خدااااااااااااااااااااا، آقا علی رضا حرفهایی که میزنی مال هفتاد سال دیگه هست، خیلی جلوتر از دنیا هستی، فقط بهتون این رو بگم خیلی عزیزییییییییی ما رو بی خبر نگذار با جادوی کلماتت. دوستت دارم رضا
ما که باشیم ای تو ما را جان جان تا که ما باشیم با تو درمیان ما عدمهاییم و هستیهای ما تو وجود مطلقی فانینما ما همه شیران ولی شیر علم حملهشان از باد باشد دمبدم حملهشان پیداست و ناپیداست باد آنک ناپیداست هرگز گم مباد باد ما و بود ما از داد تست هستی ما جمله از ایجاد تست لذت هستی نمودی نیست را عاشق خود کرده بودی نیست را لذت انعام خود را وامگیر نقل و باده و جام خود را وا مگیر ور بگیری کیت جست و جو کند نقش با نقاش چون نیرو کند منگر اندر ما مکن در ما نظر اندر اکرام و سخای خود نگر ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفتهٔ ما میشنود نقش باشد پیش نقاش و قلم عاجز و بسته چو کودک در شکم پیش قدرت خلق جمله بارگه عاجزان چون پیش سوزن کارگه گاه نقشش دیو و گه آدم کند گاه نقشش شادی و گه غم کند دست نه تا دست جنباند به دفع نطق نه تا دم زند در ضر و نفع تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت مولانای_جان
عشق یعنی علی رضا اذر
خدااااااااااااااااااااا، آقا علی رضا حرفهایی که میزنی مال هفتاد سال دیگه هست، خیلی جلوتر از دنیا هستی، فقط بهتون این رو بگم خیلی عزیزییییییییی ما رو بی خبر نگذار با جادوی کلماتت. دوستت دارم رضا
چقدر عالی ...بی نظیری واقعا
بی نظیر ،لایک طلایی
كارت خيلى درست هست اقاى آذر دمت گرم 💔
چقدر اين شهر رو گشتى به انسان بر نخوردى خب…👌👏ممنون من واقعا لذت مى برم از كارهاتون♥️
کاش استاد میتونستم از نزدیک ببینم شمارو و چند بیت شمارو که واقعاً فهم شعورش رو ندارم از خودتون میپرسیدم.
سلطان علیرضا آذر فقط میتونم بگم خیلی دور بود از اوج شما. ولی ذهن مارو درگیر کرد ممنونم.
آذر،اعوذبک من الشر تمام تلخ این کیهان
💔
ديگه شعرهاي ديگران را دوست ندارم
🙏🏻🙏🏻🙇♀️
چه چیزی را طلب کردی و من گفتم برای بعد
تمام هستیم را پیشکش کردم به پیغمبر
ما که باشیم ای تو ما را جان جان
تا که ما باشیم با تو درمیان
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانینما
ما همه شیران ولی شیر علم
حملهشان از باد باشد دمبدم
حملهشان پیداست و ناپیداست باد
آنک ناپیداست هرگز گم مباد
باد ما و بود ما از داد تست
هستی ما جمله از ایجاد تست
لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
لذت انعام خود را وامگیر
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
ور بگیری کیت جست و جو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند
منگر اندر ما مکن در ما نظر
اندر اکرام و سخای خود نگر
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهٔ ما میشنود
نقش باشد پیش نقاش و قلم
عاجز و بسته چو کودک در شکم
پیش قدرت خلق جمله بارگه
عاجزان چون پیش سوزن کارگه
گاه نقشش دیو و گه آدم کند
گاه نقشش شادی و گه غم کند
دست نه تا دست جنباند به دفع
نطق نه تا دم زند در ضر و نفع
تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت
گفت ایزد ما رمیت اذ رمیت
مولانای_جان
دیوانه کننده زیباست
@@faribafattahi1345 ❤️