عاشقتونم و قدر دان زحمات شما هستم تمرینهاتون و هر آنچه می آموزید رو انجام میدم تا روز به روز بهتر و بهتر باشم هر چند آنچیزی که هستم رو عاشقانه دوست دارم و بهش افتخار میکنم مرسی دکتر ❤
@@bitaomid9339 وقتی نه نحوه اجرا رو می دونیم نه شناختی نسبت به شما و موضوع داریم و شخصیت قاعدتا گفتم ریشه عدم توانمندی در این خصوص نمی تواند تخصصی باشد
سلام دکتر جان با برادری که ازم کوچکتر هست اما عارش میاد به حرفم گوش کنه به نصیحتم گوش کنه چه کنم؟ مثلاً با مادرم بد صحبت میکنه یا فحش میده من اگه بگم چرا اینجوری صحبت میکنی اینکارو نکن ممکنه باهام دعوا هم بکنه اصلا خیلی غرورش میاد به حرف من گوش کنه خودش رو بالاتر میبینه وقتی میرم خونه شون به احترام اینکه برادر بزرگ ترش اومده اصلا نمیاد سلام بده یا اگه توی اتاق نباشه توی حال باشه از جاش پا نمیشه انتظار داره من اول سلام کنم اون 24 سالشه من 29سالم هست من خودم به برادر بزگترم خیلی خیلی احترام میزارم اما اینو خیلی غُد بازی در میاره گاهی اوقات خیلی رو اعصابمه یکی دوسال پیش باهاش حتی سر این رفتار هاش کارمون به زدوخورد هم کشید
درود ، دکتر نمیزارن ، یه دو نفر هستن که نمیزارن . تا حالم میاد خوب بشه، دوباره این آدما منو میریزن به هم. مادر شوهری که توی زندگی خودش از اول راه پر از عقده های فروخورده بوده ، پر از سرکوب از طرف شوهرش .. و حالا از اول زندگی ما مدام داره حرفها و رفتارهای زننده نشون میده ، مدارا کردم ، به خاطر تربیت خانوادگیم و عشقی که به همسرم دارم. اما بعد از ۴ سال رسیدم به جایی که میبینم نباید از چهارچوب و حرمت خودم به خاطر یه آدم بیمارو نامحترم میگذشتم. از دست خودم خیلی بیشتر ناراحتم. من از احترامم گذشتم و اون بیشتر شیر شد.. لطفا هیچ وقت به خاطر هیچ کس از اصول زندگیتون ، از قوانین زندگیتون ، از حرمت وجودتون نگذرید.
بله این اشتباست ، من عرض کردم از دست خودم ناراحتم. و تجربه ی خود را به دوستان گفتم که از احترامتون به خاطر هیچ کس نگذرید . اگر لطف کنید و بزرگواری کنید ، بفرمایید با مادرشوهر بیمار که مدام با تماس از هزاران کیلومتر دورتر حالم رو میگیره و اعصاب پسرش را به هم میریزه باید چه کرد ؟ خانواده به من یاد دادن مهربون باش و احترام بزرگتر را نگه دار ، حتی اگر توی سرت زدن بعدش اومدن عذرخواهی کردن تو به خاطر خوبی های شوهرت ببخش. حالا به این نتیجه رسیدم اگر از اولین توهین مادرشوهر، به جای لبخند و گذشت ، حد و مرز بهش نشون داده بودم ، الان اعصابم انقدر تیکه تیکه نبود. الان قربانی عقده های فروخورده ی او نبودم .
سپاسگذارم ، عالی بود 🙏🏻💎🌟
@@mahnazciport9510 برقرار باشید
بهترين دكتر ❤❤❤❤❤❤زنده باشيد
❤❤❤❤زنده باشین
@@sahardonyapeima2852 بزرگوارید
🙏🏻🩵
تشکر از شما 🌹
@@F.Khosravan بزرگوارید
@@MohsenMohammadinia 🙏🏻
دکتر من نرسیدم به لایو ❤ خدا قوت
@@alirezadehghan-q7i سپاس از همراهی تون
عاشقتونم و قدر دان زحمات شما هستم تمرینهاتون و هر آنچه می آموزید رو انجام میدم تا روز به روز بهتر و بهتر باشم هر چند آنچیزی که هستم رو عاشقانه دوست دارم و بهش افتخار میکنم مرسی دکتر ❤
@@alirezadehghan-q7i بهترین سهم قلبتان
❤❤
آقای دکتر منتظرتون هستیم واقعا بهمون یاد بدید چطوری خودمون راهیپنوتیزم کنیم .مشتاقانه منتظرم چون خیلی فازم مثبت شد❤❤❤
@@marjanesf8765 سپاس از همراهی ارزشمندتان
اشکال هیپنوتیزم اینه که چون به رخوت میریم فاز منفی برای مدتی باز میمونه و غیرارگانیک جذب میشه
من دوبار سعی کردم ولی هیپنوتیزم نشدم علتش چی میتونه باشه
@@bitaomid9339 وقتی نه نحوه اجرا رو می دونیم نه شناختی نسبت به شما و موضوع داریم و شخصیت قاعدتا گفتم ریشه عدم توانمندی در این خصوص نمی تواند تخصصی باشد
سلام دکتر جان با برادری که ازم کوچکتر هست اما عارش میاد به حرفم گوش کنه به نصیحتم گوش کنه چه کنم؟ مثلاً با مادرم بد صحبت میکنه یا فحش میده من اگه بگم چرا اینجوری صحبت میکنی اینکارو نکن ممکنه باهام دعوا هم بکنه اصلا خیلی غرورش میاد به حرف من گوش کنه خودش رو بالاتر میبینه وقتی میرم خونه شون به احترام اینکه برادر بزرگ ترش اومده اصلا نمیاد سلام بده یا اگه توی اتاق نباشه توی حال باشه از جاش پا نمیشه انتظار داره من اول سلام کنم اون 24 سالشه من 29سالم هست من خودم به برادر بزگترم خیلی خیلی احترام میزارم اما اینو خیلی غُد بازی در میاره گاهی اوقات خیلی رو اعصابمه یکی دوسال پیش باهاش حتی سر این رفتار هاش کارمون به زدوخورد هم کشید
دکتر جان صدا خیلی ضعیف 😢
درود ، دکتر نمیزارن ، یه دو نفر هستن که نمیزارن . تا حالم میاد خوب بشه، دوباره این آدما منو میریزن به هم. مادر شوهری که توی زندگی خودش از اول راه پر از عقده های فروخورده بوده ، پر از سرکوب از طرف شوهرش .. و حالا از اول زندگی ما مدام داره حرفها و رفتارهای زننده نشون میده ، مدارا کردم ، به خاطر تربیت خانوادگیم و عشقی که به همسرم دارم. اما بعد از ۴ سال رسیدم به جایی که میبینم نباید از چهارچوب و حرمت خودم به خاطر یه آدم بیمارو نامحترم میگذشتم. از دست خودم خیلی بیشتر ناراحتم. من از احترامم گذشتم و اون بیشتر شیر شد.. لطفا هیچ وقت به خاطر هیچ کس از اصول زندگیتون ، از قوانین زندگیتون ، از حرمت وجودتون نگذرید.
@@negaraghajan9811 کی و کجا و کدام روانشناس گفت به افراد اجازه بی احترام ی و تحقیر خودتان را بدهید
بله این اشتباست ، من عرض کردم از دست خودم ناراحتم. و تجربه ی خود را به دوستان گفتم که از احترامتون به خاطر هیچ کس نگذرید . اگر لطف کنید و بزرگواری کنید ، بفرمایید با مادرشوهر بیمار که مدام با تماس از هزاران کیلومتر دورتر حالم رو میگیره و اعصاب پسرش را به هم میریزه باید چه کرد ؟ خانواده به من یاد دادن مهربون باش و احترام بزرگتر را نگه دار ، حتی اگر توی سرت زدن بعدش اومدن عذرخواهی کردن تو به خاطر خوبی های شوهرت ببخش. حالا به این نتیجه رسیدم اگر از اولین توهین مادرشوهر، به جای لبخند و گذشت ، حد و مرز بهش نشون داده بودم ، الان اعصابم انقدر تیکه تیکه نبود. الان قربانی عقده های فروخورده ی او نبودم .