درود بر استاد گرانقدر و روشنفکر و مجتهد عالیقدر سید کمال حیدری حفظهالله درود و خسته نباشید خدمت کوشش گران موسسه آموزشی و فرهنگی اسلامی امام جواد علیه السلام
“فلسفه چیست؟” “فلسفه هنر پرسیدن سوالات غلط است.” انسان کور میپرسد، “نور چیست؟” ــ فلسفه این است انسان کَر می پرسد، موسیقی چیست؟ صدا چیست؟” این فلسفه است اگر انسان نابینا بپرسد: “چگونه چشمانم را پس بگیرم؟” این دیگر فلسفه نیست، این دیانت است اگر انسان ناشنوا نزد پزشک برود تا بتواند درمان شود، حالا در جهت دیانت حرکت کرده و دیگر در جهت فلسفه ادامه نمیدهد. فلسفه گمانهزنی است، تفکرات است؛ فرد بدون اینکه چیزی را شناخته باشد سعی دارد حقیقت را اختراع کند و حقیقت نمیتواند اختراع شود و هرچیزی که اختراع شده باشد نمیتواند حقیقی باشد حقیقت باید کشف شود پیشاپیش وجود دارد آنچه نیاز داریم چشمانی باز است چشمانی برای دیدن حقیقت قلبی برای احساس کردنش وجودی برای پیشکشکردن به حقیقت حقیقت همیشه حاضر است ولی ما غایب هستیم و چون غایب هستیم نمیتوانیم حقیقت را ببینیم و به پرسش در مورد حقیقت ادامه میدهیم و سوال درست را نمیپرسیم: چگونه حاضر باشیم؟ چگونه یک حضور بشویم؟ ما در مورد حقیقت سوال میکنیم و همان پرسش دورشدن از آن نیز هست، زیرا آن پرسش گویای این است که پاسخ از فرد دیگری ممکن هست این پرسیدن بطور ضمنی نشان میدهد که فرد دیگری میتواند به تو بگوید که حقیقت چیست! هیچکس قادر نیست حقیقت را به تو بگوید، نمیتواند گفته شود.
تمام دین٫ تمام رسالت پیامبر٫ تمام قران٫ در این یک آیه قران خلاصه شده است.. هر کس فقط همین یک آیه را بفهمد همه چیز را فهمیده: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ترجمه: بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛فقط به من وحی میشود که تنها معبودتان خدای یگانه است؛ پس هر که به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند (کهف آیه ۱۱۰) ۱. پیامبر کی بود؟ "من فقط بشری هستم مثل شما" ۲. پس فرق پیامبر با بقیه انسانها چی بود؟ "فقط به من وحی میشود" ۳. وحی چه می گوید؟ "تنها معبودتان خدای یگانه است" ۴. پس حالا ما باید چه کار کنیم؟ "پس هر که به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند" هرکس غیر ازاین را بشما بگوید دروغ گفته است.
جناب استاد بزرگوار لطفا درباره شیخ امینی معروف به علامه امینی نظرتان رابفرمایید ایشان دریکی ازسخنراتیهایشان بشدت به حافظ ومولوی تاخته وآنها را ملحد وکافر شمرده ولی ماایرانیها اسلام معتدل ومدارا راازسعدی وحافظ ومولوی آموخته ایم گفت : حدیث عشق زحافظ شنو نه ازواعظ اگرچه صنعت بسیار درعبارت کرد!
بسم الله جرم این بزرگان علو شئنشان و پراوز فکرشان و عقلشان و وسعت صدر و دیده و معارف بدست آورده آنهاست. وگر یک عالمی و یا محققی نتواند درک و فهم و تبیان دست خطشان و روش نگارشان و سر قلمشان که هستن زیاد و بودن در هر زمان و مکان. چون اینها پای خویش را دارند بر زمین و می خواستن ترجمه کنند و برسند بمعنی و معني قول آنان كه هستن بالاتر از این. ___ من خود محير شدم أز نوشته استاد مطهري كه مي خواستند رد كنند بعضي از ابيات خيام و گویند چون این کفر محض است. (پس مال خیام نیست). با اینکه شواهد و دلایل همزمان بودن طرز نوشتن و خط و روش و طریقه خود خیام است. یا باید خیامی دگر در آن زمان و همزمان با او باشد. که نیست. پس دریافتم که خط و قول خود خیام است. اما نقل قول از وآلا و تنزل برقلب و زبان شاعر سرا. او بر زبان آورد اما نگفت از حال کیا. و این روش یک خصوصیات پنهان و نهان در خود نهفته است. که رمز و رموز و بیان ناگفتنیهای که ببیاید گفت یا نگفت.... نمی توانم بیشتر از آن گفت: اما این متن حال از هرکه باشد... نیمه شب بیرون زدم رفتم پی می خواریم تا در میخانه رفتم در پی دلداریم دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام یارب آخر زغم عشق تو دیوانه شدم بی خود از خود شدمو راهی میخانه شدم آنقدر باده بنوشم که شوم مستو خراب نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباشو آن جهان بی من مرو مونس شب های دل زارم ای که تو شدی همه دارو ندارم یا رب یا رب یا رب یا رب مرهم قلب و دل بی قرارم ای که تو شدی همه دار و ندارم یا رب یا رب یا رب یا رب یا رب ای دل عشق تو صبر و ثباتم میدهد عطر تو وقت سحر از غصه نجاتم میدهد یا رب امشب برایم نم باران بنویس دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس یا رب امشب برایم نم باران بنویس خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است این جهان بی من مباشو آن جهان بی من مرو _____ و از این قبیل..باطن باطن باطن شعر چیزی دگری است فراتر از توان مای بشر.... ومن الله التوفیق
Perfect ✌️✋🦾❤️
مطلب باریک و قابل تأملی بود.
با تشکر از جناب استاد
درود بر استاد گرانقدر و روشنفکر و مجتهد عالیقدر سید کمال حیدری حفظهالله
درود و خسته نباشید خدمت کوشش گران موسسه آموزشی و فرهنگی اسلامی امام جواد علیه السلام
مطالبشون طلاست❤🎂❤
نحوه انتقالشون بلاست🕪♨
🚦(صدای خشن ووحشتناک دستگاه آمپری فایر)🚦
وپدرگوش وگوشیمون😂 وهمسایهامون دراومد😂
اللهم صل على محمد وال محمد
سلام خداوند بر کمال حیدری
خدا نفست را مدام کناد حضرت استاد
🍃🖤
“فلسفه چیست؟”
“فلسفه هنر پرسیدن سوالات غلط است.”
انسان کور میپرسد، “نور چیست؟” ــ فلسفه این است
انسان کَر می پرسد، موسیقی چیست؟ صدا چیست؟”
این فلسفه است
اگر انسان نابینا بپرسد:
“چگونه چشمانم را پس بگیرم؟”
این دیگر فلسفه نیست، این دیانت است
اگر انسان ناشنوا نزد پزشک برود تا بتواند درمان شود، حالا در جهت دیانت حرکت کرده و دیگر در جهت فلسفه ادامه نمیدهد.
فلسفه گمانهزنی است، تفکرات است؛ فرد بدون اینکه چیزی را شناخته باشد سعی دارد حقیقت را اختراع کند
و حقیقت نمیتواند اختراع شود
و هرچیزی که اختراع شده باشد نمیتواند حقیقی باشد
حقیقت باید کشف شود
پیشاپیش وجود دارد
آنچه نیاز داریم چشمانی باز است چشمانی برای دیدن حقیقت
قلبی برای احساس کردنش
وجودی برای پیشکشکردن به حقیقت
حقیقت همیشه حاضر است ولی ما غایب هستیم و چون غایب هستیم نمیتوانیم حقیقت را ببینیم
و به پرسش در مورد حقیقت ادامه میدهیم
و سوال درست را نمیپرسیم:
چگونه حاضر باشیم؟
چگونه یک حضور بشویم؟
ما در مورد حقیقت سوال میکنیم و همان پرسش دورشدن از آن نیز هست، زیرا آن پرسش گویای این است که پاسخ از فرد دیگری ممکن هست
این پرسیدن بطور ضمنی نشان میدهد که فرد دیگری میتواند به تو بگوید که حقیقت چیست!
هیچکس قادر نیست حقیقت را به تو بگوید، نمیتواند گفته شود.
فوق العاده بود ممنون
تمام دین٫ تمام رسالت پیامبر٫ تمام قران٫ در این یک آیه قران خلاصه شده است.. هر کس فقط همین یک آیه را بفهمد همه چیز را فهمیده:
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا
ترجمه:
بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما؛فقط به من وحی میشود که تنها معبودتان خدای یگانه است؛ پس هر که به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند
(کهف آیه ۱۱۰)
۱. پیامبر کی بود؟
"من فقط بشری هستم مثل شما"
۲. پس فرق پیامبر با بقیه انسانها چی بود؟
"فقط به من وحی میشود"
۳. وحی چه می گوید؟
"تنها معبودتان خدای یگانه است"
۴. پس حالا ما باید چه کار کنیم؟
"پس هر که به ملاقات پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند"
هرکس غیر ازاین را بشما بگوید دروغ گفته است.
خدا خیرت بده
🚦👏👈😴👉👏🚦
توخود👇👇👇👇
حدیثِ مُفصَّل بخوان
ازین مُجمَل(جمع بندی)
@@امیرمقدم-ط4ه
مسلمان بودن افتخاری است بسيار بزرگ که شامل افرادی ميشود که فقط مطيع دستورات خداوند در قرآن هستند.
جناب استاد بزرگوار لطفا درباره شیخ امینی معروف به علامه امینی نظرتان رابفرمایید ایشان دریکی ازسخنراتیهایشان بشدت به حافظ ومولوی تاخته وآنها را ملحد وکافر شمرده ولی ماایرانیها اسلام معتدل ومدارا راازسعدی وحافظ ومولوی آموخته ایم گفت : حدیث عشق زحافظ شنو نه ازواعظ اگرچه صنعت بسیار درعبارت کرد!
بسم الله
جرم این بزرگان علو شئنشان و پراوز فکرشان و عقلشان و وسعت صدر و دیده و معارف بدست آورده آنهاست.
وگر یک عالمی و یا محققی نتواند درک و فهم و تبیان دست خطشان و روش نگارشان و سر قلمشان که هستن زیاد و بودن در هر زمان و مکان.
چون اینها پای خویش را دارند بر زمین و می خواستن ترجمه کنند و برسند بمعنی و معني قول آنان كه هستن بالاتر از این.
___
من خود محير شدم أز نوشته استاد مطهري كه مي خواستند رد كنند بعضي از ابيات خيام و گویند چون این کفر محض است.
(پس مال خیام نیست).
با اینکه شواهد و دلایل همزمان بودن طرز نوشتن و خط و روش و طریقه خود خیام است.
یا باید خیامی دگر در آن زمان و همزمان با او باشد.
که نیست.
پس دریافتم که خط و قول خود خیام است.
اما نقل قول از وآلا و تنزل برقلب و زبان شاعر سرا.
او بر زبان آورد اما نگفت از حال کیا.
و این روش یک خصوصیات پنهان و نهان در خود نهفته است.
که رمز و رموز و بیان ناگفتنیهای که ببیاید گفت یا نگفت....
نمی توانم بیشتر از آن گفت:
اما این متن حال از هرکه باشد...
نیمه شب بیرون زدم رفتم پی می خواریم
تا در میخانه رفتم در پی دلداریم
دوش دیدم در میخانه صف است از عاشقان
ای خدا ناخورده می من به شما رسیده ام
یارب آخر زغم عشق تو دیوانه شدم
بی خود از خود شدمو راهی میخانه شدم
آنقدر باده بنوشم که شوم مستو خراب
نه دگر دوست شناسم نه دگر جام شراب
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش
است
این جهان بی من مباشو آن جهان بی من مرو
مونس شب های دل زارم ای که تو شدی همه دارو ندارم
یا رب یا رب یا رب یا رب
مرهم قلب و دل بی قرارم ای که تو شدی همه دار و ندارم
یا رب یا رب یا رب یا رب
یا رب ای دل عشق تو صبر و ثباتم میدهد عطر تو وقت سحر از غصه نجاتم میدهد
یا رب امشب برایم نم باران بنویس
دو سه شب پرسه زدن توی خیابان بنویس
یا رب امشب برایم نم باران بنویس
خوش خرامان میروی ای جان جان بی من مرو
سرو خرامان منی در دل و جان بی من مرو
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباشو آن جهان بی من مرو
_____
و از این قبیل..باطن باطن باطن شعر چیزی دگری است فراتر از توان مای بشر....
ومن الله التوفیق
دین فلسفی بهتر هست اما
در مسایل سیاست اقتصادباید بااحتیاط برخورد کنه
مثل نظریه ولایت فقیه قوز بالای قوز نشود 😂😂