زن سابقمو تبدیل کردم به زن خیابونی| توی گوشیم پر بود از فیلمای سیاه زنم... | پرونده جنایی ایرانی

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 1 окт 2024
  • زن سابقمو تبدیل کردم به زن خیابونی| توی گوشیم پر بود از فیلمای سیاه زنم... | پرونده جنایی ایرانی
    چن وقتی بود که اهالیه یکی از محله هایه جنوبی تهران
    از جمع شدنه افراده معتاد توو یکی از خونه هایه دور و برشون خیلی شاکی بودن
    این خونه تبدیل شده بود به پاتوقه افراده معتاد
    دوره هم جمع میشدنو باهم مواد مصرف میکردن
    حتی بعضی وقتا باهم دعواشون میشدو سرو صدایه خیلی زیادی راه مینداختن
    یکی از همسایه میگفت
    با کمک چنتا از ریش سفیدایه محله
    چندین بار بهشون تذکر دادیم
    بعده هر تذکر چن روزی همه چیز خوب میشد
    ولی باز دوباره بعد از ۷ ۸ روز همه چیز میشد عین اول
    حتی چندین بار کار به درگیری کشید
    ولی خیلی پررو تر ازین حرفا بودن
    وقتی دیدم هر کاری میکنیم هیچ فایده ای نداره
    تصمیم گرفتیم موضوعو به پلیس گزارش بدیمو اوضاعه این خونه رو براشون شرح بدیم
    بعد از گزارش این موضوع به پلیس
    چن روزی طول کشید تا برایه پلیس ثابت بشه این خونه چجور جایی
    چندین روز کاراگاهایه اداره ی آگاهی مشغوله تحقیق راجب این خونه بودن
    تا اینکه بلخره موضوع برایه مامورایه پلیس محرز شد
    بعد از مشخص شدن این موضوع که این خونه پاتوق مواد فروشا و معتاداس
    مجوزای لازم برای ورود به خونه از مقامات قضایی گرفته شدو
    بلخره تمامیه افراده ساکن تویه خونه توو یه عملیاته ضربتی دستگیر شدن
    خیلی زود تمامیه افراد به خرده فروشیه مواد مخدر و مصرف مواده مخدر تویه اون خونه اعتراف کردن
    مامورایه آگاهی پلیس برایه رسیدن به قاچاقچیایی که این افراد ازشون مواد میگرفتن گوشیه این چن نفر رو بررسی کردن
    با بررسی گوشیه یکی از این افراد به اسمه سجاد که ۳۲ سالش بود
    مامورایه پلیس به عکسایه عجیبی رسیدن
    این عکسا
    عکسایه سیاه زنی بود که با مردایه مختلف در حال رابطه جنسی بود
    موضوع خیلی عجیب بود
    با تحقیقات فنیی که صورت گرفت مشخص شد
    تمامیه این عکسا با گوشیه خوده سجاد گرفته شده
    برایه همین سجاد دوباره تحت بازجویی قرار گرفت
    سجاد خیلی سعی کرد موضوعو مخفی کنه و بگه عکسارو از گروهای تلگرامی برداشته
    اما فایده ای نداشتو اصالت عکسا توسط تیم آی تی پلیس آگاهی تایید شده بود
    سجاد هیچ راهی نداشتو باید حقیقت ماجرارو میگفت
    سجاد میگفت
    این عکسا مربوط به همسره سابقش سپیدس
    میگفت با سپیده برنامه ریختن که از مردایه پولدار اخاذی کنن
    با این گفته ها
    خیلی زود دستوره بازداشته سپیده صادر شد
    با اطلاعاتیم که سجاد از محله زندگیه سپیده داده بود
    سپیده ی ۲۸ ساله در عرض چن ساعت دستگیر شد
    وقتی سپیده بازداشت شد
    بدونه هیچ مقاومتیو با گریه شروع کرد داستان زندگیه تلخشو گفتن
    سپیده میگفت
    منو سجاد ۸ ساله پیش یعنی زمانی که من ۲۰ سالم بود باهم ازدواج کردیم
    ازدواجمون یه ازدواجه سنتی بودو هیچ شناختی نسبت به هم نداشتیم
    تازه چن ماه بعده ازدواجمون بود که متوجه شدم کاره سجاد چیه
    ولی دیگه کار از کار گذشته بود
    نمیتونستم دیگه ازش جدا شم
    چون پدرم خیلی سخت گیر بودو همیشه میگفت دختر نباید تحت هیچ شرایطی از شوهرش جدا شه
    انقدرم بداخلاق بود که میترسیدم بهش بگم سجاد چجور آدمیه
    وقتی متوجه این شدم کاره سجاد مواد فروشیه
    باهاش حرفم شد
    ولی سجاد روم دست بلند کردو گفت به من هیچ ربطی نداره
    از همون اوله ازدواج از سجاد اومده بود
    ولی مجبور بودم به خاطره پدرم تحمل کنم
    چون میدونستم اگه جدا بشم
    تویه خونه ی خودمونم هیچ جایی ندارم
    بعده ۳ سال صاحبه یه پسر شدیم
    پسرم شده بود همه ی زندگیم
    کله اون زندگیو به خاطره پسرم تحمل میکردم
    تا اینکه متوجه شدم سجاد به موادم آلوده شده و خودشم مصرف میکنه
    اوایل دزدکی زمانایی که من خونه نبودم یا با دوستاش میرفت بیرون مصرف میکرد
    ولی این اواخر کار به جایی رسیده بود که جلویه منو پسرمون میشست مواد میکشید
    دیگه کار به استخونم رسیده بود
    نه زندگیه خوبی داشتیم
    نه وضعمون خوب بود
    نه سجاد اخلاق درستی داشت
    واقعا دیگه هیچ جوره نمیتونستم تحمل کنم
    تا اینکه ساله پیش
    پدرم در اثر سکته ی قلبی جونشو از دست داد
    از بعده فوته پدرم
    جرات پیدا کردمو مشکلاتمو به مادرم گفتم
    مادرمم وقتی دید چقدر دارم تویه زندگی زجر میکشم
    بهم گفت از سجاد جدا شم
    منم بلافاصله اقدام کردم
    سجاد با یه شرط
    حاضر شد طلاقم بده
    میگفت حضانت پسرمونو باید بدم به اون
    منم با اینکه این موضوع برام سخت بود ولی به خاطره اینکه ازش بتونم جدا شم
    در ظاهر قبول کردم
    وقتی چن روزی از طلاقمون گذشت
    به سجاد گفتم حضانته پسرمونو به من برگردونه
    ولی سجاد به هیچ عنوان راضی به این کار نمیشد
    فقط در هفته ۲ ۳ روز اجازه میداد ببینمش
    این موضوع برای من کافی نبود
    واسه همین دوباره جنگو دعواهام با سجاد شروع شد
    ولی سجاد هیچجوره راضی نمیشد
    تا اینکه یه روز بهم پیشنهاد داد
    اگه کاریو که میگه انجام بدم
    بعده چنوخ قبول میکنه حضانت میلاد پسرمونو بهم بده
    سجاد میگفت باید سره راهه ماشینایه مدل بالا قرار بگیرمو باهاشون طرح دوستی بریزم
    بعد باهاشون برم خونشون تا سجاد سر برسه
    خیلی واسم سخت بود این موضوع
    ولی به خاطره اینکه پسرمونو به دست بیارم حاضر شدم تن به هر کاری بدم
    ...
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    🔴 لینک سابسکرایب:
    / @jenayigram
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
    📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن: • من فقط بهشون تذکر دادم...
    📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم: • مادر و ناپدریم خواهرمو...
    📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران: • پرونده جنایی تنها قاتل...
    📽️خفاش شب: • پرونده جنایی خفاش شب غ...
    📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
    : • بهم گفت دیگه شوهرتو نم...
    - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
    #پرونده_جنایی
    #پرونده
    #قتل

Комментарии • 32