مرخرفترین اجراهای ترانه های عارف متعلق به دوره گلهاست که به قول استاد دوامی گشاد گشاد اجرا می کردند و اصالت آن زیر سوال رفته.زیرا خواننده های گلها و تنطیم کننده ها نمونه ی اصلی آنرا به صورت کامل نمی دانستند و ریزه کاری های آن را به صورت اصیل بلد نبودند. بیشتر به شکل غربی مآبانه اجرا می شدبا کشش زیاد و بیخود. بهترین تنظیم آن متعلق به اساتید دوران چاووش مثل لطفی است و شجریان که از محضر عبدالله دوامی بیشترین استفاده را کردند.
@@mobinlido4620 کافیه به حافظه مردم نگاه کنی وببینی که موقع زمزمه کردن وبه خاطر سپردن آهنگهای شیدا وعارف..اجرای گلها یادشونه یا اجرای عصر حجری شجریان ولطفی وچاووش.شما اگر ذره ای علم کنترپوان وهارمونی میدونستید متوجه میشد تفاوت تنظیم خالقی کجا ودلنگ ودولونگ کردن لطفی کجا
مهمان عزیز وبزرگی داشتید من کتاب مشروطه ایرانی ایشان را البته نه کامل خواندم ارزشمنداست . درمورد عارف باید بگم حقش را آنچنان که باید گرامی نداشتیم امیدوارم روزی برسد که حقش را ادا کنیم. . من مقاله خوبی درمورد عارف نوشتم ولی چاپ وانتشار نکردم (چون چندان برآنچه مرحوم ایرج افشار درمورد عارف نوشت نبود. درمورد رابطه اش با بهار ورضا شاه باید بگویم که همواره رابطه اش یکنواخت ویک حال نبود، گونه گونه است وفراز وفرود وفراز دارد یعنی گاه برسرعلاقه ومهر است وگاه برسر کینه ودشمنی ودلایل دارد که راحت میشود از دیوان وزندگی نامه خودنوشتش آنرا دریافت جمهوری رضاخانی را میستاید ،مارش جمهوری را می سراید کشف حجاب رضاشاه راتحسین می کند ودرباره اش شعر وتصنیف می سراید اقدامات نظامی رضاشاه درصفحات غربی ایران اوراخشمگین می کند وعلیه ش شعر می سراید وبه تمسخر می گیرد ازاینکه بعداز قرنها یک ایرانی برایران پادشاهی وحکومت می کند آنرا به فال نیک میگیرد . دراشعار وتصانیفش به سه چیز میتازد-۱ استعمار روس وانگلیس -۲ استبداد قاجاری -۳ استحمار روحانیت . واین سه رامثلث بدبختی ایران میداند. چشم امیدش برای نجات ایران به کلنل محمدتقی پسیان است وخود میگوید نه دهم آنچه کلنل را برمی انگیخت کار من بود وسه چیز کمرش راشکست شهادت کلنل و عارف نامه ایرجه میرزا ومقاله ی تندی که لطفعلی صورتگر درروزنا مه شفق سرخ علیه عارف نوشت وااو آن مقاله رااز ملک الشعرای بهار پنداشت وسبب تیرگی روابطش با بهارشد لبته بعدها معلومش شد کار بهارنبود . زندگی نامه خودنوشت ش خواندنی است وترسیم زمانه اوست ارزش فرهنگی ، تاریخی وادبی دارد. اوبه چندین هنر آراسته است ،به قول حافظ عاشق ورند ونظربازم ومی گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام عارف، شاعراست وعنوان شاعر ملی عصر مشروطیت راازمیان آن همه شاعر بزرگ وآزادی خواه به او دادند . خوانند ه وتصنیف سراست ودرهردو مورد او اولین است یعنی اولین بار شروع به سرودن تصنیف درزبان فارسی کرد وآن را رونق ورواج داد.تصنیف " ازخون جوانان وطن لاله دمیده "معروفترین آنهاست، واواولین کسی است که درایران به اجرای کنسرت پرداخت و انرجا انداخت ولی افسوس که ازان صدای خوش تا کنون خبری ازثبت وضبط نیست . صدای بسیار زیبای داشت به گواه کسانی که ازنزدیک ان کنسرتها را دیدند وشنیدند ودر نبود ش باحسرت ازآن صدا وان خاطره ها یاد کردند. درحد جنون وطن دوست ومبارزه است . شهریار درمورد شعر وتصنیف وصدای عارف باتعجب وحیرت یاد می کند که چه سری درسخن وصدای عارف است !؟ که هرآنچه برزبان عارف جاری میشود همان دم درهرکوی و برزن ،زن ومرد وکودک آن را زمزمه ونجوا می کنند!! کلامش از سعدی تاثیر پذیرفته وروحش از فردوسی. تیمورتاش درآن هنگام که ترکان عثمانی ادعاهایی درموردملک آذربایجان میکنند وشرایط مطلوب ایران هم نیست درنامه به رضاشاه مینویسد: چیزی که دولت ایران باهزینه میلیونها تومن پول باید انجام بدهد تا آذربایجان درملک ایران باقی بماند عارف با یک کنسرت آن رامیسر کرد. اوازعلاقه پرشور تبریزیان به خود که درکنسرتهای وطنی ا ش درتبریز ابراز داشتند ،باور وانتظارداشت که روزوفاتش ، تبریزیان راضی نخواهند شد که عارف جایی غیراز تبریز خاک شود چراکه ااوتبریزیانر ا زیاد حد ادوست میداشت ومبارزانش رامیستود ودرکنسرتهای وطنی اش ازسر شور وشوق به گریه میانداخت تصنیف " جان من برخی آذربایجان باد "راازدل سرود وبرایشن باصدای پرشور وپرسوز میخواند عاقبت درگوشه عزلت وفقر وتنهایی درسن ۵۴ سالگی در۱۳۱۲ درهمدان جان به جان آفرین تسلیم کرد و درآرامگاه ابن سینا به خاک سپرده شد . طولانی شد وهمه رانگفتم حیفم شد ننویسم . روحش شاد
ازکتاب دیوان وزندگی نامه ی خودنوشت عارف قزوینی . حتما " این کتاب را بخر ودرخونه داشته باش وبخوان واقعا"خواندنی است. ازدور درود عارف حق بزرگی برما ایرانیان دارد حقش آنچنان که شایسته ی اوست به جامعه ی ایران معرفی نشده است مطمئنم روزی ایشان را بزرگ خواهند داشت آنچنانکه حقش هست
سالروز درگذشت جناب "عارف قزوینی"
شاعر، آهنگ ساز، و تصنیف ساز بزرگ
و گران مایه، گرامی باد (۱۲۵۹-قزوین/۱ بهمن ۱۳۱۲-همدان)
روحش شاد و يادش گرامى 🌺🌺🌺🌺🌺
ای عزیزان نگذارید که مهمان برود
ننگ آن خانه که مهمان از آنجا برود
اینو واسه شوستر خوند
به گواهی تاریخ سیاسی تمامی کشورها؟ نتیجه ادغام دین با سیاست انواع فاجعههای انسانی و اقتصادی و....در پی دارد.
sepas az zahematetun
payande bashid
بهترین اجرای کارهای عارف..در برنامه گلها وبا تنظیم خالقی ومعروفی بود...بعد از اون تمام بازخوانی ها چرت وپرت وفاقد بارِ هنری هستند.خصوصا تنظیم های لطفی که بسیار خشک ونا مطبوع هست
مرخرفترین اجراهای ترانه های عارف متعلق به دوره گلهاست که به قول استاد دوامی گشاد گشاد اجرا می کردند و اصالت آن زیر سوال رفته.زیرا خواننده های گلها و تنطیم کننده ها نمونه ی اصلی آنرا به صورت کامل نمی دانستند و ریزه کاری های آن را به صورت اصیل بلد نبودند. بیشتر به شکل غربی مآبانه اجرا می شدبا کشش زیاد و بیخود. بهترین تنظیم آن متعلق به اساتید دوران چاووش مثل لطفی است و شجریان که از محضر عبدالله دوامی بیشترین استفاده را کردند.
به نظرم عبدالوهاب شهیدی خیلی بد اجرا کرده اصلا عارف اعتقادی به تحریر نداشته!! ولی متاسفانه هر دو آذر و شهیدی به صورت کششی و تحریری اجرا کردند
@@mobinlido4620 کافیه به حافظه مردم نگاه کنی وببینی که موقع زمزمه کردن وبه خاطر سپردن آهنگهای شیدا وعارف..اجرای گلها یادشونه یا اجرای عصر حجری شجریان ولطفی وچاووش.شما اگر ذره ای علم کنترپوان وهارمونی میدونستید متوجه میشد تفاوت تنظیم خالقی کجا ودلنگ ودولونگ کردن لطفی کجا
Iran is supposed to be a secular state, not religious
گریز از محدودیت ضرورت است !
خوش باشید
مهمان عزیز وبزرگی داشتید من کتاب مشروطه ایرانی ایشان را البته نه کامل خواندم ارزشمنداست . درمورد عارف باید بگم حقش را آنچنان که باید گرامی نداشتیم امیدوارم روزی برسد که حقش را ادا کنیم. . من مقاله خوبی درمورد عارف نوشتم ولی چاپ وانتشار نکردم (چون چندان برآنچه مرحوم ایرج افشار درمورد عارف نوشت نبود. درمورد رابطه اش با بهار ورضا شاه باید بگویم که همواره رابطه اش یکنواخت ویک حال نبود، گونه گونه است وفراز وفرود وفراز دارد یعنی گاه برسرعلاقه ومهر است وگاه برسر کینه ودشمنی ودلایل دارد که راحت میشود از دیوان وزندگی نامه خودنوشتش آنرا دریافت جمهوری رضاخانی را میستاید ،مارش جمهوری را می سراید کشف حجاب رضاشاه راتحسین می کند ودرباره اش شعر وتصنیف می سراید اقدامات نظامی رضاشاه درصفحات غربی ایران اوراخشمگین می کند وعلیه ش شعر می سراید وبه تمسخر می گیرد ازاینکه بعداز قرنها یک ایرانی برایران پادشاهی وحکومت می کند آنرا به فال نیک میگیرد . دراشعار وتصانیفش به سه چیز میتازد-۱ استعمار روس وانگلیس -۲ استبداد قاجاری -۳ استحمار روحانیت . واین سه رامثلث بدبختی ایران میداند. چشم امیدش برای نجات ایران به کلنل محمدتقی پسیان است وخود میگوید نه دهم آنچه کلنل را برمی انگیخت کار من بود وسه چیز کمرش راشکست شهادت کلنل و عارف نامه ایرجه میرزا ومقاله ی تندی که لطفعلی صورتگر درروزنا مه شفق سرخ علیه عارف نوشت وااو آن مقاله رااز ملک الشعرای بهار پنداشت وسبب تیرگی روابطش با بهارشد لبته بعدها معلومش شد کار بهارنبود . زندگی نامه خودنوشت ش خواندنی است وترسیم زمانه اوست ارزش فرهنگی ، تاریخی وادبی دارد. اوبه چندین هنر آراسته است ،به قول حافظ
عاشق ورند ونظربازم ومی گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته ام
عارف، شاعراست وعنوان شاعر ملی عصر مشروطیت راازمیان آن همه شاعر بزرگ وآزادی خواه به او دادند . خوانند ه وتصنیف سراست ودرهردو مورد او اولین است یعنی اولین بار شروع به سرودن تصنیف درزبان فارسی کرد وآن را رونق ورواج داد.تصنیف " ازخون جوانان وطن لاله دمیده "معروفترین آنهاست، واواولین کسی است که درایران به اجرای کنسرت پرداخت و انرجا انداخت ولی افسوس که ازان صدای خوش تا کنون خبری ازثبت وضبط نیست . صدای بسیار زیبای داشت به گواه کسانی که ازنزدیک ان کنسرتها را دیدند وشنیدند ودر نبود ش باحسرت ازآن صدا وان خاطره ها یاد کردند. درحد جنون وطن دوست ومبارزه است . شهریار درمورد شعر وتصنیف وصدای عارف باتعجب وحیرت یاد می کند که چه سری درسخن وصدای عارف است !؟ که هرآنچه برزبان عارف جاری میشود همان دم درهرکوی و برزن ،زن ومرد وکودک آن را زمزمه ونجوا می کنند!! کلامش از سعدی تاثیر پذیرفته وروحش از فردوسی. تیمورتاش درآن هنگام که ترکان عثمانی ادعاهایی درموردملک آذربایجان میکنند وشرایط مطلوب ایران هم نیست درنامه به رضاشاه مینویسد: چیزی که دولت ایران باهزینه میلیونها تومن پول باید انجام بدهد تا آذربایجان درملک ایران باقی بماند عارف با یک کنسرت آن رامیسر کرد. اوازعلاقه پرشور تبریزیان به خود که درکنسرتهای وطنی ا ش درتبریز ابراز داشتند ،باور وانتظارداشت که روزوفاتش ، تبریزیان راضی نخواهند شد که عارف جایی غیراز تبریز خاک شود چراکه ااوتبریزیانر ا زیاد حد ادوست میداشت ومبارزانش رامیستود ودرکنسرتهای وطنی اش ازسر شور وشوق به گریه میانداخت تصنیف " جان من برخی آذربایجان باد "راازدل سرود وبرایشن باصدای پرشور وپرسوز میخواند عاقبت درگوشه عزلت وفقر وتنهایی درسن ۵۴ سالگی در۱۳۱۲ درهمدان جان به جان آفرین تسلیم کرد و درآرامگاه ابن سینا به خاک سپرده شد . طولانی شد وهمه رانگفتم حیفم شد ننویسم . روحش شاد
کتابی که آقای فلاحتی ازش خواند اسمش چیست؟
ازکتاب دیوان وزندگی نامه ی خودنوشت عارف قزوینی . حتما " این کتاب را بخر ودرخونه داشته باش وبخوان واقعا"خواندنی است. ازدور درود عارف حق بزرگی برما ایرانیان دارد حقش آنچنان که شایسته ی اوست به جامعه ی ایران معرفی نشده است مطمئنم روزی ایشان را بزرگ خواهند داشت آنچنانکه حقش هست