مدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی باز پیمان کردی که دیگر سوی حریفان نروی با رقیبان نروی آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم با تو پیمان کردم که دیگر سوی حریفان نروم با رقیبان نروم آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی باز پیمان کردی که دیگر سوی حریفان نروی با رقیبان نروی آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم با تو پیمان کردم که دیگر سوی حریفان نروم با رقیبان نروم عشق ما زورق زرین و سبک در دل رود بی خبر از همه عالم راهی ساحلی بود عشق ما زورق زرین و سبک در دل رود بی خبر از همه عالم راهی ساحلی بود غیر از عشق و صفا در دل ما هیچ نبود غیر عشق هیچ نبود غم هجران به دلم خانه نمود آه خانه نمود آمدم خانه دل را چه چراغان کردم با تو پیمان کردم که دیگر سوی حریفان نروم با رقیبان نروم گفته بودم چو بیایم به دلت خانه کنم بعد از این ترک همه از خود بیگانه کنم گفته بودم چو بیآیم به دلت خانه کنم بعد از این ترک همه از خود بیگانه کنم حال که آمدهای در دل من خانه کنی بدلم خانه کنی یا به عشقت مرا دیوانه کنی اوه دیوانه کنی آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی باز پیمان کردی که دیگر سوی حریفان نروی با رقیبان نروی آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم با تو پیمان کردم که دیگر سوی حریفان نروم با رقیبان نروم آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی باز پیمان کردی که دیگر سوی حریفان نروی با رقیبان نروی آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم با تو پیمان کردم که دیگر سوی حریفان نروم با رقیبان نروم
یاد احمد ولی جان خداوند متعال همیشه در کنار ما داشته باشد ❤🇦🇫😘
جان جان هنگامه عزیز بسیار عالی همیشه عزیز باشین در بین همه
به به😍😍😍😍😎😍🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫👌👌👌👌❤❤❤❤❤❤💟💟💟💟💟💟💟💞💞💟💞💟💞💟💞
سلام.....بسیار زیبا خانم هنگامه موفق باشید
هی هی 😘🇦🇫❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
زنده باشی
وطن خدم دل خدم
The older version is with reality feeling and better as this one!! 🤨
wow, she's singing both parts herself.
Hallo
مدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی
باز پیمان کردی
که دیگر سوی حریفان نروی
با رقیبان نروی
آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم
با تو پیمان کردم
که دیگر سوی حریفان نروم
با رقیبان نروم
آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی
باز پیمان کردی
که دیگر سوی حریفان نروی
با رقیبان نروی
آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم
با تو پیمان کردم
که دیگر سوی حریفان نروم
با رقیبان نروم
عشق ما زورق زرین و سبک در دل رود
بی خبر از همه عالم راهی ساحلی بود
عشق ما زورق زرین و سبک در دل رود
بی خبر از همه عالم راهی ساحلی بود
غیر از عشق و صفا
در دل ما هیچ نبود
غیر عشق هیچ نبود
غم هجران به دلم خانه نمود
آه خانه نمود
آمدم خانه دل را چه چراغان کردم
با تو پیمان کردم
که دیگر سوی حریفان نروم
با رقیبان نروم
گفته بودم چو بیایم به دلت خانه کنم
بعد از این ترک همه از خود بیگانه کنم
گفته بودم چو بیآیم به دلت خانه کنم
بعد از این ترک همه از خود بیگانه کنم
حال که آمدهای در دل من خانه کنی
بدلم خانه کنی
یا به عشقت مرا دیوانه کنی
اوه دیوانه کنی
آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی
باز پیمان کردی
که دیگر سوی حریفان نروی
با رقیبان نروی
آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم
با تو پیمان کردم
که دیگر سوی حریفان نروم
با رقیبان نروم
آمدی خانهٔ دل را تو چراغان کردی
باز پیمان کردی
که دیگر سوی حریفان نروی
با رقیبان نروی
آمدم خانهٔ دل را چه چراغان کردم
با تو پیمان کردم
که دیگر سوی حریفان نروم
با رقیبان نروم
به نظر من اجرا اهنگ و موسیقی یک کمی سرعت داشت از حالت طبعی اش!! از همو خاطر انقدر چنگ که باید میزد نزد.