من یه ایده ترسناک برای میک میک دارم اینکه یه روز میک میک انقدر سریع راه میره که از بیابان خارج میشه و کایوت هم دنبالش میکنه که میرسن به یه جنگل بزرگ کایوت میک میک رو گم میکنه و وقتی میبینه تو جنگل چندین هزار تا حیوان هست اول میخواد شکار کنه ولی بعد تصمیم میگیر از میک میک انتقام بگیر که باعث شد مثل دلقک ها به نظر بیاد پس با چند تا چوب و سنگ و طناب یه تیرکمان و چاقو و شمشیر میسازه و شروع به قتل عام حیوانات جنگل میکنه اول فقط پرندگان بعد بقیه حیوانات تو چند هفته ۴۰۰ تا پرنده و حیوان رو میکشه و یه روز یه گروه گرگ و خرس میرن به جنگش ولی کایوت با هوش و ذکاوت همشون رو میکشه و یه روز یه خانواده چند کیلومتری جنگل پیکنیک را میندازن که کایوت همشون رو میکشه و نکته جالب اینجاست که کایوت هیچ کس رو نمیخوره فقط میکشه تا همه از میک میک متنفره بشن و یه روز یه گروه جنگلبان میان تو جنگل که کایوت اون ها هم میکشه و برای اینکه پای پلیس کشید نشه نصب شب میره جنگلبانی و همه جنگلبان هارو میکشه و یه جنگلبان رو مجبور میکنه به پلیس زنگ بزنه و بگه هیچ مشکلی نیست چند روز بعد حیواناته جنگل میفهمن که میک میک باعث شده کایوت بیاد اینجا خواهان مرگ میک میک میشن و میک میک وقتی میفهمه که همه این ها تقصیر خودشه تصمیم میگیره خودش رو تسلیم کایوت کنه و میره پیش کایوت و بهش میگه من رو بکش و بقیه رو بیخیال شو کایوت میخنده و میگه نه من نمیخوام تو بمیری من میخوام تو زجر و عذاب بکشی و همه رو میکشم و تو بجز تماشا هیچ کاری ازش بر نمیاد و میک میک باید یه کاری کنه این ایده اولیه هست نظر شما چیه؟ خوبه؟
من میخوام یه داستان اسلشر از پلنگ صورتی بنویسم و ۴ تا سناریو الان دارم ۱ پلنگ صورتی متوجه میشه که قبلا یه انسان بود و یه دانشمند دیوانه روش آزمایش انجام میده و تبدیل به پلنگ صورتی میشه و آزمایشات باعث میشه حافظ اش پاک میشه ولی بعد از ده سال حافظ اش بر میگرده و تصمیم میگیره که اون دانشمند رو بکشه ۲ پلنگ صورتی درواقع یه انسان هست که ده سال پیش بخاطر بمب اتم جهشیافته میشه و بعد از ده سال میفهمه که چه کسانی اون بمب اتم رو منفجر کردن و تصمیم میگیره همشون رو بکشه ۳ همسایه پلنگ صورتی ( اون کوتوله سفید رنگ( که از پلنگ صورتی خسته شده بود تصمیم میگیره پلنگ صورتی رو بکشه ۴ پلنگ صورتی از همنوع هاش متنفره برای همین میره جامعه انسانی بعد از ده سال همنوع هاش پیداش میکنن و میان تو شهر و کلی آدم میکشن و پلنگ صورتی باید با همنوع هاش درگیر بشه( این ها ایده اولیه هستن و الان فقط این ۴ تا هست درآيند سناریو های بهتری مینویسم شما بگین سناریوی بهتری دارین؟
من یه خواب خیلی مسخره دیدم خواب دیدم که رافائل( تو لاکپشت های نینجا( با یه پیرمرد میره سمت یه انباری و اون جا یه زامبی بود رافائل و پیرمرد سعی داشتن زامبی رو آروم کنن پیرمرد سعی میکرد به زامبی دست بزنه ولی زامبی دستش رو چنگ میزد و در آخر خواب زامبی هردو دست پیرمرد رو قطع میکنه و دستش رو تو شکم پیرمرد میکنه و همین جا از خواب بیدار شدم میدونم خیلی خواب مسخره و بی معنی دیدم به نظر شما فقط یه خواب چرت و پرت دیدم یا چی؟🤔🤔( به نظر شما اگر یه چیز هایی بهش اضافه کنم خوب میشه یا نه؟
یه ساب نمیزنید برسیم به دیویستا؟🥺❤
چه عجب ❤
عكس صدا دار 😂😂
😂🤌🏻
پشمام مگه میشه❤❤
@@farrehana7402 ❤️🔥
عالییی😂❤😂❤🎉
@@MAHYARMAHYARSERE 😂❤️
ساچ واو
عشقی داش سابت کردم ❤🎉
دمت گرم❤️
عباس اومده علی رو دیس کنه 😂
😂
به به ❤
با هال بود 😅
@@mohamadhosinmohamadiy410 قلب❤️
😂
😂
من یه ایده ترسناک برای میک میک دارم اینکه یه روز میک میک انقدر سریع راه میره که از بیابان خارج میشه و کایوت هم دنبالش میکنه که میرسن به یه جنگل بزرگ کایوت میک میک رو گم میکنه و وقتی میبینه تو جنگل چندین هزار تا حیوان هست اول میخواد شکار کنه ولی بعد تصمیم میگیر از میک میک انتقام بگیر که باعث شد مثل دلقک ها به نظر بیاد پس با چند تا چوب و سنگ و طناب یه تیرکمان و چاقو و شمشیر میسازه و شروع به قتل عام حیوانات جنگل میکنه اول فقط پرندگان بعد بقیه حیوانات تو چند هفته ۴۰۰ تا پرنده و حیوان رو میکشه و یه روز یه گروه گرگ و خرس میرن به جنگش ولی کایوت با هوش و ذکاوت همشون رو میکشه و یه روز یه خانواده چند کیلومتری جنگل پیکنیک را میندازن که کایوت همشون رو میکشه و نکته جالب اینجاست که کایوت هیچ کس رو نمیخوره فقط میکشه تا همه از میک میک متنفره بشن و یه روز یه گروه جنگلبان میان تو جنگل که کایوت اون ها هم میکشه و برای اینکه پای پلیس کشید نشه نصب شب میره جنگلبانی و همه جنگلبان هارو میکشه و یه جنگلبان رو مجبور میکنه به پلیس زنگ بزنه و بگه هیچ مشکلی نیست چند روز بعد حیواناته جنگل میفهمن که میک میک باعث شده کایوت بیاد اینجا خواهان مرگ میک میک میشن و میک میک وقتی میفهمه که همه این ها تقصیر خودشه تصمیم میگیره خودش رو تسلیم کایوت کنه و میره پیش کایوت و بهش میگه من رو بکش و بقیه رو بیخیال شو کایوت میخنده و میگه نه من نمیخوام تو بمیری من میخوام تو زجر و عذاب بکشی و همه رو میکشم و تو بجز تماشا هیچ کاری ازش بر نمیاد و میک میک باید یه کاری کنه این ایده اولیه هست نظر شما چیه؟ خوبه؟
❤❤
❤
قلب
من میخوام یه داستان اسلشر از پلنگ صورتی بنویسم و ۴ تا سناریو الان دارم ۱ پلنگ صورتی متوجه میشه که قبلا یه انسان بود و یه دانشمند دیوانه روش آزمایش انجام میده و تبدیل به پلنگ صورتی میشه و آزمایشات باعث میشه حافظ اش پاک میشه ولی بعد از ده سال حافظ اش بر میگرده و تصمیم میگیره که اون دانشمند رو بکشه ۲ پلنگ صورتی درواقع یه انسان هست که ده سال پیش بخاطر بمب اتم جهشیافته میشه و بعد از ده سال میفهمه که چه کسانی اون بمب اتم رو منفجر کردن و تصمیم میگیره همشون رو بکشه ۳ همسایه پلنگ صورتی ( اون کوتوله سفید رنگ( که از پلنگ صورتی خسته شده بود تصمیم میگیره پلنگ صورتی رو بکشه ۴ پلنگ صورتی از همنوع هاش متنفره برای همین میره جامعه انسانی بعد از ده سال همنوع هاش پیداش میکنن و میان تو شهر و کلی آدم میکشن و پلنگ صورتی باید با همنوع هاش درگیر بشه( این ها ایده اولیه هستن و الان فقط این ۴ تا هست درآيند سناریو های بهتری مینویسم شما بگین سناریوی بهتری دارین؟
Such a wow 😹🤌🏻♥️
❤😂🎉
من یه خواب خیلی مسخره دیدم خواب دیدم که رافائل( تو لاکپشت های نینجا( با یه پیرمرد میره سمت یه انباری و اون جا یه زامبی بود رافائل و پیرمرد سعی داشتن زامبی رو آروم کنن پیرمرد سعی میکرد به زامبی دست بزنه ولی زامبی دستش رو چنگ میزد و در آخر خواب زامبی هردو دست پیرمرد رو قطع میکنه و دستش رو تو شکم پیرمرد میکنه و همین جا از خواب بیدار شدم میدونم خیلی خواب مسخره و بی معنی دیدم به نظر شما فقط یه خواب چرت و پرت دیدم یا چی؟🤔🤔( به نظر شما اگر یه چیز هایی بهش اضافه کنم خوب میشه یا نه؟
کامنت ۱۴
❤️❤️
از علی گریزی طلب داری؟
ینی چی😐😂
سلام
سلام
بله
بندر. abas
@@کنجخاتونکنجخاتوندیناریزاده 😂😂😂😂
بله
سلام