۲۴سال پیش اونجا بودم بدترین دوره خدمت بود ۲۵ روز مانور اردوگاه امام چای بودیم دهن ما سرویس شد نبود امکانات حتی غذای درست حسابی فضولات موش تو خوراک ما بود .سیب زمینی پوست نکرده سرخ شده .بعد اون ۷روز مانور اردوگاه محراب ..گروهبان آموزش همه عقده ای و اذیت میکردن .خلاصه تموم شد .و ۲۴ سال گذشت ولی هنوز تو ذهن من بدترین دوران خدمت من و تمام سربازان بود . من نگهبان یه درخت بودم درخت با برگهای ریز هر برگی که افتاد باید جمع میکردم .شیر آب رو باز میکردیم از لوله آب شن و ماسه میومد. اون روزها بره دیگه برنگرده .کابوسش هنور بامنه
سال ۹۰ آنجا آموزشی بودم ، اون عجب شیر که ما بودیم کجا الان کجا ، رو میز غذا بخوری !!اصلا میزی نبود برای غذا ، سرهنگ کریم رحیم زادگان صابونش به تنتون نخورده بدونید عجب شیر چی بوده
من خودم عجب شیر بودم برجه هشت نوزده برجه هشت رفتم یعنی اون موقع توه شهری مارو میبردن با اتوبوس الان فرق میکونه الان سرباز باید خودش بره پادگان آموزشی هرجا که افتاده اون موقع مارومیبردن وبا اتوبوس هم آموزشی تمام میشود میاوردن شهرستان خودمون بعد برگه داشتیم تقسیم شوده بودیم تاریخ زده بودن باید تو همون تاریخ خودمون ومعرفی میکردیم هرکجا افتادیم خلاصه آموزشی عجب شیر خیلی هوا سرد وبرف میآمد خیلی خیلی سرد بود تو یقلبی غذا میخوردیم این قدر کافور میریختن تو غذا نمیشه خورد بعد لوله هایه آب تا نزدیک ظهر یخ زده بود باور کون دست به آب نمیشه زد خیلی سخت بود وقتی میرفتیم میدان تیر خیلی پیاده روی داشت توان هوایه سرد استخوان سوز وووووهزارتا چیزهای دیگه خیلی اذیت کشیدیم
من سال ۹۸ اونجا بودم کامل کلا حق خوری و نا عدالتی بیداد میکنه از نحوه تقسیم سربازا هرکسی آشنا داشت افتاد دقیقا شهر خودش و از مرخصی که بعضی ها هر هفته میرفتن بعضی سه هفته به زور کلا بی عدالتی محض پول داشته باشی یا اشنا حله
چه گشاد خونه ایی شده من برج چهار ۶۵ اونجا آموزش دیدم اونموقع ۴ ماه بود کل ۴ ماه ۳۶ ساعت مرخصي داشتیم و شب و روز آموزش سخت و بعدش جبهه منطقه سومار شماها یکوقت النگوهاتون نشکنه
4 سال پیش این موقع من اونجا بودم یادش بخیر
From United state. God bless all of our brave Iranian soldier. We pray for all Iranian soldiers
1398/7/19
آموزشی بودم اونجا یعنی دهنشون رو سرویس کردم یادش بخیر خیلی دوران خوبی بود
۲۴سال پیش اونجا بودم بدترین دوره خدمت بود ۲۵ روز مانور اردوگاه امام چای بودیم دهن ما سرویس شد نبود امکانات حتی غذای درست حسابی فضولات موش تو خوراک ما بود .سیب زمینی پوست نکرده سرخ شده .بعد اون ۷روز مانور اردوگاه محراب ..گروهبان آموزش همه عقده ای و اذیت میکردن .خلاصه تموم شد .و ۲۴ سال گذشت ولی هنوز تو ذهن من بدترین دوران خدمت من و تمام سربازان بود . من نگهبان یه درخت بودم درخت با برگهای ریز هر برگی که افتاد باید جمع میکردم .شیر آب رو باز میکردیم از لوله آب شن و ماسه میومد. اون روزها بره دیگه برنگرده .کابوسش هنور بامنه
خيلي متأسف شدم با اروزي سلامتي وتندرستي براتون اميدوارم همه چيز براتون خوب رقم بزنه
دقیقا،اگر سربازی رو اجباری میکنن،باید عین ادم خدمات بدن
🇮🇷🌹🇵🇰🌹🥀🥀🥀
درود ..من سال ۸۸ سرباز دوره ی آموزشی بودم ❤
محیط شاد؟
افسرده کردید جوونارو
صفر پنج کرمان بودم یادش بخیر
من برج ۱۱سال۹۴رفتم گردان یک گروهان یک سروان احدزاده.یادش بخیر.
где это бурдж,ну чтобы его больше не было.
داداش من اعزام صفر 5 کرمان
سال ۵۸ پدرم .سال ۸۰ برادرم. و سال ۸۴ خودم اونجا اموزش دیدم. گردان ۳ گروهان ۳ بغل سینما توحید.
فرمانده سروان هادی حسن پور بود آره یادش بخیر
سلام به برادران گلم 🤚🙏🇮🇷)
یادش بخیر ۸۰/۱۰/۱۸
گردان ۱ گروهان ۶
جاده دخانیات یادش بخیر سال 86
۱۴۰۱/۱۰/۱
آموزشیم ۰۷ بود
اینا که هم خدمتی های من هستن عجب شیر چکار دارن . ما که ۰۲ بودیم . عجبا.
س1عباس یوسفی بهترین ارتشی تاریخ💙
یادش بخیر عجب شیر اصلا شاد نبود
هیچ وقت از عجشیر رد نمیشم همیشه هم نفرت دارممممم
👍👍👍
Yadesh bekher 03 ajabshir 3 sal Anja sarbaz bodem
💚🤍❤ 🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
💕 VIVA PERSIAN ARMY 💞
سال ۹۰ آنجا آموزشی بودم ، اون عجب شیر که ما بودیم کجا الان کجا ، رو میز غذا بخوری !!اصلا میزی نبود برای غذا ، سرهنگ کریم رحیم زادگان صابونش به تنتون نخورده بدونید عجب شیر چی بوده
من سال ۱۳۸۷آونجاآموزشی بودم زنده بادعجبشیرزنده بادنظام مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران
سال ۷۷اموزشی بودم گردان۳ گرهان ۱
من خودم عجب شیر بودم برجه هشت نوزده برجه هشت رفتم یعنی اون موقع توه شهری مارو میبردن با اتوبوس الان فرق میکونه الان سرباز باید خودش بره پادگان آموزشی هرجا که افتاده اون موقع مارومیبردن وبا اتوبوس هم آموزشی تمام میشود میاوردن شهرستان خودمون بعد برگه داشتیم تقسیم شوده بودیم تاریخ زده بودن باید تو همون تاریخ خودمون ومعرفی میکردیم هرکجا افتادیم خلاصه آموزشی عجب شیر خیلی هوا سرد وبرف میآمد خیلی خیلی سرد بود تو یقلبی غذا میخوردیم این قدر کافور میریختن تو غذا نمیشه خورد بعد لوله هایه آب تا نزدیک ظهر یخ زده بود باور کون دست به آب نمیشه زد خیلی سخت بود وقتی میرفتیم میدان تیر خیلی پیاده روی داشت توان هوایه سرد استخوان سوز وووووهزارتا چیزهای دیگه خیلی اذیت کشیدیم
ну если холодно,тогда конечно.
من سال ۹۸ اونجا بودم کامل کلا حق خوری و نا عدالتی بیداد میکنه از نحوه تقسیم سربازا هرکسی آشنا داشت افتاد دقیقا شهر خودش و از مرخصی که بعضی ها هر هفته میرفتن بعضی سه هفته به زور کلا بی عدالتی محض پول داشته باشی یا اشنا حله
داداش همه جا همین فقط مختص اونجا که نبوده
امکانات افتضاح آب پر از آهک
۹۰ درصد همینغیر از چند جا که جای واقعا خوبی هستند
برج دو ۱۴۰۰، گردان سه گروهان دو، فرمانده نریمانی... خدا نیاره اون روزا رو😂 ولی خب یادش بخیر
گردان سه ذوالفقار سرهنگ رضا محمودی فرمانده گردان بود
где себя показали иранские солдаты,в ираке,даже там нет.
۱۸/۲/۸۶
۸۴.۶.۲۷ منم عجب شیر بودم. گروهان ۳ گردان ۳.بغل سینما توحید.
مزخرف ترین دوران زندگی یک جوان
نژاد پرستن
دقیقا
۱۸.۰۴.۶۵ اونموقع عجبشیر هیبت داشت تو جبهه هم ما عجبشیریها یه احترام دیگه داشتیم
چه گشاد خونه ایی شده من برج چهار ۶۵ اونجا آموزش دیدم اونموقع ۴ ماه بود کل ۴ ماه ۳۶ ساعت مرخصي داشتیم و شب و روز آموزش سخت و بعدش جبهه منطقه سومار شماها یکوقت النگوهاتون نشکنه