درود بر شما و بر دوستان. آرزو میکنم تجربه فتنه پنجاه و هفت، بالا رفتن آگاهی، تخته شدن دکان دین ، استفاده از تجربه های کشورهای دیگر، همه دست به دست بدهند تا آینده درخشان ایرانمان تضمین شود. پاینده ایران، جاوید شاه 👑 ❤.
با درود و سپاس فروان از گروه مشعل و جناب پرهام که با صدای زیبا ما را در گوش دادن کتابهای بیشتر تشویق می کنند . به نظرم فرصت کافی با رضا خان و محمد رضا ندادند که ایران خراب دوره قاجار را به آبادانی و دوره شکوفایی برسانند . رضا شاه خدمات زیادی به حق مردم بدبخت دوره قاجار کرد کار زمان بری بود ولی متاسفانه نشد آنچه که باید بشه . پایدار و جاوید باشید
بامید آنروز که به دور از تعصب و احساس به مسایل سیاسی و اجتماعی در ایران تحولی راستین و همیشگی ایجاد کنیم.۱۴۰۰ سال گذشته باید تجریه کافی برای ما ایرانیان داشته باشد......😢😢😢😢😢
با سلام انتخابهای شما همیشه عالیست. مهمتر از همه برای من؛ 1: بیان و گویندگی استادانه شما 2: معنی کردن و توضیح کلمات قدیمی و نا مصطلح و سخت میباشد که واقعا عالی و کامل بود.لذت بردم.برای فهمیدن مطالب ایرادی نداشتم.برای همه خواندنش(گوش دادن) را توصیه میکنم
سلام. نوشته های احمد محمود بسیار زیبا و دلنشین هستند. کتاب داستان یک شهر در ادامه همسایه ها بسیار بسیار زیباست. اما در مورد نظرات جناب پرهام باید بگم توجه به این نکته ضروریه که ما بعد از تمام اتفافات و عملکرد مصدق و توده و ... و با اگاهی از کارنامه اونها داریم قضاوت میکنیم. در صورتی که کتاب داره جریاناتی که اتفاق افتاده و تصورلتی که در جامعه ایجاد کرده حتی به دروغ رو از زبان و دیدگاه مردمی که در اون دوره هستند بیان میکنه. حزب تکده رو ما الان میتونیم قضاوت کنیم ولی مردمی که در بطن وقایع بودن ایا میتونستن بدرستی قضاوت کنن؟!
جناب پرهام کتاب بسیار زیبای داستان یک شهر (که ادامه همین کتاب هست)و مدار ۳۶۰ درجه هم از آثار بسیار خواندنی در همین زمینه هستند.البته در متن همین کتابها خود انتقادی کوچکی هم یافت میشود..
درود بر شما خیلی خوب شد این کتاب را تا انتها شنیدم.. ( گذشته از نقد درست جناب پرهام که از نگاه بالاتری هست) چرا باید یک پدری که در ابتدا رنگ کلانتری را ندیده، از دیدن پسر ۱۸ ساله اش در زندان احساس غرور بکند!؟ چرا رییس زندانی که همواره تلاش میکند زندان را ساکت نگهدارد، منشی آگاهی را میفرستد تا زندان را شلوغ کند!!؟؟ چرا همه زنها بجز مادر پسر قهرمان داستان، و سیاه چشم، همه مشکل دار و خرابند!؟ چرا یک کودکیبارها ریق ماسی خطاب میشود؟ چرا پسر حاضر جوابی که خیلی جاها خودش از کلمات رکیک استفاده میکند، و هر آدمی را با ظاهرش که چاق، کوتاه، با گوش های بزرگ و غیره تفسیر میکند، بارها به خودش اجازه میدهد دیگران را بد دهن خطاب کند!!! و در همان لحظه میگوید ( اینها به مادر خودشان رحم نمیکنند!!) در کل این کتاب قراره حکومت پهلوی را زیر سوال ببرد!! ولی مشکلات عمده عبارت است از قطع یک لیوان شیر روزانه برای کارخانه!!! غذای بد زندان!! و در اوج کتاب به تصویر کشیدن زندانی لاتی که در آخر تیغ به زیر گلوی زندانبان گذاشته، و با صدای بلند میگوید زن جنده هاااا اگه جرات دارید بزنید!!!!! و مورد هدف گلوله قرار میگیرد! آخه من خواننده چرا برای چنین موجودی باید دل بسوزانم!!!؟ گویا آقای محمود هیچ شعوری برای خواننده کتابش قائل نیست!! یا مخاطبش فقط قشر خاصی بوده! و خیلی دلم میخواد بدونم علاقمندان به این تفکر، چرا بعد از سال ۵۷ لال شدند!؟ چرا حداقل آنهایی که خارج از ایران بودند، دیگر مطلب ننوشتند!؟ و فعالیت نکردند!؟ پسر ۱۸ ساله این داستان، تا آخر خودش هم نفهمید، که آن کتابها چه بودند؟ و او دقیقاً چکار داشت میکرد!؟ ( در واقعیت او با قرار گرفتن در جمع بزرگترها احساس اهمیت و هویت میکرد، و برای حفظ این جایگاه تلاش میکرد) بسیاری از این جوانان و نوجوانان در سال ۶۷ بصورت فله ای کشته و در گورستان خاوران خاک شدند، خیلی از آنها حتی در خانواده خودشان هم فراموش شدند!؟ متصدی کتابخانه مجاهد، در خیابان پهلوی کجاست که پاسخ بدهد، چرا و به چه دلیل بچهها را تحریک میکردند!؟ کسانی که مدعی رهبری این شورش ها بودند، کجایند!؟ ای کاش احمد محمود زنده بود، و بعد از سقوط بشار اسد، زندان او را میدید... زندانی که بعد از ۲۴ سال هنوز نمیداند حافظ اسد مرده!!! زندانیان در مانیتور دیده میشوند، ولی نمیتوانند آنها را پیدا کنند!؟ و طبیعی است که هم پیمانان روسیه و بشار اسد، مشابه همان زندان ها را داشته باشند... دوست دارم فریاد بزنم ای روح بزرگ نویسنده فقید احمد محمود و هم فکران ایشان، شما اشتباه نکردید، خرابکاری هم نکردید! شما فاجعه آفریدید!! اگر غذای زندان باعث میشد اعتراض زندانی، نرفتن به ملاقاتی باشد... نتیجه کار امثال شما این شد که خانواده ها زندان به زندان، بازداشتگاه به بیمارستان، بدنبال عزیزانشان باشند، التماس کنند فقط برای یک خبر... توقع ملاقات هم ندارند.. از شکنجه میخواهید بدانید؟ کتاب خاطرات هم قطار خودتان در دهه شصت را بخوانید... امروز نیاز به تیغ کشیدن و فحش دادن هم نیست، مخالف باشی، مستقیم به سرت شلیک میشود!! در انتها حتی عقاید مارکس هم، صرفاً بر روی کاغذ خوب است. همانطور که شرکتهای هرمی روی کاغذ شما را پولدار میکند، عقاید مارکس هم خوشبخت میکند!! ناگفته نماند که مارکس صرفا حرف مفت بی عمل میزد، ولی محمد رضا شاه پهلوی انقلاب سفید و تقسیم اراضی کرد.. کارگر را سهام دار کارخانه میخواست... و افسوس که دیگر درست نخواهد شد. زندگی چندین نسل به فنا رفت و آینده غیر قابل پیشبینی!! که با وجود چپ و تجزیه طلب و مذهبی ها، درست شدن این مملکت برای نسل های آینده هم بسیار بعید است.
کلا من عاشق داستانهای مربوط به دوران اخرای قاجار یا مثلا اوایل پهلوی هستم اگه یه کتاب یا رمان مربوط به اون دوران بزارید منو از تکراری گوش دادن نجات دادید
با درود فراوان به حضور جناب آقای پرهام گرامی و سپاس بیکران بخاطر خدمت بزرگی که به فرهنگ فارسی و محبت بی منتی که به ما میکنید. بنظرم چرخ ریسک رو باید با سکون حرف «خ» تلفظ بفرمایید، چون اشاره دارد به نوعی پرنده کوچک شبیه به بلبل و منظور از صدای چرخ ریسک که بارها در طول داستان تکرار شده همین پرنده است. پاینده باشید و تندرست. ❤
سلام بینهایت سپاس از کانال زیبا و صدای گرم و عالی و دلنشینتون منو که شدیدا وابسته به خودتون کردید اگه لطف کنید یه کتاب از دوران مثل دایی جان ناپلئون یا بامداد خمار و کلا اون دوران بزارید ممنون میشم من تا الان چند بار اینا رو گوش کردم یا مثلا مورخه
درود بر استاد پرهام نقد کتاب همسایه ها یا مغلطه ها یا وابستگی ایدولژی نویسنده از قلم از وجدان و واقعیت فاصله می اندازه عالی بود در تمام نقدر های که کردید این نقد تقریبا آن نقدی بود که مکرر تکرار کرپم ازشما تمنا کردن همه کتاب های بلند اینچنین را حداقل یک نقد 30 تا 50 دقیقه داشته باشه یک قسمت استاد پرهام کامنت ها را میخوانی ؟؟؟؟؟ البته کانال محترم کتابهای مشعل دانش تمام کامنت ها با دقت میخواند اکر در کامنت سوال بود جواب بدید
درود جناب پرهام ، پس از راى عدى صلاحيت دادگاه لاهه سرنوشت اختلام دولت ايران و شركت انگليسى بر سر موضوع نفت ايران چه اتفاقى افتاد ؟ لطفا در اين مورد نيز اظهار نظر بفرماييد و منابعى را كه به ان دسترسى داريد را هم معرفى نماييد…
درود بر عليرضاي گرامي . سرانجام در سال ١٩٥٤ قراداد با كنسرسيوم بسته شد كه فكر كنم ٥ عضو داشت كه بي پي انگليس فقط يك عضو آن بود. سرمايه از شركتهاي عضو كنسرسيوم براي كشف و استخراج، و نفت از ايران و نفت سرچاه ٥٠ - ٥٠ تقسيم شود اماً به تدريج شاه پرداختهاي ديگري را به اعضاي كنسرسيوم تحميل كرد ٥ درصد روياليتي ٥ درصد stated payment ١٠ درصد ماليات و خلاصه اعضاي كنسرسيوم درصد بالاىي اين أواخر نصيبشان نميشد. قراداد ٢٥ ساله بود و شاه در سال فكر كنم ٥٦ اعلام كرد قراداد كنسرسيوم را در پايان ٢٥ سال تمديد نخواهد كرد و پايان ٢٥ سال ميشد سال ١٣٥٧ كه كمپاني هاي نفتي در مقابل بدست أمت عكس در ماه ديده و شركاي سرخشان، ادامه پادشاهي را تمديد نكردند.
بسيار ممنون از توجه و پاسخ مبسوط شما . در توضيحات عنوان داشتيد كه دكتر مصدق تنها قانون را اجرا كرده و كار مهمى نبوده ، بنظر من يك قانون كه نهايتا طى چند ماه در يك مجلس چندصد نفرى تصويب ميشود ، بخش كوچكى از كل ان است و اجراى قانون بخش مشكل و چالش برانگيز ان است ، چه بسيار قوانينى هستند كه توان اجراى ان ميسر نيست و ملى شدن صنعت نفت افتخارى بود كه انجام ان براى دكتر مصدق ثبت شد . اگر اشتباه نكنم با پيشنهاد دكتر حسين فاطمى (كه مصدق را بهعنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت) دكتر مصدق را كه موسس جبهه ملى نيز بود و بعد از تصويب اين قانون در مجلس شرط كرده بود كه خلعيد از كمپانى انگيسى نيز ميبايست از تصويب مجلس گذرانده شود و تنها پس از ان قبول مسوليت خواهد نمود و چنين نيز شد . ايشان اولين دارنده دكتراى حقوق در كشور بود و عنوان پايان نامه را كه شما به ان اشاره داشتيد ، من رفرنسى از ان نيافتم .
با سلام. مرسی از نتیجه گیری خوبتون. در مورد مدیریت ! ایکاش کنترل بهتری روی این مدیریت ها بود که به اینجا کشیده نشده بودیم. برای مثال همونجور که در این کتاب میگه پول کافی برای غذای زندانیان داده میشده ولی اون بالاها خورده میشده. چقدر حیف که کنترل نبوده! اداره حاتها هم به همین منوال. اون هم شاید از فرهنگمون بوده
سوسن عزيز اقتصاد كلان كشور را ميشود مديريت كرد اما فرهنگ دزدي و رشوه و دغل را كه ريشه بسيار عميق دارد حضرت جبراىيل هم نميتواند كنترل كند چنانكه عمو ژوزف استالين و خروشچف هم نتوانستند و توده اي ديگري عين همين مطلب را در كتاب بعدي خدمت شما خواهد گفت.
استاد پرهام مو لای نقد شما نمی رفت از روی واقعیت و انصاف بود و به نوعی که شما شدیدا احساس مسئولیت وسواس گونه ای دارید با تجربه زباد خود نمی خواهید برداشت اشتباهی کسی از کتاب بر اثر مسموم بودن ذهن نویسنده به ایدولژی بکند جند ماه من تمنا کرپم نقد بلند بفرمائید بنا به حجم و محتوا کتاب اما این از نظر زمان و محتوا بهترین نقد شما بود البته تمام نقدها خوب اما زمانش کم بود این خوب ه جون این اینترنت هست دائم مخاطب جدید میاد و این یوتیوپ هست تا ابد اکر نباشه داستان صوتی شما به نحوی دیگه هست ❤
استاد پرهام عزیز از توضیحات پایانی سپاسگزارم
🙏🙏🙏💐💐💐
ممنون جناب پرهام عزیز بابت توضیحات بسیار زیباتون
سایه تون مستدام
پاینده ایران
Thanks so much Dr parham and the team
درود وسپاس استاد پرهام گرامی ، خیلی متشکرم.
❤ با درود و سپاس ❤
درود به شما تیم حرفه ای؛ واقعا عشق به کارتون قابل ستایش است
جناب پرهام بسيار متشكرم براي در ميان گذاشتن نظرات خود ❤❤❤❤
یک جهان سپاس بسیار عالی بود 🌻
Excellente analysis !
سپاسگزارم...
درود بر شما و بر دوستان. آرزو میکنم تجربه فتنه پنجاه و هفت، بالا رفتن آگاهی، تخته شدن دکان دین ، استفاده از تجربه های کشورهای دیگر، همه دست به دست بدهند تا آینده درخشان ایرانمان تضمین شود. پاینده ایران، جاوید شاه 👑 ❤.
خسته نباشد میگن به شما و گروهتون🙏
سلام جناب پرهام عزیز.امیدوارم سلامت باشی ❤
سپاسگزارم.بسیار عالی و مفید بود.
❤
❤❤❤🎉🎉🎉
به عنوان دختره یک ارتشی قسم خورده به شاهنشاه آریامهر عزیزم اگر کنارم بودید از عمق وجودم به شما تعظیم میکردم جناب پرهام ❤❤❤
🙏سپاس🙏
درود کتاب بسیار خوبی هست در باره دورانی و کسانی که به زحمت خوندن و نوشتن آموختند و به روسی سوسیالیزم یاد گرفتند و چند نسل رو به خاک سیاه نشاندند.
ای کاش اختلاف سلیقه وعقیده راکناربگذاریم وبه فکرایران باشیم
با درود و سپاس فروان از گروه مشعل و جناب پرهام که با صدای زیبا ما را در گوش دادن کتابهای بیشتر تشویق می کنند . به نظرم فرصت کافی با رضا خان و محمد رضا ندادند که ایران خراب دوره قاجار را به آبادانی و دوره شکوفایی برسانند . رضا شاه خدمات زیادی به حق مردم بدبخت دوره قاجار کرد کار زمان بری بود ولی متاسفانه نشد آنچه که باید بشه . پایدار و جاوید باشید
بسیار عالی
بامید آنروز که به دور از تعصب و احساس به مسایل سیاسی و اجتماعی در ایران تحولی راستین و همیشگی ایجاد کنیم.۱۴۰۰ سال گذشته باید تجریه کافی برای ما ایرانیان داشته باشد......😢😢😢😢😢
با سلام
انتخابهای شما همیشه عالیست.
مهمتر از همه برای من؛
1: بیان و گویندگی استادانه شما
2: معنی کردن و توضیح کلمات قدیمی و نا مصطلح و سخت میباشد که واقعا عالی و کامل بود.لذت بردم.برای فهمیدن مطالب ایرادی نداشتم.برای همه خواندنش(گوش دادن) را توصیه میکنم
سلام. نوشته های احمد محمود بسیار زیبا و دلنشین هستند. کتاب داستان یک شهر در ادامه همسایه ها بسیار بسیار زیباست.
اما در مورد نظرات جناب پرهام باید بگم توجه به این نکته ضروریه که ما بعد از تمام اتفافات و عملکرد مصدق و توده و ... و با اگاهی از کارنامه اونها داریم قضاوت میکنیم. در صورتی که کتاب داره جریاناتی که اتفاق افتاده و تصورلتی که در جامعه ایجاد کرده حتی به دروغ رو از زبان و دیدگاه مردمی که در اون دوره هستند بیان میکنه. حزب تکده رو ما الان میتونیم قضاوت کنیم ولی مردمی که در بطن وقایع بودن ایا میتونستن بدرستی قضاوت کنن؟!
جناب پرهام کتاب بسیار زیبای داستان یک شهر (که ادامه همین کتاب هست)و مدار ۳۶۰ درجه هم از آثار بسیار خواندنی در همین زمینه هستند.البته در متن همین کتابها خود انتقادی کوچکی هم یافت میشود..
درود بر شما
خیلی خوب شد این کتاب را تا انتها شنیدم..
( گذشته از نقد درست جناب پرهام که از نگاه بالاتری هست)
چرا باید یک پدری که در ابتدا رنگ کلانتری را ندیده، از دیدن پسر ۱۸ ساله اش در زندان احساس غرور بکند!؟
چرا رییس زندانی که همواره تلاش میکند زندان را ساکت نگهدارد، منشی آگاهی را میفرستد تا زندان را شلوغ کند!!؟؟
چرا همه زنها بجز مادر پسر قهرمان داستان، و سیاه چشم، همه مشکل دار و خرابند!؟
چرا یک کودکیبارها ریق ماسی خطاب میشود؟
چرا پسر حاضر جوابی که خیلی جاها خودش از کلمات رکیک استفاده میکند، و هر آدمی را با ظاهرش که چاق، کوتاه، با گوش های بزرگ و غیره تفسیر میکند، بارها به خودش اجازه میدهد دیگران را بد دهن خطاب کند!!! و در همان لحظه میگوید ( اینها به مادر خودشان رحم نمیکنند!!)
در کل این کتاب قراره حکومت پهلوی را زیر سوال ببرد!! ولی مشکلات عمده عبارت است از قطع یک لیوان شیر روزانه برای کارخانه!!! غذای بد زندان!! و در اوج کتاب به تصویر کشیدن زندانی لاتی که در آخر تیغ به زیر گلوی زندانبان گذاشته، و با صدای بلند میگوید زن جنده هاااا اگه جرات دارید بزنید!!!!! و مورد هدف گلوله قرار میگیرد!
آخه من خواننده چرا برای چنین موجودی باید دل بسوزانم!!!؟
گویا آقای محمود هیچ شعوری برای خواننده کتابش قائل نیست!! یا مخاطبش فقط قشر خاصی بوده!
و خیلی دلم میخواد بدونم علاقمندان به این تفکر، چرا بعد از سال ۵۷ لال شدند!؟
چرا حداقل آنهایی که خارج از ایران بودند، دیگر مطلب ننوشتند!؟ و فعالیت نکردند!؟
پسر ۱۸ ساله این داستان، تا آخر خودش هم نفهمید، که آن کتابها چه بودند؟ و او دقیقاً چکار داشت میکرد!؟ ( در واقعیت او با قرار گرفتن در جمع بزرگترها احساس اهمیت و هویت میکرد، و برای حفظ این جایگاه تلاش میکرد)
بسیاری از این جوانان و نوجوانان در سال ۶۷ بصورت فله ای کشته و در گورستان خاوران خاک شدند، خیلی از آنها حتی در خانواده خودشان هم فراموش شدند!؟
متصدی کتابخانه مجاهد، در خیابان پهلوی کجاست که پاسخ بدهد، چرا و به چه دلیل بچهها را تحریک میکردند!؟ کسانی که مدعی رهبری این شورش ها بودند، کجایند!؟
ای کاش احمد محمود زنده بود، و بعد از سقوط بشار اسد، زندان او را میدید... زندانی که بعد از ۲۴ سال هنوز نمیداند حافظ اسد مرده!!! زندانیان در مانیتور دیده میشوند، ولی نمیتوانند آنها را پیدا کنند!؟ و طبیعی است که هم پیمانان روسیه و بشار اسد، مشابه همان زندان ها را داشته باشند...
دوست دارم فریاد بزنم ای روح بزرگ نویسنده فقید احمد محمود و هم فکران ایشان، شما اشتباه نکردید، خرابکاری هم نکردید! شما فاجعه آفریدید!! اگر غذای زندان باعث میشد اعتراض زندانی، نرفتن به ملاقاتی باشد... نتیجه کار امثال شما این شد که خانواده ها زندان به زندان، بازداشتگاه به بیمارستان، بدنبال عزیزانشان باشند، التماس کنند فقط برای یک خبر... توقع ملاقات هم ندارند..
از شکنجه میخواهید بدانید؟ کتاب خاطرات هم قطار خودتان در دهه شصت را بخوانید...
امروز نیاز به تیغ کشیدن و فحش دادن هم نیست، مخالف باشی، مستقیم به سرت شلیک میشود!!
در انتها حتی عقاید مارکس هم، صرفاً بر روی کاغذ خوب است. همانطور که شرکتهای هرمی روی کاغذ شما را پولدار میکند، عقاید مارکس هم خوشبخت میکند!!
ناگفته نماند که مارکس صرفا حرف مفت بی عمل میزد، ولی محمد رضا شاه پهلوی انقلاب سفید و تقسیم اراضی کرد..
کارگر را سهام دار کارخانه میخواست...
و افسوس که دیگر درست نخواهد شد. زندگی چندین نسل به فنا رفت و آینده غیر قابل پیشبینی!! که با وجود چپ و تجزیه طلب و مذهبی ها، درست شدن این مملکت برای نسل های آینده هم بسیار بعید است.
کلا من عاشق داستانهای مربوط به دوران اخرای قاجار یا مثلا اوایل پهلوی هستم اگه یه کتاب یا رمان مربوط به اون دوران بزارید منو از تکراری گوش دادن نجات دادید
با درود فراوان به حضور جناب آقای پرهام گرامی و سپاس بیکران بخاطر خدمت بزرگی که به فرهنگ فارسی و محبت بی منتی که به ما میکنید. بنظرم چرخ ریسک رو باید با سکون حرف «خ» تلفظ بفرمایید، چون اشاره دارد به نوعی پرنده کوچک شبیه به بلبل و منظور از صدای چرخ ریسک که بارها در طول داستان تکرار شده همین پرنده است. پاینده باشید و تندرست. ❤
علي عزيزم به محض پخش كتاب توسط مشعل گوش كردم و از اين بابت پوزش خواستم. سپاس از توجه شما.
واقعا فکر نمیکنم هیچکس اندازه من پیگیر و شنونده کانالتون باشه من هر شب از ساعت ۱ تا حدودا ۱۰ صبح با صدای زیبای شما میخوابم
سلام بینهایت سپاس از کانال زیبا و صدای گرم و عالی و دلنشینتون منو که شدیدا وابسته به خودتون کردید اگه لطف کنید یه کتاب از دوران مثل دایی جان ناپلئون یا بامداد خمار و کلا اون دوران بزارید ممنون میشم من تا الان چند بار اینا رو گوش کردم یا مثلا مورخه
درود بر استاد پرهام نقد کتاب همسایه ها یا مغلطه ها یا وابستگی ایدولژی نویسنده از قلم از وجدان و واقعیت فاصله می اندازه عالی بود در تمام نقدر های که کردید این نقد تقریبا آن نقدی بود که مکرر تکرار کرپم ازشما تمنا کردن همه کتاب های بلند اینچنین را حداقل یک نقد 30 تا 50 دقیقه داشته باشه یک قسمت
استاد پرهام کامنت ها را میخوانی ؟؟؟؟؟
البته کانال محترم کتابهای مشعل دانش تمام کامنت ها با دقت میخواند
اکر در کامنت سوال بود جواب بدید
درود جناب پرهام ، پس از راى عدى صلاحيت دادگاه لاهه سرنوشت اختلام دولت ايران و شركت انگليسى بر سر موضوع نفت ايران چه اتفاقى افتاد ؟ لطفا در اين مورد نيز اظهار نظر بفرماييد و منابعى را كه به ان دسترسى داريد را هم معرفى نماييد…
درود بر عليرضاي گرامي . سرانجام در سال ١٩٥٤ قراداد با كنسرسيوم بسته شد كه فكر كنم ٥ عضو داشت كه بي پي انگليس فقط يك عضو آن بود. سرمايه از شركتهاي عضو كنسرسيوم براي كشف و استخراج، و نفت از ايران و نفت سرچاه ٥٠ - ٥٠ تقسيم شود اماً به تدريج شاه پرداختهاي ديگري را به اعضاي كنسرسيوم تحميل كرد ٥ درصد روياليتي ٥ درصد stated payment ١٠ درصد ماليات و خلاصه اعضاي كنسرسيوم درصد بالاىي اين أواخر نصيبشان نميشد. قراداد ٢٥ ساله بود و شاه در سال فكر كنم ٥٦ اعلام كرد قراداد كنسرسيوم را در پايان ٢٥ سال تمديد نخواهد كرد و پايان ٢٥ سال ميشد سال ١٣٥٧ كه كمپاني هاي نفتي در مقابل بدست أمت عكس در ماه ديده و شركاي سرخشان، ادامه پادشاهي را تمديد نكردند.
بسيار ممنون از توجه و پاسخ مبسوط شما .
در توضيحات عنوان داشتيد كه دكتر مصدق تنها قانون را اجرا كرده و كار مهمى نبوده ، بنظر من يك قانون كه نهايتا طى چند ماه در يك مجلس چندصد نفرى تصويب ميشود ، بخش كوچكى از كل ان است و اجراى قانون بخش مشكل و چالش برانگيز ان است ، چه بسيار قوانينى هستند كه توان اجراى ان ميسر نيست و ملى شدن صنعت نفت افتخارى بود كه انجام ان براى دكتر مصدق ثبت شد .
اگر اشتباه نكنم با پيشنهاد دكتر حسين فاطمى (كه مصدق را بهعنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت) دكتر مصدق را كه موسس جبهه ملى نيز بود و بعد از تصويب اين قانون در مجلس شرط كرده بود كه خلعيد از كمپانى انگيسى نيز ميبايست از تصويب مجلس گذرانده شود و تنها پس از ان قبول مسوليت خواهد نمود و چنين نيز شد .
ايشان اولين دارنده دكتراى حقوق در كشور بود و عنوان پايان نامه را كه شما به ان اشاره داشتيد ، من رفرنسى از ان نيافتم .
@@alirezamansourian7538عيرضاي عزيز پاسخ تقديم كردم.
با سلام. مرسی از نتیجه گیری خوبتون. در مورد مدیریت ! ایکاش کنترل بهتری روی این مدیریت ها بود که به اینجا کشیده نشده بودیم. برای مثال همونجور که در این کتاب میگه پول کافی برای غذای زندانیان داده میشده ولی اون بالاها خورده میشده. چقدر حیف که کنترل نبوده! اداره حاتها هم به همین منوال. اون هم شاید از فرهنگمون بوده
سوسن عزيز اقتصاد كلان كشور را ميشود مديريت كرد اما فرهنگ دزدي و رشوه و دغل را كه ريشه بسيار عميق دارد حضرت جبراىيل هم نميتواند كنترل كند چنانكه عمو ژوزف استالين و خروشچف هم نتوانستند و توده اي ديگري عين همين مطلب را در كتاب بعدي خدمت شما خواهد گفت.
استاد پرهام مو لای نقد شما نمی رفت از روی واقعیت و انصاف بود و به نوعی که شما شدیدا احساس مسئولیت وسواس گونه ای دارید با تجربه زباد خود نمی خواهید برداشت اشتباهی کسی از کتاب بر اثر مسموم بودن ذهن نویسنده به ایدولژی بکند جند ماه من تمنا کرپم نقد بلند بفرمائید بنا به حجم و محتوا کتاب اما این از نظر زمان و محتوا بهترین نقد شما بود البته تمام نقدها خوب اما زمانش کم بود این خوب ه جون این اینترنت هست دائم مخاطب جدید میاد و این یوتیوپ هست تا ابد اکر نباشه داستان صوتی شما به نحوی دیگه هست ❤
به خواننده اعتماد نداری که میتوانند خود تحلیل کنند
اتفاقا ايشان در نهايت فروتني تاكيد كردند كه اين نظرشان است عزيزان هم نظرشان را بدهند.
البته خوانش و تحلیل و نتیجه ی شما از کتاب