نگاهی بی پرده به زندگانی پیامبر اسلام (نگاهی به منابع تاریخ اسلام) ایمان سلیمانی امیری ۱۸ اردیبهشت۹۸
HTML-код
- Опубликовано: 8 сен 2024
- ⚜«نگاهی بی پرده به زندگانی پیامبر اسلام»
🔘جلسه دوم (نگاهی به منابع تاریخ اسلام - بخش دوم)
All Mr. Soleymani’s videos have been published with his permission on the Tehranasl RUclips channel
/ tehranasl
🎤ایمان سلیمانی امیری
@imansoleymaniamiri
من معلم قرآن هستم درود استاد ایمان سلیمانی تمام حرفا ش درست موفق باشید
حیف وقت و زندگیت نبود که معلم قران بشی؟ کتاب جنایت و بدبختی ایرانیان..... بعد اسم خودتون هم ایرانی میزارید
نکنه تو هم پسرعموی حاج طوسی هستی؟؟ معلم قرآن؟؟ آخه اون قرآن کتاب جنایت و رعب و وحشت دیگه تعلیم دادن داره؟؟
با اون پیامبر حرومزادش که از جنایت کردن و غارت کردن سیر نمیشده!!
درود بر آستاد ایمان سلیمانی امیری بزرگوار و سپاس از آموزه‌های مفیدتان که بسیار آموختم، تندرست و پاینده باشید 🤗💐🙏
درود استاد متشکر از بیان واقیعت وروشنگری ، کلا تمام ادیان ساخته ی ذهن وافکار خود بشر بوده وهیچ حقیقتی درآنها نبوده ونیست وجعلیه ،
با درود و سپاس به استاد سلیمانی امیری
درود براقای امیری
درود بیکران به روشنگران همچون استاد سلیمانی امیری
درودرشما وافشاگریهای آموزنده شماوباید همه ادیان راآنگونه که بایدشناخت و این افسانه هارا که چهارده قرن پیش با شناختیکه انساهادرآنزمان ارعلم مدرن داشتندساخته اندبررسی کرد
استاد عالیقدر والاگهر درود فراوان بر شما . بگذار که شب پرستان وخفاشان تیره دل هر آنچه می خواهند بگویند . ماه نور افشاند وسگ عوعو کند . طبیعت ونیروهای نامرئی نگهدار وجود نازنینت باشه .
عالی
درود بر برادر ایرانی من استاد سلیمانی گرامی پاینده باشید. ..
درود بر شما جناب سلیمانی امیری
استاد عالیقدر جناب سلیمانی سپاس فراوان از روشنگری و بیان مطالب ومستندات مکتوب از اسلام که بما اطلاعات مفید رایه میکنید سپاسگزارم
درود بر استاد
درود بر شما و سپاسگذار از برنامه‌های بسیار آموزنده وپر محتوای جنابعالی...استاد سلیمانی امیری اگرممکن هست ازعیدغدیرخم بیشتر برای شنوندگان توضیحاتی بدهید. متشکرم.....
در شب عید قدیر قم کون علی و فاطمه توسط عمر و عقمان پاره شده!
سخن هراکلیت عالیترین سخن اعتقاد به شعور جاری و ساری و دینامیکی یا دیالکتیکی در هستی است که هر گونه خرافه ای و تفکر بتگونه و مکانیکی به خدا را مردود میداند. این سخن زیبا و راهنما وعمیق چنین است:(هرگز نمیتوان در یک رودخانه دو بار شنا کرد). والسلام .
ایول به دلایلت بسباری ازاستدلاهایت مورد قبول است
جناب‌امیری‌سلیمانی‌بنظربنده‌دیگربس‌هست‌این‌توضیحات‌برین‌سراصل‌مطلب‌وازتاریخ‌سخن‌بگید‌حالادوتافایل‌جلسه‌اول‌ودوم‌شما‌گوش‌کردم‌هیچی‌ازتاریخ‌سخنی‌بمیان‌نیاوردی‌فقط‌ازدوستان‌سخن‌گفتی‌واون‌لپ‌کلام‌بیان‌ننمودی‌بعضیاحوصله‌‌گوش‌کردن‌پیش‌گفتاراین‌صحبتهانیستن‌اگرامکانش‌هست‌لطفاسخن‌کوتاه‌کنیدوبریدسراصل‌مطلب‌تابفهمیم‌تاریخ‌درموردپیامبراسلام‌چه‌گفته‌است‌حداقل‌یک‌ساعت‌شایدبیشترازمعروفی‌کتاب‌ودوستان‌سخن‌گفتیدکه‌اصلاجالب‌نبودوحوصله‌این‌سخنان‌نیست‌‌لطف‌کنیدبریدسراصل‌مطلب.
تا اینجا از همه چی گفته شده جز زندگی پیامبر.
شما به اندازه طول ي تاريخ پر از رنج وريا در حال روشنگري هستيد ممنون
اگر آدمها عقل نداشته باشند باید چه کار کرد
از خدا درباره اسیرانی که در دست دارید بترسید ، پیکرشان را بپوشانید و شکمشان را سیر کنید و در گفتار با آن ها نرمی نشان دهید.
( الجامع الصغیر جلد یک ، صفحه ۵۵)
فرمان عفو عمومی پیامبر در مکه :
ای قریشیان ! به نظرتان می رسد که من‌درباره شما چه خواهم کرد ؟ گفتند: نیکویی میکنی که برادری بزرگوار و برادرزاده ای بزرگواری. فرمود: بروید که شما آزاد شده اید.
( سیره ابن هشام ، جلد دو ، صفحه ۴۱۲)
عمر بن خطاب گفت : ای پیامبر خدا اجازه ده که دندان های پیشین سهیل را بکشم تا زبانش به هنگام سخن گفتن بیرون آید و هرگز نتواند در هیچ مقامی برخلاف تو سخنوری کند.
پیامبر گفت : من او را مثله نمی کنم که خدا مرا هر چند پیامبرم ، مثله خواهد کرد.
( سیره ابن هشام ، جلد یک ، صفحه۴۴۹ ، مغازی واقدی ، جلد یک، صفحه ۱۰۷)
رسول خدا ، روز بدر هفتاد تن اسیر گرفت و از آنان به تناسب اموالشان غرامت می خواست و ( برخی از مردم) مکه نویسا بودند ولی اهل مدینه خط نمی نوشتند، پس هر کس از اسیران که نمی توانست تاوان دهد ، ده تن از پسران مدینه را به او می سپردند تا بدان ها نوشتن آموزد و چون پسران کاردان می شدند، همین آموزش تاوان آن ها به حساب می آمد
( طبقات ابن سعد جلد دوم ،صفحه ۱۴ )
ابوعزه ( اسیر جنگ بدر) گفت: ای محمد ! من پنج دختر دارم که از مال دنیا چیزی ندارند ، پس مرا بر آن ها ببخش.
پیامبر او را بخشید و آزاد کرد بدون تحمیل دین یا گرفتن تاوانی
سپس ابو عزه نگاهی به پیامبر کرد و گفت : من با تو پیمان استوار می بندم و قول میدهم که هرگز به جنگت نیایم و انبوه مردم را بر ضد تو گرد نیاورم.
( المغازی ، جلد یک صفحه ۱۱۱)
معاویه بن ابوسفیان ، بر عایشه وارد شد ، عایشه گفت : آیا نمی ترسی که من مردی را در پس پرده نشانده باشم تا تو را به قتل رساند؟! معاویه پاسخ داد : تو چنین کاری را نمی کنی، زیرا که من در خانه امان وارد شده ام و از رسول خدا شنیدم که میگفت: ایمان انسان را از غافل کشی باز می دارد و هیچ مومنی از راه غافل گیری کسی را نمی کشد
( سنن ابوداود، کتاب الجهاد ، جلد دو ، صفحه ۷۹)
مسلم بن عقیل فرستاده حسین بن علی به کوفه ، در جواب به هانی بن عروه که چرا عبیدالله بن زیاد را هنگامی که به خانه او آمد ، نکشت تا فتنه ها بخوابد، گفت: به خاطر سخنی که مردم از رسول خدا نقل می کنند که فرمود : ایمان انسان را از غافل کشی باز می دارد ، و هیچ مومنی از راه غافل گیری کسی را نمی کشد.
(تاریخ طبری جلد پنج ، صفحه ۳۶۳ )
نمایندگان هوازن چنانچه پیامبر دستور داده بود ، خواهش خود را پس از نماز نیم روز ، تکرار نمودند و رسول خدا بدون درنگ اعلام داشت که اسیران من و اسرای فرزندان عبدالمطلب همگی آزادند!
مهاجران فریاد برآوردند : اسیران ما جملگی از آن پیامبر اند . انصار در پی ایشان ندا دادند : همه اسیران ما از آن رسول خدا هستند . بدین ترتیب تمام اسراء از بند اسیری نجات یافتند و برخی از یاران پیامبر که مقاومت نشان می دادند با وعده نیک رسول خدا اسیران خود را آزاد کردند
( مغازی واقدی جلد ۲ صفحه ۹۵۱ ، سیره ابن هشام جلد ۲ صفحه ۴۸۹ ، تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۸۷ )
این کار چنان تاثیری در مردم هوازن گذاشت که جملگی مسلمان شدند .
ای پادشاه، ما مردمی بودیم نادان که بتان را پرستش می کردیم و مردار می خوردیم و کارهای زشت به جا می آوردیم و از خویشاوندان ، پیوند می بریدیم و با همسایگان بد رفتاری می کردیم و نیرومند ما ناتوانمان را می خورد، پس بر این احوال بودیم تا خدا رسولی از خودمان به سوی ما فرستاد که از نژاد و راستگویی و امانتداری و پاکدامنی وی آگاه بودیم . او ما را به سوی خدا فراخواند تا وی را به یگانگی بشناسیم و بندگی او کنیم و هر چه را که ما و پدرانمان ، جز خدا می پرستیدیم، از سنگ ها و بت ها ، همه را به دور افکندیم و به ما فرمان داد تا راست بگوییم و امانت را به صاحبان باز دهیم و با خویشاوندان پیوند داشته باشیم و با همسایگان به نیکی رفتار کنیم و از کارهای ناروا و خونریزی خودداری ورزیم و ما را از زشتکاریها و دروغگویی و خوردن مال یتیم و تهمت زدن به زنان پاکدامن بازداشت و فرمان داد تا خدا را به یگانگی بپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و ما را به نماز و زکات و روزه فرمان داد، آنگاه ما او را تصدیق کردیم و به وی گراییدیم و آنچه را از سوی خدا آورده بود پیروی نمودیم و تنها خدا را بندگی کردیم و چیزی را شرک او نگرفتیم و هرچه را بر ما ناروا شمرد ، ناروا شمردیم و هرچه را بر ما روا شمرد ، روا شمردیم ؛ پس قوم ما دست تعدی بر ما گشودند و ما را شکنجه دادند و به امید آنکه از دینمان دست برداریم ، به بلا گرفتارمان ساختند تا از عبادت خدا به پرستش بتان باز گردیم و چیزهای پلیدی را که پیش از آن حلال می شمردیم ، دوباره روا شماریم. چون بر ما خشونت کردند و ستم نمودند و سخت گرفتند و میان ما و دینمان حائل شدند ، به کشور تو آمدیم و از میان همه تو را انتخاب کردیم و در جوار تو رغبت بستیم ، امید چنان داریم که نزد تو بر ما ستم نرود ای پادشاه
(سیره نبوی ابن هشام ، جزء اول ، صفحه ۳۳۶)
این ها همه افسانند ، یا با عقل جور در میان
شما اگه به یه روایت ضعیف استناد می کنید ، این ها هم از لحاظ سلسله سند راویان صحیح تره و هم در کتب زیادی نقل شده
اگر اون ها را روایت میکنید ، این ها را هم روایت کنید.
لطفا پنجره را ببندین،صدای ماشین و سر و صدای خیابون کلافمون کرد،آدم نمیتونه تمرکز کنه.
این صحبتها شرح زندگانی پیامبر نبود شما تاریخ را نقد میکنید درست یا غلط
بنظر میرسد که شما تکلیف خودتان را با تعریف تاریخ مشخص نکردید.
بنظر میرسد شما هنوز تکلیف خودتان را وا تعری تاریخ و اسناد تاریخی مشخص نکردید.
دکتر سروش هیچگاه موضوع معراج با موضاعات دیگه مقایسه نکردند
بلکه معراج حضرت محمد را روحانی توصیف کردند نه جسمانی
دوست عزیز شما که در بیانات خودتون به اشخاصی از قدیم و جدید مثل طبری که مطالب نقل شده او سیصد سالی با صدر اسلام فاصله داشته و خودش هم در مقدمه کتاب منسوب به خودش چندان اصرلری به درست بودن روایات نداشته ،آوردی و همین طور از اشخاص اخباری و حدیثی و مانند اون ها آوردی ، پس چرا یاد و اشاره ای از مسلمان های قرآنی نکردی و دلایل اون ها و دلایل عقلانی و نگاهشون به اسلام ؟برای نمونه سخنان دکتر حمید میررا آغاسی در تلویزیون اینترنتی پیوند تی وی ؟ به نظر من مطالب شما و امثال شما با نادیده گرفتن دیدگاه های این گروه ار باورمندان و ارجاع مخاطبان خودتون در تعمق و تفکر مطالب ایشان فاقد ارزش و بار علمی منصفانه و بیطرفانه هست و ادامه همون مسیر تکراری و بی فرجام و مغرضانه که سعی داره توجیهاتی رو در لابلای این مقدمه چینی ها برای نتیجه گیری های بعدی فراهم کنه.
تو یکی خیلی خیلی احمقی!! مانیفست دین اسلام کتاب قرآن و سنت محمد است شما قرآن را بحوانی اسلام را شناحته ای!!
@@user-gb3cx3bs3j احمق ، بی شعورهایی مثل تو هستن که در نقش پژوهشگر یا مخاطب و با انکار آگاهانه یا ناآگاهانه دیدگاه های انکار شده و به غفلت واگذار شده ، سعی در تکرار نظریه بافی های نخ نما و یک جانبه گرایانه خودشون دارند و حتی جرات طرح دیدگاه های موجود ولی به غفلت واگذاشته شده دیگر رو ندارند و با اصرار عجیب و مشکوک و شاید با بی جراتی ، سعی در تلقین روش های منسوخ و ساده انگارانه و ساده لوحانه گذشته دارند. من خطابم به این آقای پژوهشگر هست که وظیفه داره همه دیدگاه ها رو در روش تحقیق خودش با مخاطب در میان بگذاره و امکان تحقیق مستقل و نوین رو از دیدگاه های دیگر از جمله برای مخاطب با قصد آگاهی بخشی فراهم کنه. احمق و بی شعود اونی هست که از واقعیت های دیگر وقتی که آگاه شد حرفی نمی زنه و بر خریت خودش در نفی و نادیده گرفتن دیدگاه های موجود ولی مغفول شده و انکار شده چه به عنوان پژوهشگر و چه مثل تو به عنوان مخاطب اصرار می کنه .
@@AS-iy9wx
درود بر شما
میشه بفرمائید آن واقعیتهای که از آن نام
میبرید چند نمونه بفرمائید
استاد
@@davidiranin7748 با سلام .البته من در این جا نه ادعای مسلمانی دارم و نه ادعای نامسمانی.اصرار من ببر این هست که درباره هر متنی ،فارغ از پیش فرض ها و پنداشته های مرسوم که بسا نتیجه سال ها حاکمیت قرایت های گوناگونی بوده که می توانسته ریشه در مصالح و مطامع و اغراض گروه حاکمیتی داشته باشه ، از نو و از جمله به خود متن و بار حقوقی واژگان نهفته در متن تونه کنیم.چه این متن یک روایت زروانی باشد یا میترایی که به ویژه در تندیس ها و نقش های متعدد هم رویت شدنیست و یا از آخرین متن هار دینی که همین قرآن مسلمان هاست.هم چنان که همین آخوندهار مسیحی ، پس از دوران ساسانیان بارها و بدون توجه به عمق فلسفه نهفته در اندیشه زروانر ، به دلیل طغرور حاص و خام خود و پیس فرض های کلیسار مسیحی با خودبرتربینی های جاهلانه ، زروانیسم رو به استهزا می گرفتند.
در همین متن قرآنر برار نمونه بارها محمد ، رسول خطاب شده .پس مخاطب باید متوجه باشد که بار حقوقی و مسئولیت رسول در متن کتاب مقدی مسلمان اا که باور دارند بدون هیچ دخل و تصرفی از نزد الله نازل شده با زمانی که ایشون محمد خطاب شده باشند تفاوت داره.در واقع متن این چنین روایت می کنه که محمد در این موقعیت و در معنار حقوقی رسول ، فقط نقش یک نامه رسان رو داشته که باید پیام وحی رو عینا از الله به مخاطب ها ابلاغ می کرده و لاغیر و در این روند ابلاغ خود او هم له بلوغ مر رسیده .ولی در سایر موقعیت ها به روایت خود متن ،بشری بوده چون سایرین .یا این که متن گفته فقط بازد از الله اطاعت کرد که این عین توحید هست .بنابراین اگر گفته شده اطیعوالله و اطیعوالرسول ، آیا این له معنای اطاعت از محمد است یا رسول .با توجه به این که محمد و رسول بارهای حقوقی متفاوتی دو از هم دارند .پس پس اطیعوالله و اطیعوالرسول یعنر از الله اطاعت کنید اما چون الله رویت پذیر نیست و لاجرم پیام او رو رسول به مخاطب رسونده بنابراین منظور از اطیعوالرسول یعنی اطاعت از رسالت رسول که همون رساندن وحی است و بنابراین اطاعت از وحی که رسول اون رو نزد الله به مخاطب ابلاغ کرده.یعنی از الله اطاعت کنید و طریق این اطاعت ،اطاعت از وحی هست که به واسطه رسول که واژه ایست عام و شامل هر رسول دیگری هم هست به مردم ابلاغ شده.اگر قرار بود که مردم از محمد اطاعت کنند ، در متن محمد نوشته می شد که در این صورت چون محمد و الله در یک ردیف می بودند و این یعنی شرک.
از محمد فقط وقتی می شد اطاعت کرد که شورا او رو به عنوان رهبر برمی گزید و اون هم در حدود امور اجتماعی و سیاسی محوله از شورا یعنی همون اولی الامر منکم.و نه در زمینه اون چه به امر توحید مربوط می شد.
یا برای نمونه درباره زنان ، واژه ضرب در آیه ای به عنوان زدن زنان تفسیر شده ، با آن که در زبان عرب با توجه به ساختار جمله و متن ، ضرب معناهای دیگری هم داره . از جمله فاصله گرفتن که در واژه هایی مانند ضرب آهنگ دیده میشه.فاصله ای که لازمه نواخت سازهاست.به چه دلیل اشخاص و مفسرین به جای انتخاب و ترجیح واژه فاصله ، معنای کتک زدن رو ترجیح داده اند؟با آن که علیرغم مبنی نبودن روایت و احادیث از دیدگاه مسلمان های قرآنی در تفسیر متن ، هیچ دلیل متقن و مستدلی در دست نیست که محمد در زمان حیات خودش همسر یا همسرانش رو کتک زده باشه به هر شیوه ای.اما آمده که به منسبت هایی از اون ها فاصله می گرفته تا اون ها رو گشزد کنه.
خوب اون هایی که قرایت شون عنوان مسلمان قرآنی داره ادعاشون این هست که این کتاب از نزد الله فرستاده شده و کلام توحید هست و چیزی چیزی در تراز و هم ردیف توحید نیست.و بدیهی است که الله نمی توانسته اون چه رو که تبیین اون رو لازم دونسته فراموش کرده باشه تا بعد لازم باشه اون چه رو عده ای سنت نام گذاشتن با کلام الله مشارکت کنه و نقص متن کتاب رو پوشش بده .کتاب ،کلام توحید هست و شریک نمی پذیره و همراه دونستن سنت با کلام وحی ، شرک محسوب می شه.
در هر حال برای اطلاع از دیدگاه یکی از همین شمار از مسلمان های قرآنی ، یعنر دکتر حمرد میرزاآغاسی چنان چه مایل بودی می تونر در همین یوتیوب عبارت زیر رو جستجو کنی و به کلیپ های متعدد این دسته از باورمندان که البته سالیان سال در حاشیه نگه دلشتا شده اند دسترس پیدا کنی:
payvand with people
به هر حال این آقایانی که امروزه درباره اسلام و قرآن و پیامبر حرف می زنند و در جابه جای گفتارشون از سروش و دیگران نام می برند ، واقعا چرا در تحلیل های خودشون نظرات این دسته از افراد رو ندیده می گیرند و از شرح و نقد و پاسخ گویی به دیدگاه های اون ها طفره می رن؟بی توجهی به دیدگاه های این چهره ها به نظر من نمونه ای هست از ارتجاع و سهل انگاری و ساده سازی در روش تحقیق و حکایتی از اغراض مدعیان پژوهش و کار تحقیقی و علمی که در ضمن به دنبال تحمیق و اغفال و فریب مخاطب هم هست.
باز هم می گم که منظور من رعایت انصاف و دوری از غرض ورزی و توجه به جوانب گوناگون هست نه حذف عامدانه برخی دیدگاه ها و هدایت پژوهش به یک نتیجه از پیش فرض شده. چه اندیشه های ایرانیان باستان بوده باشه و چه باور داشته های پسینی.
@@AS-iy9wx
ببین مسلمان
اول اینکه متن شما غلط املایی زیاد دارد
دوم با حرف شما موافقم که متن در طول زمان دست خوش منفعت طلبی شده
ولی چیزی که روشن است ماهیت این متن است
در قرآن بالغ بر هفتصد آیه به کشتن غیر مسلمان دستور داده شده
چه مقدار از نظر شما دستخوش تغییر شده
شاید یک سوم .
اشکالی ندارد
ولی ماهیت اصلی این دین کشتن است چرا؟
توجه کن مسلمان
چرا یک انسانی که در متن قران فرزند خدای شماست فقط و فقط بخاطر اینکه
منظور شما را متوجه نمیشود
از طرف همان متن قرآن باید دست و پایش از دو طرف مخالف بریده شود
واقعا من شما را انسانی محترم میدانم از نوع نوشته هایت ولی تصور کن
چطور میشود قبول کرد خداوند
فرمان قتل ساخته دست خودش را بدهد
چون در قرآن خدا
دانای مطلق
رحم کننده مطلق
است همین دو استناد دین محمد را باطل میکند
شما اگر فرزندتان خلاف کند او را میکشید یا ارشاد میکنید
دو تا ایه بیار که به کشتن غیر مسلمان
توصیه نشده باشد
فقط دو تا که در جهت ارشاد گفته شده باشد
چرا خداوند تخیلی محمد میگوید
به کمین کافران بنشینید
اخه چرا ؟
چرا وقتی مراسم حج تمام میشود پیام میدهد هر کجا آنان را یافتید بکشید
اطلا فلسفه کشتن در اسلام چیست
دین شما گاف های بسیار زیادی دارد
که در حوصله این متن نیست
خواندن قرآن به کرات من را بر این داشت که سخترین تصمیمات عقیدتی ام را بگیرم
که از آن خوشحالم و از نظر من
شما چه یهود باشی
چه مسیحی
چه سیک
چه گاو پرست
چه بود ای
چه پروتستان
چه پیرو ادیان قوم اینکا
به خودم اجازه نمی دهم دستور قتل شما را بدهم
امیدوارم متوجه شده باشی که این دین چیزی به غیر از خشونت و بی اعتبار کردن انسانیت ندارد
امیدوارم مادر طبیعت نگهدارتان باشد