نقد و بررسی قسمت آخر در انتهای شب/ تغییر دید فیلمساز ، دلبر خداحافظ ✨
HTML-код
- Опубликовано: 14 окт 2024
- نقد و بررسی قسمت آخر در انتهای شب/ تغییر دید فیلمساز ، دلبر خداحافظ ✨
🔴عاشقان فیلم و سریال، این ویدیو برای شماست!
🔻 لینک گروه تلگرامی پطروس خودمونی 📽️
t.me/+mWkuKQmj...
🔻لینک حمایت مالی ( ریالی و ارزی )🤍
reymit.com/pet...
🔸سریال در انتهای شب محصول جدید پلتفرم فیلمنت با بازی پارسا پیروزفر ، هدی زین العابدین ، سارا گلدوست و ... تو این ویدیو بررسی ، تحلیل شده تا به این نتیجه برسیم که آیا این سریال مخاطبو به خودش میگیره یا نه ؟ 🎬
سریال در انتهای شب، جدیدترین سریال شبکه نمایش خانگی در فیلمنت پخش شد . اما معمای قصه در انتهای شب چه شد؟ ️♂️
در این ویدیو، به نقد و تحلیل کامل سریال در انتهای شب میپردازیم و به تئوری اصلی قصه پی میبریم.
#سریال_جدید #در_انتهای_شب #نقد_سریال #پارسا_پیروزفر #نمایش_خانگی
🔻اگر به دنبال پاسخ این سوالات هستید، این ویدیو را از دست ندهید:
داستان سریال در انتهای شب چه بود؟
نقش پارسا پیروزفر در سریال در انتهای شب چه بود؟
نظر منتقدان درباره سریال در انتهای شب چیست؟
نقاط قوت و ضعف سریال در انتهای شب چه هستند؟
🔸سریال ایرانی
🔸سریال جدید ایرانی در انتهای شب
🔸سریال ایرانی جدید
🔸سریال در انتهای شب
🔸 در انتهای شب
🔸 هدی زین العابدین در سریال در انتهای شب
🔸پارسا پیروزفر در سریال در انتهای شب
🔸سریال عاشقانه در انتهای شب
اگر از طرفداران سریال در انتهای شب هستید، یا به دنبال یک سریال ایرانی عاشقانه میگردید، حتما این ویدیو را ببینید و نظرات خود را در کامنتها با ما در میان بگذارید.
اگه فیلمبازی یا فیلمبازا رو دوست داری 🔴ساب کانال ❤️لایک 🪧کامنت رو فراموش نکن رفیق من 💚
🪀
_&&___ویدیو های مرتبط ___&&_
💥 ویدیو قاتل پوست شیر پیدا شد !
• قاتل ساحل بالاخره پیدا...
💥 ویدیو مخاطب میگیره یا نه ، سریال نوبت لیلی
• تحلیل و رمز گشایی سریا...
.
💥 ویدیو مخاطب میگیره یا نه ، سریال خون سرد
• خون سرد یا دکستر ؛ برر...
.
💥 اگر ویدیو معرفی این فیلمو ندیدی ،کانال رو ترک نکن 🤟
• ❌معرفی فیلمی نامناسب ب...
🪀
_&&_____درباره من _____&&_
🙋🏻
سلام من پطروس هستم در کانال پطروس خان فیلمی 📺
کانال من خلاصه میشه در 😎👇
معرفی فیلم و سریال ( بخصوص مینی )
بررسی و تحلیل فیلم و سریال
( داخلی و خارجی )
ولاگ های سینما و تئاتر
ویدیو های انگیزشی اما از نوع سینمایی
_««_________________»»_
🔺 اینجا یاد میگیری با دلیل بگی کدوم فیلم خوبه ، کدوم بد ! 🔻
یه جمله در مورد سریال بنویس که خاطره بشه 🤍✨
سريال خيلي خوب و جذابي بود و بخشي از زندگي و دنياي واقعي ما آدم ها… ❤️
آه ای ماهی سرگردان در امواج اقیانوس ! آرام بگیر این نهنگ تنها آرامگاه قلب تو بود !
سریالی بود که باعث شد به باور اینکه چقدر این دنیا عجیبه برسم، از منی که کمتر از ۲۳ سالمه تا کسی که ۴۰ سالشه با این سریال ارتباط کامل برقرار کردیم
باشد که اینقدر سریال های خوب زیاد باشه که وقتی یکی تموم میشه انقدر ناراحت نشیم
سریال بسیار تاثیر گذاری بود. میشه گفت تبدیل به حیثیت سینمای ایران شده
اگر
دوستت داشت،
رنج تو را تماشا نمیکرد…
و طفلی شخصیت رضا که درگیر یه عشق قدیمی بوده و هس. مثل بعضیا که گیر کردن توی یه بخشی از زندگی شون
باید گذر کرد از گذشته 🤍✨
امیدوارم مثل در انتهای شب و افعی تهران بیشتر ساخته باشه … هردو سریال رو قسمت به قسمت با نقدهای شما دیدم و دیدتون رو خیلی دوست دارم مرسی ازتون🙏🏼🌸
امیدوارم و ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
بنظرتون اون گوی برفیه آهنگی یه جور ربط به سکانس اخر که برف میاد نداشت
نمیدونم چرا حس کردم یجور نماد بازی کردن
مثلا این که اون عشقی(برف) که فقط توی حباب بود و خودشو نشون نمیداد شیکست و بالاخره خودشو توی زندگی این دوتا نشون داد
برداشت جالبی بود 🤌
پطروس جان،وقتی در مورد حکیمه نظرتو گفتی شوک شدم چون دقیقا منم همین نظر و دارم.خودم سال قبل درگیر همین بیماری شدم و فقط و فقط امید به زنده بودن و زندگی کردن منو نجات داد.وقتی تو این قسمت حکیمه از این بیماری فوت کرد خیلی دلم گرفت و گریه کردم.چون دقیقا ادمایی ک درگیر این بیماری میشن همش میگردن دنبال یک روزنه ی امید برای زنده بودن.ای کاش حکیمه با این بیماری فوت نمیکرد.چون من میدونم ک چ تاثیری روی روحیه ی بیماران سرطانی داشت.
اینکه ممکنه دیدن این سکانس امید و ازشون بگیره.ب هر حال سریال بینظیری بود و منم دلم برای تک تک کارکترها تنگ میشه.ب امید شفای همه ی بیماران...❤
@@malihekashmiri3079 آرزوی سلامتی کامل برای شما🙏
زنده باشین 🤍✨👍
سریال واقعی ای بود.. قابل لمس و از اون مهم تر با کیفیت. انقدر قسمت آخر قشنگ بود که هر سکانسش تو ذهنم حک شد:)
2:38 واای آنچه گذشت عالی بود خیلی متفاوت و جالب به جای اینکه سکانس های گذشته بازپخش بشه لوکیشن و دیالوگ های مهم👌🏻🌟
خلاقیت 🤍✨👍
تدوینگر سریال بسیار کاردرسته👍ماهی دانشجو شال آبی رنگ سرش ماهی که شیفته و عاشق دوباره ماهی با شال آبی تو آسایشگاه میبینیم که نوید دوباره شکوفا شدن احساساتش
طراح لباس یا تدوینگر ؟!
مرگ حکیمه هم جزئی از واقعی بودن این سریال بود که همیشه همهچی آخرش خوب تموم نمیشه و حتی با امید هم نمیشه از بعضی مراحل گذر کرد😔
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
بسیار بسیار دلچسب و واقعی بود
چیزی ک برام ب شدت عجیب بود حمله بیش از اندازه به کارکتر ثریا تو فضای مجازی بود.اینهمه نقد ب زنی ک سالها با قدرت و آبرو بچه شو بزرگ کرده و حق عاشق شدن نداشته ولی هیچ حرفی ب بهنامی ک حتی ب ماه نکشیده و شاید ب خاطر پست و مقام رفت دنبال زندگی جدید زده نشد
و دردناک ترینش این بود ک همه حمله کننده ها زن بودند
ایشون ک همسر دوم نبود
و در آخر تنها موند بدون بچه ای ک سالها برای زندگی خوبش تلاش کرده بود
و خیلی زود فراموش میشه
چون ثریا در جریان طلاق بهنام که به تازگی اتفاق افتاده بود بودش و همیشه امکان برگشت بعد جدابی هست همینطور که ماهرخ این کارو کرد وفتی دید بعد جدایی چقدر برای پسرشون آسیب روحی و درسی
و بیماریش داشت با قابلمه حلیم شب اومد
با بهنام صحبت کند که همون موقع ثریا که حتما از چشمی در رفت و امد را می دید با
یک سینی غدا اومد و خودش رو به ماهرخ تشون داد همین باعث ناراحتی ماهرخ و لجبازیش شد رفت به رضا زنگ زد و اختلافشون بیشتر شد پس فحش هایی که
همه به ثریا دادند چون حتی وقتی بهنام تردید داشت برای ازدواج ثریا ناراحتی کردو
و با برخورد تند باعث،شد بهنام زودتر صیغه
را قبول کند ماهرخ با شنیدن این خبر در آخر سریال دلش شکسته بود و گفت فقط بیا پدر و مادر خوبی برای پسرمون باشیم
ما زوج خوبی نیستیم
برای اینکه ثریا در جریان جدایی بهنام که جدیدا اتفاق افتاده بود بودش و بعد جدایی امکان پشیمونی و برکشت هست همینطور که ماهرخ اوقتی دید بعد جدایی چقدر پسرش آسیب روحی روانی و درسی دیده با قابلمه حلیم اومد شب به دیدن بهنام ولی ثریا که احتمالا از چشمی در هم دیده بود با
سینی غدا و دوباره برای گرفتن سوییچ ماشین اومد حودش رو تشون داد همین باعث ناراحتی و لجبازی ماهرخ شد و برای تلافی رفت به رضا زنگ زد که بهنام را ناراحت کند و حتی ثریا دید بهنام برای ازدواجشون تردید داره ولی با تندی و ناراحتی به بهنام مجبورش کرد زودتر صیغه کنند و در اخر سریال دل ماهرخ از این کار بهنام شکسته بود گفت ما زوج خوبی نیسایم فقط پدر و مادر خوبی باشیم
متاسفانه زود قضاوت کردن 🤍✨
نقد خوبی بود ممنون. به نظرم مردن حکیمه باعث شد ماهی تنهاتر بشه باز. همین طور، با بهنام مرگ رو دیدن و زندگی رو قدر دونستن. در مورد برف آخر هم به نکته شکستن اون وسیله برف دار اشاره کردی که جالب بود.. حالا اون وسیله بازی دیگه شکست و تو صحنه آخر، خود واقعی شون انگار رفتن زیر برف واقعی و زندگی شون از حالت بازی اولیه به یه چیز پخته واقعی تبدیل شد
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
واقعا این سریال اوج فرهنگسازی منطقی و درستی در مورد زندگی بعد از طلاق بود. یک انتقاد کوبنده به فقر فرهنگی و عرف غلط نگرش مردم به ادمای بعد از طلاق بود. عالی بود
دقیقا 🤍✨
در مجوع سریال خوبی بود. فقط این قسمت آخرش, چند درصد امکان داره ی مرد عاشق ایرانی(گرفتار در چنبره فرهنگ مرد سالار) حرکت رضا رو انجام بده؟ به نظرم واقع بینانه نبود.گمونم کارگردان دلش میخواست یه آموزش ریزی بده ؛)
یکم موافقم 👍
میشه گفت : بهترین لحظه ماهی و بهنام گرمی عشق در برف سرد زمستان بود .و اینکه حال خوب و لبخند هردو گرمی به قلب من مخاطب داد که میشه در سردی و مرگ هنر امید به احیای آن داشت 👍
دقیقا 🤍✨👍
مرگ حکیمه هم نماد بود،کسی که تنها باشه زود هم کم میاره ولی ماهی از شرایط بد روحی برمیگرده و میتونه دوباره سر پا شه و رنگ به رخسار بگیره چون قصد بازگشت رو داره و پسری رو داره که به خاطرش بجنگه
💔 اره واقعا
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
در مورد سرطان حکیمه.
من فکر میکنم سرطان نماد زمان محدودِ.
حکیمه در حقیقت به خاطر استفاده نکردن از زمان و تنهایی مرد، نه سرطان.
فکر کنم همین هم یه تکون به ماهی داد که ته تنهایی چی می تونه باشه.
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
تو فیلمنامه نویسی یه قانونی هست به اسم تفنگ چخوف، یعنی شما اجازه نداری چیزی رو نشون بدی مگه اینکه از اون استفاده بشه. قسمتای اولی همون مرده که محضر ازدواج داشت به بهنام یه کارت داد. یعنی بهم برمیگردن
برای صیغه بین ثریا و بهنام استفاده شد دیگه 🤍✨
نرفتن محضر دیگه@@petroskhaan
فقط قسمت اخر بود که در انتهای شب تموم نشد
🥲👍🤍✨
دمت گرم خیلی خفن بودی و خفن بود سریال و ای کاش روزی برسه که واسه تموم شدن همه سریالا انقد ناراحت باشیم
چه حس خوبی 🥲🤍✨
تو این چند هفته ای که سریال پخش شد ، تا رسید به ایستگاه آخر ؛ به شدت عادت کرده بودیم به سریال و بعدش تحلیل های شما ، خیلی حیف که تموم شد ،ا میدوارم چنین آثاری بیشتر و بیشتر ساخته شه.
مرسی بابت تحلیل و تفسیر این سریال.
موفق باشی پطـــــروس 🌱
ارادت شدییییییید سایه عزیز 🤍✨
کیف کردم با دیدن این سریال و تحلیلهات و چقدر دوس داشتم آنچه گذشت این قسمتشو
ارادت شدییییییید محسن عزیز🤍✨
داشتم دنبال تحلیل جدیدت میگشتم ی دفعه دیدم همین الان آپلود شد 👏👏👏
چه خوشبحال من واقعا 🤍✨
همه چیز عااالی و درست سر جای خودش بود
نویسندگی و کارگردانی و هنرمندان همه عااالی بودند❤
ممنون از شما برای نقد و بررسی عاالیتون🙏🙏
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
رمانتیک ترین حالت ممکن بود . و چقدر داریم امیدوار میشیم به سینمای ایران . ب فیلم نامه ها .به کارگردان . ب نویسنده . و قسمت اخر چقدرررر وایب خوبی داشت . زمستون باشه . برف باشه . تو ی رابطه تموم شده رو از اول شروع کنی .طوره دیگه جوره دیگه . هرچقدررر از وایب خوبش بگم کم گفتم . دیالوگ ها . نورپردازی . اون صحنه گل ها . چ کرد با ما .حالا ک ب اخرش رسیدیم احساس میکنم منم باید مث ماهی مث بهنام از اولش شروع کنم باز ب دیدن . ب کیف کردن .لذت بردن .وقتی میدونی اخرششش چقدر میتونه تاثیر گذار . عمیق و پر از حس خوب باشه . بلهههه چرا که نه . بعضی وقتا میشه به انتها رسید . ب انتهای شب . و تلاش کنی ی طلوع بسازی . و از عمق اون تاریکی شب به اوووج نور صبح برسی .
نگاه زیبایی بود 🤍✨👍
پطروس جدا از سریال که لذت بردم از تماشاش یه تشکر از خودت هم میخوام بکنم برای تحلیل های انقدر حرفه ای و قشنگت که واقعا لذت تماشای سریال رو برام بیشتر میکرد
من خودم با کانال شما از سریال دفتر یادداشت آشنا شدم که رندوم یک ویدیو تحلیل دیدم و دیگه شدم پای ثابت این کانال
بدون تعصب،بسیار روان و دفیق و منطقی تمام تحلیل ها عالیه
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
شکر که تو دورانی زندگی کردم که به دوتا اثرِ ایرانی به عنوان یه ایرانی ، افتخار کردم❤ افعی تهرانو در انتهای شب عجیب بی نظیر بودن...در انتهای شب ایده ایی نبود که بگیم واو ، ولی در عین سادگی به حدددی واقعیو قابل لمس ، و در عین حال آموزنده بود که لذت بردیمو لذت بردیم. زندگی همینه ، نه کمتر نه بیشتر ، در انتهای شب❤
خوشحالم بابت این سریال های درست و تاثیر گذار 🤍✨
به نظرم از تمام سریال های خارجی هم بهتر بود.. در کنار دلایل فنی و بازی ها، نزدیک بودن فرهنگ سریال های ایرانی به فرهنگ ما و دور بودن خارجی ها باعث این انتخاب میشه
🤍✨
حرفِ آخر خیلی قشنگ و دقیق بود❤
ارادت شدییییییید 🤍✨
فکر کنم با دیدن دوباره سریال، درک بهتری از رابطه ها و حس های افراد داشته باشیم
بله دقیقا
خسته نباشید به پطروس خان بابت نقد ها و تحلیل های ریز بینانه 🪻
ممنون از عوامل سازنده در انتهای شب👏
بسیار سریال تاثیر گذاری بود
به امید ساخت بیشتر سریال های خوب💐
ارادت شدییییییید علیرضا عزیز 🤍✨
تو چقدر خوبی پسر. برعکس اون چیزی که از خشونت میگی، خیلی مثبتی. اتفاقا خیلی هم مهربونی. چه تحلیل های خوبی داری. چقدر خودمونی و در عین حال درست و به جا صحبت میکنی. برای من سریال شده دو قسمت. قسمت اول سریال رو با دید خودم میبینم و قسمت دوم با تحلیل های قشنگت، سریال رو بیشتر تو فکر و قلبم جا میدم.
در آخر بگم خیلی گلی 🌸🌸
ارادت شدییییییید سیاوش عزیز 🤍🍃✨
@@petroskhaan ❤️
فقط میگم: ماهی ها وبهنام ها قدر هم رو بدونید بهم فرصت شناخت بدید
وثریاها خودتونو ضعیف واویزون یک مرد نبینید رها باشید اگر دیگه عشق نباشه نباشه خودتونو عشقید
ورضا ها دنیا به اخر نرسیده بازم میتونی ادم خودتو جفت خودتو پیدا کنی بیا از گذشته بیرون واین سریال پر از درس زندگی بود
ما یکی از اعضای خانواده رو در اوج جوانی، در اثر سرطان از دست دادیم. وقتی حکیمه رو تو بیمارستان دیدم، گفته خدایا این خوب بشه تا امیدی بشه برای سرطانیهایی که این سریال رو میبینن، ولی متاسفانه سریال واقعی واقعی بود.
🤍✨
جا داره بگم که من دراین سریال با یکی از درخشاترین بازیگران خانم کشورم آشنا شدم که به جرات میتونم او رو در لیست پنج بازیگر اول زن حال حاضر ایران جای بدم. خانم هدی زین العابدین. او رو قادر به اجرای هر میمیکی در چهره خود دیدم که کار هر کسی نیست. ظریفترین حرکات چهره و صورت. فوق العاده بود. بدون او، این سریال اینقدر موفق نمیبود. و البته با پارنترشیپی خیلی خوب پارسا پیروزفر. این زوج، بی اندازه خوب بودند در این سری.
این سریال برای من خاطره ای فراموش نشدنی ست.
باری های خوبی داشتیم تو سریال 🤍✨
احسنت دقیقا قبول دارم بدون قطره ای بوتاکس
همچنین بازی پدر ماهی عالی بود البته که همه عالی بودن
تحلیل دقیق، جذاب و عالی بود. چقدر خوب به نمادها اشاره کردین👌👌👌🙏🙏🙏
ارادت شدییییییید 🤍✨
سریال ماندگار شد تا ابد در یادها و خاطره ها
از بس که به قول شما همه چیز تمام و کمال و به موقع و به جا بود ، یک زندگی کاملا ملموس و جاری در جامعه ، انگار یک روانشناس خانواده و اجتماعی کارگردانی کرده ،خدا رو شکر بعد از یک عالمه سریال های بیخود مافیایی که فقط تبلیغ و رواج جرم و جنایت رو به تصویر میکشند یه فیلم آرام دیدیم
نه اینکه جرن و جنایت و مافیا در جامعه وجود نداره ولی این حجم سریال سازی بی محتوا در این ژانر خیلی حال آدم رو بد میکنه
گناه فرشته ، زخم کاری، خون سرد ، اون یکی که سارا بهرامی همه رو میکشت اسمش یادم رفته و.... همه شون بی همه چیز و بی حساب و کتاب
باشکر.. راجع به عینک هم بگید. بنظرم خیلی مهم بود.
درود به ایدا پناهنده
در مورد عینک چند ویدیو کامل توضیح دادم رفیق 🤍✨👍
نکتهای کمرنگ در سریال که در برخی بخشهای داستان، پررنگ دیده شد؛ حضور و تأثیر دوستان و اطرافیان بر روند داستان بود.
شخصیتهای فرعی که عالی درخشیدند.
ثریا که خود نمادی از گروه زنان هست.
رضا بزرگمهر که نامخانوادگیاش شایستهاش بود و در قسمت پایانی نقش مؤثرش را دیدم.
و حکیمه مساوات که حتی با رفتنش حرف و دیدی به ماهی و بهنام داد.
حتی شخصیت صفا که با هر حضورش روند داستان را دستخوش خود نمود.
و اینکه کاش در زندگی همهٔما بهدور از جنسیت دوستانی حقیقی و واقعی مثل رضا و حکیمه حضور داشته باشند!
🤍✨👍
یک نظری دارم که خیلی بنظرم نظر خوبیه و انتظار داشتم شما بهش بپردازی
یجایی دارا با مامانش داره حرف میزنه میگه من تورو از زنم بیشتر دوست دارم
جلوتر ماهی وقتی میرع آسایشگاه و بهنام دست مادرشو میبوسه گریه میکنه ، من فکر میکنم شاید این حرف توش تاثیر گذاشته که بهنام پسر خوبیه اما شوهر خوبی نبود
بله خیلی درسته 🤍✨
پطروس جان بنظر من همیشه تو قبرستون سرخاک عزیزات به این نتیجه میرسیم که دنیا فانیه وآخرش قراره هممون تموم بشیم...پس بیشتر قدر همو میدونیم❤
دست شما درد نکنه عالی بود. ممنون از زحمتی ک برای این تحلیل زیبا و حرفه ای کشیدین
ارادت شدییییییید فاطمه عزیز 🤍✨
نقاشی ای که بهنام روی دیوار خونه کشیده که خیلی ها گفتن شاید مادرشه و فلان و ... در واقع نقاشی خود پارسا پیروزفره که کشیده عکسشم تو پیج اینستاگرامش سال ۲۰۱۵ پست کرده
بله حرفت درسته ، فقط من حس کردم خواست القا کنه اون نقش مادر بهنام بوده
@@petroskhaan خیلی فکت جالبی نبود؟؟؟؟😂😂😂
نکات خیلی خوبی رو اشاره کردین یه نکته ی ریز هم چسب زخم انگشت ماهی بود ، همون چیزی که ازش فرار کرده بود، از موهای سفید و انگشتی که بخاطر آشپزی زخمه ولی الان پذیرفته بود
چه درست ، مرسی 🤍✨
لحظه وصل دوباره ماهی و بهنام درمکان وجود مادر بهنام بود...در اسایشگاه سالمندان....یه جور بازگشت به مام به اصل زندگی و یا ذات و وجود انسان
🤍✨👍
هرگز فکر نمیکردم توو این روزهای مضخرف ایران این سریال اینقدر روی حال من تاثیر بذاره 🥲
🤍✨👍👍
مرسی از نقد و بررسی خوبتون ❤
دلم برات تنگ میشه در انتهای_شب ✨️
👑مرسی خانم پناهنده عزیز...مستر مهدویان یاد بگیر احترام به مخاطب یعنی در انتهای_شب...🤍
ارادت شدییییییید 🤍🍃
ای کاش یاد بگیره 👍
کسی که خوابه رو میشه بیدار کرد ، اما کسی که خودش رو زده به خواب نه...
سلام پطروس ...🫡 دوتا جمله مختصر و مفید بگم ؟ سریال درست و به اندازه بود (در واقع شما همه موارد مثبت و منفی رو در ویدئو های گذشته گفتید )🫰👌 خوش به حال من که تمام قسمت هارو یکجا دیدم ❤ و در کنارش قسمت به قسمت نقد و تحلیل شمارو میدیدم ... تجربه خفنی بود 👌
سروش منو شرمنده نکن رفیق 🤍✨
@@petroskhaan تاج سری پطروس جان 🫡🤍🍀
سریال خیلی خوبی بود ،،
اما وقتی زن ها و مرد های فیلم نگاه میکنیم زنها خیلی خوب محق ، قوی و.... هستن ولی مردا ، ضعیف ، منفعل و درگیر و آویزون هستن
فیلمی ک ب شعور ینندگان با شعور احترام گذاشت
شدیییید
بعد از مدتها ی سریال عالی آموزنده دیدیم سپاس از گروه سازندگان ❤
🤍✨
تحیل بسیار حرفه ای و دقیق
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
ممنون از نقد خوب شما سریال هر قسمتش درس زندگی داشت و چقدر قشنگ نشون داد بعد از جدایی به خصوص برای افراد بچه دار انتخاب برای ازدواج دوباره مشکل هست هم برای زن هم برای مرد تنها ایرادی که من هم از داستان گرفتم مرگ حکیمه بود
وقتی ماهرخ را از نمای بالا سر قبر دیدم فکر کردم سر خاک مادرش رفته چون حکیمیه گفت ضعیف شدم ولی حالم بهتره کاش همینطور برای بیماران یک درس مقاومت
و روحیه بالا ماندا بود
ارادت شدییییییید رفیق عزیز ، مرسی که پطروس رو انتخاب کردی 🤍✨
از کارگردان متشکرم که چشم های،ما را به دیدن این سریال عادت داد و حس زیادی تومون زنده کرد
دمشون گرررررم 🤍✨
خوشحالم که همه این سریالو دوست داشتن واقعا نمیشد همنداشت نقد ها بسیار دقیق بود خیلی از این فیلم و بازی ها و جملات و موضوعاتو نمادگراییش و... همه چیش لذت بردم بازی پدر ماهی فوق العاده بود حیف زود تموم شد ؛ هیچوقت دیر نیست برای خاطره ساختن...
حال خوبی رو برامون تبدیل به خاطره کرد ✨
نقد یک نفر دیگس : می گفت هم مغازه دار هم حکیمه نماد رابطه قبلی بهنام و ماهی بودند و مرگ حکیمه و بسته شدن مغازه اون فرد نشون دهنده این بود که رابطه قبلیشون پروندش بسته شده به نظر تحلیل درستیه
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
بهترین سریال ایران♥
✌️🤍✨
بعد از پوست شیر و دفتر یادداشت در انتهای شب عجیب به دل نشست
بعد از شهرزاد و پوست شبر و…
🤍✨
من به عنوان یک زن و مادر، با بهنام همدردی کردم تا با ماهی.
🤍✨
با عشق بە خاطر تحلیلهای خوبت برای بهترین سریال در انتهای شب Thanks!
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
@@petroskhaan ❣️
کم پیش میاد یه هپی اندینگ تو سریالای ایرانی دلچسب باشه ولی این پایانو خیلی دوست داشتم.هر جور دیگه ایی تموم میشد فحش میدادم :))) و بله من پایان رو رابطه ی احساسی دوباره ی ماهی و بهنام میدونم. مخصوصا با اصرار بهنام به موندن ماهی حتی با وجودی که ماهی گفت ما جفت خوبی نبودیم و بیا پدر و مادر خوبی باشیم. و البته خنده قشنگ ماهی بعد از اینکه به اصرار بهنام دوباره نشست 😍
هر چند پیش بینی های هیجانی و بازیگوشانه ت جذاب بود ولی واقعا خوشحالم که درست از اب در نیومد :)) همین قدر ساده دوست داشتم سریالو. راستی اینم بگم که به نظرم وظیفه نداری در مورد پیش بینی هاییت که درست از اب درنیومده به کسی جواب پس بدی :)
مرگ حکیمه خیلی منو اذیت کرد. ولی خیلی واقعی بود. هممون دیدیم ادمایی مثل حکیمه رو تو دوروبرمون. زنای قوی و قابل احترامی که تنهایی خود خواسته شون، ناخوداگاه جسم و روحشونو ازار میده.(واضحا دارم استعاری حرف میزنم و منظورم این نیست که حکیمه به خاطر تنهایی بیمار شد و فوت کرد. هر چند که سرطان پستان توی خانوما علاوه بر ژنتیک به خاطر اعصاب و ناراحتی هم میتونه باشه. ولی قویا میگم منظورم این نیست که تنهایی باعث شده حکیمه سرطان بگیره و فوت کنه.) شاید زنده موندنش یه امید کلیشه ایی میداد ولی مرگش به نظرم تلنگر بود برای تمام زنایی که تنهایی رو انتخاب میکنن چون خیلی قوی هستن و مستتقل و توانایی تنها به دل تاریکی جنگل زدن رو دارن. اینا خیلی قابل احترامه ولی من دوست دارم این جوری تعبیرش کنم که واقعا تنها نبودن منافاتی با قوی و مستقل بودن نباید داشته باشه. ادمی به معاشرت و دوست داشتن زنده ست. ممکنه مثل ماهی و بهنام یا حتی ثریا تو جریان دوست داشتن و دوست داشته شدن به فنا بری ولی در نهایت سوروایو میکنی و پا میشی دوباره. جاش میمونه ولی بلند میشی به هر ضرب و زوری که هست. همون "به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل" سعدیِ عزیزمون.😍
پلاک خونه ثریا 3 بود. نفر سوم هیچ رابطه ایی نشین تو رو خدا. حتی اگه عاشق شدین. همین ثریا که میخواست ال نود باشه و بهنام زالوی زندگیش باشه دوباره خودش شد زالوی زندگی یه نفر دیگه. هم به بهنام رانندگی یاد داد هم طریقه بسته بندی ظرف شکستی رو که میتونه اشاره به شکستنی و حساس بودن جنس زن با وجود قوی بودن و فهمیده بودن و مستقل بودنش داشته باشه. خیلی هم گل درشت :)) نشون داد بشقابایی که بهنام از سر نابلدی شکوند طرح ماهی داشت و ثریا بهش گفت شکستنی رو که این جوری بسته بندی نمیکنن.
من خیلی این روند رو تو فیلمنامه های جدید ایرانی دوست دارم که طلاق رو قبیح نمیدونن و رابطه ی بعد از طلاق رو هم قبیح نمیدونن ولی تشویق میکنن که در صورت امکان به خاطر خودتون یا حتی به خاطر بچه ایی که این وسطه یه شانس دوباره به خودتون و ادم قدیمی زندگیتون بدین. خیلی فرهنگ سازی خوب و انسانی ایه. و البته از اونجایی که ایدا پناهنده ادم حسابیه، احتمال خوب بودن ادم جدید رو هم نفی نمیکنه. اشاره به دیالوگ رییس بهنام که بهش گفت من ازدواج دومم نتیجه داد.
اشتی فکری و احساسی ماهی با پدرشو خیلی دوست داشتم. اونجا که بعد حرف زدن با پدرش سر میز شام با محبت و لبخند به پدرش نگاه کرد و پدرش هم متوجه شد و نگاهش کرد. فرداشم با وجود اینکه ماهی گفت اومدن پدرش باعث ضعیف نشون دادنشون میشه ولی بازم گذاشت پدرش همراهیش کنه. پدرش دگم بود و پر از تناقض. عصبانی میشد حلقه های المپیک درست میکرد ولی تو پارک که منتظر بود حرفای دارا و بهنام تموم شه اگه اشتباه نکنم تسبیح دستش بود.به ماهی به خاطر طلاق سیلی زد و سرزنشش کرد ولی فرداش رفت بهنامم زد که یعنی میدونم تو هم مقصری و بچه منو اذیت کردی. تناقضاتی که تو نسل پدر و مادرای ما خیلی دیده میشه. یه جایی که یادم نیست کجا بود خوندم پدرو مادرتونو ببخشید اونام بار اول بوده که پدر مادر میشدن و هیج اموزشی نداشتن برای پدر و مادر خوب و پرفکت شدن. خانواده همیشه خانواده ست.
بابای ماهی داشت سالاد شیرازی درست میکرد 🤣🤣😍😍علیرضا داوودنژاد همه خانواده شو بازیگر کرد ولی با وجود فیلمساز بودنش، حتی تو بازیگری هم یه سر و گردن از همشون بالاتره با اینکه کم بازی کرده.
نکته مبهم برای من اون قضیه اتوبوس و بازجویی های امنیتی قسمت اوله. چرا بخش عظیمی از قسمت اول به یه خرده داستان غیر معمول تو زندگی روزانه پرداخت که بعدا هیچ ارجاعی بهش نده. قرار بود بهنامو طی این روند بهتر بشناسیم؟ با یه داستان روتین تر مثل تابلوی بنکدار یا پروسه یادگیری رانندگی یا حتی زالو نمیشد بهتر شناسوند؟ این همه خاص بودن اون خرده داستان قسمت اول رو هضم نمیکنم.
و البته اینکه چه جوریه که تو سریالا و فیلمای ایرانی عدل تا طلاق میگیرن سر و کله یه عاشق خسته قدیمی که اتفاقا ازدواج هم نکرده و احتمالا تنهاست پیدا میشه؟ :)) حالا درسته که ماهی خودش پای رضا رو دوباره باز کرد به زندگیش ولی این همه دل خسته بودن رضا و اینکه قسمت اخر دوباره بخواد این دو تارو بهم وصل کنه معمولا تو زندگی واقعی کمتراتفاق میوفته. ولی خب چون با وجود کلیشه ایی بودن و تقریبا غیرواقعی بودنش به روند داستان کمک کرد کاری باهاش نداریم :))
ببخشید کامنتم طولانی شد بس که این سریال عزیز و انسانی بود 😍
دمت گرم اقا. ✋🤍
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
انقدر زیبا و دقیق نوشتی که نمیتونم جواب همشو بدم 🙏🙏
منم خوشحال پیش بینی هیجانی من درست از آب در نیومد ولی اولین پیش بینی من برگشت این زوج بود که درست هم شد 😉✅
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
ببخش که جواب همه رو ندادم ✌️
خيليييييي خيليييي ممنون از تحليل هاتون.عالي بود و از زاويه ي ديگه ديدم خيلي وقتا.خيلي وقتا دقت بيشتري كردم و خيلي وقتا تاييد حس و برداشتم بود
ارادت شدییییییید رفیق 🤍✨
نكته ي قشنگش اين بود كه اخرش بجاي در انتهاي شب در انتهاي فصل يعني ماه اسفند تموم ميشه و انگار ميگه بهار زندگي داره از راه ميرسه
و اينكه درسته هردو به رشد شخصيتي رسيدن ولي همچنان تفاوتي وجود داره كه هر دوشون مكمل همديگه ميتونن باشن اونم اونجا كه بهنام كه شخصيتش بر پايه احساساته ميگه من به گذشته فكر ميكنم و ماهي كه شخصيتش منطقيه گفت من به اينده فكر ميكنم يعني قرار نيست تغيير شخصيت بديم قراره همديگه رو بشناسيم
نکته زیبایی بود 🤍✨
و به نظرم نسبت به سرنوشت ثریا بی توجهی شد در سریال وحید شد
بنظرم همین بی تفاوتی یعنی مشخص شدن وضعیت این کارکتر در جامعه بود 🤍✨
سپاس❤
🤍✨
سریال خفنی بود
🤍✨
عالی
مرسی از بررسی و نکته سنجی هات ولی کاشکی یکم هم راجع به انتخاب اسم ماهی با کاراکترش و تتوی دستش هم میگفتید
🤍✨
مثل همیشه عالیی
پشت مرگ حکیمه این بود که هیچ چیزی ابدی نیست، و همچنین خاطره بازی رو دوباره تایید کرد. ماهی موند و خاطرات حکیمه
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
تاثیری که مرگ روی آدم ها می ذاره هیچی چیزی دیگه ای نمی تونه اونقدر اثرگذار باشه در بزرگ شدن آدمها
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
بنظرم پایان بندی واقعا خوب بود و به عهده ی خود مخاطب گزاشت که در آینده میتونن برگردن یا نه،چون ماهی گفت ما زوج خوبی نبودیم ولی میتونیم پدر و مادر خوبی باشیم مهم این بود همه ی کاراکتر ها با واقعیت درونی خودشون و واقعیت زندگیشون روبه رو شدن و به یه جورایی رشد کردن و به آرامش رسیدن ،چقدر تعبیر و مفهوم این سریال زیبا و تاثیر گذار بود✨️🤌🌠چقدر خوب توصیفش کردی همیشه تو خاطرمون میمونه این سریال و تمام شخصیت هاش
🤍✨
خدا برای حفاظت از شما بعضی آدما رو از زندگیتون خارج میکنه ؛ دنبالشون ندویید.
چه جالب 🤌
کاش حکیمه سلامتی ش رو بدست میاورد اما فکر کنم ترجیح دادن یه فیلمنامه ملموس واقعی باشه که همه چی Happy End نباشه و بین حکیمه و ماهی ، ماهی رو انتخاب کرد. ماهی دلبستگیهای بیشتری داشت که باید به خاطرشون تلاش میکرد اما حکیمه هیچکس رو دیگه تو خانواده نداشت و خیلی خسته و ناامید بود. برای بیمار سرطانی امید برای تلاش و زندگی خیلی مهمتر از دارو و درمان هست و امید داشتن احتیاج به یه بهونه داره یا به قول معروف رفتن دلیل نمیخواد اما ماندن دلیل میخواد گاهی اوقات مرگ هم خودش یه پاسخه و ماجرای کشمکش زندگی رو به انتها میرسونه و یه نقطه میگذاره.
مادری کردن ماهی رو نشون داد با نگفتن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
سپاس بابت نقد های عالی که هر هفته لطف می کردید. 👌🏽
ارادت شدییییییید رفیق 🤍✨
واقعااین سریال عالی بود من همش فکر میکرذم دارم رمان میخونم عجیب شبیه رمان ها بود شاهکاربود وبازی ها بینظیر نقدشماهم عالی مثله همیشه💐
آخ چه درست گفتی 🤍👍
12:53 واااای دقیقا منم دلم برای دیالوگا و تمام سکانسا تنگ میشه و قطعا یه تیکه از قلبم میمونه پیش این سریال همچینن نه طاقت دیدنشو دارم نه میتونم فراموشش بکنم خیلی جالب بود تحلیلاتون 👍🏾👍🏾👍🏾
فقطنمیدونم چرا رنگا عوض شد تو کاور
سریال به معنای واقعی فوق العاده بود🙌❤️
🤍✨
🔥🔥🔥
تحلیل های شما هم پطروس جان در طول سریال عالی بود ، سپاس از همراهیتون ، حرفه ای تحلیل میکردین مثل همیشه❤❤❤❤
🤍✨🤌
درود و سپاس پطروس جان ❤❤❤❤❤
نقدت عالی بود مثل همیشه.
منم دلم تنگ میشه برای سریال در انتهای شب 😊😊😊😊😊😊😊
و جمعه ها تا چند هفته سریال زخم کاری 😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
🥲🩸
یکی از بهترین تحلیلهایی که کردی. خوب فهم کردی فیلم رو. منهای اون آپشن جوان پسند خون و خونریزی که بهش علاقه داری- و انصافا بدرد این سبک نمیخوره- نگاهتو و حستو دوست داشتم. بیش باد!
ارادت شدییییییید رفیق عزیز 🤍✨
Ba didan in serial delam mikhad Talagh begiram va dobareh bargardam beh shoharam 😊👌💐
امیدوارم بهترینا براتون اتفاق بیوفته 🤍✨
ممنون از نقد شما بخصوص در مورد بیماران سرطانی ❤
🤍✨
دلیل وجود مرگ یکی از شخصیت های سریال (حکیمه) به نظرم برای این بود که ماهی تنگلری بخوره که زندگی آخرش مرگه چون معمولا وقتی یکی از نزدیکانمون فوت میکنه دیدمون به زندگی عوض میشه و یا حتی مسیر زندگیمون. واین تلنگر رو هم از فوت حکیمه و هم توی خانه سالمندان به ماهی زده شد.
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
میشه کلی در مورد این قسمت حرف زد هر سکانسش یه بار معنایی داره❤️
دیالوگ دارا و عمه چقدر بامزه بود ای خدا !!! گفت تو هم اشتباه میکنی تنها میخوابی خب برو کنار داداشت بخواب😂😂😂
سکانس رقص ماهی تو بیمارستان😍😍و هزار و یک نکته که میشه ازش آموخت👍👍
خانم آیدا به وجودتون افتخار میکنیم🙏🙏
لذت میبرم که این سریال در زمان زندگی من پخش شد 🤍✨
❤✌️مثل همیشه عشق است سلطان دمت گرم خسته نباشید ساااااااااقول قارداش عشق سن 💯💟🧡💟🧡💟💗💛💗💛💓💙💓💙💓💜💝💜❤️💖❤️💖💝❤️💜💓💛👁️
رضااااا 🤍✨
خیلی خیلی خیلی ممنونم ازت که درباره ی اون بخش سریال که به بیمار های سرطانی مربوط بود حرف زدی.
دقیقا درست میگی و منم نظرم همین بود خیلی از ما تو خانواده مون بیمار سرطانی داریم و کاش تو سریال ها و فیلم های لعنتی ایرانی یه فرهنگ سازی بشه که هر بیمار سرطانی لزوما نمیمیره
(پوست شیر فقط این فرهنگ سازی رو کرد و چقدر ممنونم ازش)
ای کاش واقعا مرگ نبود 🤍✨
اما دلیلشو متوجه شدم
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر ✌️
این بهترین سریال سالهای اخیر بود منم دلتنکش میشم ❤❤❤❤
منم
مرسی پطرس خان کیف کردیم حالمون جا اومد ❤
ارادت شدییییییید 🤍✨
سریال تموم شد آخر اون دختره تو قسمت اول
اون کتابو رو برداشت گفت پسش میدم نیومد😂
😂😂😂👍👍👍
من چند تا بررسی دیدم از این قسمت ولی هیچ کس در مورد سکانس بهنام و خانم همسایه صحبت نکرد اینکه یهنام بهش گفت دوسش داشته و چون بودنشون باهم آسیب زنندس رهاش کرده. نمی تونم قبول کنم بهنام همزمان که اون رو دوست داشته ماهی رو هم دوست داشته
🤍✨
عالی ❤️✌️
🤍✨
مرسی پتروس جان اینقدر با احساس و واقعیت حرف میزنی ...❤
ارادت شدییییییید رفیق 🤍✨
خدا قوت ⚡
قربون تو
واقعا عالی ملموس و بسیار آشنا بود 👏
دقیقا 👍
مرگ حکیمه به نظر شخصیم نماد از دست دادن بودن، از دست دادن فردی که مونس و یار ماهی بود. وقتی مرد دیگه کسی نبود که بخواد برای ماهی مادری کنه و ماهی سرش رو توی بغلش بذاره، دیگه به انتهای راه رسید و دست از مادر بودن برای بقیه برداشت و توی دادگاه اون حرف ها رو زد و....
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
عاشق این جملت شدم که گفتی میشد امید رو تزریق کرد ب خانواده هایی ک درگیر سرطان هستن 😢🤍🥺
🤍✨🙏
شاید سکانس مرگ حکیمه میخواست به ماهی و بهنام یادآوری کنه نهایت جنگ و جدال زندگی پایانش زیر خاک هست و نجنگیدن و آسون گرفتن و کوتاه اومدن سر خیلی چیزها هست ، یه جورایی شاید هر دو رو به سمت گذشت برد
همه شخصیت ها گذشته خودشون رو یه بازنگری و نقد کردن ، شاید این هم نمادی از آینده زندگی برای همه بود
چترها از بالا یک شکل و مشکی در کنار هم قرار گرفتن
نکته دیگه بعد از سکانس قبرستان این به رخ کشیدن رانندگی بهنام و حالا ماهی نشسته کنار ، بهنام یه یادگیری و مهارت رو با موفقیت به پایان رسونده و حالا ماهی داره قابلیت بهنام رو میبینه
مادری کردن ماهی رو نشون داد با اعلام نکردن مرگ حکیمه به پدر 🤍✨
قبل اینکه ببینم اول ازت تشکر میکنم خسته نباشی❤
ارادت شدییییییید رفیق 🤍✨
Perfect ❤
🤍✨