درود بر بینش روشن و استعداد عالی و تبحر جناب دکتر محمد حسین بابلی یزدی در نوشتن این داستان های کوتاه شیرین با چنین نثر ساده ، صادقانه و دلچسب . 🌹👏👏👏🌹🦋🌹
درود و رحمت خدا بر حسین پاپلی این فرزند نابغه یزدی که عمری پر برکت داشته و تاریخ معاصر ایران را بسیار زیبا به تصویر کشیده اند و خدمت شایانی به فرهنگ و تاریخ ایران کرده است. با آرزوی بهترینها برای حسین پاپلی بزرگوار در دنیا و آخرت
سلام ودرود دکتر پاپلی بسیار عالی نوشته از شما بسیار سپاسگزارم. بسیار آموزنده خاطرات را مرور می کنید ادبیات ایران زمین وتاریخ صد ساله ی ایران بسیار زیبا وشنیدنی است. به امید ابادی وآزادی ایران سرزمین خوبان...
درود و سپاس فراوان ب گروه فرهنگی و عالی مشعل جناب پرهام گرامی بدون هیچ گزافه گوئی لطفا کمپلیمان من را بپذیرید هیچکس در خوانش کتاب های گویا نمیتواند به گرد پای شما با این صدایگرم و نرم ومخمللی و مهارت بینظیرتان در تقلید صدا برسد ، همواره تندرست ، توانا و موفق باشید. 🌺👏👏👏🌺🦋
درد ایران بی دواست 😢😢 الان هم دموکراسی هم جایی ندارد در بین مردم ایران .متاسفانه . الان هم قبرهای لاکچری وجود دارد و بقیه چیزها بماند .یعنی هیچی تغییر نمیکند فقط مدلش عوض میشود😢😢😢
درود بر استاد پرهام عزیز و گروه کتاب گویا مشعل: جناب آقای دکتر پاپلی عزیز؛ همشهری و هم محله ای عزیز ما و باعث افتخار ما هستند؛ ولی متاسفانه چنان داستانها را عجیب تعریف میکنند که انسان فکر میکند داستانهای دوره قاجار را گوش میکند و تازه اتول دودی وارد کشور شده؛ در سالهای 1330 تا 1340 بسیاری از جاده های ایران آسفالت شده بود؛ مثلا از تهران تا یزد حدود صد کیلومتر شوسه بود و مابقی آسفالته بوده؛ ولی خوب راه ها بسیار طولانی تر از الان بود؛ مسافران جاده تهران یزد باید از قم به سمت دلیجان و اصفهان میرفتند و از آن سمت به یزد میامدند و جاده اردکان به یزد سال 1348 آسفالت شد؛ که حدود صد کیلومتر میشد؛ با تکه های دیگر جاده در راه اصفهان و غیره.. یک راه برای مشهد بود که یزدیهای عشق مشهد از این راه کمتر تردد میکردند که حدود سال شصت و هشت آسفالت شد و به راه ریگ مشهور بود؛ و از طبس تا یزد کویر بدون آب و علف بود با جاده خاکی... بعضی از بستگان همسایه های ها و اقوام ما به تهران مهاجرت کرده بودند, ولی عده زیادی بودند که هشتاد تا نود سال سن داشتند و هیچوقت از یزد خارج نشده بودند؛ ولی افتخار میکردند دو یا سه بار به مشهد رفته اند!!! جناب دکتر پاپلی یزدی خاطرات پدربزرگشان را تعریف میکنند؛ و من متوجه نمیشوم چطور باور کردند زحمتهای رضا خان بزرگ و محمد رضا تا زمان اصلاحات عرضی را نادیده گرفته اند؟؟ و مهمتر اینکه خانواده پاپلی یکی از متمولین یزد بودند؛ و هنوز هم هستند؛ خاندان پاپلی گاراژ دار و ماشین دار بودند و از تجار یزدی بودن که اقوام قدیمی یزدی محسوب میشوند, ولی خود را ندار میخوانند؟؟؟ البته بدلیل اینکه فرزند زن دوم بودند؛ مرحوم پاپلی بزرگ به مادر ایشان و خود دکتر کمتر میرسید؛ ولی بقول پدر میگفت جزء اولین بچه هایی بودند که دوچرخه نو و مدل بالا رالی یا هامبر سوار میشدند, و به دبیرستان میرفتند!!! این مدل داستان پردازی دکتر پاپلی عزیز برای همه یزدی ها سوآل شده؛ ولی خوب به ایشان احترام میگذاریم و از داستانهای ایشان لذت میبریم
گردآفرید گرامی جناب دکتر مثل اغلب کتابهای چاپ شده بعد از ۵۷ با سیه نمائی هر از گاهی در این کتابشان دل ملاها را شاد نموده اند. البته گاه ناشر و ماموران سانسور چیزهایی در کتابها چاپ بعد از ۵۷ کم و زیاد کرده اند. حتی برای علم خاطرات نوشته اند.
جناب استاد پرهام عزیز یک منطقه ییلاقی یزد که نام آنها ده بالا و طزرجان هست؛ Tezergan البته وجه تثنیه آن تر زِ جان هست؛ یعنی جایی که جان را تر و تازه میکند؛ یا جان انسان تازه هست از خوش آب و هوایی آنجا؛ و به مرور زمان طِزِرجان شده است؛ اهالی آن منطقه را طِزِرجانی میخوانند, این شخص آقا سید طِزِرجانی بودند, این را فقط جهت دوستانی که مایلند نام درست این شخص را بدانند عرض کردم و امید است در کتابهای پسین جناب استاد پرهام عزیز خوانش درست را بکار گیرند... تا بعضی از مردم کم فهم خورده بر خوانش اشتباه نگیرند و خود را علامه دهر بدانند که نام یک منطقه معروف محل سکونتشان را میدانند, ولی جالب اینجاست که خود معنی و مفهوم آنرا نمیدانند.... تشکر از جناب پرهام عزیز
من سفر با اتوبوس را بسیار دوست دارم. چندین داستان کوتاه از ماجراهای اتوبوس نشستنم در عصر اینترنت نوشته ام. البته به چاپ نرساندم. همان ماجراها که جناب دکتر پاپلی از خرید بلیط و دعواهایش نوشته امروز هم در خرید اینترنتی بلیط اتفاق میافتد مشکل در بعد زمان نیست در ایرانیان هم نیست. آموزش ترویج خردورزی قانون نظارت و بازرسی مجازات مجرمان دادگری و ... مواردی ست که باید تقویت شود
❤❤❤درود . همونطور که پیشتر گفتم به نظر میرسد راوی داستان را از پیش نمیخوانند و اشتباهاتی دارند که به این موضوع صحه میگذارد . همه را نمیشه یک به یک گفت ولی برای نمونه ترزجانی درست نیست باید میگفتندتزرجانی
سپاس از زحمات شما دوست گرامی 🙏. برای من جای سوال بوده و هست، که مردمی که در طولربیست سال از ۳۷ تا ۵۷ چنین پیشرفتی را تجربه کردند، از بلد نبودن روی صندلی نشستن تا اینکه هواپیمایی ملی ایران دومین خط هوایی بین المللی شدن! این راه بسیار طولانی را دربیست سال با شاهنشاهی آریامهر رفتند و همینکه به دروازه و شروع پیشرفتهای بیشتر و جهانی رسیدند، فریاد برآوردند: ای شاه خائن اواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی!!! ویرانه های شروع سلطنت او و پدرش رضا شاه بزرگ، را ندیده بودند. چیزی نمیدانستند؟ ارزو دارم روزی یکی از این ناداتهای سال ۵۷ بیاید و درکمال صداقت بگوید، دقیقا چه جایی از ایران را شاهنشاه ویرانه کرد؟ کجا رو خمینی و ارازل و اوباش او ساختند؟ وای بر ما که هنوز هم همان اندیشه های معجزه سید و ابولفضل، در میان بسیاری وجود دارد. به مشهد میروندو دار و ندارشان را میریزند در حرم ، به اخوندها پیشکش میکنند که حامله شوند😪😪😪
قبلا هم گفتم، اینکه در وسط داستان نظرات خودتون یا اطلاعاتی تکمیلی ارائه میکنید برای من بسیار حظ داره، هم شنیدن صدای خودمانی حرف زدن خودتان و هم اطلاعات جدید، انگار با هم در اتاقی نشسته ایم و کتاب میخوانیم.
درود به خاندان ايران ساز پهلوى جناب پرهام خدا گواه است من در سن نه سالگى از ابادان در سال ١٣٣٤ به شيراز. توسط. همچنين. أتوبوسهاى. با خانواده سفر كردم و خاكش. را خوردم. و درك ميكنيم چه ميفر مايد
درود بر بینش روشن و استعداد عالی و تبحر جناب دکتر محمد حسین بابلی یزدی در نوشتن این داستان های کوتاه شیرین با چنین نثر ساده ، صادقانه و دلچسب . 🌹👏👏👏🌹🦋🌹
عالیه این کتاب چقدر ساده وروان نوشته شده.انگاریه دایی یاعموبزرگترداره تویه جمعی خاطره تعریف میکنه.❤❤❤
درود بر این نویسندگان توانا که همیشه با قلمشان در برابر جهل و خرافات سپر درست کرده اند 👏👍👏👍👏👌👌👌👌
درود ها بر نویسنده وجناب پرهام نازنین با این هنر ستودنیشون ❤
درود و رحمت خدا بر حسین پاپلی این فرزند نابغه یزدی که عمری پر برکت داشته و تاریخ معاصر ایران را بسیار زیبا به تصویر کشیده اند و خدمت شایانی به فرهنگ و تاریخ ایران کرده است. با آرزوی بهترینها برای حسین پاپلی بزرگوار در دنیا و آخرت
سلام ودرود
دکتر پاپلی بسیار عالی نوشته از شما بسیار سپاسگزارم. بسیار آموزنده خاطرات را مرور می کنید ادبیات ایران زمین وتاریخ صد ساله ی ایران بسیار زیبا وشنیدنی است. به امید ابادی وآزادی ایران سرزمین خوبان...
عالی ممنون❤❤❤
جالب بود تشکر❤
ممنون از زحمات شما عالی بود از کتاب و صدای دلنشین شما لذت بردم.
واقعا شنیدن این قصه های شازده حمام همه شیرین و جالب و آموزنده هست ممنون❤
عالی بود خداقوت .
قدر دان زحمات شما هستم
درود به نویسنده کتاب و راوی، چقدر عالی شرایط آنروز گار رو به قلم تقریر آورده، ❤
درووداقاپرهام عزیزوخواستنی
باوربفرماییدکه شنیدن این داستان شم خیلی زیادواسم جالب بودوحسابی لذت خاصی بردم❤❤❤❤❤❤
خیلی این داستان جالب بود و حرف های بسیار از قدیم های و فرهنگ ایرانی داشت. واقعا عالی بود. مرسی
درود بر آستان ارجمند جناب پرهام عزیز سپاسگذارم بابت زحمات و گویش دلنشینتان❤🎉
سپاس بیکران🙏🙏
سپاسگزارم بابت گویش زیبای شما ❤❤❤
This was a great book I feel i was present during the story I wish I was born in 100 years ago I would have easy life with zero stress
همواره سپاس از ایجادگران برقرار پایدار و موجب افتخار....
درود و سپاس فراوان ب گروه فرهنگی و عالی مشعل
جناب پرهام گرامی بدون هیچ گزافه گوئی لطفا کمپلیمان من را بپذیرید
هیچکس در خوانش کتاب های گویا نمیتواند به گرد پای شما با این صدایگرم و نرم ومخمللی و مهارت بینظیرتان در تقلید صدا برسد ، همواره تندرست ، توانا و موفق باشید. 🌺👏👏👏🌺🦋
بی نهایت سپاسگزارم. . بسیار بسیار عالی ❤
درود بر استاد پرهام عزیز وتوانمند❤
امان از جهل وخرافات😔
پاینده باشید🌻
بسیارعالی
ممنون از کتاب خوانی ی شما.
درود بر شما که به ما کتاب معرفی میکنید❤
زیاد تحت تاثیر اعلاحضرت قرار گرفتی، تا اخر دهه چهل وضع به همین منوال که پاپلی روایت کزده بود
البته این گناهی بر پهلوی ها نبود
بینهایت سپاسگزارم از این توضیحات زیبا و بدون تعارف و قضاوت 👌
درود برشما. جناب اقای. پرهام. خوانش بسیار. زیبایی. دارید
سلام جناب پرهام خیلی ممنون از گویش بسیار زیبای شما 😂🌹☘️
چه صفایی داشت چه احوالی ،همه دوره هم ..چیزایی که الان شده حسرتو ارزو ..
عالی
با سلام بر استاد پرهام با گویش زیبا وبی نقص زبان شیرین پارسی
همین چند سال قبل در روستایی بنام دهبید مرودشت هم چنین دروغی را بخورد مردم دادند
سپاس فراوان از پرهام دوستداشتنى صداى خاصى داريد
👍👍
بسیارجالب
روحت شاد رضاشاه
❤❤❤
عالی ممنون آقای پرهام
درد ایران بی دواست 😢😢
الان هم دموکراسی هم جایی ندارد در بین مردم ایران .متاسفانه .
الان هم قبرهای لاکچری وجود دارد و بقیه چیزها بماند .یعنی هیچی تغییر نمیکند فقط مدلش عوض میشود😢😢😢
سپاس
طزر جان نام یکی از مناطق خوش آب و هوای یزد هست
درود بر استاد پرهام عزیز و گروه کتاب گویا مشعل: جناب آقای دکتر پاپلی عزیز؛ همشهری و هم محله ای عزیز ما و باعث افتخار ما هستند؛ ولی متاسفانه چنان داستانها را عجیب تعریف میکنند که انسان فکر میکند داستانهای دوره قاجار را گوش میکند و تازه اتول دودی وارد کشور شده؛ در سالهای 1330 تا 1340 بسیاری از جاده های ایران آسفالت شده بود؛ مثلا از تهران تا یزد حدود صد کیلومتر شوسه بود و مابقی آسفالته بوده؛ ولی خوب راه ها بسیار طولانی تر از الان بود؛ مسافران جاده تهران یزد باید از قم به سمت دلیجان و اصفهان میرفتند و از آن سمت به یزد میامدند و جاده اردکان به یزد سال 1348 آسفالت شد؛ که حدود صد کیلومتر میشد؛ با تکه های دیگر جاده در راه اصفهان و غیره..
یک راه برای مشهد بود که یزدیهای عشق مشهد از این راه کمتر تردد میکردند که حدود سال شصت و هشت آسفالت شد و به راه ریگ مشهور بود؛ و از طبس تا یزد کویر بدون آب و علف بود با جاده خاکی... بعضی از بستگان همسایه های ها و اقوام ما به تهران مهاجرت کرده بودند, ولی عده زیادی بودند که هشتاد تا نود سال سن داشتند و هیچوقت از یزد خارج نشده بودند؛ ولی افتخار میکردند دو یا سه بار به مشهد رفته اند!!!
جناب دکتر پاپلی یزدی خاطرات پدربزرگشان را تعریف میکنند؛ و من متوجه نمیشوم چطور باور کردند زحمتهای رضا خان بزرگ و محمد رضا تا زمان اصلاحات عرضی را نادیده گرفته اند؟؟ و مهمتر اینکه خانواده پاپلی یکی از متمولین یزد بودند؛ و هنوز هم هستند؛ خاندان پاپلی گاراژ دار و ماشین دار بودند و از تجار یزدی بودن که اقوام قدیمی یزدی محسوب میشوند, ولی خود را ندار میخوانند؟؟؟ البته بدلیل اینکه فرزند زن دوم بودند؛ مرحوم پاپلی بزرگ به مادر ایشان و خود دکتر کمتر میرسید؛ ولی بقول پدر میگفت جزء اولین بچه هایی بودند که دوچرخه نو و مدل بالا رالی یا هامبر سوار میشدند, و به دبیرستان میرفتند!!! این مدل داستان پردازی دکتر پاپلی عزیز برای همه یزدی ها سوآل شده؛ ولی خوب به ایشان احترام میگذاریم و از داستانهای ایشان لذت میبریم
گردآفرید گرامی جناب دکتر مثل اغلب کتابهای چاپ شده بعد از ۵۷ با سیه نمائی هر از گاهی در این کتابشان دل ملاها را شاد نموده اند. البته گاه ناشر و ماموران سانسور چیزهایی در کتابها چاپ بعد از ۵۷ کم و زیاد کرده اند. حتی برای علم خاطرات نوشته اند.
در باره جاده طبس به مشهد دقیقا درست میفرمایید من در سال 67 از ان جاده با کامیون میرفتم چند کیلومتر اسفال کهنه وبعضی جاها خاکی بود بخصوص در رودخانه ها
👍👏👏👏
❤❤❤❤❤❤❤
Nice
Thanks
ماشاالاه عجب ابوافضلی بوده😂😂😂😂
جناب استاد پرهام عزیز یک منطقه ییلاقی یزد که نام آنها ده بالا و طزرجان هست؛ Tezergan البته وجه تثنیه آن تر زِ جان هست؛ یعنی جایی که جان را تر و تازه میکند؛ یا جان انسان تازه هست از خوش آب و هوایی آنجا؛ و به مرور زمان طِزِرجان شده است؛ اهالی آن منطقه را طِزِرجانی میخوانند, این شخص آقا سید طِزِرجانی بودند, این را فقط جهت دوستانی که مایلند نام درست این شخص را بدانند عرض کردم و امید است در کتابهای پسین جناب استاد پرهام عزیز خوانش درست را بکار گیرند... تا بعضی از مردم کم فهم خورده بر خوانش اشتباه نگیرند و خود را علامه دهر بدانند که نام یک منطقه معروف محل سکونتشان را میدانند, ولی جالب اینجاست که خود معنی و مفهوم آنرا نمیدانند....
تشکر از جناب پرهام عزیز
با سپاس از گردآفرید گرامی که توضیح کاملی در اختیار بنده ناچیز و دوستان گرامی ارائه نمودند.
من سفر با اتوبوس را بسیار دوست دارم. چندین داستان کوتاه از ماجراهای اتوبوس نشستنم در عصر اینترنت نوشته ام. البته به چاپ نرساندم.
همان ماجراها که جناب دکتر پاپلی از خرید بلیط و دعواهایش نوشته
امروز هم در خرید اینترنتی بلیط اتفاق میافتد
مشکل در بعد زمان نیست
در ایرانیان هم نیست.
آموزش
ترویج خردورزی
قانون
نظارت و بازرسی
مجازات مجرمان
دادگری
و ...
مواردی ست که باید تقویت شود
واالا دیدنش برای تو جالبه ،شنیدنش هم برای ما هم جالبه هم ماشالا عجیب یاکوزا باید لنگ بندازه
خیلی ممنون
لبیک 😂😂😂😂وای واقعا هنر نزده ایرانیان هستو بس چه کلابردارایی بودن اون زوار
Good
😂😂😂❤️🙏🏻
وای چقدر خندیدم از بدبختی و بی عقلی 😂😂😢😢
❤❤❤درود . همونطور که پیشتر گفتم به نظر میرسد راوی داستان را از پیش نمیخوانند و اشتباهاتی دارند که به این موضوع صحه میگذارد . همه را نمیشه یک به یک گفت ولی برای نمونه ترزجانی درست نیست باید میگفتندتزرجانی
سپاس از زحمات شما دوست گرامی 🙏. برای من جای سوال بوده و هست، که مردمی که در طولربیست سال از ۳۷ تا ۵۷ چنین پیشرفتی را تجربه کردند، از بلد نبودن روی صندلی نشستن تا اینکه هواپیمایی ملی ایران دومین خط هوایی بین المللی شدن! این راه بسیار طولانی را دربیست سال با شاهنشاهی آریامهر رفتند و همینکه به دروازه و شروع پیشرفتهای بیشتر و جهانی رسیدند، فریاد برآوردند: ای شاه خائن اواره گردی، خاک وطن را ویرانه کردی!!! ویرانه های شروع سلطنت او و پدرش رضا شاه بزرگ، را ندیده بودند. چیزی نمیدانستند؟ ارزو دارم روزی یکی از این ناداتهای سال ۵۷ بیاید و درکمال صداقت بگوید، دقیقا چه جایی از ایران را شاهنشاه ویرانه کرد؟ کجا رو خمینی و ارازل و اوباش او ساختند؟ وای بر ما که هنوز هم همان اندیشه های معجزه سید و ابولفضل، در میان بسیاری وجود دارد. به مشهد میروندو دار و ندارشان را میریزند در حرم ، به اخوندها پیشکش میکنند که حامله شوند😪😪😪
گرفتاری امروزشان این است که ثابت کنند اشتباه نکرده اند. ولی جوانان گوششان به حرفهای این جماعت بدهکار نیست و تشخیص درستری دارند
Super super super 👏 👏👏👏👏👏👏👏👍👍👍👍👍👍👌👌👌👌👌😂😂😂😂👍👍👍👍👍👍💗💗💗💗💗
قبلا هم گفتم، اینکه در وسط داستان نظرات خودتون یا اطلاعاتی تکمیلی ارائه میکنید برای من بسیار حظ داره، هم شنیدن صدای خودمانی حرف زدن خودتان و هم اطلاعات جدید، انگار با هم در اتاقی نشسته ایم و کتاب میخوانیم.
درود به خاندان ايران ساز پهلوى جناب پرهام خدا گواه است من در سن نه سالگى از ابادان در سال ١٣٣٤ به شيراز. توسط. همچنين. أتوبوسهاى. با خانواده سفر كردم و خاكش. را خوردم. و درك ميكنيم چه ميفر مايد
خاندان ایران ساز پهلوی؟ به قول بهرام مشیری اینها ۵۰ سال حکومت کردند می خواستید چند تا جاذه هم نسازند.
امان از خرافات و مذهب
امان از خرافات
Thanks