❌ خاطرات ترسناک شما! پارت #8❌
HTML-код
- Опубликовано: 27 янв 2025
- 😈 خاطرات و داستان های فوق ترسناک و عجیب شما! پارت هشتم 😈
.
شما هم خاطره و داستان ترسناکی از زندگی خودتون یا آشناهاتون دارین؟
این خاطره های عجیب رو برام توی کامنتا بنویسین تا باهم بخونیم و توی قسمت های بعدی ماجراهای وحشتناک شما رو ببینیم
.
#وحشتناک
#داستان_ترسناک
#مایا
#خاطرات_ترسناک
#ترسناک
.
به نظر شما کدوم یکی از این خاطره ها وحشتناک تر بود؟
.
مثل همیشه هم که لایک و سابسکرایب یادتون نره
😱
❌ خاطرات ترسناک شما! پارت #8❌
.
.
My social Media Addresses
Instagram:
/ maya.thefish
.
TikTok:
/ maya.thefish
.
Discord:
/ discord
.
Twitter:
/ mayathefish
.
Reddit:
/ mayathefish
.
music by these talented people:
CO.AG Music - / @co.agmusic1823
[song name] by Alexander Nakarada (www.serpentsoundstudios.com)
Licensed under Creative Commons BY Attribution 4.0 Licensecreativecommon...
MYUU - / @myuu
.
.
All rights belong to their respective owners.
Copyright Disclaimer Under Section 107 of the Copyright Act 1976, allowance is made for "fair use" for purposes such as criticism, comment, news reporting, teaching, scholarship, and research. Fair use is a use permitted by copyright statute that might otherwise be infringing. Non-profit, educational or personal use tips the balance in favor of fair use
.
داستانهای ترسناک واقعی از جن,داستان های ترسناک بر اساس واقعیت,داستانهای ترسناک صوتی,داستان و خاطرات ترسناک شما,داستان های واقعی ترسناک,خاطرات ترسناک شما,خاطرات ترسناک جدید,خاطرات ترسناک من,خاطرات ترسناک مردم,خاطرات ترسناک واقعی,ترسناک,خاطرات ترسناک,داستان ترسناک,خاطرات کوتاه ترسناک,خاطرات ترسناک از جن و ارواح,خاطرات عجیب شما,خاطره های ترسناک ایرانی,داستان های ترسناک واقعی ایرانی,مایا,مایا فیش,mayathefish,maya,tarsnak,dastan tarsnak,اتفاقات ترسناک,وحشتناک
داستان های ترسناک بر اساس واقعیت,داستان های واقعی ترسناک,خاطرات ترسناک شما,خاطرات ترسناک جدید,خاطرات ترسناک مردم,خاطرات ترسناک واقعی,ترسناک,خاطرات ترسناک,داستان ترسناک,خاطرات کوتاه ترسناک,خاطره های ترسناک ایرانی,داستان های ترسناک واقعی ایرانی,مایا,مایا فیش,mayathefish,maya,اتفاقات ترسناک,وحشتناک,کاراگاه مایا,افسانه شهری,ترسناک واقعی,داستان های ترسناک,خاطرات ترسناک صوتی,فیلم ترسناک,خاطرات ترسناک ایرانی,خاطره ترسناک,اتفاق های ترسناک,داستان ترسناک واقعی
به نظر شما کدوم یکی از این خاطره ها وحشتناک تر بود؟ 😱
مایا عالی هستی هیچوقت خسته نشو و همین جوری ادامه بده دختر موفق😍💋
دومی خیلی وحشتناک بود
اونی که از بالکنشون یه مرد روانی میخواست بیاد توی خونه با چاقو
بنظر من دومی خیلی ترسناک بود☠😧
چرا من حس میکنم همه شون دری وری و ساختگی بود/:
نتیجه اخلاقی از داستانا: شبا اگر بیدار شدید نرید اصلا دستشویی.
چرا من که میرم
پس کجا تخلیه کنیم🤣
@@faezehシ نگه دار😂
یه لیوان پیشت بزار 🗿💪🏾🤝
حق
مایا مثل همیشه عالی بود
پارت #۹ خاطرات ترسناک شما رو بساز لطفا
طالبی هستی؟🍈
مایا انصافا جوری تعریف میکنی که حس ترس رو منتقل میکنی و با اینکه عکس و فیلم کم استفاده میکنی اما قشنگ میشه فضای داستان رو تصور کرد و البته موزیک تم هم مناسب انتخاب کردی👍✨من خودم سه تا داستان و خاطره ترسناک دارم .میشه همینجا بفرستم؟
ارهه بزار
همینجا میزارن دیگه
حالا جالبیش اینه که دستشویی همه تو حیاطه😂😂
ولی مایا دمت گرم موفق باشی🗿🗿
حقققق
چون همه داستانها ساختگیه دیگه خیلی خز و کلیشه ای شده😂
تو شهرستانا دستشویا تو حیاطه اکثرا
@@Gemmarkerبرای من نیست
@@Gemmarker توی شهرستانا بیشتر دستشویی ها بیرون از خونس و توی حیاطه و هیچ ربطی به کلیشه ای بودن داستان نداره داداش
مرسی مایا جان عالی بود👏
مدل موها و آرایشت فوق العاده ست 😍💚
کاش مایا یه کانال میزاشت کلا جدا باشه فقط خاطره و نقاشی های ترسناکو اینا میزاشتتت🥲🥲🥲
مایا جون ممنونتم که به ما تو این لحضات انرژی میدی ندیده عالی
مرسیبسیار جالببود.
ممنون.
عالیییی مثل همیشه امیدوارم همینجوری تا ابد ادامه بدی💜💜🥺✨
@@dianoosh.chanell عزیز دلم چرا دعوا راه میندازی؟
خیلی خوبه دوباره بزار 😍😍😍
و بالاخره بعد از کلللی انتظار😍🧡مایا انقد خوب روایت میکنی اتفاقارو آدم دلش نمیخواد ویدیو تموم شه 💫
وای مایا عالی استی قسمی داستان تعریف میکنی که انگار واسه خودت اتفاق افتاده 😘😘😘😘خیلی خیلی ممنون
اخخخخخخخخخخخخخ جووووون 😍😍❤
مایا دمت گرم با این زنگوله ای که زدم تا کلیپ هات بیاد برام بیوفته اینو که دیدک ذوق مرگ شدم ایول
خاطرات ترسناک شما 👏🏻👏🏻
Thanks for the video!i like it a lot ❤that was also scary
سلام مایا جون امیدوارم حالت خوب باشه و همیشه موفق باشی گلم
اگر میشه بیشتر خاطرات ترسناک بزار چون من خیلی دوست دارم
ممنون🥰❤️
وای آخری وحشتناک بود و واقعا حس بدی بهم داد
سلام مایا من یه خاطره خیلی ترسناک دارم .
من وقتی دوسالم بود پدر و مادرم جداشدن و من با مادرم رفتیم خونه ی پدر بزرگم خونه پدربزرگم خیلی بزرگ بود ۴ساله شده بودم که اتفاقات ترسناک توی خونه شروع شد شاید باورت نشه ولی خود پدربزرگم خودش میگفت که این خونه جن داره 😟 پس مواظب خودتون باشید یه شب که خوابیده بودم دقیقا ساعت سه از خواب بیدار شدم که یه چند تا اسکلت که شبیه کسایی بودن که تو اون خونه زندگی میکردند دیدم از ترس داشتم میلرزیدم که از ترس خوابم برد یه چند هفته ای از اون اتفاق گذشت من خیلی وابسته ای پدربزرگم بودم اون شب تصمیم گرفتم پیش اون بخوابم اون شب هم دقیقا ساعت سه از خواب پریدم از آشپزخونه صدای خنده ی یه مرد میومد میترسیدم که سرم رو برگردونم و پشته سرم رو نگاه کنم خودم رو جمع کردم و خواستم که نگاه کنم باورت نمیشه چی دیدم یه مرد رو دیدم که دقیقا جلوم نشسته و داره نگام میکنه و داره میخنده و داره بهم نزدیک میشه اینقدر نزدیکم شد که داشتم سکته میکردم اون شب رو بزور صب کردم و به پدر بزرگم گفتم خونه رو عوض کرد .
چقدر باور نکردنی ک بابابزرگ تون کنارت بوده و جیغ نزدی ک بیدار بشه 😂
من برام پیش اومده،اون لحظه انقد ترسیده بودم که فکم قفل کرده بود و بدنم کامل بی حس شده بود،بعضیا جیغ میزنن کمک میخان ولی یسریا هم از شدت ترس خشکشون میزنه و فقط نگاه میکنن@@Anahita75
کمترداستان بگو😂همش دروغ
مایا این بهترین داستان بود😊😊
ممنون مایا که دوباره خاطرات ترسناک رو گذاشتی ❤❤❤❤❤❤❤❤❤
اول ویدعو که داری درباره موضوع ها و دنبال کردم و اینا توضیح میدی من هی به میکاپت نگاه میکنم هی تو دلم میگم این چرا انقدر خوشگلههههههههههه 🍓
مایا این مرد آزما واقعا توی شهر مام وجود داره و منم شنیدم که خیلیا دیدنش حتی توی جاده ها و روستاها بار ها همه با این ویژگی که یه سایه خیلی بلنده توصیفش کردن
اتفاقا این جن مرد آزما تو افغانستان هم هست و خیلی ها دیدنش ولی ما بهش میگیم ماردوزمَی
عالی بود مایا
مایا چه میکاپ باحال و قشنگی ❤
وای مایا چرا هر روز داری خوشگل تر میشی 😭💗
عالی بود مرسی عشقم امروز خیلی کیوت شدی
مایا هرماه یا هر دوماه ویدیو خاطره ترسناک شما بزار لطفاً 😭
من عاشق پارت های خاطرات ترسناکم👌🤍🍭✨
سلام مایا .
من خواستم یکی از خاطرات ترسناک دوران دبستانمو بگم .
کلاس چهارم بودم . همه چی عادی بود تا اینکه اتفاقای عجیبی توی مدرسمون افتاد . من سر کلاس صدای پا وصدای نفس های بلند بلند رو میشنیدم . اولش شک نکردم ولی بعدا وقتی با دوستم تو حیاط پشتی مدرسه بودیم به طور خیلی اتفاقی زیر زمین خالی شد . از اون زمان به بعد حیاط پشتی رو نرده کشیدن ولی من و دوستم هنوز اونجا میرفتیم . چیزای خیلی عجیبی پیدا کردیم . استخونای خونی که پشت حیاط بود و یا اتاقی که توی حیاط پشتی بود و همیشه قفل و روی شیشه هاش روزنامه بود رو دیدیم . هیچکس حق ورود نداشت ما همیشه یواشکی به حیاط پشتی میرفتیم .
اونجا واقعا خیلی عجیب بود هیچ کس حتی ناظم ها هم حق ورود به پشت بام رو نداشتند اونجا کاملا قفل و زنجیر شده بود . ولی بعد روز ها بخار و یا گاز هایی از همون پشت بوم دیده میشد که داشتند میرفتن بالا انگار داشتن یه چیزی رو آتیش میزدن . وقتی از پدر بزرگم راجب مدرسه پرسیدم بهم گفت اون مدرسه زمان خیلی قدیم یه قبرستون بوده و مدرسه شده . من دیگه تو مدرسه نموندم و از اونجا بیرون اومدم . 🤍
عاااااشق این ویدیوهاتم😊
منتظر ویدیوهای بعدیت هستم😁🌹
هر ویدیو که تو بزاری خیلی عالی استن وو به نظر من همشون ترسناک بودن 🤠❤️❤️❤️خیلی عالی استی خانم مایا 🇮🇷❤️🇦🇫
Ye done bashi maya🖐🖐
من همیشه از ناراحتی زیاد به ترس پناه میبرم مرسی مایای عزیزم بابت ویدیو فوق العادت امروز اگه ویدئو تو نبود نمیدونستم بعد از خبر کشته شدن پیروز چجوری جلوی اشکامو سر کارم بگیرم🖤🖤🖤🖤
خیلی حق گفتی
وقتی ناراحتی ترس باعث میشه ناراحتی یادت بره
منم همین جوری ام واقعا کشته شدن پیروز ی غم بزرگه
میگم آغا درست ناراحت شدی ولی چه ربطی داره؟
عااااشششقتم مایا. تو فوقالعاده ای با این کلیپای عالیت
خیلی جالب و ترسناک بود مخصوصا اخری واقعا انگار یه صورت برعکس پشت سرش بود🤦🏻♀️ ، ولی خودت امروز خیلی متفاوت بودی ارایش صورت و موهات خیلی زیباست 😍
لوح تقدیر یوتیوب مبارک❤️🦋🌻
مایا بنظرم خاطرات ترسناک رو پارتاش زودتر و بیشتر بزار چون خیلی پر طرفداره و یک از دلایل پرطرافدار بودنش صدای خاصته که ویدیو خاص تر میکنه 🐢🌿
مایا جونم عالی بود همهی ویدیو هات عالیهههههههه بیشتر خاطرات ترسناک بزار اگه میشه😘😘💖💗
پارت 9 رو هم بساز لطفا منتظر پارت 9 هستیم 😘😘😘😘❤❤❤❤❤
داستان دوم واقعا جالب بود😢😢
نتیجه گیری : نرین دستشویی اگه بیرون از خونست😂
من هروقت میرم یکیو مجبور میکنم باهام بیاد همونجا تو حیاط وایسه😂🤞🏻
مثل همیشه عالی💔💔
این پارت خیلی ترسناک بود
وقتی کلیپتو میبینم خیلی میترسم و مدام اطرافمو نگاه میکنم 😂اما بازم دست نمیکشم و ادامه میدم چون خیلی دوست دارم
عالی بود ♥♥
مرسی مایا جان...🙏🏻این ویدئوهای خاطرات ترسناک واقعا هیجان انگیزه. بیشتر از همه اون عکسی که توش جن داشت ترسناک بود، به نظر میومد یه سر برعکس توی عکسه...😨😱
میدونستی فوق العاده ای😘
You are so good
هرروز زیباتر از دیروز 😍
سلام مایاجون خیلی جذاب ودوستداشتنی هستید❤
سلام مایا این خاطره مربوط به خونه قبلیمونه
که کلی اتفاق اونجا افتاد در حالی که خونه تازه ساخت بود اما 4 سال خالی بود...من موقعی که کلاس نهم بودم خیلی با دوستام درمورد روح و جنو اینا کنجکاوی میکردم...
طوری که یه روز میخواستیم تو نماز خونه احضار انجام بدیم ولی بعدش پشیمون شدیم
همون موقع ها بود و شب شده بود و مث همیشه من داشتم تا ساعت 2 و نیم تا 3 سریال میدیدم تو گوشیم...من تو اتاقم یه کتابخونه چوبی سه طبقه داشتم که توش پر کتاب از جمله کتاب های تست بود که خیلی سنگین بودن...اما یه شب ساعت نزدیکای سه بود...دیدی صفحه گوشیت تو شب جلوته اطرافتو با یه هاله نوری کم میبینی؟ من همونجوری صاف خوابیده بودم و گوشیم جلو بود و اطرافمو به جز گوشی تقریبا با گوشه چشمم راحت میدیدم و مشغول سریال دیدن بودم اما یهو کل کتابای کتابخونهم با یه صدای خیلی بلند بدون اینکه یکیش جا بمونه افتادن زمین..اما خودشون همینجوری نیوفتادن...من دیدم یه کسیو...که با حرص زد کل کتابامو انداخت...انگار عصبانی بود ازم...اما حاظرم قسم بخورم شکل بدنش حالت ادمیزاد نبود مطمعنم سرش شبیه شیر بود و بدنش تا حدی شبیه ادم بود...تا کتابامو ریخت غیب شد...منم سریع چراغ قوه مو انداختم اونجا اما خب طبیعتا رفته بود...جرعت نکردم دیگه بخوابم...با چراغ قوه روشن تا زمانی که چشمام خودشون بیوفتن رو هم بیدار بودم...وقتی صبح برای مامان و بابام تعریف کردم گفتن ما هیچی نشنیدیم...حس میکنم اون شخص از اینکه انقدر درموردش با دوستام حرف زدم عصبانی بود...ولی ازش ممنونم انگار یه سیلی به خودم زد و بهم گفت خودمو قاطی این ماجرا ها نکنم....البته فقط همین اتفاق نیست.
من مینویسمش اگه خواستی اینا رو هم بخون:)
تو همون خونه بودیم و تو همون سال نهم...از بعد اون اتفاق که اولین اتفاق تقریبا ترسناک خونه مون بود یکم اتفاقای عجیب تر هم میوفتاد...اتاق هم من و هم مامان و بابام ته راهروی کوتاه خونه مون بود...ینی باید یه راه رویی رو رد میکردی که اول اتاق من بود...درواقع تخت من جوری بود که چسبیده بود به دیوار اتاقم که اونطرف دیوار راهرو بود...نمیدونم فهمیدین یا نه...اما بهرحال...میدونین که دیوارای خونه های الان مثل پوست پیاز میمونه و خیلی صدا از پشتش راحت میاد جوری که با یه حرکت کوچیکم دیوار صدا میده...من طبق معمول داشتم شب سریال میدیدم
اینبار نمیدونم ساعت چند بود ولی به جز من همه خواب بودن...
وقتی داشتم سریالمو میدیدم یه صدای تق تق از دیوار بغل تختم شنیدم که اون طرفش راهرو بود
انگار یکی داره اروم با انگشتش میزنه به دیوار...بعضی وقتا پمپ خونه ما خیلی صدا میداد اول فک کزدم شاید صدای لوله های اونه که توی دیواره..
یه شب با همین فکر سر کردم...اما دیدم که این صدای جدیدیه ما سه سال اونجا بودیم و همچین صدایی خیلی عجیب بود برام
اما بعد چند شب دیدم نه نمیخواد تموم شه...دیدم این صدا با من کاری نداره برای همین بعضی شبا درجواب اوت تق تقا منم چند تا میزدم به دیوار...اما بعد دو سه ماه دیگه صدای تق تقی نیومد...
یه اتفاق دیگه هم مونده... سرتونو درد نیارم خلاصه تر میگم
تو خونه قبلیمون..
وسط حال سمت در ورودی گوشه ی دیوار ما یه صندلی تابی داشتیم که محل همیشگی نشستن من بود...بعد از ظهر بود اینبار و هوا هم روشن بود...اما کسی به جز من و داداش 2 سالم کسی خونه نبود...
یادم نیست دقیقا چی شد ولی داداشم یه کاری بدی کرد و دعواش کردم...چون از من انتظار دعوا کردن نداشت نشست گریه کرد...
منم رفتم روی تابم نشستم...اینم بگم که تابم توی زاویه ای قرار داشت که کنار در ورودی بود...اما چون در ورودی خونه توی یه راهروی خیلی کوچیک بود من درو نمیدیدم...داداشم اومد جلوی من و روبه روی در ورودی وایساد و شروع کرد به جیغ زدن و گریه کردن...
گریهش جوری بود که اصن بند نمیومد با حالت خیلی بدی داشت گریه میکرد...اما یه لحظه چشمش افتادطرف در ورودی که من بهش دید نداشتم...صداش قطع شد...میخکوب شد بهش...نمیدونم من تَوَهم زدم یا واقعا یه صدای پچ پچ خیلی ریز شنیدم...اما حالا بعد از اینکه به در نگاه کرد...بعد سه ثانیه... دیگه گریه نکرد و برگشت با وسایلش بازی کرد
از اونجایی که اتفاقای دیگه ای هم دیده بودم از این دیگه زیاد نترسیدم چون انگار اون روح اصن دردسری برای من یا بقیه مون نداشت...
حتی بلند هم نشدم برم اونجا رو نگاه کنم...
از وقتی اومدم خونه جدیدمون با اینکه اینجا خیلی موقعیت های بهتری هست برای ترسیدن از چیزای مختلف هیچ روحی فعلا پیداش نشده
و امیدوارم نشه...چون من فقط با یه روح مهربون توی اون خونه رو به رو بودم
اما اگه روح شیطانی ببینم حس میکنم واقعا عقلمو از دست میدم و نمیتونم دیگه خودم باشم...
امیدوارم براتون جالب باشه❤️
خیلی جذابی 🎉❤❤❤
مایا مرسی بابت خاطرات ترسناکت😍😍♥️🦋
عااااالی مایا خیلی دوستت دارم بازم ویدیو بزار پارت ۹ خاطرات ترسناک بزار💋❤
ما منتظر ویدیوی مشترکت با Walkover هستیم❤️❤️
کی داش منظورت همون سعید چاخانه؟
@@Sober8987Mx همین که فشار میخوری کافیه دیگه
@@hesidanher با بچه سالا حرفی ندارم
@@alireza7342 اها بله درسته حق با شماست
@@Sober8987Mx 😂😂
اولی واقعا عجیب و غریب و البته باحال بود
مایا جون ممنون از ویدئوهای خوبت فقط خواستم یه انتقاد داشته باشم بخاطر بهتر شدن کیفیت ویدئوها
لطفا این افکتای صدا که جیغ میزنن رو نزارید چون واقعا باعث اذیت شدن گوش میشه و نه تنها هیچ جذابیتی نداره و نمیترسیم بلکه اذیت هم میشیم
ولی پس زمینه اهنگی باشه که یه مقدار خوفناک باشه عالیه
بازم ممنون💜
ویدیوهات عالی واقعا😁
انکار کردن ماورا ، باکلاسی نیست !!!!!!!!!
آفرین درود بهتون.واقعاچرا بعضیها فکرمیکنن انکار ماوراءالطبیعه مثلا باکلاسیه؟؟؟؟؟؟
بعد یکسال اومدم باز این ویدئو رو ببینمش♥️😍
سلام دوست جونی♡ نسبت به ویدیو های قبلیت خیلیی بیشتر از چیزی که فک میکنی پیشرف کردی💙🦋 به امید روزای بهتر♡
منم خیلی خاطره زیاد دارم اینطوری ولی خجالت میکشم بگم👩🏻🦯💔
سلام عشقم مثل همیشه خوب وعالی بود بهترینهااااااا برای شما دوستان خوبان پاینده و سلامت پیروز باشید 💋❤️💞💟💌🤩🌻💌🍀🌵🌴🤌🧡💛💚💓💗💘💖💝💫
ترسناک ترین چیزی که دیدم
فامیلمون بدون ارایش بوده🤣💔
🤣🤣
من با ارایش وحشتناک ترم
😂😂😂😂😂
واقعا😂😂😂😂😂
همشون عالی بود❤😍
این داستان 08خاش واقعیت داره من خودم جز پرسنل هستم چند پرونده داریم که حتی به مرگ سرباز در خونه خودش منجر شده ثابت هم می تونم بکنم فقط اسم من درض نشه
خیلی کیوتیییی:))💜
مایا جون خیلی لحن و بیان خوبی داری همچنین خیلی هم خوشگلی امید وارم همیشه موفق باشی 😘😘
خیلی ممنون از زحمات شما
6:47 وای وای وای
همون ک داشتی میگفتی مرده داشت میزد به شیشه مامانم یهو اومد تو اتاق ریدم تو خودم
RIP Parham🖤
😂
لطفا بیشتر از این ویدیوها بزار ❤
هروز زیبا تر و قشنگ تر میشی☺
برای کسایی که دوستت داشتن و دیگه پیشمون نیستن😔
واقعا عالیییی هستی😘😘😘❤
سلام مایا یه راس میرم سر اصل مطلب ❤
خاطره ای که تعریف میکنم مال چند سال پیش وقتی که ۱۰ سالم بود، کووید ۱۹ تازه شروع شده بود و من حال بدی داشتم چون میترسیدم، و کلا دارک بود برام. تازه گوشی گرفته بودم چون مدارس مجازی بود. اون موقع یه کاراکتری به اسم مومو معروف شده بود که صورتی ترسناک نسبتا داشت چشمای بزرگ از هدقه بیرون زده مشکی داشت و دماغ نداشت و دهنی داشت که لبخند گنده و ترسناکی به لب داشت. مثل این اموجی : 🙂
من خیلی میترسیدم و از بدشانسی همه دوستام هی راجبش حرف میزنن و عکس و اینا میفرستادن 🤦♀️ دقیق یادم نیست که افسانه بود چی بود ولی میگفتن هکرها از این کاراکتر استفاده میکردن.
منم استرس گرفته بودم و شبا تا چشمامو میبستم قیافش میومد تو ذهنم و اگرم خوابم میبرد خواب بد ازش میدیدم، پس نخواستم که بخوابم یا حداقل تنها بخوابم. شب ها خانوادمو اذیت میکردم با نخوابیدن و گریه کردن 🥲 و این خیلی بیشتر هم بهم حس گناه میداد و واقعا الانم که دارم مینویسم حالم بد میشه :( اتاقی که اون موقع داشتم هم دقیق روبروی راه پله ی چوبی بود که بعضی اوقات نصف شب صدا میداد با سرد و گرم شدن
به هر حال خیلی بدم میاد هنوزم از اون دوره ای که داشتم و خوشحالم الان اتاقی که توش زندگی میکنم ترسناک نیست و چند وقتیه خواب خوبی دارم 🤍 مایا موفق باشی
خاطره ترسناک:
نزدیک یک سال پیش رفته بودیم با خانواده پدریم خونه روستایی که من اصرار کردم شب بمونم.مامانم اینا برگشتن شهر و من با عمه هام و بچه هاشون موندم اونجا.نزدیکای ساعت ۴ صب روی مبل خوابم برد.حدود یک ساعت بعد با گردن درد خیلی خیلی شدید از خواب بیدار شدم دیدم پسر عمم پایین مبل خوابیده ولی باهام فاصله داره.بالشتمو برداشتم خواستم برم کنار پسر عمم (روش کراش بودم😂) بخوابم که از پنجره دیدم توی حیاط یه دختر قد کوتاه با لباس بلند سفید و موهای فر مشکی و قیافه خیلی وحشتناک از توی پنجره داره نگاهم میکنه. سعی کردم توجه نکنم و بخوابم.از اون موقع هر وقت شب میخوام اونجا بخوابم خیلی میترسم ولی خیلی خوش میگذره با وجود اتفاقای خیلی ترسناکی که میوفته (اون خونه قبلاً کاملا سوخته بود ولی تعمیرش کردیم)
باید به همین بهونه میپریدی بغلش احمق😂
😮😮😮😮😮😢وااای فقط این اخری و اون سربازه یعنییی برگهااام
ترسناک تر از خود ماجرا ها اون آهنگ بی کلامه!
نکته حق
ممنون عزیزم عالی بود 💞💞💞💞💞
سه نصف شب سکته زدم😂🤦🏻♀️
دقیقا باهات موافقم همیشه داستان هایی که ادما توش دخیلن و روح و جن نه خیلی ترسناک ترن چون واقعین و به نظرم چه روح و جن وجود داشته باشه چه نه ترسناک تر از ادم زنده نیست.
این صدای ناک ناک درم که میزاری خیلی ترسناکه قشنگ هر دفع یه سکته ی ریزی میزنم چون از بچگی همیشه از صدای در میترسیدم و دلیلشو نمیدونم😂
منم از صدای در میترسم🤦♀️🤣😂
واو برگام اولی چقدر ترسناک بود
فقط لرها میدونن مرداَزما چیه🗿😂✨ ، وسیله ترساندن کودکان برای خوابیدن🗿😂😂
چرا من نمیدونم؟
@@armybts-kc9ed چون تو یه مادر قهوه بتس فنی بدبخت
حق
کورد ها هم یه چیزایی دارن که نگو
حق گو 😂💔
اگه میتونستم هزار بار لایک می کردم ❤️
منتظر پارت 9 هستیم😍💜✨️
عالی عشقم😢❤
سلام مايا جون ايلين هستم از اروميه اين اتفاقي كه ميگم چند هفته پيش اتفاق افتاده بود منو پسر خالم يه بار رفته بوديم بيرون دوره بره ساعت ١٢ شب بود جايي كه ما داشتيم ميرفتيم خيلي خلوت بود اونجا منو پسر خالم متوجه شديم يكي هي داره مياد دنبالمون چند بار شك كرديم بركه تخيلي شديم اينا ولي اينبار كه برگشتيم پشتمون نكاه كديم يه نفر با جاقو داشت نكامون ميكرد و اونجا هم يه ايستگاه پايس داشت رفتيم اونجا خلاصه اونو گرفتن ولي اون روز فك كنم هيچوقت يادم نميره
عام اگه نظرمو بپرسین ادمه قاتلی چیزی بوده ولی عیزم تو با پسرخالت حالا رفته بودین دور دور یا ن حاله که ۱۲ شب بوده حتما زیاد طول کشیده
کاکو بچه ی کجا هستی لحجت برام اشناهه😂😂❤@@monibkhadem7760
عالی بود ❤️🩹
سلام مایا من میخوام خاطره ترسناکمو تعریف کنم یروز توی یه شب سرد زمستونی روی مبل نشسته بودم یهو یه پیامی برام اومد... ( واییی باور نمیکنی چی بود) یه نفر بهم پیام داده بود 85 درصد اینترنت شما مصرف شده است( وایییی نمیدونی چقدر ترسیدم) 🫠🫠
😂😂😂
لعنتی بعد یه سال ریپلای میکنی کامنتمو خودم یادم رفته بود این کامنتو🤣
🌸🦋مایا جون خیلی ممنون عزیز🌸🦋
شاید برای شما هم اتفاق بیوفتد پارت هشت😂
خیلی خوبی مایا ممنون❤️😍
توجه کردین توی همه قسمت ها یه چیزی ازش خیلی زیاد هست توی این قسمت همه دستشویی هاشون توی حیاط بود 😭💔😂
😂 خودمم موقع ضبط متوجه شدم که همش دستشویی دارارو انتخاب کردم برای امروز
@@MayaTheFish خیلی خوشحالم که جوابمو دادی😭😭😂🥲🫂و اینکه بدون من خیلی دوست دارم همیشه با ویدیو هات غذا میخورم خیلی دوست دارم مواضب خدت باش🥲😭🦋🫂🤍
خداییش مثه من موقعه فیلم غذا میخورن 😂💔
@@monibkhadem7760 😂😂😂🦋
جدا از خفن بودن همیشگی ویدیوهات چقدر این میکاپت کیوت بود💖😍
بازم مثل همیشه عالی بود
عاله بود مایا
kheyli awliiii❤😊
شبیه دخترای انیمه ها شدی😍 چقد خوبه که واسه ظاهرت انقد سلیقه به خرج میدی. این ویدئو رو جذاب تر میکنه🤌🏽🤍
واقعاً عالی توضیح میدی ادم انگار خودش تو داستان هستش خودشو تو داستان حس میکنه واقعاً عالی هستی عالی🤩
سلام مایا من ۱۱ سالمه و حدود ۹ سال بودم که خونمون قدیمی بود و حدود ۵۰سال پیش ساخته بودنش و وقتی می خوابیدم نمی تونستم بیدار بشم انگار فلج خواب شدم و من ازاون خونه نحس بدم میاد و خواب های عجیبی می دیدم
بالاخره گفتی دوست جونیا😂❤
خیلی ترسناک بود
عالی بود
مایا ویدیوهات خیلی خوبه وخیلی خشگلی🤭
مایا عاشقتم بینظیری تو کارت 🙂😍❤👌
بهترین یوتیوبرییییب