Eshghe Mamnoo - Episode 157 - عشق ممنوع - قسمت 157 - دوبله فارسى
HTML-код
- Опубликовано: 22 апр 2021
- • Eshghe Mamnoo - Episod... ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
نهال با بشیر خداحافظی می کند و برای آماده شدن برای شب عروسی بیرون می رود. از طرفی مهند در کشتی شخصی اش با دوستانش برای عروسی آماده می شود. مراد هم همراه اوست و قرار است با هم به محل عروسی بروند. مراد به تماس های سمر مشکوک است و می خواهد از ماجرا سر در بیاورد. عدنان برای زیارت همسر سابقش به قبرستان رفته و مادمازل آنجا به دیدنش می رود. ماجرا به یک روز قبل بر می گردد. زمانی که سمر با مهند در باغ پشتی قرار دارد و به او پیشنهاد می دهد که با بلیط هایی که از قبل تهیه کرده، فرار کنند. لمیس هم برای اینکه کسی او را نبیند، می خواهد از در پشتی وارد عمارت شود. به این ترتیب مهند و سمر را می بیند. اما از حرف هایشان مطمئن نیست و نمی تواند واضح چیزی بشنود. مهند پیشنهاد سمر را قبول نمی کند و با هم خداحافظی می کنند. امشب مراسم حنابندان نهال است و دوستان مهند برایش میهمانی آخرین روز مجردی در کشتی ترتیب داده اند و مراد همراه او خواهد رفت. مادمازل به بشیر می گوید که گویا سمر و مهند با هم خداحافظی کردند. سمر حسابی ناامید است و با مادرش درددل می کند. فیروزه از این وضعیت او می ترسد و او را دلداری می دهد. عدنان به خانه برگشته و ......
خلاصه داستان سریال عشق ممنوع دوبله فارسی
عدنان یکی از ثروتمندان شهر است که سالها پیش همسرش را از دست داد، او که عاشق همسرش بود همچنان تنهاست و همه عشقش را به دو فرزندش نهال و مراد می دهد. عدنان در عمارت با شکوه خود به همراه فرزندانش، پرستار بچه ها لمیز خانم و تعدادی آشپز، کارگر و راننده زندگی می کند. مهند پسر جوان فامیل هم به عمارت می آید تا با آنها زندگی کند.
از آن سو، مالک بی که یکی دیگر از تجار معروف شهر بود، به تازگی فوت می کند. همسرش فیروزه که زنی بسیارجاه طلب بود، برای رسیدن به عدنان، نقشه هایی در سر دارد. او دو دختربه نام های سمر و بیسان دارد. بیسان که در گذشته با مهند رابطه ی عاشقانه داشت، حالا با پسر یکی از ثروتمندان شهر ازدواج می کند. عدنان هم دلباخته سمر می شود و سمر با وجود اختلاف سنی برای رهایی از یک سری مشکلات که مادرش به وجود آورده بود، با عدنان ازدواج می کند. داستان از آنجا شروع می شود که در عمارت علاوه بر فرزندان عدنان بی که مخالف وجود سمر بودند، مهند هم زندگی می کند. عشق پنهانی بین سمر و مهند به وجود می آید و زندگی همه را تحت تأثیر قرار می دهد، این عشق ممنوع برای عشق های دیگران هم مشکلاتی ایجاد می کند...
برای تماشای سریالهای ترکی با دوبله ی فارسی، کانالهای ما را سابسکرایب کنید
@OTV Drama
@OTV Gold
@OTV Plus
@Eshghe Mamnoo عشق ممنوع
ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید
Instagram : / otvfarsi
Telegram : t.me/+UMVWB4NFWCEyZGVk
Facebook : www. ...
@Forbidden Love - العشق الممنو @Eshghe Mamnoo عشق ممنوع @turkish serial @Turkish Drama HD العربية @farsi dubbed serial @Beren Saat @Bihter Yöreoglu @Kivanç Tatlitug @Behlül Haznedar @Nebahat Çehre @Firdevs Yöreoglu @Hazal Kaya @Nihal Ziyagil @Ilker Kizmaz @Nihat Önal @Nur Fettahoglu @Peyker Yöreoglu @Selçuk Yöntem @Adnan Ziyagil @Zerrin Tekindor @Deniz Decourton - Развлечения
ruclips.net/video/ThYxzSEquVo/видео.html ⬅ برای تماشای تمام قسمت ها لینک را کلیک کنید
از حق نگذریم واقعا بازیگر توانایی هست این سمر. چقد با احساس بازی میکنه افرین تمام حس هایی ک داره رو ب بیننده انتقال میده
اره کوس هم خوب میده
موافقم👏👏
Va chgadar jende aset in samar marde khob dare khone bozorg labe darya fafat jende aset ba yk bache khoniy moanad lat khily badam miyad az 8n samar lat
Va chgadar in marde adnsn bik sade aset khily zan zalil bod ta in had mared sade khob torkhe dige
Nahal hsm hy alaky miporse vali hichi nemifame mesle yk bache 4 sale ba malis khanom raftsr mikhone
اگه سمر نقشش رو به این زیبایی ایفا نمی کرد سریال عشق ممنوعه معنا نداشت چقدر بازیش عالیه
هیچ چیز تو این دنیا غم انگیز تر از این نیست که کسی رو که دوستش داری هیچ تلاشی برای نگه داشتن ت نکنه
دوست داشتن نیست ولی ثمر فقط خودخوداه
خیلی درداوره کسی ک تموم توجهش ی روزی ب ادم باشه و بعد برا نگهداشتنت هیچ تلاشی نکنه بودن نبوددنت براش فرقی نداره و تلاش های ترو برا موندن نبینه
شوهر داره میفهمین
من عاشق این سریالم
به نظرم مقصر اصلی عدنان که به خاطر هوسش دنبال زن جوون
اخه این چه مضخرفیه که هردفعه یکی مینویسه تو کامنتا مگه بازور با ثمر ازدواج کرده مگه ثمر یه دختره فقیر و ساده بوده و عدنان به زور اسلحه از ننه بابای فقیرش خریدتش خوده احمق خرابش واسه لجبازی با ننش و خراب کردن حال مامانش و پولدار شدن باهاش با عقل ازدواج کرد خودشم پیشنهاد داد اینقدر که خراب بود.
نه بخاطر تنهایی .چونبیشتر مردها نمیتونند تنها باشند .نه بخاطر سکس بلکه بخاطر اینکه تنهایی برلشون سخته .
@@shahlamiandarbandi2346فقط مردها نمیتونن تنهاییو تحمل کنن؟ زنها میتونن؟😂 این حرفای قدیمی رو بریزید دور. قدیمیها احساس زن رو به رسمیت نمیشناختن. فقط مردا حق داشتن ازدواج مجدد کنن چون به قول قدیمیا مردا نمیتونن تنهاییو تحمل کنن و از این مزخرفات. نه عزیز. تنهایی رو نمیشه تحمل کرد ربطی به زن و مرد نداره. دور بریزین این چرندیاتو
@@shahlamiandarbandi2346اگه به خاطر تنهایی بود میتونست با لمیز خانم ازدواج کنه
دست و پای سمر رو هم با زنجیر بسته بود و مجبورش به ازدواج کرده بود یا خودش با اختیار خودش ازدواج کرد؟
نفش سمر عالیه و ثابت میکنه به ما خانوم ها که طعمه مردا هستیم و در اخر بدترین ضربه رو ما خانوما میخوریم
راست میگی
سمر هم باید خب حواسشو جمع میکرد
@@music_movie1381 چرت ننویسدیگه ضد حال
@@pariyadolatshahi6822 کجاش چرت بود دقیقا سمر وقتی به یکی دیگه علاقه داره چرا میره با عدنان ازدواج میکنه؟؟
Baz kossher gofti Yasi?
اشکای مهند برای خودش بود برای عذاب وجدانش برای پشیمونیش برای درموندگیش! مهند برای هیچکس اشک نریخت نه نهال نه سمر نه حتی عدنان، مهند خودخواه بود بی نهایت خودخواه بود
😂😂 خوب بله کارگردان گفته بود در واقع نویسنده رمان شخصیت این بنده خدا رو اینطوری خلق کرده بود . یه پسر سختی نکشیده و خودخواه که تیپ خودش و ثروت عموش این تصور رو براش بوجود آورده بود که خیلی خاصه..ولی خداییش نادانی عدنان رو هم بگید با یه دختر ازدواج کرد که جای دخترش بود .و دختر خودشم که هنوز ازدواج براش زود بود به پسری داد که میدونست علاف و هوسبازه و اگه ثروت خودش نباشه پسره باید کارتن خواب بشه عدنان هم نادان و مغرور ثروتش بود و از روی احساسات تصمیم میگرفت تا عقلش .
من اینجوری بودم که انگار تو این خونه کنار اینا زندگی کردم برای شما چطور؟
واقعا سمر خوب بازی میکنه وقتی ناراحته اشکم در میاد انقد خوب حسو منتقل میکنه
سمرو بشیر هردو توی یه روز وبخاطر عشق مردن .....الهی چه دردناک
هر دو بخاطر حماقت خودشان مردن
سمر هیچوقت با بشیر مقایسه نکن سمر ی هرزه خیانتکار بود و حقش بود که اینجور تقاص پس بده آدمی که ازدواج کرده و خیانت میکنه بدترین آدمه فرقی نداره زن باشه یا مرد
لعنت به مردایی ک بااحساسات یه زن بازی میکنن،مهنددرحق سمرخیلی نامردی کردهمش اون بودک کرم ریخت🥺😫😭
سمر در نهایت تسلیم تقدیر شد ولی گفتن طلاق از سمت عدنان خیلی حالش بدتر کرد، از اینجا رونده و از اونجا مونده شد،
حقش نبود .حق داشت خودشو از بین برد والا مهند زنده موند تا تاوان کارهاشو پس بده هر روز میمیره. 😢
نه اون از خداش بودزلاق بگیره وآزادبشه ولی انقدر مادرعوضی اش گفت پول پول قدرت امکانت مرفع،موقیت اجتماعی وووهمهه اینها به خاطرخودش توی گوش ثمر میخوند ونمیگذاشت بک تصمیم درست بگیرد،واگر نه ثمربه اشتباه اش پی برده بود از لج مادرش باعدنان ازدواج کرد،ولی خوشبخت نبود که هیچ یک عاشق بدبخت بود.
ثمر اگر یک رفیق دلسوز داشت،حال وروزش این نمی شد.
@@morvaridkhanoom4975مامانش خیلی خواست بفهمانش خیلی کوشش کرد ولی سمر که اصلا حرف گوش نمیداد
انگار فیلم رو نگاه نمیکنید یا با سناریویی که در ذهن دارید میرید جلو از قصد طلاق شوهرش خیلی هم خوشحال شد
نهال که فقط بلده بگه دوست دارم انگار از دستش در میره مهند تحفه
مهند وقتای دیگه خوشگلتر از روز عروسیش بود
با ته ریش جذاب تره❤
بمیرم برای بشیر بیکس ،غمگین ،عاشق مریض.
چقدر خدمتکارا پستن واقعا این فیلما اصل حقیقته زندگی باید یادگرفت خدمتکار نیاریم
@@ss.t.8736 والا👍
دقیقا!فضول-بی تربیت و وقیح😒
حالا از بسم که پولدارن مردم😅
اینجا مردم پول گوشت ندارند.خدمتکارشون گجا بود
@@mahvashhojabri9980 😂😂😂😂😂😂😂😂😂دقیقا
خیانت بده اونم به هر شکل ... کسی که متاهله حق خیانت نداره ... سمر میتونست طلاق بگیره و با خیال راحت به زندگیش برسه ..... حق عدنان این نبود ... خیانت کثیف ترین کار ممکنه است ... خیلی دلم برای عدنان سوخت
بله واقعا دوست عزیز شما درست میگین
در واقع این فقط یه فیلم بود ولی آموزنده ی خیلی خوبی بود برای آدم هایی که درگیر این وضیت هستن بهشون یاد میده عاقبتشون چیه❤
طلاق خواست ولی عدنان جدی نگرفت بعدم سریال بود اونم ترکی باید کشش بدن 😇😜
این فیلم واقعی هست لین داستان وجود داره و این فیلم و بر اصاص واقعیت ساختند
غمگین ترین قسمت سریال اشک های بشیر که ازعشق به نهال راه مردن را انتخاب کرد ،وچه شعر غمگینی حال واوضاع بشیر راتوصیف میکنه.
هم سریال و هم عوامل دوبله همه خیلی زیبا کارشونو انجام دادن واقعا چه قدر با عشق سریالو دوبله کردن عالی عالی❤
چقدر موسیقی های این فیلم قشنگه
سمر🥺🥺😔😔
😭😭
اخی خیانت کار کثافت چقدر به همه ظلم کرد اخی الانم واسه خودش انقدر داغون شده واسه غروروشو کثافت کاریش آخی
😔💔
من خیلی این سریال دوست دارم با این سریال خاطرات زیادی دارم.دلم برای سمر خیلی میسوزه
میشه یدونشو تعریف کنی😊
سمر باید همینجا شب دیگه همه رو میگف به عدنان.ولی بازهم خواست از فرصت استفاده کنه شاید بشه.که دیگه عدنان ازهم پاشید
این خدمتکار سما خوبه فضول نیس
تازه اومده هنوز دم در نیورده😂😂😂
😂😂😂😂😂به نهال میرسید؟؟؟!!!!! توی فضایی هااااادختر عدنان زن راننده و مستخدم خونه میشد؟؟؟؟؟؟ چی میگییییی جمیله مناسبش بود نه نهال
گریه های مهند توی باغ برای سمر بود چون واقعن دوسش داشت ولی از ترسش سمر رو رها کرد
از دست خودش بود که نمیتونه جلوی هیچ زنی مقاومت کنه این یک شخصیت روانی هست و چه زن چه مرد نباید فکر ازدواج باشن
با تمام وجودم سمر رو درک میکنم ، خیلی سخته، دلم براش خون شد ، خیلی دلم میسوزه براش، زندگیش خیلی بی روح و سرد شده، در حقش نامردی شد ، اوایل خیلی خوب بود ، با همه مهربون بود ، زندگی خوبی داشت، اگه مهند وارد زندگیش نمیشد ،و گند نمیزد به همه چی، با احساس و روان سمر بازی نمیکرد ، اون رو عاشق خودش نمیکرد 😢😢😢😢😢😢
اون کسی که به زندگیش گند زد خود سمر بود نه مهند میتونست مهند رد کنه ولی خودش خواست و رفت دنبال مهند
من با این بار ۶ باره ک این سریالو میبینم، خیلی دوسش دارم. واقعا سریالِ عبرت آموزی بود، آهنگای این سریال واقعا محشر بوده
من این بار سومه همش میگفتم دختر مگ دیونه ای ی فیلم تکراری رو ایقد دوست داری ولی الان میبینم ک همه دوسش دارن و واقعا ی سریال بی نظیره پس هنوز سه بار دیگ میتونم ببینمش خخخخ همش میگفنم این دیگ اخرین باره وقتی کامنتتو دیدم دیگ خودمو قانع کردم ک هنوزم میتونم از اول ببینمش😅😅😅
@@sanaz2683 دقیقا، از معدود فیلم هاییه ک از دیدنش سیر نمیشی
@@sanaz2683 ببین عزیزم، چه اشکالی داره😊😊😄😉
@@sanaz2683 نه بابا منم صد بار دیدمش اگه تو کانال ترکی کامنت ترک هارو هم ببینی اونا هم صد بار دیدن😄😄
من دفعه ۸ هست 😍
مگه میشه یه سریال انقدر گریه ادمو در بیار😢😢😢
طفلی سمرچقدرتواین قسمت دلم واسش سوخت😭😭😭😭😭😭😭
سمر قابل دلسوزی نیست خیلی حیله گر و خائن بود، به صداقت عدنان.
یاد چند قسمت قبل بیفتی دلت نمیسوزه واسش
م خیلی گریه کردم مخصوصا ک به بیسان گف تو دیگه منو تنها نزار 🥺🥺😔😔
ازدست همین ثمر چی زیبا خانه بود ویران شد مردم درست میگه که خانه در دست زن است اگربخواهد درستش میکند واگر بخواهد خرابش میکند ولی ثمر گوه کرد دراین خانه
منم همینطور💔😔
چرا هیچ کس فکر نمیکنه مشکل عدنان هست که رفته یه زن همسن دخترش گرفته،
تو کشورهای اسلامی این یه چیز عادیه خصوصا تو ترکیه همه دخترها با مرد زن دار ازدواج میکنند مرد پیر که جای خود دارد خصوصا اگه پولدار باشه و سمر خودش فقط بخاطر پول و قدرت ادنان زنش شد
حالا جوون هست اما همسن دخترش نیس ثمر رفتهامریکا دانشگاشو خوتده چن ساله برگشته اما نهال زمان عروسی باباش ۱۷ ساش بود
این فیلم بعد از چندین سال بازم قشنگه هر چقدر نگا کنی باز میخوای ببینی
خودکشی نهایت ضعف و خود کم بینی و کم آوردن.... بسیار دردناک غم انگیز.... ثمر عشق واقعی را باید جای دیگر در مکان درست می یافت نه در امارت عدنان و با محند..... با خود کنار آمدن در تنگناهای زندگی خیلی سخت است.. حرفهای فیروزه تکان دهنده و عاقلانه بود. کاش ثمر سکوت اختیار میکرد و مدتی تسلیم سرنوشت میشد..
بچه ها اعمال والدین روشون تاثیر داره نه گفتارشون ،
مادر سمر بدترین درس ها رو در عمل داد ودر گفتار هی نصیحت بیهوده می کرد
واي مادمازل خيلي فضوله
واقعا بازیگر قدری در فاطمه سلطان و در دیگر فیلمها خیلی عالی از عهده سختترین نقشها براحتی در اومده واقعا بهش تحسین میگویم موفقیت روز افزون برایش آ زومندم
دور و بر سمر رو یه مشت فضول گرفته بود
مردم از گریه برای ثمر اخ امیدوارم هیچ کسی توی این حال قرار نگیره خوده مرگه🥲🥲🥲
سمر چقدر درد کشید.😭😭😭
درسته خیلی عذاب کشید ولی خودش مقصر بود پس حقش بود
این مادمازل اتفاقا خیلی بی ادب گستاخه فقط میخواد خودشو آدم خوب و موجهی جلوه بده پیش عدنان
هروقت این سریالو میبینم اشک میریزم
دقیقا خیلی گریه داره این سریال😞
سکانسی سمر تو بغل مادرش گریه میکنه رو هر باررر قسم میخورم هربار ببینم گریه میکنم باهاش چون منم از ۱۶ سالگی ی نفرو خیلی دوسش داشتم ولی اون اونقدر بهم بد کرد بازیم داد اخرشم گفت من عقد کردم دیگه پیام نده ب همین سادگی رفت قلبم هنوز درد میکنه
عزیزم😢منم هشت سال یکی رو دوست داشتم؛از آخر برگشت گفت تو منو برا آمریکا میخوای و رفت😢
@@Norozha9978باز اون گرینکارت امریکا داشته من با یکی ۱۰ سال بودم عین شخصیت مهند قشنگ خودشیفته اشغال بیشرف هنوزم ادم نشده ی اشغاله بتمام معناس اگه ی روزی فکرو خیال ازدواج ب سرش بزنه واقعا اون جشنورو سرشون خراب میکنم و دختره مردم و نجات میدم
چقدر تلخ بود این جمله،قلبم هنوز درد میکنە،سرم اومد و میفهمم چقدر هولناک هست ،قلب آدم انگاری سوراخ میشه،هرگز یادم نمیره،بعد 7سال،انگار همین دیشب بود کە ساده گفت جدا شیم،من پاره شدن قلبم رو حس کردم...امیدوارم حالت با سلامتی و عشق خوب بشه❤
@@ronakasedi628 مرسی عزیزم مرسی از دعای قشنگت امیدوارم تو هم روز ب روز بهتر شی از ته قلبم آرزو میکنم اونقدر انسان خوبی سر راهت قرار بگیره که گذشته رو رها کنی و راه جدیدی رو شروع کنی
منم بهترم کمتر بهش فک میکنم رو خودم کار میکنم سعی میکنم ببخشمش البته هنوز موفق نشدم
@@ronakasedi628 ☹️☹️☹️هممون داشتیم ازین ادما بعد ۱۰ سال طرف گفت من هیچوقت به چشم زنم تورو ندیدم من. ناراحت شدم بابت عمر تلف شده و خیلی چیزای از دست رفته ولی از ی طرف خداروشکر ادم لاشی به چه درده ادمه کسی ک انقد زاحت از کسی که اینهمه سال بوده باهاش بگذره ن احساس داره ن عاطفه مال من ک وجدانم نداره
میتونست سمر مانند یک دختر معمولی ، بره کارکنه بدون ازدواج چه در کشورش یا در خارج از کشور مثل جمیله که دخت یک خدمتکار بود
چون سمر کلا از اول فردی عادی نبود و پر از عقده و کمبود بود نمی تونست درست و عادی زندگی کنه ظاهرش خوب بود اما باطنش خیلی بیمار بود
دقیقا .یا مثل بشرا که رفت خارج .حیف که زندگی تو اون قصر لعنتی دنیاشو کوچیک و محدود کرد و چشمتشو روی بقیه ی انتخابهای زندگی بست .میتونست با استفاده از امکانات عدنان کار و هنر یاد بگیره و ادامه تحصیل بده بعد بده سر یک کاری
ته یک بها دادن به هوس یک مرد میشه همین
متاسفم بابت هر لحظه اشکی که ریختی و ادامه دادن به تمام رذالت و پستی
محند اگر عدنان عمویش نبود ،،،شاید با ثمر فرار میکرد. گول زدن خود بدترین جنایت ممکن در حق خود آدم است.....
یعنی ای بدم میاد از اون لمیس وبشیر وخدیجه وشهیره وسهیلا ،یه مشت فضول ،،،این سریال بهم یاد داد که هیچ وقت خدمتکار دائم نداشته باشم ،،،چون فقط فَول زندگی ان ،،
دقیقا - نگاه کنید به خدمتکار جدیدی که جای کاتیا اومد ، چقدر خانم و با شخصیت هست - اون لمیس که مثلن معلم بچه ها هست .. خودش یک پا فضول و متجسس و فال گوش و دردسر ساز هست . ولی اون خدمت کار جدید نمونه این هست که مستخدم چه جوری باید باشه اسلن دخالت نمیکنه پاشو از حد خودش بیرون نگذاشت و اسلن حتی وقتی سهیلا راجب نهال و سمر حرف میزد گوشش رو میگرفت - ولی همین شوهر سهیلا جمیله بشیر لمیس حتی بابا سلیمان و زنش فضول بیش از حدی بودند بشیر که جایگاه خودش رو فراموش کرد عاشق نهال شد - دنبال مدرک میگشت و این مدرک رو نگه داشت تا اونجا که وقتی خودش میره بعدش همه بدبختی بکشن چون روش نمیشد در زنده بودن خودش - همه بفهمن که رفته فیلم از زن ارباب گرفته و ایستاده کل صحنه رو تماشا کرده و سی دی زده - کثیف همون مریضی که افتاد بخونش از همین رفتارش شد - خوره شد تو ریه اش که تنفس کرد اون کار زشت رو - آدم باید خدمتکاراش رو محدود کنه به محیط خدمت خودش نه که همه جا راه بیفتن هر ساعت هر وقت بشیر مثل روح شبها کشیک میداد همه جا میرفت ،، این درست بود که اتاق سمر رو دید میزد ؟
@@sarat6723 روانی
از ادمای خیانتکار و دروغگو متنفر نیستین؟
@@sarat6723 خیلی داغونی امیدوارم شیک سرت بیاد تا بفهمی وقتی دو نفر کثافت کاری میکنن از سر حیوون گری بقیه میفهمن
@@sarat6723 آخ آخ مث اینکه بد سوختی که خیانت رو شد
khili sakhte vaghti adam bebine eshghesh ba yeki dige ezdevaj mikone.
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
ای جااااان
درست همون شبی که سمر تصمیم گرفت به زندگی عادی با عدنان برگرده عدنان بش میگفت میخوام طلاقت بدم ... دلیل عدنان هم این بود که آینده خوبی نمی بینم و حق هم داشت.. سمر با انداختن بچه لدون موافقت عدانان، به عدنان نشون داد که عاشقش نیست ..
اون بچه دومی بچه مهند بود
واقعا بعضی آدمامثل مهند ازحیوونم پست ترن احساسات دیگرانو به بازی میگیرن وطرف مقابل رودرک نمیکنن...
مهند آدم مریضی هست چون توی بچگی پدر مادرش رو از دست داده محبت مادر ندیده که برای زنها ارزش قائل بشه اگر مادر داشت یا حداقل یه مادر خوب بالا سرش بود اینجوری ول و بی بندبار و خیانتکار بار نمیومد چیزی به اسم ناموس نمیشناسه زن براش مثل حیوون هست ازش یه مدت کار میکشه میندازه کنار
اصلا طرف مقابلو بحساب نمیارن .میدونن او ماراحت شده ولی خودشیفتگیشون اجازه نمیده اهمیت بدن.
به نظر من اگه خدمتکارا فضول بودن همون اول رابطه محند و سمر رو میفهمیدن کارهای مشکوک سمر و محند باعث فضولی اونا شد
فیروزه هم با سمر گریه کرد 😢
بسیار عالی این سکانس بازی شده حس وداع پشیمانی عشق همه در چهره کیوانچ وسمر مشخصه وکاملا احساسو به بیننده منتقل میکنه
حس هوس نه عشق ، عشق کور نیست این هوسه که به بیراهه می ره وفقط از هورمون ها ناشی می شه
چیزی که نیست فقط عشقه بین اینها فقط هوس دیده میشه و بس
محند در این قسمت سریال به سمر میگه منم دارم عذاب میکشم .ومیگه کاش همه چیز یه طور دیگه بود .یعنی کاش تو زن عموم نبودی .یعنی هنوز دوسش داره
یجوری بازی میکنن انگار واقعیته نه بازی
امیدوارم زن های مثل فیروزه طمع کارها هچ وقت دختر دار نشوند.
دلم برای مهند سوخت
چقدر غم انگیز ادما فکر میکنن با گفتن یک عذر خواهی میشه گذشته را پاک کرد میشه ظلمی که در حق کسی کردی رو پوشاند حتی اگه اون ادم تورو مواخذه نکنه زمانه وگردش روزگلرتورا ادب خواهد کرد اینه واقعیت زندگی هر بدی درحق کسی به خود انسان برمیگرده من اینو باور دارم
با اینکه از نقش سمر بدم میاید اما خیلی طبعی کار کرده اصلا شبی تمثیل نیست خوصوصا که عصبانی باشد
مهند فکر میکرد که ثمر هم مثل بیسان و بشرا ول کرده و درگیر نهال میشود!
بیچاره مادر بچه های عدنان سی و یک ساله بوده وقتی فوت شده
کاش هیچوقت نمیمرد...مرگ اون باعث شد خانواده سمر خانواده عدنان رو از هم بپاشونن
عشق سمر واقعی بود با تمام وجود مهند رو دوست داشت اما مهند تنوع طلب دوباره جا زد و یکی دیگه رو مثل بقیه تنها گذاشت ، همیشه توی عشق زنها هستن که لطمه بیشتر میخورن 😢😮
تف به مهندها توی زندگی
یه حقیقتی هست و اون اینه ما یه اشتباهیو انجام نمیدیم ولی اگر انجام بدیم فهمیدیم قادر ب انجامش هستیم .شاید یه دوره ترس با عذاب وجدان جلوی تکرارشو بگیره ولی بازم جایی تکرارش میکنیم حتی چندسال بعدش ک خیالمون راحته تکرارش میکنیم .خیلیا نوشتن کاش بشیر حرف نمیزد یا لمیس فضولی نمیکرد.ولی بازم سمر میگف یا سمرم نمیگف و اونا ازدواج میکردن بازم خیانت از یجا میزد بیرون و دوباره تکرارش میکردن چون بنای رابطه هوس بود ن عقل .حالا این فیلمه ولی تو واقعیت زیاد دیدیم یهو بنای یه خونه با خیانت میریزه پایین
این محند بود که خیانتکار نامرد بود هزار بار ثمر خواست اعتراف کنه و جدا بشه و بره با محمد ولی اون نامرد بود که نیومد و عشق ثمرو با هوس تموم کرد بعدم نهال
خوشگلی هم دردسر داره والا همه میریزن سرت نمیدونی کیو راضی کنی خداروشکر خوشگل نشدیم
خیلیی خنده داری جررر🤣🤣🤣
🤣🤣🤣
وای بشیر 😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
اوووف که دلم ریش شد واس سمررر خدالعنتت کنه مهند،هرچندمهندم هنوز عاشقه
شوهر فیروزه رو دزدید الانم شوهر نهال میخواد 😃😃😃😃😃😃😃😃😃😃
کلا دزد ناموسه😂
آخی چقدر این قسمت دلم سوخت برای دل سمر😭
خیلییی سخته درکش میکنم ثمرو اگه ازاول پا نمیداد اینقدر زجر نمیکشید
جشن حنابندنشون چه خنده دار بود😂😂😂😂😂😂
لطفاً قسمت بعدی روان کنید لطفاً 🙏
اقا نصف قشنگی این قسمت به اون اهنگ نهال و بشیر بود کاش میذاشتینش
عدنان.. رفتی و از سر قبرستون. این گل آتش را آوردی توی خانهات....باان گل آتش که از کودکی آوردی... که این همه بلا به سر همه بیاید
اگه عدنان بیگ نبود مهند کارتون خواب میشد
خیلی بهتر می توانست تمام شود
هیچوقت وقتی یه نفر دوسدارین خودتون بازیچه هوس یه گاو دیگه نکنین خیلی دلم با سمر سوخت با ادنان زندگی خوبی داشت مهند عاشقش کرد کرماشو ریخت بعد رهاش کرد
عدنان دیر فهمید که هیچکی جای سوها زن اولشو نمیگیره.فک میکرد سمرمیتونه جای سوها رو بگیره.
واقعا دلم فقط برای سمر سوخت
من چند بار این فیلمو دیدم،برداستم این بود که محند تنوع طلب و هوس باز، و جربزه نداره،و بیسان و ثمر و نهال مثل هم دوست داشت،ولی وقتی کامنتارو میخونم واقعا گیج میشم یعنی محند واقعا عاشق ثمر بود؟عشقش به نهال دروغ بود؟اگه عاشق ثمر بود چرا باهاش نرفت این چه عشقیه که حاظر نیست قید امکاناتی رو که داره بزنه؟
یک طرف قضیه پول وثروت بود اگر پولی وجود نداشت مهند زودتر با ثمر میرفت وبه نهال نمیچسبید
قبرستان شده معشوقه های عدنان 😅😅😅
چقدر این حال ثمر رو درک میکنم و کشیدم 😢.تلخ ترین و ظالمانه ترین حالت ممکن...
مهند چه قشنگ گریه میکنه
این فیلم نشون داد که اگه عشق تو یه رابطه باشه جدایی میتونه باعث مرگ بشع مخصوصا عشق یه طرفه
مهند عاشق نبود ولی سمر خیییلی عاشق بود مگرنه میتونست مثل بشرا یا بیسان کنار بیاد
سمر و درکش میکنم خیلی سخته عاشق باشی ولی کسی درکت نکنه مخصوصن طرف مقابلت😢
مهند از ترسش تن به ازدواج بانهال داد .نهال عشق زندگیش نبود .ازدواجش با نهال مصلحتی بود .موقع خداحافظی توی باغ برای سمر وعشق بر باد رفته شون گریه میکرد
لمیس میتونست سمرولو نده ولی بخاطر اینکه زنه و عاشق عدنان منتظر همچین لحظه ایی بود
سلام قسمت بعدی ره بیگذارین خاهیش میکنم لطفاً قسمت 158,ره
واقعا عالی بود
بالاخره عدنان فهمید که ازدواجش اشتباه بوده
کاش یع جوردیگه تموم بشه لعنتییاااا
سمر زره زره سوخت
مادمازل هیچی نفهمید فقط رفت به بشیر گقت اوناهنوز باهمن
همه قسمتها رو نصف و نیمه چرا میزارین ؟؟؟؟
ولی دلم چسبید قسمت آخر سمر همه آرزوهای مهند نامردو به فنا داد و نهال سیریشو به گاه داد
وای ازین که شما روشنفکر ایرانی دوتا آدم خیانت کردن یه بچه تاوان بده و این تاوان براتون لذت بخشه؟
همینه ایران شده ویران
منم دلم خنک شد🙌
عجب روشنفکر شخمی، آفرین
یکشبه رید به زندگی لاکچری مهند و توهمات نهال😂
شما فک کن ۱۵۷ قسمت فقط با یه خانواده اونم اینجوری با مفهوم بی تکرار واقعا دست مریزاد باید گفت به کارگردان این فیلم و بازیگراش آنقدر واقعی بازی کردن و یه لباس تکراری نپوشیدن خیلی جالبه ☺️ تو سریال های ما ده قسمت با زور سرهم میکنن یجوری تموم کنم😁
چرا با موزیک شروع شد اونم با پیانو ؟!!! دیالوگهای نهال وبشیر سانسور شد
اره واقعا سریال اموزنده وپر محتوایی هست البته برای اونایی که روان با قلب و روح انسان دیگه بازی میکنن اونا باید بببین نهما ددستان تنها حتی اکثریت دل شکسته نامرده ها باید ببین که شایدیکم انسانیت پیدا کند ولی متأسفانه ذات رو نمیشه درس کر
بشیر بشیر دلم سوختت
وااای 😥😥😥
تویکار اشکلی آهنگساز این سریال کولاک کزد و بیش از نیمی از زیبایی این سریال به آهنگ های اونه که با احساس مخاطب رابطه برقرار می کنه .برن سات عالی درخشید در نقش سمر .👍