غلامحسین بنان _ کاروان 🤍🩶🖤 banan _ karevan

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 14 мар 2024
  • آهنگ ساز: مرتضی محجوبی
    شاعر: رهی معیری
    خواننده: غلامحسین بنان
    همه شب نالم چون نی، که غمی دارم، که غمی دارم
    دل و جان بردی اما، نشدی یارم، یارم
    با ما بودی، بی ما رفتی
    چون بوی گل به کجا رفتی؟
    تنها ماندم، تنها رفتی
    چون کاروان رود
    فغانم از زمین بر آسمان رود
    دور از یارم، خون می بارم
    فتادم از پا به ناتوانی
    اسیر عشقم، چنان که دانی
    رهائی از غم نمی توانم
    تو چاره ای کن که می توانی
    گر ز دل برآرم آهی
    آتش از دلم خیزد
    چون ستاره از مژگانم
    اشک آتشین ریزد
    چون کاروان رود
    فغانم از زمین
    بر آسمان رود
    دور از یارم، خون می بارم
    نه حریفی تا با او غم دل گویم
    نه امیدی در خاطر که تو را جویم
    ای شادی جان، سرو روان
    کز بر ما رفتی
    از محفل ما، چون دل ما
    سوی کجا رفتی؟
    تنها ماندم، تنها رفتی
    به کجائی غمگسار من
    فغان زار من بشنو باز آ، باز آ
    از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو، باز آ
    باز آ سوی رهی
    چون روشنی از دیده ما رفتی
    با قافله باد صبا رفتی
    تنها ماندم، تنها رفتی

Комментарии •