🔴 همنشین بهار: ترانه «شبهای تهران» ruclips.net/video/c7yriqPoDZ8/видео.html 🔵 این ترانه حزین به دوران دکتر مصدق و ستم رفته بر او و جامعه ایران، اشاره دارد. درآغاز خانم «پروانه نمازی» آن را خواند، «مجید وفادار» (که ترانهٔ «گلنار» و «مرا ببوس»...هم یادگار اوست)، آن را ساخت و شعرش را «کریم فکور» سرود. شبهای تهران به فقر و تنگدستی و روزگار تار اشاره میکند، موسیقی فاخری دارد و البته نه هر گوشی، آن را میشنود و نه هر کسی، غم نهفته در آن را حس میکند. شبهای تهران میکند پنهان - صحنهی بسیار از چشم انسان زین شبهای تار، مانده یادگار - راز بی شمار، بهر عاشقان هر شب این سرزمین، پُر ز ماجراست یک سو عیش و طرب - یک سو رنج و تعب برخیزد همه شب غوغای تهران قلب یار بی قرار، کام او رواست عاشق در همه حال، باشد فکر وصال بر او داده مَجال، شبهای تهران یاران جام باده در دست دارند هر شب چون ماه و پروین بیدارند ای که چو من بیداری، مستی خود یاد آری چون شنوی بانگ مستان - منتظری روز آید، عقده ی دل بگشاید این شب غم یابد پایان - شبهای تهران می کند پنهان صحنه بسیار از چشم انسان زین شب های تار، مانده یادگار - راز بی شمار، بهر عاشقان
عالى چقدر زيبا ميخوانن ممنون ازشما ياد خوانندگان عزيزمون رو برامون دوباره زنده ميكنيد ❤️❤️🌹🌹🌹🌹💐💐💐🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🪷🪷🪷🪷🪷🪷💕💕💞💞💞💞💞💞💞💞💞
پوران وفا دار دختر برادر مجید وفادار است ، صدای خوبی دارد نمیدانم ایران هستند یا خارج، اگر شخصی می داند لطفاً در گروه مطلع فرمایند
سلام، خیلی ممنونم از ساختن و پخش کردن هستم. بسیار زیباست.
شما نت های شان دارید؟
🔴 همنشین بهار: ترانه «شبهای تهران»
ruclips.net/video/c7yriqPoDZ8/видео.html
🔵 این ترانه حزین به دوران دکتر مصدق و ستم رفته بر او و جامعه ایران، اشاره دارد. درآغاز خانم «پروانه نمازی» آن را خواند، «مجید وفادار» (که ترانهٔ «گلنار» و «مرا ببوس»...هم یادگار اوست)، آن را ساخت و شعرش را «کریم فکور» سرود. شبهای تهران به فقر و تنگدستی و روزگار تار اشاره میکند، موسیقی فاخری دارد و البته نه هر گوشی، آن را میشنود و نه هر کسی، غم نهفته در آن را حس میکند.
شبهای تهران میکند پنهان - صحنهی بسیار از چشم انسان
زین شبهای تار، مانده یادگار - راز بی شمار، بهر عاشقان
هر شب این سرزمین، پُر ز ماجراست
یک سو عیش و طرب - یک سو رنج و تعب
برخیزد همه شب غوغای تهران
قلب یار بی قرار، کام او رواست
عاشق در همه حال، باشد فکر وصال
بر او داده مَجال، شبهای تهران
یاران جام باده در دست دارند
هر شب چون ماه و پروین بیدارند
ای که چو من بیداری، مستی خود یاد آری
چون شنوی بانگ مستان - منتظری روز آید، عقده ی دل بگشاید
این شب غم یابد پایان - شبهای تهران می کند پنهان
صحنه بسیار از چشم انسان
زین شب های تار، مانده یادگار - راز بی شمار، بهر عاشقان