر نیری خودش به اشتراک نگذاشته و مطالب شما را جالب دیدم فکر کردم مطلبی را عنوان کنم ؛: با همه احترامی که برای دکتر نیری قائل هستم ولی مطالب ایشان چیزی را رد یا اثبات نمیکنه شاید بپرسید چرا پاسخ اینه که جناب دکتر نیری فقط دارند نظریات مکانسیم کار جهان هستی را که شما بهتر میدانید قطعی هم نیستند داره توضیح میده در صورتی که ما دنبال این هستیم که چه نیرویی یا چه کسی این مکانیسم را خلق کرده و عملکرد و خواص مواد را تدوین میکند که اینهمه قوانین داره که هرچه کشف میشه تمامی نداره و شما بهتر میدانید کشف کردن در ماهیت موضوع تغییری ایجاد نمیکنه و ربطی به علم بشری یا قدرت علم نداره چون که هر قانونی یا فرمولی از میلیاردها سال که بوجود امده اهمیتش همیشه همین بوده و هست فقط ما از درکش عاجز بوده ایم تا الان یا در اینده که کشف کنیم مثلا میگوییم هاش دو او یعنی یک هیدروژن و دو اکسیژن میشود اب خب الان ما صد سال هست این فرمول را فهمیدیم یا کشف کردیم بوسیله علم نمیشه گفت ما اب را اختراع یا ابداع کردیم یک میلیارد سال پیش هم اب همین فرمول را داشته ما تازه فهمیدیم منظور اینکه بنظرم جناب دکتر نیری خودشان هم دجار هیجانات علمی هستند همانگونه که بعضی دچار هیجانات خرافی هستند
بیگ بنگ با فرایند دینی منافاتی ندارد چون بقول دکتر، ما این فرضیه را در مورد عالم قابل مشاهده در نظر میگیریم. ممکنه عوالم دیگری باشند که نوع بشر در آنها نیز زندگی کند، و اگر به مسایل دینی اعتقاد داریم باید بدانیم که وجود خدا بدون وجود انسان هیچ مفهومی ندارد همانطور که معلم بدون متعلم و یا دکتر بدون مریض. منظورم این است که مثلا پزشکی نمیتونه ادعای طبابت بکند وقتی اصلا چیزی به عنوان مرض وجود ندارد. پس برای کسانیکه بوجود خدا اعتقاد دارند نمیشود خالقی بوده که مخلوق نداشته. همانطور که خدا جزو رموز جهان است انسان نیز هست. البته انسان شاید به شکلی که ما هستیم همیشه نبوده و یا در سایر نقاط عوالم دور از ما جور دیگری باشد ولی منظور قدرت درک و عقل است که در موجودی مانند انسان فقط هست. آدم و حوی و غیره همگی داستانهایی است که شاید رموز خاصی در آنها هست که ما نمیفهمیم. ولی اگر این داستانها را در قرن بیست و یکم بصورت ظاهری قبول کنیم واقعا خنده دار است و موجب شرم.
در واقع شما معتقدید که هاوکینگ تقوای علمی ندارد و به تعبیر دیگر، محققانه حرف نمیزند. قطعاً ؛ هاوکینگ حرفهایی میزند که به هیچوجه قابل دفاع نیست. خیلیها به خدا اعتقاد ندارند. این نظر شخصی آنهاست و حق دارند که نظر خودشان را بیان کنند. ولی وقتی کسی مدعی شود که علم میگوید خدا وجود ندارد، حرفی غیرعلمی را مطرح کرده است. من ممکن است بگویم به خدا اعتقاد دارم. من حق دارم این نظرم را، درست باشد یا نادرست، بیان کنم. اما اگر بگویم فیزیک اثبات میکند که خدا وجود دارد، این حرف نه تنها قابل قبول نیست بلکه من بهعنوان یک فیزیکدان حق بیان آن را هم ندارم؛ زیرا اگر من بگویم علم فیزیک وجود خدا را اثبات میکند، سخنی غیر علمی گفتهام. مگر هاوکینگ صراحتاً گفته است که علم میگوید خدا وجود ندارد؟ این جمله را به کار نبرده است. اما حرف او این است که کیهانشناسی مدرن نیازی به خدا ندارد. او میداند که رسانهها و مردم تعبیر خواهند کرد که پس علم میگوید خدا وجود ندارد! این حرف هم درست است و هم غلط. از این رو درست است که کار علمی، چه کیهانشناسی چه فیزیک و چه ریاضیات، مانند هر حرفۀ دیگری نیازی به خدا ندارد. اما از این رو نادرست است که القاءکننده این دیدگاه است که خدا وجود ندارد. هاوکینگ هم بهخوبی میداند که این حرف او چنین دیدگاهی را القاء میکند. قرار نیست که ما خدا را در علم وارد کنیم. خدا مقولهای است و علم مقولهای دیگر، همانگونه که نجار معتقد به خدا یک چیز است، کار نجاری چیز دیگر! بشر در دوران قدیم میزانی از علم و دانش را در اختیار داشت. آیا او در دوران جدید ، با توجه به مجموعه اطلاعات علمیای که ظرف چندهزار سال از طریق علوم گوناگون بهدست آورده است، فارغ از اینکه نظرش درست باشد یا غلط، نمیتواند مدعی شود که خدا احتمالاً وجود دارد یا ندارد؟ نه، نمیتواند چنین حرفی بزند. یعنی علم لزوماً باید درباره خدا سکوت کند؟ نه، علم انواع و اقسام مختلفی دارد.
اقای نیری خوب تصورکن که میخوای ی توپ بسازی یا هرچیزی ایا از داخل شروع به کار میکنی یا بیرون کار انجام میدی نمیشه گفت خدا از داخل گیتی شروع به افرینش کرد بلکه بیرون از این گیتی خدا ی دنیایی دارد که فقط مخصوص خود خداست از انجا اراده کرده همه چی به وجود امد نمیشه
قسمت ششم، یکی از مهمترین قسمتها که به علاقمندان توصیه میکنم با دقت بخونن، که در فیزیک و نجوم " هیچ " یعنی چی: فیزیک و نجوم با ماقبل " هیچ " کاری ندارند؟ هیچ چیزی نیست که با طبیعت مرتبط باشد و فیزیک با او کاری نداشته باشد. قبل از " هیچ " هم برای فیزیکدان ها مهم است. ما هر تعریفی که از " هیچ " بدهیم، ماقبل آن هم برایمان اهمیت دارد. مگر اینکه بگوییم ماقبل " هیچ " فاقد زمان بوده است؛ یعنی با آفرینش کیهان از هیچ زمان هم بهوجود آمده است. الان مفهوم " خدا " برای فیزیکدان ها و منجمان تا چه حد زنده است؟ این یک امر کاملاً شخصی است. ممکن است شما آمار بگیرید و بگویید فلان درصد دانشمندان به خدا اعتقاد دارند یا ندارند؛ مثلاً مجله نیچر هر چند وقت یکبار این کار را میکند. نتایج آمارگیری چند سال پیش این مجله - که الان درست به خاطر ندارم که جامعه مطالعاتی اش، دانشپیشگان انگلستان بود یا دنیا - نشان میداد که در قیاس با صد سال پیش، درصد دانشپیشگانی که به خدا اعتقاد ندارند، افزایش یافته است. الان اکثر چهرههای جامعۀ علمی ( به همان معنای ساینتیستها ) به خدا اعتقاد ندارند؟ هیچ معلوم نیست. اصلاً نمیتوان با اطمینان چیزی در این باره گفت. هر اظهارنظری در این باره منوط به انجام تحقیقی گسترده است، که در آن باید عبارت "اعتقاد به خدا" معلوم باشد به چه معنی است! ریچارد داوکینز در یکی از سخنرانی هایش خطاب به حاضرین در جلسه میگفت شما همه دانشپیشه هستید و بنابراین ممکن است ده درصدتان به خدا اعتقاد داشته باشید. ولی او این حرف را در جمع خاصی بیان کرده است. اما ما در دنیا بیش از یک میلیون دانشپیشه داریم و باید از این یک میلیون نفر آمارگیری کنیم. شما هیچ آمار دقیقی از میزان خداباوری دانشمندان علوم طبیعی کشورهای پیشرفته ندارید؟ آخرین آمارگیری در این زمینه، همان آمار مجله نیچر بوده است که نشان میداد بیش از پنجاه درصد از ساینتیست ها به خدا اعتقاد نداشتند. البته باید دید که نشریه نیچر از چه گروهی از و دقیقاً در چه کشورهایی آمار گرفته است. به نظر شما چرا با پیشرفت علم اعتقاد به خدا هم در بین دانشمندان در حال کمرنگ شدن است؟ ببنیید ما باید این آمار را از لایه های مختلف اجتماعی بگیریم. مثلاً درباره میزان اعتقاد مردم عادی هم تحقیق کنیم. حدس من این است که درصد افراد نامعتقد به خدا در بین مردم عادی بیش از دانشپیشگان باشد. یعنی رشد بیاعتقادی در بین مردم عادی سریعتر بوده است. بنابراین، این امر ربطی به علم ندارد بلکه یک پدیدۀ اجتماعی است. البته اوضاع هر کشوری از این حیث متفاوت از کشورهای دیگر است. مثلاً آمریکا الان پیشرفته¬ترین کشور دنیاست اما تحقیقات نشان میدهد که هشتاد درصد آمریکایی¬ها به خدا اعتقاد دارند. احتمالاً در جهان سوم هم اوضاع به همین شکل است اما در مردم اروپا عدم اعتقاد به خدا بیشتر است. بنابراین عامل اصلی در این جا فقط پیشرفته بودن کشورها نیست بلکه نوع کشور هم مهم است. شما مردم عادی را کنار بگذارید. سئوال من این بود چرا بي ديني در جهان فعلي در مقایسه با صد سال پیش بیشتر شده است؟ نقش تاریخی مذهب در اروپا در این جا اهمیت زیادی دارد. الان درصد کلیساگریزی در اروپا خیلی زیاد است. همزمان با نقش تاریخی و سلطۀ کلیسا در اروپا، علم هم رشد کرد و رشد علم موجب شکل گیری جدال علم و دین در اروپا شد. این جدال در آمریکا شکل نگرفت. وقتی چنین جدالی شکل میگیرد و مردم از منافع علم هم آگاه میشوند، طبیعی است که بی اعتقادی مذهبی رشد میکند. درمورد کشورهای اسلامی بسیار زود است اظهارنظر بکنیم. من نمیدانم پنجاه سال دیگر ایرانیان چگونه فکر بکنند. این بسیار بستگی دارد به نقش دین در جامعۀ فعلی ما.
با درود ومهر خدمت جناب دکتر نیری گرامی ، هر یک از کلام شیرین و رسای شما ب مانند پتکی هست بر سر ادیان زنده باد آگاهی و خرد کاش مردم خرافاتی ایران فقط یک دقیقه بر این سخنان شما تفکر و تعقل می کردن .❤❤❤
جناب دکتر نیری این نظم وقانون آفرینش واقعا محشر ه وخدا وند متعال چقدر دقیق آفریده
دنیا هدفمند نیست قانونمنده در ضمن جهان درحال انبساطه با سرعت نور اگر نظمی باشه جهان درحال گسترش نیست
موفق و کامګار باشید.
جهان سپاس از شما و از زحمات شما اقای نیری عزیز
درودبردکتر نیری عزیز❤️
درود بر دکتر نیری بزرگ ، بزرگمرد آریایی ، استاد ما هزاران نفر مثل شما نیاز داریم
درود بر شما
واقعا سپاس دکتر نیری گرامی
سپاس نیری عزیز
جناب دکتر نیری ضمن احترام به عالم بودن شما سوالم این است
بزرگوارها بارها فرمودی حدود ۴درصد ازکائنات علم توانسته شناسایی کند حالا با ۴درصد چگونه میتوان نتیجه صددر صد گرفت وبه راحت در تایید یا رد خدا به صراحت اظهار نظر کرد؟
awesome
با سلام
جناب دکتر نیری
لطفأ فن بیانتان را ارتقا ببخشید
تا صحبتهای شما برای شنونده حوصله سر بر نشود.
سلام ممنون از اطلاعات درست
اون اتفاق اولیه اربراساس قوانین آمار بررسی کنیم در آمار گفته میشه اگر ما کلبه قوانین حاکم براتفاق ان پیشامد را بدانم با قاطعیت صددرصد میتوان پیش بینی درستی کرد.حالا اگر این انفجار در مدت کوتاهی باشد که فرصت قانونی برا پیش بینی نباشد پس یک اتفاق است وگرنه یک فضای نمونهای باید براش تعریف کرد.. بنابراین شاید براساس قوانین پاندول بتوان جهان را تفسیر کرد.البته همه فرمهای تکامل دنیا را در دسترس داریم.کرات جامد.ازکاز وکرات هیدروژن وسایر
❤❤❤❤
هستی یا گیتی نقطه زمان شروع (پیدایش از نیستی ) ندارد اما برای توضیح اشکال آن میتوان نقطه یا زمان شروع تعریف کرد مثلا مهبانگ
آگه بگی قبل از بینگ بنگ خدا وجود داشته باز بحث زمان پیش میاد وچون زمان ومکان در وجود خدا نمیگنجه پس ادعای شما بی مورد است
@@پژماناحمدی-ج3خ I’m in
قسمت سوم: منظور من علم بهمعنای science است.
علم به معنای science کاری با وجود یا عدم وجود خدا ندارد. این علم نوعی حرفۀ پیچیده است که کارکردهایی در زندگی بشر دارد. شاید گفته شود که علم در پی کشف حقیقت است اما اینگونه نیست. علم سوالهایی را مطرح کند و با ابزاری که در اختیار دارد، جوابهایی برای آن سوالها پیدا میکند؛ فقط همین. علم از جامعه پول و امکانات میگیرد تا ابزار لازم را بدست آورد تا بتواند جواب سوالهایی را بدهد که پیش رویش قرار گرفته است. سوالها هم ممکن است از داخل علم و یا از جای دیگری برخیزد. در واقع در حالت دوم، جامعه سوالهایی را در پیش روی علم مینهد.
پس به نظر شما سوال " آیا خدا وجود دارد؟ "، سوالی نیست که علم بتواند به آن پاسخ دهد.
بله. لااقل علمی که بشر تا به امروز داشته است، علمی نیست که بتواند به این سوال بپردازد. البته ما نمیدانیم هزار سال دیگر چه خواهد شد. اما علم کنونی بشر نمیتواند اساساً به این سوال بپردازد. ما الان میگوییم که بودن یا نبودن خدا مسألهای اعتقادی است و علم به اعتقادات بشر نمیپردازد. به نظر من تنها اعتقادی که در علم مدرن وجود دارد، این است که علم پیشرفت میکند و به نتیجه میرسد و این اعتقاد کمی نیست!
منظورتان از اعتقاد، گزارهای متکی به ایمان است؟
بله. این اعتقاد قطعاً متکی به ایمان است و در واقع اعتقادی است ورای علم. من از کجا میدانم که علم پیشرفت میکند؟ من از کجا میدانم که انسان میتواند راز کیهان را کشف کند؟ این یک اعتقاد است. دانشپیشگان معمولاً به این توانایی انسان ایمان دارند و نمیتوانند آن را اثبات کنند!
البته برخی از دانشمندان چنین اعتقادی ندارند و میگویند علم روزی تمام میشود و به چنین مراحلی در شناخت عالم نمیرسد. اما اکثر دانشمندان وقتی که کار علمی میکنند، معتقدند که علم رشد میکند و ناشناختهها را پیدا میکند.
به نظر شما فیلسوفان میتوانند به فیزیکدانان و منجمان بگویند شما حق ندارید دربارۀ خدا اظهار نظر کنید ولی ما حق چنین حقی داریم.
فیلسوف ممکن است به خودش اجازه بدهد که دامنۀ موضوعات مورد تحقیق خودش را هر طور که میخواهد تعریف کند. اما علم جدید طوری تعریف شده است که اساساً کاری به خدا ندارد. اعتقادات فیزیکدانان دربارۀ خدا، هرچه باشد، جزئی از علم فیزیک و برخاسته از آن نیست. ممکن است فیزیکدانی کتابی در رد یا اثبات خدا بنویسد. این قبیل آثار فیزیکدانان در اجتماع فیزیکدانان، غیرفیزیک تلقی میشود نه بخشی از علم فیزیک.
ولی ظاهراً در عموم جوامع دینی، وقتی یک دانشمند بزرگ سخنی در تأیید وجود خدا میگوید، دینداران بهشدت از حرف او استقبال میکنند اما اگر آن دانشمند سخنی در رد وجود خدا بگوید، می گویند علم و دانشمندان حق ندارند سخنی دربارۀ خدا بگویند.
علتش این است که انسانها همیشه تمایل دارند که دیگران در تأیید باورهای آنها حرف بزنند. افراد مذهبی خیلی دوست دارند که کسی بگوید علم فلان اعتقاد شما را اثبات کرده است. ما انواع و اقسام کتابها را ترجمه کردهایم تا نشان دهیم علم جدید فلان اعتقاد دینی ما را تأیید میکند. در کار ترجمه هم به سراغ آثار غربیهایی رفتهایم که با علم جدید آشنا بودهاند و در آثارشان نکاتی در تأیید باورهای ما وجود دارد. این یک گرایش طبیعی است. یعنی ما دوست داریم دیگران اعتقادات ما را تأیید کنند.
قرآن می گوید در آثار خدا بنگرید تا به وجود خدا پی ببرید. علوم طبیعی هم مشغول مطالعه پدیدههایی هستند که در قرآن بهعنوان نشانههای وجود خدا قلمداد شدهاند. اما سخن شما ظاهراً مفروضی بر خلاف این توصیۀ قرآنی دارد. یعنی شما میفرمایید که ما نمیتوانیم با مطالعۀ طبیعت مدعی شویم خدا وجود دارد.
ممکن است که یک دانشمند یا یک آدم معمولی بگوید این یافتههای علمی دلیلی بر وجود خداست. اینها دو چیز متفاوتند. کسی که کار علمی میکند، ممکن است با انگیزههای گوناگون (کشف آثار خدا، کشف رموز طبیعت، کسب ثروت و قدرت و شهرت و ... ) مشغول کار علمی باشد. علم امروزه یک حرفه است؛ حرفهای که بهدنبال ناشناختهها میرود. اما این هم طبیعی است که انسان با کشف رموز بیشتر طبیعت تمایل دارد آنها را به خدا نسبت دهد.
حرف اصلی من این بود که قرآن به انسان میگوید تو حق داری به یافتههای علمی استناد کنی تا به وجود خدا معتقد شوی. اگر انسان حق دارد که برای اثبات خدا به یافتههای علمی استناد کند، منطقاً این حق را هم دارد که با استناد به یافتههای علمی خدا را رد کند. میخواهم بگویم با این توصیه قرانی پای علم به بحث خداشناسی باز میشود.
نه، پای علم باز نمیشود. در طول تاریخ دیده شده است که وقتی که یک انسان در اضطرار شدید قرار میگیرد، بیشتر به یاد خدا میافتد. حالا آیا ما باید کاری کنیم که همه مضطر شوند تا خدا را بهتر بشناسند؟ بدیهی است که چنین کاری نمیکنیم. بشر به دنبال رفاه است نه به دنبال اضطرار. آیا این درست است که ما کاری کنیم که همه مردم دچار بیماری لاعلاج شوند تا به فکر خدا بیفتند؟
شما فرض کنید که یک منجم بزرگ بگوید من چهل سال در علم نجوم تحقیق کردهام و معتقدم که یافتههای علم نجوم مؤید وجود خدا هست ( یا نیست ). یعنی او از آن حیث که یک منجم ( نه یک انسان معمولی ) است، وارد بحث وجود خدا میشود.
این کار اشتباه است. او بهعنوان یک انسان وارد این بحث میشود؛ اما انسانی که چهل سال در یک رشتۀ علمی فعالیت کرده است. اینکه آن منجم فلان عقیده را دربارۀ خدا مطرح میکند به این معنا نیست که علم نجوم نیز همان رأی او را دربارۀ خدا دارد. ما به چیزی "یافتۀ علمی" میگوییم که اجتماع علمی آن را بپذیرد نه یک دانشمند خاص. اجتماع علمی هم هیچوقت نمیگوید که ما خدا را دیدهایم ( یا ندیدهایم ). اصلاً غیرقابل باور است که اجتماع علمی در این باره حرفی بزند و موضعی بگیرد. اجتماع علمی مدرنی که از زمان نیوتن تکوین یافته و امروز در جهان وجود دارد، علم را حرفهای می داند برای یافتن پاسخ پارهای از سئوال ها.
وقت بخیر جناب نیری . شما برای دانش گستری موارد بسیاری رو مطرح کردید به طور مثال بی نظمی جهان هستی ، هرچند که از نظر شما بی نظمی ، بی قانونی نیست . خواهشا از یک طرفه اظهار نظر کردن دست بردارید و از متخصصین فیزیک ، کیهان شناسی سرشناس برای مناظره دعوت کنید . بنده هر چقدر تلاش کردم مناظره ای با این شرایط پیدا نکردم . گفتگو با اقای هالاکویی و یا طباطبائی و بعضی از مجریان نمیتونه سبب اقناع تفکر مخاطبشه . شما برای اثبات عدم وجود خدا در خیلی از موضوعات وارد شده اید و تمام تلاشتان را انجام میدید یعنی به موازات هم در مورد نظریه کوانتومی ، بی نظمی جهان هستی ، نظریه داروین و .... در حال انجام هستید . جناب نیری ، خدا باوران اعتقاد دارند که خداوند جهان را از هیچ به وجود اورده و طبق نظریه کوانتومی حالا پذیرفتن حرف خدا راحتره ، موضوع بعدی نظم جهان هستی میباشد که خیلی سعی میکنید این تفکر را از بین ببرید زیرا به خوبی باخبرید که بزرگترین برهان خداباوران همین برهان نظم هست اما خودتون خوب میدونید که خدشه به نظم کلی جهان هستی غیر ممکنه و به خاطر همین از قانون مداری در بی نظمی یاد میکنید . که انتخاب و اعتقاد به قانونمداری باز هم شمارو در رسیدن به هدفتان کمکی نمیکنه که هیچ برای خداباوران سبب ایمان بیشتر خواهد شد . موضوع بعدی که همان نظریه داروینه که خیلی وقته که این نظریه با انکه شدیدا تحت مراقبت قرار داشت شدیدا مورد چالشهای بسیار بسیار جدی قرار گرفته به نحوی که باید مرگ نظریه بچگانه داروین رسما اعلامشه اما به خاطر تعصب و سرمایه ای که امثال شما روی این نظریه حساب کرده بودید این اتفاق تا حالا نیافتاده . من به بینندگان پیشنهاد میکنم حتما و حتما ۲ مستند را نگاه کنند اول مستند رمز گشایی اسرار حیات و دوم اخراج دانشمندان مخالف نظریه داروین . در مستند اول دانشمندان مطرح دنیا که بعضی از انها خود طرفدار نظریه داروین بودند و کتابهایشان در راستای همین نظریه سالها به چاب میرسید و در دانشگاها تدریس میشد به این نتیجه رسیدند که این نظریه باطل شدست . در مستند دوم شما عینا متوجه میشوید که چطور نظریه ساده و بچگانه داروین تحت مراقبت بوده و با متخصصینی که مخالف این نظریه بودند چه برخوردی شده . باتشکر به امید برگذاری مناظره قوی از طرف اقای دکتر نیری همه چیز دان .
merci ostad lotf mikonid
قسمت پنجم: فکر نمیکنید شخصیت هاوکینگ و نوع حضورش در رسانه ها، عاملی انگیزه ساز برای روی آوردن دانش آموزان به علوم طبیعی باشد؟
نه، من اصلاً این حرف را قبول ندارم. این حرفها نوعی اشتیاق کاذب در مردم و بهویژه جوان ها پدید میآورد و آنها را جذب علم میکند. شاید در ابتدا بعضیها در نتیجۀ این حرفها جذب علم شوند ولی اشتیاق آنها معمولاً دو سه سال بیشتر دوام نمیآورد؛ زیرا بهتدریج در مییابند که علم عرصهای کاملاً متفاوت از آن چیزی است که آنها در آغاز تصور کرده بودند. یعنی بعد از اینکه وارد کار علمی شوند، میبینند که یک دانشپیشه گاه باید دهها سال زحمت بکشد تا یک یافته کوچک علمی بهدست آورد. مثلاً گروههای علمی چندصد نفره یا چندهزار نفره باید زحمت بکشند تا یافتههایی کوچک در علم فیزیک بهدست آید.
در نشریات علمی مقالاتی با سه هزار اسم منتشر میشود. یعنی سه هزار نفر زحمت کشیدهاند تا این مقاله منتشر شود. شما ببینید چقدر زحمت کشیده میشود تا چنین مقالاتی نوشته شود. تازه نهادهای علمی باید کلی تلاش کنند تا بودجههای لازم برای آنها تصویب شود و بعد سال ها کار میکنند تا نیم صفحه گزارش علمی منتشر شود.
در واقع شما میفرمایید هاوکینگ در علم مثل ویترینی است که ارتباط چندانی با داخل مغازه ندارد.
بله، دقیقاً. من معتقدم این نوع ورود دانشمندان به رسانه ها، نه تنها به علم بلکه به کل جامعه ضرر میزند.
هاوکینگ در سخنان اخیر خودش گفته است: "جهان میتواند بهطور خود به خود، خودش را از هیچ بهوجود بیاورد. " لطفاً این جمله را کمی بشکافید و بعد بفرمایید که این رأی در دنیای فیزیک و نجوم امروز تا چه حد قابل قبول است.
" هیچ " در فیزیک معنای خاصی دارد. یعنی متفاوت از لفظ هیچ در زبان مردم عادی است. هیچ در فیزیک یک میدان است. بنابراین هیچ در فیزیک چیز خاصی است. وقتی که ما در رسانهها و برای مردم عادی میگوییم جهان میتواند خودش را از هیچ بهوجود بیاورد، با توجه به معنای لفظ هیچ در ذهن عموم مردم، در واقع داریم میگوییم برای پیدایش جهان نه خدا لازم است و نه ماده. پس باید بیشتر توجه کرد و جلوی تعبیر اشتباه این گزاره را گرفت.
میدانی که در فیزیک " هیچ " نامیده میشود، چه ویژگی هایی دارد؟
این میدان تولید انرژی میکند و واقعیتی فیزیکی در پشت آن وجود دارد. کمااینکه خلاء در فیزیک ویژگی های زیادی دارد و اصلاً انرژی از خلاء بوجود میآید.
مفهوم " عدم " در فلسفه، در فیزیک معادلی دارد؟
نه. این مفهوم در فیزیک اصلاً به کار نمیرود. حتی مفهومی نزدیک به این مفهوم نیز در علم فیزیک وجود ندارد. ما در فیزیک خلاء و هیچ داریم اما عدم نداریم.
به نظر شما هاوکینگ " هیچ " را در معنای فیزیکی اش به کار برده است؟
بله. از اواسط دهه 1960، مدلی در کیهان شناسی پدید آمد که بر اساس این مدل، جهان و عالم ماده از هیچ تولید میشود. هنوز هم در کیهانشناسی کسانی طرفدار این مدل اند.
اما عموم افرادی که آن جمله هاوکینگ را میخوانند، هیچ را به معنای عدم تلقی میکنند.
بله. به همین دلیل میگویم که دانشمندان نباید در رسانه ها اینگونه حرف بزنند. بسیاری از مفاهیمی که در فیزیک بهکار میروند، معنایشان متفاوت از معنای همین مفاهیم در زبان محاوره است.
اصلا نمیفهمم دکتر نیری چی میگه
هستی نامحدود است و بینگ بنگ نقطه آغاز نیست بلکه اشکالی از حرکت ماده است که وجود داشته و دارد . زمان و مکان اشکال ماده هستند .
قسمت هشتم: تخصص هاوکینگ این صلاحیت را به او میدهد که دربارۀ مغز انسان اظهار نظر کند؟
به هیچ وجه. تخصص اش چنین اجازه ای را به او نمی دهد و آثارش هم نشان نمی دهد که او درباره مغز انسان مطالعه و تحقیق خاصی داشته است.
ریچارد داوکینز در یکی از سخنرانی هایش می گوید خدایی که دانشمندانی چون آلبرت اینشتین از آن دم می زدند، هیچ ربطی به خدای ادیان ندارد. در واقع او اینشتین را ملحدی می داند که صرفاً از مفهوم خدا استفاده می کند. نظر شما در این باره چیست؟
اعتقاد به خدا با اعتقاد به مذهب فرق دارد. اینشتین به خدا اعتقاد داشت اما اینکه خدای او چه جور خدایی است، موضوعی است که هر کسی می تواند سخنی درباره آن بگوید. اینشتین که یهودی بود و از قوم یهود هم دفاع می کرد، خاستگاه و سابقه مذهبی داشت و به خدا معتقد بود. البته این حرف غیر از این است که بگوییم اینشتین پای بند تمام قواعد مذهبی بود.
شما دلیلی دارید که اینشتین ملحد نبود؟
نوشته های اینشتین بهترین دلیل است.
ولی داوکینز می گوید اینشتین مفهوم خدا را در اشاره به عظمت کیهان به کار می برد ولی خوانندۀ آثارش خدای مد نظر اینشتین را بهعنوان خالق جهان می فهمد.
ممکن است این طور باشد ولی اینشتین هیچ وقت صراحتاً چنین چیزی نگفته است. کسی مثل واینبرگ صراحتاً میگوید خدا وجود ندارد. واینبرگ ممکن است در توصیف وجهی از عالم، از سر عادت، از مفهوم خدا هم استفاده کند ولی اینشتین این طور نبود.
از کدام حرف اینشتین برمی آید که او به خدای خالق عالم اعتقاد داشت؟
مثلاً اینشتین می گوید " خدا تاس نمی اندازد. " این سخن کسی است که ملحد نیست.
منظور اینشتین از این حرف دقیقاً چیست؟
منظورش این است که در این عالم نظمی وجود دارد و این نظم را خدا آفریده است. اینشتین، بر خلاف برخی از فیزیکدان ها و زیست شناسان و یا حتی مردم، هیچوقت به صراحت خدا را انکار نکرد.
ماکس پلانک چه معنایی از مفهوم خدا مراد می کرد؟
او شبیه اینشتین بود. البته شاید بیش از اینشتین هم به خدا اعتقاد داشت. اما پلانک، بر خلاف اینشتین، هیچوقت رسانه ای نشد و ما اطلاعات کمتری از زندگی او داریم. در واقع ما در این زمینه بیشتر از زبان دیگران درباره پلانک می¬دانیم نه از زبان خود پلانک. البته باید بیفزایم که رسانه ای شدن اینشتین از جنس رسانه ای شدن هاوکینگ نبود. اینشتین بالاجبار رسانه ای شد نه به اختیار. به علاوه، رسانه ای شدن اینشتین موجب کاهش عیار علمی سخنان او نشد.
پلانک به خدای خالق عالم اعتقاد داشت؟
بله. اما دیگران این اعتقاد او را نقل کرده اند. در نوشته های خود پلانک چیزی در این باره نیامده است.
ظاهراً یکی از آثار هاوکینگ در دهه 1980 دال بر اعتقاد او به وجود خدا است و این رای جدید او، ناقض رای قبلی اش است.
نه. نوشته های هاوکینگ وابسته به شرایط حال اوست. وقتی که او حرف صریحی نمی زند، از حرف او می توان به هر دو نظر موافق و مخالف وجود خدا رسید. البته هاوکینگ در سخنان اخیرش صریحاً اظهار نظر میکند. اما در نوشته های قبلی اش مثل سایر کیهان شناسان از تعبیر " خلقت عالم " استفاده می کند. این تعبیر قاعدتاً دال بر وجود خداست. اما هاوکینگ در آن زمان هم چیزی بیش از این درباره خدا نمیگوید.
پس او تا پیش از این به خدای خالق اعتقاد داشت.
بله. اما باز هم می¬گویم که سخنان قبلی هاوکینگ در این زمینه هم صراحت ندارد.
الان جو علمی دنیا غالباً آته ئیستی است یا لاادری گرا؟
جو غالب در جهان علم خدا را انکار نمی کند بلکه کاری به کار خدا ندارد. نوع کار دانشپیشگان، چه خداباور چه ملحد، ارتباطی به اعتقاد یا عدم اعتقاد به خدا ندارد.
برخی از منتقدین مدرن ورود دانشمندان به بحث خدا، معتقدند که گزاره های علمی در این بحث حجیت معرفت شناختی ندارد.
گزاره های علمی متافیزیکی نیستند اما مشمول تفسیرهای متافیزیکی می¬شوند. وقتی یک گزارۀ علمی مطرح می شود، افراد گوناگون از جمله خود دانشپیشهها ممکن است تفسیر و استنباطی متافیزیکی از آن گزاره بهدست دهند.
۲۲ ستاره ای که به صورتی خمیده هر بار نقطه ای سفید را اگر هعی یک از آنها را ندید بگیریم به دستانی سفید با عصایی که هر بار تابش نور خورشید را بر هم مادامی که فاصله می گیرد را به مشاهده داریم
قسمت چهارم: پس دست علم از دامان خداشناسی کوتاه است.
من این تعبیر را نمیپسندم. بهتر است بگوییم علم مدرن نسبت به این سئوال خنثی است. یعنی تلاش برای یافتن پاسخ این سئوال در حیطۀ فعالیت او نیست. خنثی بودن علم غیر از کوتاه بودن دست اوست. علم وارد این قضیه نمیشود و نمیتواند بشود. حالا دیگر اینکه بگوییم یافتههای علمی به کار اثبات یا رد وجود خدا میآید، رأی شخصی افراد است. واینبرگ هم فیزیکدانی مشهور در آمریکاست که معتقد است علم مدرن وجود خدا را رد میکند.
اگر رد مفهوم خدا از سوی دانشمندانی نظیر هاوکینگ و واینبرگ ارزش چندانی ندارد، پس اثبات خدا از سوی نیوتن و امثال او نیز مشمول همین حکم میشود.
بله، همین طور است.
هاوکینگ در سخنان اخیرش گفته است: " با مشاهدات ماهوارۀ دبلیومپ از تابش زمینۀ کیهانی، که شاهدی از جهان در روزگار بسیار ابتدایی است، بشر راز خلقت جهان را گشوده است. " نظر شما درباره این سخن هاوکینگ چیست؟
ببینید این حرف مثل یک شوخی است. ما وقتی که کار رصدی انجام میدهیم، دادههایی پیدا میکنیم که بعضی از مدلها را تأیید نمیکنند و بعضی از مدلها را نیز تأیید یا تصحیح میکنند. دبلیومپ هم این کار را انجام داده است. یعنی بعضی از اطلاعات ما در زمینۀ تابش زمینۀ کیهانی را تصحیح یا تکمیل کرده است. مثلاً ما الان اطمینان بیشتری داریم که چگالی عالم و انرژی تاریک چقدر است. این چه ربطی به ادعای کشف راز خلقت دارد؟ مهمترین راز خلقت این است که تکینگی اول عالم چیست؟ چون مهبانگ از آن جا شروع شده است. ما نمیدانیم که عالم چگونه شروع شده است. اگر اغراق نباشد، میتوانم بگویم که به تعداد کیهانشناسان مدل وجود دارد برای درک دوران مهبانگ. ما هنوز چیزی درباره مهبانگ نمیدانیم.
پس در این زمینه هنوز اجماعی هم بین دانشمندان حاصل نشده است.
تنها اجماعی که وجود دارد اجماع در این خصوص است که ما اصلاً نمیدانیم در دوران مهبانگ چه خبر بوده و چه اتفاقی افتاده است.
اینطور که شما میفرمایید، ادعای کشف راز خلقت عالم سخن شاذی است.
این حرف خیلی بچهگانه است. دانشمندان تا پیش از این نسبت به میزان چگالی عالم تردید داشتند اما الان تقریباً مطمئن شدهاند که چگالی عالم 1 است.
میتوان گفت که هاوکینگ بهلحاظ شخصیتی به گونهای است که از یک کشف علمی چنان به سر شوق میآید که ناگهان احکام قاطع صادر میکند؟
بله، شاید! کیهانشناسان برخی از مسائل را غیرقابل حل میدانند و معتقدند که جواب آنها صد سال یا دویست سال بعد معلوم میشود. برخی از مسائل را نیز در ده سال یا بیست سال آینده قابل حل میدانند. وقتی که یک دانشمند به امکان حل قریبالوقوع پارهای از مسائل علمی پی میبرد، بسیار خوشحال میشود و ممکن است چنین احساساتی از خودش بروز دهد. هاوکینگ، در خوشبینانهترین حالت، چنین فردی است. یعنی اگر نگوییم این حرفها ناشی از دغلبازی برای رسیدن به ثروت است، باید بگوییم که او از برخی از کشفهای علمی بهحدی ذوق زده میشود که ناگهان چنین احکامی صادر میکند.
کل مطالبتونو خوندم باوجود اینکه طولانی بود ولی تمام شد.مطالبتون بسیار خوب واموزنده بود و خواستم بگم که از بین تمام مطالبتون نه تنها شما همه علم وفلسفه چه کیهانشناسی چه زیست شناسی.هیچ چیز نظریه وعلم ودینی کامل کامل نیست منظورم طوری باشه که داخل ان هیچ نقصی نباشه.همه ادیان وهمه علوم داری نقصی هست که اگه الان عیبش معلوم نشه یه زمان در اینده هستند کسانی کهیا تصحیح میکنه یا کلا رد میکنه.ومانمیتوانیم بگویم کهایا دین کامل هستش یا علم باید به زمان سپرد.
Mahmoud Moezzi جناب معزی گرامی نمی دونم برنامه برای چه تاریخی بوده در ضمن جناب دکتر نیری خودش به اشتراک نگذاشته و مطالب شما را جالب دیدم فکر کردم مطلبی را عنوان کنم ؛: با همه احترامی که برای دکتر نیری قائل هستم ولی مطالب ایشان چیزی را رد یا اثبات نمیکنه شاید بپرسید چرا پاسخ اینه که جناب دکتر نیری فقط دارند نظریات مکانسیم کار جهان هستی را که شما بهتر میدانید قطعی هم نیستند داره توضیح میده در صورتی که ما دنبال این هستیم که چه نیرویی یا چه کسی این مکانیسم را خلق کرده و عملکرد و خواص مواد را تدوین میکند که اینهمه قوانین داره که هرچه کشف میشه تمامی نداره و شما بهتر میدانید کشف کردن در ماهیت موضوع تغییری ایجاد نمیکنه و ربطی به علم بشری یا قدرت علم نداره چون که هر قانونی یا فرمولی از میلیاردها سال که بوجود امده اهمیتش همیشه همین بوده و هست فقط ما از درکش عاجز بوده ایم تا الان یا در اینده که کشف کنیم مثلا میگوییم هاش دو او یعنی یک هیدروژن و دو اکسیژن میشود اب خب الان ما صد سال هست این فرمول را فهمیدیم یا کشف کردیم بوسیله علم نمیشه گفت ما اب را اختراع یا ابداع کردیم یک میلیارد سال پیش هم اب همین فرمول را داشته ما تازه فهمیدیم منظور اینکه بنظرم جناب دکتر نیری خودشان هم دجار هیجانات علمی هستند همانگونه که بعضی دچار هیجانات خرافی هستند
بیگ بنگ با فرایند دینی منافاتی ندارد چون بقول دکتر، ما این فرضیه را در مورد عالم قابل مشاهده در نظر میگیریم. ممکنه عوالم دیگری باشند که نوع بشر در آنها نیز زندگی کند، و اگر به مسایل دینی اعتقاد داریم باید بدانیم که وجود خدا بدون وجود انسان هیچ مفهومی ندارد همانطور که معلم بدون متعلم و یا دکتر بدون مریض. منظورم این است که مثلا پزشکی نمیتونه ادعای طبابت بکند وقتی اصلا چیزی به عنوان مرض وجود ندارد. پس برای کسانیکه بوجود خدا اعتقاد دارند نمیشود خالقی بوده که مخلوق نداشته. همانطور که خدا جزو رموز جهان است انسان نیز هست. البته انسان شاید به شکلی که ما هستیم همیشه نبوده و یا در سایر نقاط عوالم دور از ما جور دیگری باشد ولی منظور قدرت درک و عقل است که در موجودی مانند انسان فقط هست. آدم و حوی و غیره همگی داستانهایی است که شاید رموز خاصی در آنها هست که ما نمیفهمیم. ولی اگر این داستانها را در قرن بیست و یکم بصورت ظاهری قبول کنیم واقعا خنده دار است و موجب شرم.
در واقع شما معتقدید که هاوکینگ تقوای علمی ندارد و به تعبیر دیگر، محققانه حرف نمیزند.
قطعاً ؛ هاوکینگ حرفهایی میزند که به هیچوجه قابل دفاع نیست. خیلیها به خدا اعتقاد ندارند. این نظر شخصی آنهاست و حق دارند که نظر خودشان را بیان کنند. ولی وقتی کسی مدعی شود که علم میگوید خدا وجود ندارد، حرفی غیرعلمی را مطرح کرده است.
من ممکن است بگویم به خدا اعتقاد دارم. من حق دارم این نظرم را، درست باشد یا نادرست، بیان کنم. اما اگر بگویم فیزیک اثبات میکند که خدا وجود دارد، این حرف نه تنها قابل قبول نیست بلکه من بهعنوان یک فیزیکدان حق بیان آن را هم ندارم؛ زیرا اگر من بگویم علم فیزیک وجود خدا را اثبات میکند، سخنی غیر علمی گفتهام.
مگر هاوکینگ صراحتاً گفته است که علم میگوید خدا وجود ندارد؟
این جمله را به کار نبرده است. اما حرف او این است که کیهانشناسی مدرن نیازی به خدا ندارد. او میداند که رسانهها و مردم تعبیر خواهند کرد که پس علم میگوید خدا وجود ندارد! این حرف هم درست است و هم غلط. از این رو درست است که کار علمی، چه کیهانشناسی چه فیزیک و چه ریاضیات، مانند هر حرفۀ دیگری نیازی به خدا ندارد. اما از این رو نادرست است که القاءکننده این دیدگاه است که خدا وجود ندارد. هاوکینگ هم بهخوبی میداند که این حرف او چنین دیدگاهی را القاء میکند. قرار نیست که ما خدا را در علم وارد کنیم. خدا مقولهای است و علم مقولهای دیگر، همانگونه که نجار معتقد به خدا یک چیز است، کار نجاری چیز دیگر!
بشر در دوران قدیم میزانی از علم و دانش را در اختیار داشت. آیا او در دوران جدید ، با توجه به مجموعه اطلاعات علمیای که ظرف چندهزار سال از طریق علوم گوناگون بهدست آورده است، فارغ از اینکه نظرش درست باشد یا غلط، نمیتواند مدعی شود که خدا احتمالاً وجود دارد یا ندارد؟
نه، نمیتواند چنین حرفی بزند.
یعنی علم لزوماً باید درباره خدا سکوت کند؟
نه، علم انواع و اقسام مختلفی دارد.
زیاد نباید بحث کنی که خدا وجود داره یا نه....اگه باور داری که هست خب هست و اگر باور داری که نیست خب نیست......
Brahem Hussani خخخخ چه پلشتی هستی تو
تو به زبان مادريت نمي تواني تكلم كني تعجب مي كنم در امريكا چطور مي تواني زندگيت را اداره كني كه به زبان خارجي صحبت مي كنند
اقای نیری خوب تصورکن که میخوای ی توپ بسازی یا هرچیزی ایا از داخل شروع به کار میکنی یا بیرون کار انجام میدی نمیشه گفت خدا از داخل گیتی شروع به افرینش کرد بلکه بیرون از این گیتی خدا ی دنیایی دارد که فقط مخصوص خود خداست از انجا اراده کرده همه چی به وجود امد نمیشه
قسمت ششم، یکی از مهمترین قسمتها که به علاقمندان توصیه میکنم با دقت بخونن، که در فیزیک و نجوم " هیچ " یعنی چی: فیزیک و نجوم با ماقبل " هیچ " کاری ندارند؟
هیچ چیزی نیست که با طبیعت مرتبط باشد و فیزیک با او کاری نداشته باشد. قبل از " هیچ " هم برای فیزیکدان ها مهم است. ما هر تعریفی که از " هیچ " بدهیم، ماقبل آن هم برایمان اهمیت دارد. مگر اینکه بگوییم ماقبل " هیچ " فاقد زمان بوده است؛ یعنی با آفرینش کیهان از هیچ زمان هم بهوجود آمده است.
الان مفهوم " خدا " برای فیزیکدان ها و منجمان تا چه حد زنده است؟
این یک امر کاملاً شخصی است. ممکن است شما آمار بگیرید و بگویید فلان درصد دانشمندان به خدا اعتقاد دارند یا ندارند؛ مثلاً مجله نیچر هر چند وقت یکبار این کار را میکند. نتایج آمارگیری چند سال پیش این مجله - که الان درست به خاطر ندارم که جامعه مطالعاتی اش، دانشپیشگان انگلستان بود یا دنیا - نشان میداد که در قیاس با صد سال پیش، درصد دانشپیشگانی که به خدا اعتقاد ندارند، افزایش یافته است.
الان اکثر چهرههای جامعۀ علمی ( به همان معنای ساینتیستها ) به خدا اعتقاد ندارند؟
هیچ معلوم نیست. اصلاً نمیتوان با اطمینان چیزی در این باره گفت. هر اظهارنظری در این باره منوط به انجام تحقیقی گسترده است، که در آن باید عبارت "اعتقاد به خدا" معلوم باشد به چه معنی است!
ریچارد داوکینز در یکی از سخنرانی هایش خطاب به حاضرین در جلسه میگفت شما همه دانشپیشه هستید و بنابراین ممکن است ده درصدتان به خدا اعتقاد داشته باشید.
ولی او این حرف را در جمع خاصی بیان کرده است. اما ما در دنیا بیش از یک میلیون دانشپیشه داریم و باید از این یک میلیون نفر آمارگیری کنیم.
شما هیچ آمار دقیقی از میزان خداباوری دانشمندان علوم طبیعی کشورهای پیشرفته ندارید؟
آخرین آمارگیری در این زمینه، همان آمار مجله نیچر بوده است که نشان میداد بیش از پنجاه درصد از ساینتیست ها به خدا اعتقاد نداشتند. البته باید دید که نشریه نیچر از چه گروهی از و دقیقاً در چه کشورهایی آمار گرفته است.
به نظر شما چرا با پیشرفت علم اعتقاد به خدا هم در بین دانشمندان در حال کمرنگ شدن است؟
ببنیید ما باید این آمار را از لایه های مختلف اجتماعی بگیریم. مثلاً درباره میزان اعتقاد مردم عادی هم تحقیق کنیم. حدس من این است که درصد افراد نامعتقد به خدا در بین مردم عادی بیش از دانشپیشگان باشد. یعنی رشد بیاعتقادی در بین مردم عادی سریعتر بوده است. بنابراین، این امر ربطی به علم ندارد بلکه یک پدیدۀ اجتماعی است. البته اوضاع هر کشوری از این حیث متفاوت از کشورهای دیگر است. مثلاً آمریکا الان پیشرفته¬ترین کشور دنیاست اما تحقیقات نشان میدهد که هشتاد درصد آمریکایی¬ها به خدا اعتقاد دارند. احتمالاً در جهان سوم هم اوضاع به همین شکل است اما در مردم اروپا عدم اعتقاد به خدا بیشتر است. بنابراین عامل اصلی در این جا فقط پیشرفته بودن کشورها نیست بلکه نوع کشور هم مهم است.
شما مردم عادی را کنار بگذارید. سئوال من این بود چرا بي ديني در جهان فعلي در مقایسه با صد سال پیش بیشتر شده است؟
نقش تاریخی مذهب در اروپا در این جا اهمیت زیادی دارد. الان درصد کلیساگریزی در اروپا خیلی زیاد است. همزمان با نقش تاریخی و سلطۀ کلیسا در اروپا، علم هم رشد کرد و رشد علم موجب شکل گیری جدال علم و دین در اروپا شد. این جدال در آمریکا شکل نگرفت. وقتی چنین جدالی شکل میگیرد و مردم از منافع علم هم آگاه میشوند، طبیعی است که بی اعتقادی مذهبی رشد میکند. درمورد کشورهای اسلامی بسیار زود است اظهارنظر بکنیم. من نمیدانم پنجاه سال دیگر ایرانیان چگونه فکر بکنند. این بسیار بستگی دارد به نقش دین در جامعۀ فعلی ما.
بسیار عالی بود. ولی من آخر نفهمیدم شما به خدای بزرگ اعتقاد دارید؟ یانه میخواستم نظر شخصیه خودتون رو بدونم؟
اخه من نمی دونم چرا بعضی ها همه چیزو میبینن و چشاشون خوب کار میکنه. اما در لابه لای همه اون چیزا خدا رو نمی بینن .
چون اثری ازش نیست و برای ما وجود نداره
@@rh7784 این همه اثر کوری مگه پلشت
واقعا حال ادم به هم مي خورد از گوش دادن به اين كوسخول. طرز بيان ات زير صفر است استفراقم امد
درود بر شما.استفراغ درست هست.
ا
ا