دکتر عزیز من همسری معتاد داشتم و سفری به المان کردم و وقتی برادرم دید بسیار داغون هستم ازم خواست پناهنده بشم و پسر ۱۷ ساله و دختره ۲۳ ساله را میاورم و متوجه شدم پسرم ممنوع سفر هست و نمیتواند بیاید بعد از یکسال و اندی باز برگشتم چون برای فرندانم صلاح نیست تنها باشن در صورتیکه در المان جا افتاده بودم و مشقول کار یعنی از خودم گذشتم الان که در امد متوسطی دارم صرف فرزندانم میکنم و خودم در فشار پس من گرفتار اون چهار تا نون نیستم چطور میگویید در پیریم فرندانم کمکم نکنند در بیماری و گرفتاری به اندازه کافی انسانها بی معرفت هستن شما تشویقشون نکنید لطفا
دکتر هلاکویی دوست داشتنی و منحصر بفرد
به نام خداوند ایثار و انصاف
دکتر عزیز من همسری معتاد داشتم و سفری به المان کردم و وقتی برادرم دید بسیار داغون هستم ازم خواست پناهنده بشم و پسر ۱۷ ساله و دختره ۲۳ ساله را میاورم و متوجه شدم پسرم ممنوع سفر هست و نمیتواند بیاید بعد از یکسال و اندی باز برگشتم چون برای فرندانم صلاح نیست تنها باشن در صورتیکه در المان جا افتاده بودم و مشقول کار یعنی از خودم گذشتم الان که در امد متوسطی دارم صرف فرزندانم میکنم و خودم در فشار پس من گرفتار اون چهار تا نون نیستم چطور میگویید در پیریم فرندانم کمکم نکنند در بیماری و گرفتاری
به اندازه کافی انسانها بی معرفت هستن شما تشویقشون نکنید لطفا