تلیر عزیزم من از حرف زدن دیگه کسی بخواد فقد حرف بزند خسته هستم یعنی آنقدر حرف شنیدم که گوشهایم پر شده است باورکنید من اگر دلم برایت نمی سوخت ور نمی‌داشتم ولی میدانید باز هم فقد عمل باشد منتظرم تمام متشکرم؟
برایت گفتم همه خاطراتم را ثبت آهنگ کنید فقد به شما گفته بودم ولی هیچ کاری برایم انجام ندادید منکه رو راست بودم با شما مگر خیلی سخت بود برایت که پاسم را دورست کنید از این وذیت خسته شده بودم هنوز که هنوز هست همینطوری هست هنوز که هنوز هست من دلم برایت میسوزه وقت هروقت به یادت میفتم از روی صفحه رد میشم که نکند حالم بده بیشه دوست داشتم خوب میدانید ومنم میدانم که چی خبر است ولی وذیت من این است اینم میدانید که مادرت همین جاه هستند یا برادرت چرا کاری برایم نکردید ؟
سلام خدمت شما دوست عزیزم تلیر عزیز بیبنید من از شما خیلی خیلی بشتر از اینها توقع داشتم ولی چی شد هنوز که هنوز هست دلم برایت میسوزه میدانیستید فقد من از شما توقع داشتم نه از کسی دگر خبر داشتید من چی روزهایی کشیدم ولی خیالت نبود به جایی گرم بودید من از هیچ کسی دگر توقع نداشتم میدانید که تنها کسی بودید سپرد میکردم به قول دادید که میآید یا پاسپارتم دورست میکند چی شد نزدیک یک سال من با شما بودم این نیست رسمی رفاقت بهت گفتم تمام داستانم را بنویسید فقد به شما گفتم ولی شما گول کسی دگرا خوردید که نگذاشتن شما کارم را دورست کنید
میدانید من آلن دیر وقت است که دارم با شما مسیج میدم فردا میخواهم جایی برم موفق باشید دوست قدیمی من شاید من دیگه هیچ لایف نیام برای همیشه به هیچ کسی چون که هروز خستر از دیروز میشم برای که پوچ هستم دوست ندارم پوچ باشم بله بای تا که روزش برسد متشکرم تلیر عزیزم
تلیر عزیزم من از حرف زدن دیگه کسی بخواد
فقد حرف بزند
خسته هستم
یعنی آنقدر حرف شنیدم
که گوشهایم پر شده است
باورکنید من اگر دلم برایت نمی سوخت
ور نمی‌داشتم
ولی میدانید
باز هم
فقد عمل باشد منتظرم تمام متشکرم؟
برایت گفتم همه خاطراتم را ثبت آهنگ کنید
فقد به شما گفته بودم
ولی هیچ کاری برایم انجام ندادید
منکه رو راست بودم با شما
مگر خیلی سخت بود برایت که پاسم را دورست کنید از این وذیت خسته شده بودم
هنوز که هنوز هست همینطوری هست
هنوز که هنوز هست من دلم برایت میسوزه
وقت هروقت به یادت میفتم
از روی صفحه رد میشم که نکند
حالم بده بیشه
دوست داشتم
خوب میدانید ومنم میدانم که چی خبر است
ولی وذیت من این است
اینم میدانید که مادرت همین جاه هستند یا برادرت
چرا کاری برایم نکردید ؟
سلام خدمت شما دوست عزیزم تلیر عزیز بیبنید
من از شما خیلی خیلی بشتر از اینها توقع داشتم
ولی چی شد
هنوز که هنوز هست دلم برایت میسوزه
میدانیستید فقد من از شما توقع داشتم نه از کسی دگر
خبر داشتید
من چی روزهایی کشیدم
ولی خیالت نبود
به جایی گرم بودید
من از هیچ کسی دگر توقع نداشتم
میدانید که تنها کسی بودید
سپرد میکردم
به قول دادید که میآید یا پاسپارتم دورست میکند
چی شد
نزدیک یک سال من با شما بودم
این نیست رسمی رفاقت
بهت گفتم تمام داستانم را بنویسید فقد به شما گفتم
ولی شما گول کسی دگرا خوردید که نگذاشتن شما کارم را دورست کنید
میدانید من آلن دیر وقت است که دارم با شما مسیج میدم فردا میخواهم جایی برم
موفق باشید دوست
قدیمی من
شاید من دیگه هیچ لایف نیام برای همیشه به هیچ کسی چون که هروز خستر از دیروز میشم
برای که پوچ هستم دوست ندارم پوچ باشم بله
بای تا که روزش برسد متشکرم تلیر عزیزم