ظاهراً به گفته خانم دلکش دو نفر این آهنگ را ساخته اند ،مرحوم خالدی و مرحوم حافظی .چه طور؟ نمی دانم ولی عین گفته خانم دلکش است و در یوتیوب موجود است. سال تنظیم آهنگ باید سال ۱۳۳۸ باشد،یاد همه این هنرمندان بزرگ بخیر.شعر از آقای دکتر میر شریفی است که هرگز نام ایشان را قبلاً نشنیده بودم
خدا بیامرزد هم استاد حافظی و هم بانو دلکش را. استاد حافظی مردی بسیار نیک اخلاق بود. شبی که در جریان بمبارانهای تهران - اگر اشتباه نکننم ۱۳۶۷ - بهمراه خانواده ها به شهری دور از تهران رفته بودیم برایم تعریف کرد که این آهنگ را زمانی به وی الهام شد که صبح زود بود (و اگر اشتباه نکنم ایشان گفت که در کرمانشاه بوده است آنزمان) و صدای اذان را میشنود و با شنیدن اذان این آهنگ به ذهن استاد میرسد و شروع کرد به زمزمه کردن این آهنگ و چگونه الهام گرفتن از اذان صبح. یاد استاد گرامی باد.
«من به دوش یار/ زیب و زیورم/ بر سر نگار/ تاج گوهرم/ از گل بهار/ تازه روترم/ همره نسیم/ جامه می درم/ در راه تو/ فکنم دام دلبری/ فکنم دام دلبری/ جان تو/ بسته شد/ به کمند تار من/ شام تار من/ رفته هر سو/ تاب هر مو/ من پریشان هستم/ از غم آواز/ بیغم و شاد/ بیجام می مستم/ من هستم/ گیسوی سیاه/ کردم عمر تو تباه/ دل دادی/ تو بر جنبش من/ بستی/ دل بر گردش من/ در راه تو/ فکنم/ دام دلبری/ فکنم دام دلبری
She sang these song 70 years ago and connected with the young crowd of that time and still pleasant to listen. Dont forget that crystal clear voice.
سپاس از اشتراک گذاری ترانه های جاوان موسیقی ایران
بى نهايت زيبا درود ها🙏👏👏👏❤️❤️❤️روانشان شاد و يادشان جاودان ❤️❤️
تنها صداست که میماند
عالی
روحت شاد بانو جان ...لعنت بر خمینی
A masterpiece in composition, lyrics, and performance. Thanks!
🎉
ظاهراً به گفته خانم دلکش دو نفر این آهنگ را ساخته اند ،مرحوم خالدی و مرحوم حافظی .چه طور؟ نمی دانم ولی عین گفته خانم دلکش است و در یوتیوب موجود است. سال تنظیم آهنگ باید سال ۱۳۳۸ باشد،یاد همه این هنرمندان بزرگ بخیر.شعر از آقای دکتر میر شریفی است که هرگز نام ایشان را قبلاً نشنیده بودم
خدا بیامرزد هم استاد حافظی و هم بانو دلکش را. استاد حافظی مردی بسیار نیک اخلاق بود. شبی که در جریان بمبارانهای تهران - اگر اشتباه نکننم ۱۳۶۷ - بهمراه خانواده ها به شهری دور از تهران رفته بودیم برایم تعریف کرد که این آهنگ را زمانی به وی الهام شد که صبح زود بود (و اگر اشتباه نکنم ایشان گفت که در کرمانشاه بوده است آنزمان) و صدای اذان را میشنود و با شنیدن اذان این آهنگ به ذهن استاد میرسد و شروع کرد به زمزمه کردن این آهنگ و چگونه الهام گرفتن از اذان صبح. یاد استاد گرامی باد.
merci merci merci
خواهش می کنم
«من به دوش یار/ زیب و زیورم/ بر سر نگار/ تاج گوهرم/
از گل بهار/ تازه روترم/ همره نسیم/ جامه می درم/
در راه تو/ فکنم دام دلبری/ فکنم دام دلبری/
جان تو/ بسته شد/ به کمند تار من/ شام تار من/
رفته هر سو/ تاب هر مو/ من پریشان هستم/
از غم آواز/ بیغم و شاد/ بیجام می مستم/
من هستم/ گیسوی سیاه/ کردم عمر تو تباه/
دل دادی/ تو بر جنبش من/ بستی/ دل بر گردش من/
در راه تو/ فکنم/ دام دلبری/ فکنم دام دلبری
با تشکر اما جاهایی از شعر مغایر با ترانه خوانده شده یا بعضا جا افتاده است🙏🏻