نقد و بررسی قسمت ششم در انتهای شب | درباره دارا دیدنی قسمت ششم
HTML-код
- Опубликовано: 29 июн 2024
- حق با کیه بهنام یا ماهی ؟
تا قبل از دیدن قسمت ششم در انتهای شب، قسمت دوم بهترین بخش از سریال بود با اون سکانس های تماشایی دفترخونه طلاق و پیدا کردن گل فروش توسط بهنام، که به نظرم جزو بهترین سکانس های تاریخ سریال سازی ایران بود. اما با پخش قسمت ششم سطح و انتظار مارو از سریال باز هم بالاتر برد
اگر فیلم ها و سریال های روز و شاهکار دنیارو می خوای ببینی و بشناسی ، همراه با نقد و تحلیل ، کانال فیلمزانسن رو سابسکرایب و به دوستات معرفی کن.
#در_انتهای_شب
#سریال_در_انتهای_شب
#نقد_در_انتهای_شب
#نقد_سریال_در_انتهای_شب
#پارسا_پیروزفر
#ببینیم_یا_نه
نقد فیلم
نقد سریال
تحلیل فیلم
معرفی سریال
معرفی فیلم
نقد و بررسی فیلم خارجی
فیلم
سریال خارجی
سریال
سریال ایرانی
فیلم خوب
فیلمزانسن
filmzansen 
Кино
این قسمت عالی بود. من هم با این تعبیر که وزنه فیلم بنفع ماهی سنگینی میکنه چندان موافق نیستم. هنوز البته. ضمن اینکه اتهام بی مسئولیتی را برای بهنام نمیپذیرم. جا گذاری کلید در در شرایط پنیک و بحرانی معیار بی مسئولیتی نیست الزاما. اگر هم ADHD داشته باشه که اصلا دست خودش نیست. ضمن اینکه اصطلاحا با چند غلط املایی در زندگی کسی مسئولیت ناپذیر نمیشه. ماهی در جایی اعتراف میکنه که از قضا همسر سابقش برای حفاظت و معاش خانواده اش از بسیاری از پیشرفتهای شخصی اش و استعداد هنری ای که داشته گذشته و شایسته لغزخواهی های دوست متکبرش نیست. اما اتفاقا این فیلم بخوبی قضاوتهای کتره ای و بی اساس دیگران از افراد رو به نمایش گذاشته. مثلا همه میدونیم که بهنام آدم محترم و شریفی ست. اما جالبه که در جای جای فیلم حتی توسط نزدیکترینها بخودش، مدام و بشکلی تحقیر آمیز، متهم میشه به بیمسئولیتی وبی شرفی. حتی با فونت درشت بروی دیوار خانه اش. از سوی ماهی، دوست نقاششون ، پدرماهی و عمه ماهی و شوهرثریا و حتی در جایی دارا هم به دروغ پدرش رو پیش مادرش خراب میکنه و میگه بهت فحشی داد که نمیتونم بگم. این همون ذات مارو پله گون زندگی ست که حتی اعتبار آدمها توش دستخوش بالا و پائین شدنهای لحظه ایست. عمه ی ماهی نماد این تغییر موضع لحظه ای و فوری ست. اما اتفاقا اگر بخواهیم بالاخره تعیین کنیم که اون اشتباه بزرگه رو چه کسی مرتکب شده، ماهی به عقیده من در فروپاشی این زندگی نقش برجسته تری داشته. زنی با جاه طلبی های ارضاع نشده و تبدیل به خشمی فرو خورده شده، که بشدت کنترلگره و در فهم "نقش" ها در زندگی و "وزن دهی" ها دچار کج فهمی بوده، سعی در انقیاد همسر داشته، که بالاخره در جایی به نقطه شکست رسیده و شورش رو تحمل نکرده و بی مسئولانه نسبت به عشق و فرزند و زندگی، حکم به جدایی داده علیرغم داشتن فرزندی باهوش و حساس (و بقول خودش بیمار!) و همسری که دوستش داره، باهاش همراه بوده ده سال، حتی عاشقشه (در تنهایی خودش پرتره شو کشیده) و او مدام او رو از نوازش خود پس زده، حتی گریستن از سر احساسات رقیق زندگی ای مشترک و عاشقانه رو در مقابل همسری که تشنه ابراز عشق و محبت و احساسات اوست حتی در واپسین دقایق پیش از جدایی، احتراز میکنه. او بدلایل وسواسهای ذهنی زنانه اش، و شاید حتی عدم اعتماد بنفس کافی از خود، نگاه ش به همسرش بهنام مردی سرد مزاج در بستر، و کسی که ماهی را مانع پیشرفت خود میدانه، قلمداد کرده (خود تحقیری و خودزنی مدام و نهادینه شده در ذهن). در اپیزود 3 بخوبی گویای شخصیت متزلزل و پریشان ماهی بودیم. بی اعصابی در مقابل بازیهای کودکانه فرزند. بر خلاف بسیاری، ماهی رو زنی قدرتمند نمیبینم چرا که با عدم داشتن فلسفه ای درست از زندگی و زندگی زناشویی، و نشناختن نقشهای افراد در زندگی، عشق رو قربانی ارضاع خشمهای فروخورده از جامعه، پدر، و فرزند از دید او بیمار کرد. او بیش از آنکه قوی باشه، ژست قدرتمند بودن رو در میاره. مش و تتو و عطر و ... ، بی آنکه درکی اصیل از فهم معنای پرتره ای از خود در اتاق خواب سابقش دیده داشته باشه. عکس العمل به آن پرتره، نمیتونه بی تفاوتی باشه و وقتی هست، نشان از ضعفی بنیادین در درک اصالت عشق داره که با آتشین مزاجی های اوایل زندگی مشترک فرق میکنه. معتقدم اگر در زندگی میان زوجین هنوز "عشق" وجود داره، بر هم زدن زندگی، خیانت ، کج فهمی، یا به هرز دادن زیباترین اصل محرکه زندگی ست و مقدم کردن خودخواهی در مقابل عشق و خانواده. عشقی که در جای جای فیلم دست و پا میزنه تا خودشو بالا بکشه (حسادتها به رقیب، تکست زدن ها، نگاهها، حسرت ها، ...) اما درگیر مار و پله زندگی شده و گاهی پس از بالا آمدن، سر میخوره و بر میگرده به قعرتر از جایی که بود. تنها کسی که تنهایی او رو فهمیده، پسرشه. فیلم، فوق العاده ظریف، نکته سنج، و عمیق ست و شایسته تحلیلهای عمیق روانشناختی... تحلیل اینبار شما خیلی کلی و کوتاه بود بنظرم.
♥
و یا تحلیل اون خانم همکارتون برای که میگه بچه زیاد اسیب داره می بینه و ادم همش حواسش به بچه میره درست میگه
قطعا حق با مادره. پدر انقدر حواس پرته که ساده ترین کار که جا نزاشتن کلید پشت دره رو نمیتونه انجام بده. و اصلا صلاحیت نداره بچه رو داشته باشه، چون نمیتونه امنیت بچه رو تامین کنه. همون آخر هفته ها پیش مادر ببینه بهتره. البته من کاملا از شخصیت بهنام زده شدم چون نه تنها شرمنده نیست و مسئولیتی در قبال هیچ چیز نمیخواد بپذیره بلکه طلبکار هم هست. به مادری که در کمال درماندگی بچه اش رو میخواد میگه "حضانتش رو ازت میگیرم تا مثل تو نشه!" این درحالیه که مقصر خودشه ولی داره شاخ و شونه میکشه.
❤☘️
غرور بهنام ومدیریت کردن ماهی در هر موضوعی اشتباه است
ممنون از ثبت نظرتون 🙏
بنظر من اگر در تحلیلتون این خانم محترم توی حرف بقیه نپرن عالیه . خیلی توی حرف بقیه میپرن و به نسبت همه خیلللی طولانی تر صحبت میکنن . تحلیل بقیه هم درست بود مثلا با اینکه سریال نمی کشونه به قول این اقای تی شرت مشکی ادم رو به قسمت بعد ، اما میشه نگاهش کرد . تحلیحلشون درست بود به نظرم .
ممنون از ثبت نظرتون ♥️