از دل افروز ترين روز جهان - شعری از فریدون مشیری

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 7 фев 2025
  • از دل افروز ترين روز جهان
    از دل افروز ترين روز جهان،
    خاطره اي با من هست.
    به شما ارزاني :
    سحري بود و هنوز،
    گوهر ماه به گيسوي شب آويخته بود .
    گل ياس،
    عشق در جان هوا ريخته بود .
    من به ديدار سحر مي رفتم
    نفسم با نفس ياس درآميخته بود .
    مي گشودم پر و مي رفتم و مي گفتم : هاي !
    بسراي اي دل شيدا، بسراي .
    اين دل افروزترين روز جهان را بنگر !
    تو دلاويز ترين شعر جهان را بسراي !
    آسمان، ياس، سحر، ماه، نسيم،
    روح در جسم جهان ريخته اند،
    شور و شوق تو برانگيخته اند،
    تو هم اي مرغك تنها، بسراي !
    همه درهاي رهایي بسته ست،
    تا گشایي به نسيم سخني، پنجره اي را، بسراي !
    بسراي ...
    من به دنبال دلاويزترين شعر جهان مي رفتم !
    در افق، پشت سرا پرده ی نور
    باغ هاي گل سرخ،
    شاخه گسترده به مهر،
    غنچه آورده به ناز،
    دم به دم از نفس باد سحر؛
    غنچه ها مي شد باز .
    غنچه ها مي شد باز،
    باغ هاي گل سرخ،
    باغ هاي گل سرخ،
    يك گل سرخ درشت از دل دريا برخاست !
    چون گل افشاني لبخند تو،
    در لحظه ی شيرين شكفتن !
    خورشيد !
    چه فروغي به جهان مي بخشيد !
    چه شكوهي ... !
    همه عالم به تماشا برخاست !
    من به دنبال دلاويزترين شعر جهان مي گشتم !
    دو كبوتر در اوج،
    بال در بال گذر مي كردند .
    دو صنوبر در باغ،
    سر فرا گوش هم آورده به نجوا غزلي مي خواندند .
    مرغ دريایي، با جفت خود، از ساحل دور
    رو نهادند به دروازه ی نور ...
    چمن خاطر من نيز ز جان مايه ی عشق،
    در سرا پرده ی دل
    غنچه اي مي پرورد،
    هديه اي مي آورد -
    برگ هايش كم كم باز شدند !
    برگ ها باز شدند :
    يافتم ! يافتم ! آن نكته كه مي خواستمش !
    با شكوفایي خورشيد و ،
    گل افشاني لبخند تو،
    آراستمش !
    تار و پودش را از خوبي و مهر،
    خوش تر از تافته ی ياس و سحر بافته ام
    " دوستت دارم " را
    من دلاويز ترين شعر جهان يافته ام !
    اين گل سرخ من است !
    دامني پر كن ازين گل كه دهي هديه به خلق،
    كه بري خانه ی دشمن !
    كه فشاني بر دوست !
    راز خوشبختي هر كس به پراكندن اوست !
    در دل مردم عالم، به خدا،
    نور خواهد پاشيد،
    روح خواهد بخشيد .
    تو هم، اي خوب من ! اين نكته به تكرار بگو !
    اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت،
    نه به يك بار و به ده بار، كه صد بار بگو !
    " دوستم داري " ؟ را از من بسيار بپرس !
    "دوستت دارم " را با من بسيار بگو
    شعری از فریدون مشیری

Комментарии • 5