داستان واقعی : سرگذشت مرواردید قسمت آخر
HTML-код
- Опубликовано: 2 ноя 2024
- پدر واقعیمون ایستاده بود و نگاهمون میکرد.
..مرتضی... حق با هاجر بود تو زیبایی انگار نقاشی شده بود...من چقدر شبیهش بودم...
زنعمو چادر روی سر اومد نزدیک و گفت:
خوش اومدید...تو نگاه زنعمو استرس بود و مشخص بود که از اینکه مادرم اومده نگرانه...
گذشتمون همش تلخی بود ...
===================================
به کانال رادیو عشق خیلی خوش اومدین😍🌹
من نازنین هستم ،قصه گوی داستان
اگه از این ویدیو خوشتون اومد حتما کانال رو سابسکرایب کنید و زنگوله رو بزنید و توی کامنت ها نظراتتونو برام بنویسید
🌹🌹 لایک و کامنت = ویدئو های جذاب تر و بیشتر ❤❤
👇 با سابسکرایب کردن به جمع دوستان رادیو عشق بپیوندید 👇
/ @radioeshgh
---------------------------------------
قسمت قبل 👇
• داستان واقعی : سرگذشت ...
پلی لیست کامل سرگذشت مروارید 👇
• سرگذشت مروارید
پلی لیست کامل خون بس راحیل 👇
• خون بس راحیل
---------------------------------------
داستان فارسی
داستان واقعی
داستان صوتی
داستان عاشقانه
داستان سریالی
سرگذشت واقعی
سرگذشت مروراید
رادیو عشق
==============
#داستان
#پادکست
#داستان_فارسی
#داستان_واقعی
#رادیو_عشق
واقعآ داستان خیلی داچسپ و جالبی بود و گویندگی شما راوی ناز انرا قشنگتر کرده ممنون ❤❤❤
ممنونم از همراهی و لطف شما🙏🌹
امیدوارم از ادامه داستان هم لذت ببرین🌹