پادکست یازدهم گوشه/هنر با گوشه: من ناطورِ دَشتم
HTML-код
- Опубликовано: 10 фев 2025
- در یازدهمین قسمت از #پادکست_گوشه، هنر با #گوشه، از زندگی جی. دی. #سلینجر، #نویسنده و خالق شخصیت هولدن کالفیلد و رمان ناطور دشت میگوییم و اینکه چه مسیری را طی کرد تا هولدن سرکش و یاغی آفریده شد. اینکه چقدر از خودش را در وجود این شخصیت داستانی گذاشت و چقدر زندگیاش را شبیه آرمانهای هولدن ساخت، جامعه را کنار زد و به سیستمهای تعریفشده زندگی و کار و معاشرت و جامعه، نه گفت.
مستند/پادکستهای تصویری گوشه؛ هنر با گوشه اول هر ماه درباره یک هنر و یک هنرمند است و این ماه، اول آبان ۱۴۰۳ درباره ادبیات و نویسندهایست که اعلام کرد تا پنجاهسال پس از مرگش کسی اجازه ندارد اثری از او منتشر کند.
متن کتاب ناطور دشت که در این مستند استفاده شده، ترجمه آراز بارسقیان است، با صدای عرفان ابراهیمی. در مورد بقیه متنها و صداها تا جایی که امکان داشت و میشد، نام و نشان و مشخصات ذکر شده ولی نتوانستیم نام بعضی از کسانی را پیدا کنیم که داستانهای سلینجر را خواندهاند؛ اگر به نتیجهای برسیم، حتما نامهای جاافتاده را اینجا در توضیحات یوتیوب ذکر میکنیم.
منابع ساخت این مستند/پادکست، کتابها، فیلمها و مستندهایی که این قسمت را با کمک آنها ساختهایم در وبسایت گوشه در این نشانی دسترس است:
www.gooshe.net...
0:30 سلینجر چطور هشدار داد؟
2:06 یکی از مهمترین عکسهای تاریخ ادبیات
4:40 چرا آمریکاییها ناطور دشت را دوست داشتند؟
9:53 اگر جنگ نبود ناطور دشت هم نبود
12:00 دختری که باعث شد سلینجر، بنویسد
19:07 کودکان و سلینجر
25:00 از الیا کازان تا اسپیلبرگ و جری لوییس: هولدن از هالیوود متنفر بود
29:45 چرا ناطور دشت خطرناک و ممنوع شد؟
32:25 سلینجر دیگر اثری منتشر نکرد
35:52 از این «من» حالم به هم میخوره
38:19 من عاشق زنهام؛ زنان زندگی سلینجر
43:02 رازهای خانه سلینجر که تا آن زمان کسی نمیدانست
50:53 نه قبر میخوام و نه سنگ قبر، نه گُل و نه عزاداری
در وبسایت گوشه، جزییات بیشتر:
www.gooshe.net...
خیلی این قسمت خوب بود و چه تدوین عالیای هم داشت. دست مریزاد واقعا! ❤
من ناطور دشت رو دوبار خوندم و با فاصله زمانی تقریبا ۱۰ ساله، یک بار در حدود ۱۹-۲۰ سالگی و یک بار هم در ۳۰ سالگی. در ۱۹ سالگی فکر میکردم من مثل هولدن میمونم، همونطور یاغی، همونطور رها از "جعلی" بودن. در ۳۰ سالگی ولی، متوجه شدم من تقریبا ناخودآگاه همون مسیری رو رفتم که هولدن ازش بیزار بود، و تازه فهمیدم چقدر محافظت از معصومیت کار سختیه.
خیلی جالب بود وقتی توی این پادکست متوجه شدم خود سلینجر هم در پی همون معصومیت دست و پا میزده.
خیلی ممنون گوشه، مثل همیشه عالی بودین. امیدوارم همینجور باانگیزه بمونین و برامون ویدیوهای طولانی بسازین :)
خسته نباشین ❤
آتناجان،
واقعا از داشتن دوستی مثل تو بچههای گوشه از ته دل رضایت دارند. ممنون از کمکی که مثل همیشه به گوشه کردی و ممنون از نظر دلگرمکنندهای که نوشتی. کاملا در مورد برداشتت درباره هولدن درست گفتی. بیشتر کتابها و داستانهای سلینجر اینطوری هست که آدم در سن و سال مختلف برداشتهای مختلف ازشون داره. در هر شرایط روحی و موج زندگی، انسان میتونه خودش رو با بعضی از این شخصیتها همراه ببینه. ولی ممکنه چند سال بعد یا قبل حس متفاوتی رو تجربه کنه. سلینجر خیلی خیلی در مورد معصومیت حساس بود. تمام زندگیاش ظاهرا حس میکرد وظیفه نگهبانی از این معصومیت رو داره. میبینی که حتی با زنان و دختران هم از همین در وارد رابطه میشد. باید ببینیم طبق وصیتش تا چندسال دیگه که سه اثر دیگهاش منتشر میشه، درباره معصومیت چه خلق کرده.
باز هم ازت ممنونیم آتنا... بایت همهچیزهای خوب، همه حسهای خوب و همه تلاش پرارزشت برای نگهداشتن انگیزه در بچههای گوشه.
@@Gooshe ❤
بسیار عالی. ممنون گوشه❤
ممنون 🙂
مثل همیشه عالی، ممنون از گوشه
@@bellagxoxo ممنون از شما
Thanks!
@@seyedsaeidkhataeipour1108 سپاس❤️😊
بسیار عالی بود لذت بردم و نفهمیدم زمان چطوری گذشت
@@saharhesam-z8x چه خبر خوبی🙃😊 ممنون
عالی بود کار تون ارزنده و دوست داشتنیه
ممنون که نظرت رو نوشتی.
یکی از بهترین متنهای پادکستتون بود؛ تمیز و دور از اضافات. لذت بردم. دم گرم شما، ماندگار.
@@StorieswithSol خیلی ممنون. 😊 ما واقعا سعی میکنیم در این مسیر، مدام به سمت بهترشدن بریم. نظرها، انتقادها و پیشنهادها خیلی مهمه و خیلی کمک میکنه به سازندهها
خسته نباشید، بسیار کار خوب و بار ارزشی بود. لذت بردم.
@@seyedsaeidkhataeipour1108 ممنون سعیدجان... واقعا ممنون از هدیه دوباره... خیلی لطف کردی... ❤️
از این قسمت خوشم اومد. ممنون
بسیار ارزشمند کاری که دارید انجام میدید. پایدار باشید🤞🏼
@@homaalipour1684 ممنون هماجان از درک و توجهات... با همراهی و بودن دوستانی مثل شما، این مسیر قابل طیکردنه؛ با دلگرم موندن از حضور آدمها
وای عالی بود. خیلی خیلی یاد گرفتم و لذت بردم. نفهمیدم ۵۵ دقیقه چطور طی شد. ❤
این بهترین حالت ممکن بود که گفتین؛ چون به نظر میرسه خیلی سخت باشه کسی واقعا حال و حوصله دیدن مستندی ۵۵ دقیقهای رو داشته باشه. اونم در مورد نویسنده، اونم نویسندهای که شبیه بقیه نبود، اونم کسی که در موردش شایعه و افسانه، بیشتر از خود واقعیته.
@@Gooshe کارتون عالیه، همیشه لحظه شماری میکنم برای پادکستهاتون.
خیلی ممنون. واقعا خوشحالیم از این موضوع @@m.mehrmohamadi
لذت بردم. از هنرمندان و نویسندههای گوشهگیر و دور از رسانه برنامه ساختن همیشه جذابه. و کار شما هم عالی بود.
متشکر میلاد جان... کار خیلی سختی هست درباره هنرمندانی که که ازشون فیلم و تصویر و عکس و صدا نیست، برنامه یا مستندی ساخته بشه. خوشبختانه بنیان کار ما کتاب هست ولی خب همیشه از نظر تصویر در این موارد مشکل داریم. اما یک نکته: ما بیشتر سراغ هنرمندانی میریم که به جریان اصلی (مین استریم)، نظام و اصول تعیینشده جامعه، نه گفتهاند و روش فردی و سبک شخصی رو در هنر و زندگی در پیش گرفتهاند. این خیلی فرق میکنه با گوشهگیر بودن هنرمندان. مثلا سلینجر اصلا خودش رو گوشهگیر نمیدونست. خیلی هم در جمع دوستان دستچینشده و آدمهای مشخص نزدیک و موافق، فعال و پرانرژی و پررنگ بود. فقط نمیخواست خودش رو همرنگ جامعه و بقیه مردم و روش زندگی معمول و چیره بر جامعه بکنه و نمیخواست مثل بقیه آدمها زندگی کنه یا در مرکز شهرت قرار بگیره
@@Gooshe بله در مورد گوشهگیر بودن حق با شماست و منظور من هم تا حدی همین بود. در واقع این منش زیست و رفتاری از انفعال نیست و خودش گونهای کنش به حساب میاد. دوری و نپرداختن به جربان اصلی و بی مایهی فرهنگی. و پرهیز از جور از پیش تعیین شدهی زیست هنری افراد. انتخاب سلینجر ازین دست بود.
مستند عالی بود، توصیه میشه به دوستداران هولدن ❤
خیلی ممنون. چه خوب که خوشتون اومد.
فوق العادە هستید, ممنون واسه این همه تلاش و کار زیبا ❤😍
خیلی ممنون. خیلی خوشحالیم که دوست دارین این مستندها رو
Wonderful work, great job indeed.
Thanks! It means a lot. Happy you liked it!
من ۵ سال در به در سلینجر بودم... از یه وبلاگ به اسم قوزک پای چپ زرافه یکی دو پاراگراف ازش خونده بودم. کاش توی ایران هم خواندن کتاب های رمان جزیی از دروس ادبیات میبود. حیف
واقعا ای کاش که رمان هم جزیی از درسهای ادبیات مدرسه بود، ولی موضوع اینه که همین ناطور دشتِ سلینجر برای مدتی در مدرسههای آمریکا ممنوع شد و دوباره بعد از سالها به کلاس ادبیات برگشت. این رمان سلینجر یکی از پرسانسورترین و پرحاشیهترین کتابها در آمریکا بوده
سپاس از شما مثل همیشه عالی
عالی بود مرسی
@@EmmaWilson1990 ممنون❤️
من به شدت دیوونه این کتابم به خصوص هولدن و چند بار خوندمش کلا قلم جی دی یکی از بهتریناس ممنون از ویدیو بی نظیرتون🥲❤️
چه خوب که این مستند با سلیقه و علاقهتون جور دراومد. ممنون
بسیار لذت بردم. ممنون🌺❤️
ممنون گیتاجان... خیلی خوشحالیم که لذت بردی
thank you
😊
عالی هستید😊
خیلی ممنون
Perfect ❤❤❤
🙂
مثل همیشه عالیییی
باید قدردانی کنم و آرزو میکنم بمانید همینطور پرتوان بمانید !
سپاسگزارم
فرانک جان، لطف داری. تا جایی که توانش باشه ما هم امیدواریم بتونیم دوام بیاریم. ممنون که نوشتی
خيلی خوب بود.ممنون
ممنون که نظرتون رو نوشیتن
عشق❤
فک میکنم از سال 2014 تا الآن این اولین کامنتم باشه، ممنونم ازتون
مسلمجان، ممنون که سکوتت رو شکستی. گاهی فقط یک کامنت میتونه به تصمیمی بزرگ در بین سازندگان کمک کنه. گاهی فقط یک صدا، یک پیشنهاد و یک پشتگرمی کوچک میتونه جلوی یک اتفاق رو بگیره یا باعث بهترشدن کاری بشه. ممنون که همراهی کردی.
منتظر پادکست شمام همیشه مرسییی ❤
خیلی ممنون و خیلی خوشحالیم که پادکستهای گوشه تونستن، موضوع انتظارانگیزی بشن.🙃
عالی بودی دمت گرم خیلی کیف کردم، هر چند اون وسط مسط ها یه سری گل واژه هم گفتی 😉👍😁
ممنون از بخش اولی که نوشتید. میشه بفرمایین منظورتون کدوم وسط مسطهاست و دقیقا به چه چیزی گفتین «گلواژه»؟
این مستند بر اساس کتابها و مستندهای مختلف در مورد سلینجر ساخته شده و همه جملاتش بر اساس «فکت» و سند و خاطرات خودش هست. حتما میدونین که خیلی کمک میشه به سازندهها وقتی مخاطبها نظرشون رو مودبانه و مستقیم و با فکت و دلیل مطرح کنند، اینطوری به خود نظردهنده هم اعتبار و احترام بخشیده میشه و سازنده هم با نظر و دیدگاههای رنگارنگ و درست و منطقی میتونه به کارهای بعدی خودش اعتبار بده.
گوشه؛ برپای دارندهی آتشها ...
دمتونگرم
خیلی ممنون... لطف دارین... چه آتشی؟ چه برپادارندهای؟ بچههای گوشه فقط در حال تمرین و یادگیری و تلاشند
حسابی کیف کردم، دوبار هم دیدم
این حرفتون برای بچههای گوشه خیلی مهمه و خیلی ارزشمنده. ممنون
Thanks
@@aliamini6180 🌱🍀
به این میگن مستند پادکست تحقیق و روایت
بیشتر از اینکارا درست کنید
خیلی در انتخاب دست تون بازه و محیط وسیعیه برای برنامه ساختن
ممنون از تعریفتون. ساخت این مستند/پادکست که ماهها براش کار شده، یکی از سختترینها بود به دلیل اینکه از سلینجر تصویر و فیلمی موجود نیست و فقط چند تصویر تکراری از او وجود داره. برای همین با این سبک روایت سراغ این موضوع رفتیم. خیلی خوشحالیم که دوست داشتین.
بله دست آدم بازه برای اینجور کارها ولی خب، زمان و هزینههای زندگی و روزگار و هزاران مساله جانبی دیگه هم هست. اونهم در شرایطی که این کار رایگان منتشر میشه، بدون پذیرش آگهی و تبلیغ.
@@Gooshe خسته نباشید. درسته بهتون حق میدم. اما با تلاش و پشتکار میتونید سرمایه جذب کنید و اگر ادامهدار باشه مطمئن باشید بی نیازتون میکنه در آینده. براتون آرزوی بینیازیه بیپایان دارم که انقدر بدست بیارید که هیچ آرزویی توی دلتون نمونه
سلینجر همان بود که در داستانهایش می نوشت او در زندگی انسانی متفاوت از آنچه می نوشت نبود
@@payamshahid1407 بله، سلینجر شباهتهای قابل توجهی با خیلی از شخصیتهای داستانهای خودش داشت، به ویژه در مورد حریم خصوصی و جعلی دیدن خیلی از آدمها، شهرت و ساختگیبودن جامعه.
متاسفانه هیچ تثر ورمانی از ایشان نخوندم ، ولیکن دارای ادراکی شگفت انگیز وشاید منحصر بفردی بود، بنظر چنین میرسد که بیشتر از هرچیز افکار ادبی اش میراث جنگ جهانی دوم و وپیامدهایش بود ، با تمام این وجود ناتور دشت را میتوان یکی از تاثیر گذارترین اثارش پنداشت ، درهر زمان وروزگاری اگر بخواهی درست زیست کنی ویا برعکس؟ اگر عیسی باشی لابد به صلبت خواهند کشید واگر خاعن به عیسه هم باشی همینطور ، ،! اگر راهبه باشی یه چیزی خواهند وگفت و کشیش باشی چیز وعرف باشی چیزهای دیگر و واگر بخواهی متفکرانه به اتفاقات وحوادث پیرامونت بنگری دیوانه وروانی می پندارندت ،! پس انچه حقیقت است ، چیست؟ وبرای چیست؟ همه کس نمیتوانند به ساز زمانه برقصند ، حتی اگر مخاطب نویسندگان تنها حیوانات باشد ! باز مردمی هستند که شیفته اش خواهند شد ! درنهایت زندگی با چنین انسانهای سخت ودشواراست به ظاهر ، درصورتیکه ازدید او چنین است که مردم عادی هرگز طعم سختی واقعی رانچشیده اند وشاید نوعی مقاومت خود ودیگران دربرابر سختیها را ناگفته به رخ میکشد ، چون رنج او از جنس دیگریست ودریافتنش بس مشکل.بیرای بنده زندگینامه و اثارش بسیار جالب ودر خور تحسین بود .با تشکر از راوی ، وفیلمها ییکه بتوعی از اثار ایشان اقتباس شده وبازیگران بنامش وصدای زیبای استاد رضوی درمیان روایتها.بسیار عالی .
سیاوشجان،
امید که بتونین دستکم برخی از آثار خیلی معروف سلینجر رو بخونین. ممکنه با خوندن حتی فقط ناطور دشت، به نتیجه جالبی برسی درباره سلینجر و نحوه زندگی که شبیه به شخصیت اول رمان انتخاب کرد و در زندگی واقعی خودش پیاده کرد
عواقب تغذیه گیاهخواری 🤦🏻
پدر سلینجر در کار تجارت گوشت بود و پسرش رو برای سربهراهکردن و از دید خودش «آدمشدن» مدتی به زور وادار کرد که در این کار باهاش همکاری کنه. سلینجر این مدت از نزدیک سلاخی و قصابی گاو، گوساله، گوسفند و مرغ رو میدید.
خودش گفته اون روزها تمام مدت بالا میآورده و از یادآوری اون صحنهها هم استفراغ میکنه.
بعد در جنگ، در فضای کوره آدمسوزی قرار گرفت و از لحاظ روحی دچار فروپاشی شد و در بیمارستان روانی بستری شد و گفت هیچوقت بوی گوشت سوخته انسان، از وجودش بیرون نرفته.
برای همین گیاهخوار شده بود. اینکه شما از ۵۵ دقیقه مستند فقط چنین جملهای به ذهنتون رسیده، حتی اگه طنز یا هجو باشه هم غمانگیزه؛ اونهم در مورد انسانی که به هر حال، بپسندین یا نه، سلوک شخصی و معنوی داشته و به درکی از معنویت برای خودش رسیده بوده که نباید چنین چیزی رو میخورده.
@@mehdibeigzadeh1262 از عواقب گیاهخواری نیست، اتفاقا فکر میکنم دو یا سه بار در مستند اشاره کرد که سلینجر هیچ وقت بوی گوشت سوخته رو از جنگ فراموش نمیکنه. اینها از عواقب کشتار و جنگ و وحشیگری انسان نماهاست؛ که خیلی از جنگ زده ها درگیرش هستن. در ایران هم قربانیهای جنگ کم نیستن. تمام طول مستند داشتم فکر میکردم، چرا همچین آدم حساسی باید با زور فرستاده بشه به جنگ؛ و با روح و روان له و لورده و ریش ریش شده برگرده!
@@Gooshe
@@Gooshe ضمن تشکر از زحمات شما و همکاران شما،من هم از قلم ایشون لذت بردم و ناطوردشت از جمله کتاب های بیادموندی هست و هدف من(براساس نظر بنده)از این تک کامنت اشاره به پروپاگاندای گیاهخواری بود و عواقبش وگرنه این اطلاعات الان شما دارید ارائه میدید ، و تا قبل از این بنظر میومد داستان چیز دیگه ای باشه و تحت تاثیر گیاهخواری ایشون منطق های ذهنی از دست داده ، در حالی که آسیب های دیگه ایشون به این سمت سوق داده.