Eshghe Mamnoo - Episode 148 - عشق ممنوع - قسمت 148 - دوبله فارسى
HTML-код
- Опубликовано: 18 окт 2024
- • Eshghe Mamnoo - Episod... ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
سمر وقتی از موضوع محافظ باخبر می شود با عدنان بحث می کند و فکر می کند او برایش جاسوس گذاشته تا دستش را رو کند. ولی عدنان اظهار می کند چنین قصدی نداشته و هدفش محافظت از اعضای خانواده بوده تا از شر کارهای حلمی در امان باشند. مهند که صدای گریه ی سمر را شنیده با او تماس گرفته و جویای حالش می شود. سمر می گوید همه ی این اتفاقات تقصر توست. تو با نهال در حال خوش گذرانی هستی ولی من همچنان مجازات می شوم. بیسان و نهاد به خانه می روند و حلمی را آنجا می بینند. نهاد به پدرش می گوید که فردا در دادگاه در کنارت خواهم بود. روز دادگاه فرا رسیده است. عدنان به همراه نهال و سمر به دادگاه می رود. فیروزه سعی می کند با سمر تماس بگیرد. ولی موفق نمی شود. حلمی با وکلایش وارد دادگاه می شود. سپس یکی از افرادش با کاتیا وارد می شود. اکیپ همراه عدنان، سمر و مهند همه بسیار متعجب هستند. عدنان با راهنمایی انعام سرانجام تصمیم می گیرد از شکایتش صرف نظر کند و دادگاه به نفع حلمی تمام می شود. حلمی جشن پیروزی گرفته است. فیروزه از عدنان بابت انصراف از شکایتش تشکر می کند. او معتقد است کاتیا ممکن بود هر دروغی در دادگاه علیه ما عنوان کند. بیسان به محل جشن حلمی می آید و کاتیا را می بیند. او از نهاد توضیح می خواهد و کاتیا را بیرون می کند. حلمی اجازه نمی دهد کاتیا برود و می گوید کارمان با عدنان تمام نشده. ولی بیسان رو به نهاد او را تهدید به طلاق می کند. در خانه ی عدنان مهند در باغ پشتی در حال دویدن است که با سمر روبه رو می شود. سمر از او می خواهد که اعتراف کند هنوز عاشق اوست. مهند طاقت نمی آورد و باز هم یکدیگر را در آغوش می گیرند. اما مهند از این نزدیکی ناراحت است. سمر و مهند هر دو سر میز صبحانه می آیند و ادعا می کنند یکدیگر را در باغ ندیده اند و......
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : / otvfarsi
Telegram : t.me/+UMVWB4NF...
Facebook : www.ww...
@Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton
ruclips.net/video/ThYxzSEquVo/видео.html ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
❤❤❤❤❤
ی هزار آفرین به دوبلور عدنان،،،،یعنی از این بهتر نمیشد 🥰🥰🥰🙏🙏🙏💖💖💖💖درخشان
هنه دوبلورها عالی .
حلمی عالیه روحش شاد🖤💔
من که از هلمی خوشم اومد، تنها کسی که داره راست میگه 😬😂
خوب این حرفش راست بود اونم بخاطر اینکه نهاد رو بطرف خودش برگردونه بنابراین دنبال سوژه بود که بدست آورد ، یک آدم عوضیه سریع رفت به زنش خیانت کرد
دقیقاااً،
کج میگه ولی رج میگه😅
من ازش خوشم نمییاد اما آره همه ی حرفاش درسته
درهرزمینه ای باید روشن بشه حقیقت.ماه پشت ابرنمیمونه درهرزمینه ای .ظلم وبدی وخیانت وووورومیشه وهمین دنیا خداجواب ظلمو میده
عاااشق کاراکتر حلمی هستم❤
مرد با سیاست❤تاجر باهوش و موفق❤حواسش به همه چیز هست❤مثل عدنان یابو نیست
بیچاره زنی که عاشق بشه و فکر کنه مرد تنوع طلب دله میتونه درکی از عشق اون داشته باشه
طمع نمیکرد میرفت سرکار زن مرد پیر و پولدار نمیشد که کسی ازش سو استفاده نکنه
عدنان همش میگه حق باسمره،یعنی دوست دارم دست بندازم دهنشو جرررر بدماااا
خوب یک احمق به تمام معنا ست
متنفرم از عدنان مرد نیست
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣👏👏👏👏👏
واااای ترکیدم از خنده😂😂😂😂خدا نکشت
نمونه یک مرد ایده آله که دلش میخواد با تمام وجود زنشو درک کنه اما متاسفانه گرفتار زن بدی شده
تنها فیلمیه که چندین بار دیدمو خسته نشدم
کلا سریال قشنگو آموزنده ایی بود
سمر ی جوری داد و بیداد و گریه میکنه انگار واقعا بهش احانت شده 😹
خیلی این سریال قشنگه.خیلی خیلی.تنها سریال ترکی که ارزش دیدن داره.
با اینکه عدنان رو خیلی دوست دارم ولی نمی دونم چرا اینقدر حلمی رو هم دوست دارم یه شیطنت خاصی داره 😂 شایدم به خاطر اینکه دهن سمر و مادرشو سرویس کرده دوستش دارم نمی دونم خودمم موندم توش
خوب آدمای خلاف کار همدیگر رو معمولا لو میدن دلیل به خوب بودنشون نیست
منم حلمی را دوست دارم .متشخصه
@@mahvashhojabri9980 شما مثل اینکه معنی متشخص رو نمیدونین
سیب ممنوعه رو هم با دوبله فارسی بزارین لطفا. ممنون
این سریالو خیلی دوس دارم بجز خبرنگاراش
خبر نگار دیگه مسخره بود
فعلا تو این سریال فقط سما خدمتکار جدید قصر زیاگیل خوب و باشخصیته سرش به کار خودش گرمه فضولی نمیکنه
آره خدای ❤
من دلم میسوزه برا سمر واقعا محند بدبختش کرد آتیشش زد
سمر دلشو به محند داد
ولی محند بخاطر اینکه سمر ازدواج داشت ازش دست بردار شد بیچاره سمر اول بخاطر ازدواج اشتباش با ادناد خودشو گرفتار کرد بعد ام دلشو به محند داد چون محند انتخاب قلب سمر بود
ارە،ولی سمر خودش اهلش بود.پس چرا بیسان پاک و خوش قلب بود برای نهاد
وای خدای مهربانم. چقدر موسیقی بعداز جنجنال ثمر در ابتدای سریال عالیست ....
من با اون موسقی گریم میگیره
راست گفت میتونست جلوی همه این اتفاقات رو بگیر اما امان از حرص وطمع پول و انسانی که ذاتش کثیفه😢
تو دقیقه ی آخر نهال داشت یکم فسفر میسوزوند و نشد 😂
🤣🤣🤣🤣🤣👌🙏🙏🙏🙏🙏🌹❤️
یک انتخاب اشتباه از طرف عدنان و انتخاب بدون شناخت با فاصله سنی زیاد،استارت فروپاشی خانواده رو زد.حتی خانواده ای با این امکانات
مریض خانم از حسودی این کارها رو میکنه
ولی رابطه مهند و ثمرعشق نیست فقط گرایش جنسیه درسته این دوتا مکمل هم اند اما این رابطه فقط روی همین پایه میچرخه و غیر از اون مدام درگیرن و اصلا سر هیچی تفاهم نداشتن و حتی جرات بودن باهم نداشتن
از همون اولش هم دعوا داشتن باهم یک بار نشد با خوب باشن
نه بخاطر هوس نیست چون سمر شوهر داره محند ام بخاطر هوس بازی دوست دختر زیاد داشت که هوس بازی کنه
چقدر سها ؛خانوم هست😍
چقد نهال خودشو کوچیک میکنه همش واسه یه حرکت رمانتیک پیش قدم میشه چندش
سمرداره آخرین زوراشومیزنه بدبخت
اینجورآدمای حقیر خدانکنه دوربدستشون بیفته. متاسفانه یک درصد احتمال شکستشونونمیدن
بس که پسر ندیده ست
آدم کسی رو که دوس داشته باشه همه کار میکنه
چون نامزدش خیانت کاره دلیل نمیشه سرد باشه و اینکه نهال از چیزی خبر نداره که
کاش مهاجرت واقعا به همین راحتی بود
باتقدیروتشکربیکران وفراوان بابت زحمت کشان فعال وخوش صدای سریال آموزنده وزیبای عشق ممنوع که بادوبلورفارسی وصدای خوششان همه مارشیفته وسرگرم میکنندوازجمله صدای زیبای ثمرخانم وعدنان بیک وبازهم تقدتشکرات ویژه راداریم
🙏🏻🌺
عق به صدای سمر
@@آزادهم-د6حبیمار خودتو درمان کن همون سال برای دوبلور این سریال کلی جایزه گرفتن دوبلورهای مقیم امریکا مخصوصا صدای ثمر ..عقده ایی
پشمام فالگیره درست گفته بود ولقعا هم زندگیشون متحول میشه و ازهم میپاشه
سمر از وجدان حرف میزنه،یکی نیست بگه تو خودت اگروجدان داشتی وشرف وآبرو خیانت به شوهرت نمی کردی.
شرف و وجدان در قاموس سمر جائی نداره .
کسی که با اون مادر تربیت بشه از این بهتر نمیشه کلا فقط سلیطه بازی درمیاره خیلی دریده وبی ادبه
واقعا سمر خود شیطانه ومهند رو وسوسه میکنه آشغال ،ضعف مهند همینه ، وگر نه حالشو میگرفت دوباره
عاشقی خیانت سرش نمیشه باید این سریالو درک کنی الکی نظر نده
@@AliRezA-oo7sv کسی که عاشق نشده غلط میکنه ازدواج میکنه
به نظر من اینهمه جار و جنجال و دادگاه و شکایت لازم نبود ....یه پرینت از شماره موبایل مهند و سمر میگرفتن کافی بود تا رابطه ی بین اونا ثابت بشه .......آخه این دوتا روزی چندبار بهم زنگ میزدن
نویسنده سریال بالاخره یک ترک عثمانی هست و عقلش نمیرسه ،مقداری از باگ سریال بخاطر مردم ترکیه ست که همینقدر متوجه میشن ،دادگاه خودش درخواست پرینت میکنه ولی خب ترکی و هندی و پاکستانی و افغانی با هم مخلوط شده
پس چطوری فیلم و انقدر کشش بدن😅
نه احمق جون .بخاتر اینه که در واقعیت از این خبرای پرینت و اینا نبوده..این فیلم واقعیه داستانش@@آزادهم-د6ح
عدنان دلش تنگ شد رفت تو آشپزخونه. الهی بگردم
هم نری هم بدی هم جنگ خیبری
توبه از مکر وهیله سمر
دست نهال درد نکن خوب جواب فیروز رو داد
اتفاقا نهاد خیلی بی چشم و روئه فیروزه خیلی براش تلاش کرد تو شرکت کار کنه و سهم بش بدن
ا منظورت همون پلنگس پیروز
سمر داشت قبول میکرد که مهند دگ نمیخوادش که مهند باز رید! الکی به کسی امید بدی خیلی بده
تش شد خودکشی دگ
اینطور نیست ،اون سوسک خودکشی کرد چون میخواست به قیمت مرگ خودش که میدونه ارزشی برای کسی نداشت نذاره به خیال خودش اینها خوشبخت بشن .
مثل اون مثال که تاجری در زمانهای قدیم ثروتش رو میبخشه به نوکرش که سرش رو ببره بندازه روی بام رقیبش ،که اون آدم موفق تر نباشه ،این کمال حسادت،و باور نداشتن خود هست
محند واقعا عاشق سمره ولی میترسه از اعتراف میخواد با نهال خودشو از گناه خلاص کنه
اطراف من پر از این خیانتهاست
ب من و بقیه چ ربطی داره ؟؟؟؟!!!!!!
توجیه کار ثمر و محند رو نمیکنم
خیانت کثیف ترین کاره
اما ب بقیه چ ربطی داره
چقدر از بشیر و مادمازل بدم میاد
دقیقا.
بهترین کار ممکن از خانواده ها دور زیستن است.....
واقعا درست گفتید دوست عزیز👌 اول باید از دخالت و وابستگی خانواده ها بیرون بیایم تا بتونیم با حس و احساس خودمون عاشق بشیم بدون نظر و دخالت دیگران این یعنی بلوغ عقلی عاطفی
@@mojganfarsi7909 دقیقا آفرین گل گفتی
همیشه زنها بازنده عشق هستن
واقعا من دوستش دارم این سریال و دقیقا حرفی که همیشه به خودم میزنم بعد سالها من برای همسرم مادری کردم تا همسری
لباس مهند رو دوست دارم❤
ازراه رفتن ثمر بدم میاد 😂😂😂😂😂
عاشق این فیلمم ❤
ثمر بدون فریاد و پرخاشگری و گریه وفغان نمیتواند موضوعات را مسالمت آمیز حل کند.. همینجا باید ببرندش بیمارستان روان
دقیقا هرکس نظر خودشو نسبت به زندگی خودش میده
وای چرا انعام خانوم هی میگه از شکایت بگذر، خب بزار ببینیم چی میشه تا دادگاه
یعنی هرکس دیگه جای سمر بود قفل میکرد اما اینقدر پررو و وقیحه که کم نمیاره
چون با مردهای زیادی تجربه داشته و خرجشون با مردها تامین کردن همشون
7:07 فقط منت میذاره ثمر😂
چراخداعشق وآفریده
جدایی ام کنارش گذاشته.
خدایا😢😢
وقتی این سریالومیدیدم همسن خودنهال 😅بودمو زیادی درک نمیکردم ولی الان خیلی چیزارو فهمیدم ازش
❤❤❤❤❤❤❤
سمر اختلال شخصیتی داره
منفورترین شخصیتها حلمی،فیروزه،سمر پست و حیله گر
فیروزه عالیه همم خودش هم نقشش و هم زیبایی ش❤❤❤❤❤❤❤❤❤
هیچ وقت نباید کسی رو قضاوت کرد
بیسان چقدر خانومه برعکس ثمر
بیسان مثل پدرشه ولی ثمر مثل مادرش وقیح و سلیطس
are kamelan addie
سمر ادمو دیوونه میکنه بس که جیغ میزنه و همیشه شاکیه
وای وای خیلی خود خواه
این خانواده با پتیاره گیری زندگی کردن میخواستید چکار کنه
لایو بذارید. لایو عشق ممنوع از اول
هلمی خیلی باحاله 😂😂از همشونم راستگوتره خدایی😂
محند انگار دلش طاقت نیاورد و به ثمر زنگ زد.... خودش نمیدونه چند چنده
فقط رفتار حلمی با ارواح خانم😀😀😀
,حیف این مرد و مردهای مثل این که دقیقا زنهایی خائن و قدر نشناس گیرشون میاد 😢
میگن که عاشق باشی لاشی گیرت میاد لاشی که باشی عاشق
امروز سمر تا اخر شب شنگوله 😂😂😂😂😂
چقدر این اهنگ موزیک حرف داره چقدر زیباست 😢کسی میدونه اسم این موزیک چی هستش
اینها فقط ترشحات هورمونی ، عشق نیست
سمر به عدنان میگه برو بیرون یعنی بزودی تو کارگاه بخواب😂😂😂😂😂😂
چطور میتونه راه به راه به عدنان به دروغ بگه دوستت دارم، چقدر آدم میتونه نقش بازی کنه هرکسی نمیتونه مگه اینکه دختر فیروزه باشه ،با این هیکل عقب افتادش فقط دویدنش تو جنگل 😅
واقعا هیکلش خیلی زشته
دستاو پاهاش هر کدوم به یه سمتی میره وقتی راه میره😂
همون
کف پاش صافه و این راه رفتن و هیکلش رو به باد داده
😂😂😂😂گل گفتی
ثمر همش ب مسافرت احتیاج داره
بیسان چقدر وحشی شده😂
خوب با یه بوس عدنان خر میکنه...
عدنانکنی تشنه بوس است پیچاره
ثمر علیل نمیتونه راه بره حالا داره میدود
کاتیا خیلی جذابه
آره خیلی هم خوشگله
حلمی بوس هم می فرسته 😂 زنش هفته پیش سرش را شکسته بود .
🤣🤣
مرسی عالی
من بودم یه پیف پاف میزدپ سمر بمیره
اه اه روی مخه
🤣🤣
مگه سوسکه؟ 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
وای خدا حلمی جان چقدر از دستت خندیدم دیالوگ بامزه ای بود:
بیسان بیا باما جش بگیر
عزیزم .🌹🌹
از همشونم راستگو تره خوشم میاد از شخصیتش
یعنی رو مخ ترین ادم ها این خبرنگار ها هستن
از قسمت اول تا اخراشو دارم از یوتیوب میبینم و کامنتهای باحال ملت رو که خیلی هاشون مال دوسال قبله میخونم از ماجراهای سریال بگذریم چرا کسی اصلا اینو نپرسید که بیسان چجوری نمایشگاه نقاشی داره همیشه و مشتری هم داره حتی وقتی آخر بارداریشه و تازه میخواد اروپا هم بره نمایشگاه بزنه ولی هیچوقت نقاشی کشیدنش رو نشون نداد تو هیچ جای سریال یا حتی اگه کارش گردآوری تابلو نقاشی بود؟....اونو فقط در حال حاملگی و بچه داری نشون میداد کلا...چطور کار کوچیک خیریه ثمر ک تازه فقط هزینه میکرد نه درامد نشون داد... لطفاً ادمین این پیج!!!!!😅😅جواب بده
بیچاره حدنان
آخرش خوب نشد
واقن خیلی قشنگ کاش شب دو قسمت پخش میکردین
فقط رقص مراد 😂😂😂😂😂
چه با مزه سمر میگه من خیلی راحت از زندگی ات رفتم بیرون
اینجا توی حیاط مهند به سمر میگه خیلی دوستت دارم. چرا دیگه دیالوگ رو سانسور میکنید!
عمه از همه عاقل تره
سمر خانوم وقتی میرفتی ویلا مهند باید فکر این روزارو هم میکردی خیانت کردی و عشق و حال
در واقع همه
مردها دوست دارند همسرانی مثل بیسان (یک زن خانه دار سربه راه ویک مادر خوب برای فرزندان شان) داشته باشند یا مثل نهال ساده و معصوم و صادق و چشم و گوش بسته ولی همه آنها حاضرن همه چیز رو بدن تا معشوقه هایی از جنس ثمر یا فیروزه داشته باشند. زنانی قوی مستقل محکم مدیر لوند هوس باز عاشق در بیان و رفتار و رختخواب....بله و این ذات همه مردان تربیت شده همه فرهنگ ها هست.
البته بیسان خانه دار نیست نقاشه نمایشگاه می ذاره گالری هم داره
تنها مشكل ثمر نهال بود اگه نهال نامزد مهند نبود اينقدر حسادت نميكرد
خاک در سر مهند دختر باز چرا این کار را کرد این زن را عاشق خود کرد بعدش هم رهایش کرد
این دیگه خیلی مسخره بود که بعد از همه این حرفها دوباره با هم عشق بازی کردن
اگه هلمی نبود عدنان تا آخر عمرش نمیفهمید که جریان چیه 😄😄
خبرنگار چرا باید بیاد آخه ؟ مگه بیکارن بیان راجبه زندگی شخصی اینا خبر جمع کنن😂😂
سلبریتی اقتصادی اند 😂😂
کاتیااااا😅❤😅
آقا ببخشید یه سوالی داشتم چرا دیگه روزی یه قسمت از فیلم عشق ممنوع رو میزارید قبلا روزی دو قسمت بود ...
الان سلیطه بازی ثمر برای چیه ..خو میگه برای همه مامور گذاشتع...دردش اینه کم مونده بود لو بره براب همو
تازه فیگوزه به دخترش میگه سیاست نداری ببین چجوری داره وانمود میکنه که من راضی به دادگاهی هستم هی اصرار میکنه نه من نمیترسم از هیچی
چقدر عدنان خنگه 🥴🥴🥴🥴
عدنان واقعاً گیجه یاخودش زده به خنگی ابله
Mozakhraf v b saro tah
پوزخند مادمازل سر میز در حیاط ،به ثمر گویای حقایق نهفته....
من که از این تعجب میکنم مادر نهاد که انقدر وضعش خوبه چرا به پسرش؟کمک نمیکنه و خودشم آویزون اوناس 😂
سمر سوسکه دیگه جوش اورده از بی توجهی مهند