افسانه طالب و زهره به روایت حسین علمباز

Поделиться
HTML-код
  • Опубликовано: 25 янв 2025

Комментарии • 8

  • @مریم-ز6ن1ب
    @مریم-ز6ن1ب 2 года назад

    بسیار زیبا

  • @artaroushan4658
    @artaroushan4658 3 года назад

    درد عاشقی بدترین درده

  • @شایاننریمانی
    @شایاننریمانی 3 года назад

    عالی

  • @mahdokhtmohammadi908
    @mahdokhtmohammadi908 4 года назад +1

    بسیار عالی

  • @samansalehpour9004
    @samansalehpour9004 4 года назад +1

    کار زیبای استاد علمباز. استاد سالها برای این اشعار زحمت کشیدن.

    • @taranehmazandaran9775
      @taranehmazandaran9775  4 года назад

      واقعا دستشون درد نکنه, برای نسل ها به یادگار خواهد ماند

  • @رضاقاسمنژاد-ف2ض
    @رضاقاسمنژاد-ف2ض 3 года назад +1

    بسیار عالی
    لطفا راهنمایی کنید کلیپ کامل طالب و زهره رو از کجا و چطوری دانلود کنم؟

  • @arashahmadi4179
    @arashahmadi4179 4 года назад

    حسین علمباز عزیز در رامسر زمانی که مهمان خانه من بودی به من گفتی اون ترانه زیبای تو رو بخونم یادم نمیاد حتتا یک واژه ی اون(چهار بدن بود در مورد کویر و لاله روییدن و این چیزا بود خیلی خیلی دوستش دارم هنوز هم وقتی یادم میاد با صدای بلند و البته با لهجه ساروی اونو میخونم جات خالیه عزیز) خوندم با لهجه ساروی و تو ایراد میگرفتی و میگفتی نباید حرف ر را بگی دوباره بخون و من دوابهر ساروی میخواندم اون ترانه رو و تو گفتی که می خونی تا من یاد بگیرم من گفتم پس تو هم دو سه بار بخون . اینو گفتم چون می خواستم بیشتر و بیشتر از صدای دلنشین تو حظ ببرم چه روزگارانی بود