من اولش بدون اینکه حتی خانوادم بگن فکر میکردم اون عسلی که عروس داماد موقعه عقد میزارن تو دهن هم باعث میشه که عروس بچه دار بشه 😂😂😂 بعد از مامانم پرسیدم بعد چند سال اون گفت دعا کردیم خدا تو رو بهمون داد بعد خلاصه وقتی 10 سالم بود یا 11 سالم بود بلاخره فهمیدم که حقیقت چیه و تا مدت طولانی توی شک بودم😂😂😂
بابا برقی: بابام فیش کامپیوتر رو برمیداشت که من بازی نکنم و درس بخونم(ابتدایی هم بودما!)، بعد میگفت بابا برقی برداشته. برا من و داداشم خرزو خان و اکبر بود(ممدقلی رو میگم). اگر کسی توی جمع به این دو تا باور داشته باشه، واقعا دعوا میشه: ۱. قیچی،۲. ناخن. دندون زیر بالش گذاشتن رو من باور میکردم، و از اونجا که مادر بزرگ خدا بیامرزم با ما زندگی می کردن، همیشه یه آبنبات و یه شکلات و یکی دو تا هزاری و دوهزاری میزاشت زیر بالشم. وای یادمه برعکس «میرم پشت باباتو کیسه بکشم» هم داشتیم؛ بابام میگفت «من برم پشت مامانتو کیسه بکشم». میدونی چرا همه چیز رو به قد ربط میدادن؟ میدونستن که بچه های کوچیک به قد و بالای بزرگترا حسودیشون میشه(تو خودت حسودیت نمیشد؟)، پس ربط میدادن به قد که حکومت اِلیگارشی(اقلیت بر اساس اراده) بر ما داشته باشن.
عالی بود😂😂❤❤
با این تفاسیر میتونم از پدر و مادرم شکایت کنم😂😂
خلاقیت پدر و مادرا😂😂
اولین کامنتتت😂:))
😂
خانواده ی عزیز بیاین قد کوتاه را گردن بگیرید 😂
اول میگفت دعا میکنم بعد گفتبوس میکنن بعد چند وقت پیش بهش گفتم حقیقتو
Nice
به من گفتن لکلک آوردن🗿
من جریان لک لک تو رو توی یه کارتون دیدم
او نمازه پیشنهاد خوبیه به بچه هامون همینو بگیم
بعد نماز فرزند دار شدنم میخونیم که دروغ نگفته باشیم
من اولش بدون اینکه حتی خانوادم بگن فکر میکردم اون عسلی که عروس داماد موقعه عقد میزارن تو دهن هم باعث میشه که عروس بچه دار بشه 😂😂😂 بعد از مامانم پرسیدم بعد چند سال اون گفت دعا کردیم خدا تو رو بهمون داد
بعد خلاصه وقتی 10 سالم بود یا 11 سالم بود بلاخره فهمیدم که حقیقت چیه و تا مدت طولانی توی شک بودم😂😂😂
ما اکثرا شب ها میرفتیم پارک
❤❤
😢❤
مامانم نشست گفت❤
سومیش🤝🏻🚬
تودوخودا خودتو شبیه کرکتره توی انیمیشن برادران سوپر ماریو (شاهزاده خانم)بکن🦋🖇️🥺🥺
به من میگقتن اگه ناخوناتو با ناخون گیر بچینی و بندازی توی خونت دعوا میشه برای همین من همیشه توی خونه ناخونامو جمع میکردم مینداختم سطل 😂💔
بابا برقی: بابام فیش کامپیوتر رو برمیداشت که من بازی نکنم و درس بخونم(ابتدایی هم بودما!)، بعد میگفت بابا برقی برداشته.
برا من و داداشم خرزو خان و اکبر بود(ممدقلی رو میگم).
اگر کسی توی جمع به این دو تا باور داشته باشه، واقعا دعوا میشه: ۱. قیچی،۲. ناخن.
دندون زیر بالش گذاشتن رو من باور میکردم، و از اونجا که مادر بزرگ خدا بیامرزم با ما زندگی می کردن، همیشه یه آبنبات و یه شکلات و یکی دو تا هزاری و دوهزاری میزاشت زیر بالشم.
وای یادمه برعکس «میرم پشت باباتو کیسه بکشم» هم داشتیم؛ بابام میگفت «من برم پشت مامانتو کیسه بکشم».
میدونی چرا همه چیز رو به قد ربط میدادن؟
میدونستن که بچه های کوچیک به قد و بالای بزرگترا حسودیشون میشه(تو خودت حسودیت نمیشد؟)، پس ربط میدادن به قد که حکومت اِلیگارشی(اقلیت بر اساس اراده) بر ما داشته باشن.
مامان بابا ی من میگفتن اگر شب تو اتاقت نخوابی نمکی میاد میبرتت
من بچه بودم از مامانم میپرسیدم بچه چجوری تو شیکم تون شکل میگیره بعد مامانم گفت از بابات بپرس😂😂
چت با غریبهههه
با این حساب شما ها شکمتون خاک حاصلخیزی داره😂
ما دندونامونو میکاشتیم تو خاک وقتی میافتاد
اوردت
وا مگه دخترارو مامانا به دنیا نمیارن پسرا رو باباها؟
چقد اسکلی
عه کراشم تو جوجوتسو کایسن:////
😊