اساسا با این حرکت و قوانین غیرقانونی مخالفم! اولا نانوایی میتونه به عنوان یک کلاس و طبقه بندی کار مشخصا خودشو از بقیه نانوایی ها جدا کنه این مسئله ای نیست... ولی اجبار و بسته کردن نانوایی ها و مجبور کردن آنها به وابستگی به یک صنف اساسا بی حرمتی به آزادی است. پس اگه صنف نانوایی برای خودش قانون وضع میکنه نباید انحصار کنه در این صورت طبق قانون عمومی و طبیعی کاهش وجود صورت داده و اصرار بر کاهش وجود امری شیطانی است. در نهایت نانوایی باید بتونه در زمینه قوانین صنفی اختیار داشته باشه یعنی تیپ یک قانونی را انتخاب کنه یا تیپ دو پس تحمیل قوانین صنفی غیرقانونی است. اینکه نانوایی را به یک قشر محدود کنیم که میان صف وایمیستن شاید در نهایت به این ختم بشه که وقت با ارزش مردم تلف بشه و شاید یکی وقتش ارزش بیشتری از وقت دیگری داشته باشه پس اینهم شد نقض دوم قوانین وجودی پس بازهم اصرار بر کاهش وجود یعنی شیطانی بودن قضیه... در نهایت ارائه نان به اسنپ باعث ایجاد یک طبقه وجود بیشتر در عرصه نانوایی است چون باعث میشه مردم به نان بهتر دسترسی داشته باشند فرض کن یک فرد سالمند داخل خانه تنها آپشن ارزانش خرید از اسنپ فود باشه و فرض کن یک فرد امروز پاش شکسته و تنها آپشنش خرید از اسنپ فود باشه... در نهایت اصرار بر قوانین غیرقانونی شیطانی است و حکومت اسلامی باید با شیطان مبارزه کنه...
از توجه شما به این مسئله و نگاه دقیقتان به موضوعات فلسفی و اجتماعی سپاسگزارم. بحث شما درباره آزادی و خودمختاری صنوف، بهخصوص نانواییها، قابلتوجه است. اما بگذارید از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنیم: نخست، آزادی فردی و صنفی بدون وجود چارچوبهای قانونی و نظم اجتماعی، به هرجومرج و تضییع حقوق عمومی منجر میشود. آزادی، اگرچه یکی از ارزشهای اساسی است، اما در عین حال به یک چارچوب اخلاقی و قانونی نیاز دارد تا از آن سوءاستفاده نشود. وقتی نانواییها بدون نظارت و قوانین مشخص عمل کنند، حقوق افرادی که ممکن است نتوانند به خدمات دسترسی داشته باشند، نقض میشود. این مسئله فقط به سود افراد خاصی خواهد بود که قدرت یا امکانات بیشتری دارند. دوم، درباره اینکه 'اجبار به وابستگی به یک صنف' بیحرمتی به آزادی است، میتوان گفت که هر صنف در یک جامعه باید به نفع جامعه و بر اساس قوانین عمل کند. این به معنای ایجاد یک تعادل است، تا هم کسبوکارهای مستقل رشد کنند و هم نیازهای اساسی مردم تامین شود. اگر نانواییها بخواهند بر اساس خواستههای فردی خود عمل کنند، نظم اجتماعی بر هم خواهد خورد و به مشکلات اجتماعی بزرگتری از جمله احتکار و بیعدالتی در توزیع نان منجر میشود. سوم، مسئله زمان و ارزش آن در صفها. من با شما موافقم که زمان هر فردی ارزشمند است، ولی در نظم اجتماعی، همه باید به نحوی برابر باشند. نمیتوان به افراد خاصی اولویت داد صرفاً به این دلیل که زمان آنها 'ارزش بیشتری' دارد. بنابراین، وجود قوانینی که بر عدالت اجتماعی استوار باشد، نه تنها ضروری است بلکه کمک میکند تا همه از فرصتی برابر برخوردار باشند. تحمیل قوانین صنفی غیرقانونی نیست؛ بلکه اگر درست تنظیم شود، به عدالت اجتماعی و برابری کمک میکند. و در نهایت، اینکه اسنپ فود یا خدمات مشابه بتوانند نان را به دست افراد برسانند، اتفاقاً خود نشان از پیشرفت و توجه به رفاه مردم دارد. این سیستمها به بهبود دسترسی و بهرهوری کمک میکنند، اما هیچکدام نباید جایگزین نظمی شوند که به حقوق همگان احترام بگذارد. بنابراین، مبارزه با هرگونه نابرابری یا نقض قوانین عمومی در صنفهای خاص، وظیفهای اخلاقی است که باید ادامه یابد
اساسا با این حرکت و قوانین غیرقانونی مخالفم! اولا نانوایی میتونه به عنوان یک کلاس و طبقه بندی کار مشخصا خودشو از بقیه نانوایی ها جدا کنه این مسئله ای نیست... ولی اجبار و بسته کردن نانوایی ها و مجبور کردن آنها به وابستگی به یک صنف اساسا بی حرمتی به آزادی است. پس اگه صنف نانوایی برای خودش قانون وضع میکنه نباید انحصار کنه در این صورت طبق قانون عمومی و طبیعی کاهش وجود صورت داده و اصرار بر کاهش وجود امری شیطانی است. در نهایت نانوایی باید بتونه در زمینه قوانین صنفی اختیار داشته باشه یعنی تیپ یک قانونی را انتخاب کنه یا تیپ دو پس تحمیل قوانین صنفی غیرقانونی است. اینکه نانوایی را به یک قشر محدود کنیم که میان صف وایمیستن شاید در نهایت به این ختم بشه که وقت با ارزش مردم تلف بشه و شاید یکی وقتش ارزش بیشتری از وقت دیگری داشته باشه پس اینهم شد نقض دوم قوانین وجودی پس بازهم اصرار بر کاهش وجود یعنی شیطانی بودن قضیه... در نهایت ارائه نان به اسنپ باعث ایجاد یک طبقه وجود بیشتر در عرصه نانوایی است چون باعث میشه مردم به نان بهتر دسترسی داشته باشند فرض کن یک فرد سالمند داخل خانه تنها آپشن ارزانش خرید از اسنپ فود باشه و فرض کن یک فرد امروز پاش شکسته و تنها آپشنش خرید از اسنپ فود باشه... در نهایت اصرار بر قوانین غیرقانونی شیطانی است و حکومت اسلامی باید با شیطان مبارزه کنه...
از توجه شما به این مسئله و نگاه دقیقتان به موضوعات فلسفی و اجتماعی سپاسگزارم. بحث شما درباره آزادی و خودمختاری صنوف، بهخصوص نانواییها، قابلتوجه است. اما بگذارید از زاویه دیگری به موضوع نگاه کنیم:
نخست، آزادی فردی و صنفی بدون وجود چارچوبهای قانونی و نظم اجتماعی، به هرجومرج و تضییع حقوق عمومی منجر میشود. آزادی، اگرچه یکی از ارزشهای اساسی است، اما در عین حال به یک چارچوب اخلاقی و قانونی نیاز دارد تا از آن سوءاستفاده نشود. وقتی نانواییها بدون نظارت و قوانین مشخص عمل کنند، حقوق افرادی که ممکن است نتوانند به خدمات دسترسی داشته باشند، نقض میشود. این مسئله فقط به سود افراد خاصی خواهد بود که قدرت یا امکانات بیشتری دارند.
دوم، درباره اینکه 'اجبار به وابستگی به یک صنف' بیحرمتی به آزادی است، میتوان گفت که هر صنف در یک جامعه باید به نفع جامعه و بر اساس قوانین عمل کند. این به معنای ایجاد یک تعادل است، تا هم کسبوکارهای مستقل رشد کنند و هم نیازهای اساسی مردم تامین شود. اگر نانواییها بخواهند بر اساس خواستههای فردی خود عمل کنند، نظم اجتماعی بر هم خواهد خورد و به مشکلات اجتماعی بزرگتری از جمله احتکار و بیعدالتی در توزیع نان منجر میشود.
سوم، مسئله زمان و ارزش آن در صفها. من با شما موافقم که زمان هر فردی ارزشمند است، ولی در نظم اجتماعی، همه باید به نحوی برابر باشند. نمیتوان به افراد خاصی اولویت داد صرفاً به این دلیل که زمان آنها 'ارزش بیشتری' دارد. بنابراین، وجود قوانینی که بر عدالت اجتماعی استوار باشد، نه تنها ضروری است بلکه کمک میکند تا همه از فرصتی برابر برخوردار باشند. تحمیل قوانین صنفی غیرقانونی نیست؛ بلکه اگر درست تنظیم شود، به عدالت اجتماعی و برابری کمک میکند.
و در نهایت، اینکه اسنپ فود یا خدمات مشابه بتوانند نان را به دست افراد برسانند، اتفاقاً خود نشان از پیشرفت و توجه به رفاه مردم دارد. این سیستمها به بهبود دسترسی و بهرهوری کمک میکنند، اما هیچکدام نباید جایگزین نظمی شوند که به حقوق همگان احترام بگذارد. بنابراین، مبارزه با هرگونه نابرابری یا نقض قوانین عمومی در صنفهای خاص، وظیفهای اخلاقی است که باید ادامه یابد