بسیار متاسف شدم برای مینا جان ولی باید بگم که شما اصلن خودت رو دوست نداشتی . این خانواده با کلام هم بشما گفتن ک شمارو نمیخوان ولی شما موندی. شما باید به حرف اون دکتر که بهتون گفت ک قوانین بنفع خانمهاست ، گوش میکردی و بجای بچه دارشدن ، ادامه تحصیل میدادی و خودت رو نجات میدادی. شما از خانواده بسیار عاطفی و مهربانی اومده بودی که فکر میکردی همه آدمها مثل خودتون هستن ، که این حقیقت نداره متاسفانه.
داستان متاثر کننده ای بود و مقصر اصلی کسی نبود جز خود مینا خانم، چون هر کسی خودش به دیگران اجازه میده چطور و چگونه باهاش رفتار بشه و از اون گذشته مینا میتونست بدون همسر و با فرزندانش بهترین زندگی رو داشته باشه تا اینکه وابسته ی یک آدم مریض و روانی که همیشه وصل به پستون مادر خودخواه و بیمارش بوده، نباشه😔😔😔
بسیاری از مواقع ما خودمون باعث مشکلات و نابودی خودمون میشیم متاسفانه این خانم اشتباه پشت اشتباه چه جور میشه تو یککشور اروپایی چند سال ادم با این فلاکت زندگی کنه شوهر شما از همون اول تکلیف شما رو مشخص کرد شما خودتون خاستین ادامه بدین و بچه دار شدین واقعن این ظلم به بچهاس لطفن به خودتون بیاین و از اون زندگی هم خودتون و هم بچه ها رو نجات بدین به خ ودت ظلم میکنی ولی به بچهات رحم کن
جالبیش اینه مینا خانم میگن خانواده ی خوبی داشتن و در محیط خوبی تربیت شدن، ولی چرا انقدر بی عزت نفس بودن که اونهمه بی احترامی رو تحمل کردن و گذشته ازون چقدر بی همت و بی فکر بودن که توی همون سال اول زبان یاد نگرفتن در حدی که برای بردن بچه شون به دکتر نیازمند مردم بودن، حتی تا سالهای بعدشم نرفتن زبان و یه شغلی یاد بگیرن که انقدر توی فلاکت نباشن، خوب دیگه تا این حد شل و وارفته بودن هم تقصیر خودشونه دیگه🤦🏻♀️
بنظر من خیلی کاراشتباهی کردن که بعد از رفتار اولی که از اونها دیدن بچه دارشدن حداقل جدا میشدن و اونجا زندگی میکردن و برنمیگشتند ایران تا مورد سرزنش اطرافیان هم قرار نگیرن. ولی به هر حال همیشه میگن تا جای کسی نبودی قضاوتش نکن
ببخشین صریح میگم خانواده شوهر میناخانم بویژه مادرشوهرشون بیماری و مشکل روانی دارن که باید برن پیش روانشناس . ولی میناجان شما حتما به کمک یک مشاور سعی کن از توی این زندگی بیایی بیرون خیلی حیف هست لحظات زندگیتون اینطور بگذره، نگران دخترهاتون نباشین حتما محبت شما اونها رو نگه میداره پیشتون
اینکه آدم با همه چی بسازه که نشونه خوب بودن نیست متاسفانه اکثر ما ایرانی ها بخاطر حرف مردم به زندگیمون گند میزنیم این خانم یه عمر بدبختی کشیدن و جدا نشدن فقط بخاطر ترس از مردم بوده من ۵۷ سالم هست و تقریبا مثل این خانم اومدم خارج و باکسی ازدواج کردم کا اگه خوانواده اش بهش میگفتن بمیر واقعا این کارو میکرد و بار نزدیک بود جدا بشیم ولی کاری کردم که الان به جز من کسی دیگه رو نمیبینه چون من مثل این خانم خیلی مهربون و بخشنده نبودم ولی الان عاشق هم هستیم
ازدواج اشتباه بچه دار شدن بار اول اشتباه بچه دوم اشتباه یعنی اشتباه پشت اشتباه همیشه قبل از مهاجرت توی سفارت یک فرم بهتون میدن که تمام حق و حقوقتونو توش نوشتن به فارسی عزیزم اونو مطالعه میکردی متوجه میشدی چ حق و حقوقی داری گوش زد میکردی به همسرت که اینقدر اذیت نشی ایران که نیست زن هیچ حقی نداشته باشه
حالم از دست این بی دست و پایی این خانم گرفت باور کنید معده درد گرفتم . ایشان اگر شکایت میکرد پدر شوهرش رو در میآوردند و خانه و زندگیشون رو به این خانم میدادند. حالا به این روز نه خودش و نه شوهرش نمی افتادند .زندگی خودشون رو به آتش کشید با نادانی های خودش حیف جوانیش که پای این خانواده حدر داد. جرم مظلوم کمتر از جرم مجرم نیست چرا به اسم نجابت باید اجازه بدید به شما ظلم شود.
قضاوت هم یه نظر هست و بنده نظرم را نوشتم بالا اگر شما نخواندید مشگل شماست. ضمناً به شما ربطی ندارد بنده چی نظر دادم بنده در مورد داستان عقیده ام را نوشتم. نه در مورد شما. لطفاً تمام کنید این بحث بیمورد را.
این خانم از وقتی از ایران خارج شده دیده که همسرش بدرد بخور نیست ،به جای اینکه زود بچه دار بشه باید درس میخوند نه اینکه بچه دار بشه شرمنده که اینو میگم خانمها بی دست و پا همیشه گناه زو گردن کس دیگه ای مندازند
واقعا نرگس جون متاثر شدم امیدوار بودم تا تمام شدن سرگذشت این عزیز همه چیز به خوبی تمام بشه ولی متاسفانه باز هم تمام سختی ها افتاد گردن این عزیز خداوند صبر بهشون بده دخترای عزیز ایشون وقتی بزرگ شدن تلافی همه این سختی ها را برای مادرشان جبران کنن🙏
مرسی نرگس جان بابت بیان زیبای شما. آخه عزیزم با وجود خوانواده خوب و زیبایی خودتون چرا به حرف مردم فکر کردی باید از همان سال اول دوم جدا می شدی . آرزوی بهترینها را براتون دارم 🥰🥰🥰
سلام نرگس جان تشکربابت بیان شیواوجذابتون که به سرنوشتها زیبایی خاصی براشنیدن میدهید میناجان هم بخاطرخانواده مهربونش وذات پاکش باهمه خالص بوده ونهایت تلاشش وبراازهم پاشیده نشدن زندگیش کرد❤
با هر لحظه داستان زندگی این خانم قلبم درد میگرفت ودراخر بقدری گریه کردم من به کسی نفرین نمیکنم حتی کسانی که توزندگی من برام خیلی زجر اوربودن ولی از خداوند میخوام چنان درد بی درمان ومرگ دیر هنگام به شوهر این خانم بده درعوض عمری طولانی به این خانم با آرامش وعشق وفراوانی به مینا خانم درکنار دختران زیبا شون بده که این آقا بسوزن وچهره ای جز تحمل نداشته بان 😢😢😢😢😢😢😢😢😢
درود نرگس خانم . ممنون از شما و کسانیکه تجربیات خودشونو در اختیار ما قرار میدهند. واقعا نباید این افراد از طرف مخاطبین مورد شماتت و سرزنش و بی احترامی قرار بگیرند. چون امکان داره برای هر کدام از ما اتفاق بیفته. و این تجربیات واقعا میتونه درس خوبی برای ما باشه . پس باید از این افراد تشکر هم کرد . ❤❤❤❤❤
ممنون نرگس جان. من معمولاً كامنت نميذارم ولي اين داستان خيلي من رو تكون داد. حتي احساس كردم خودت هم موقع تعريف كردن اذيت مي شدي و تنفست به مشكل مي خورد. توي اين داستان هزارتا درس بود براي آدم هاي مختلف در شرايط متفاوت. اول براي خانواده هايي كه پاره تنشون رو اين قدر راحت مي فرستن به يه دنياي ناشناخته. ازدواج بدون شناخت اون هم توي كشور غريب. تو رو خدا اگه چنين كاري هم مي كنيد اقلاً بعدش مرتب بچتون رو چك كنيد. مطمئن بشيد اوضاعش خوبه و مدام بهش يادآوري كنيد كه آغوشتون به روش بازه و اگر اشتباه كرده مي تونه برگرده. اين چه طرز فكريه كه فكر مي كنيد پرنده ظريف خونگيتون با يه مهر ازدواج يه دفعه تبديل به عقاب ميشه و خودش تنهايي از عهده همه مشكلاتش برمياد؟ دوم باز هم براي خانواده ها كه بچه هاشون رو با عزت نفس بزرگ كنن. اين كه بهشون بگيد خودت مي دوني و خودت تصميم بگير كافي نيست. بچه هاتون رو بغل كنيد و هر روز تكرار كنيد كه زيبا و توانا و دوست داشتني و باارزش هستن و شايسته بهترين ها. مخصوصاً براي دخترها بايد فرصت ايجاد كرد كه قبل از ازدواج تحصيل كنن و كار كنن و مستقل بشن كه به توانايي هاي خودشون باور پيدا كنن. و در آخر براي دخترهاي عزيزمون. باور كنيد كسي به شما براي نشستن و تحمل كردن و نقش قرباني بازي كردن جايزه نميده. جايزه زندگي به كسي ميرسه كه بجنگه و با تمام امكاناتي كه داره براي تغيير شرايطش اقدام كنه. اين مينا خانم عزيزمون اگر به خودش جرأت ميداد، از خونه بيرون مي اومد و فقط زنگ همسايه بغلي رو ميزد سرنوشتش ١٨٠ درجه با اين متفاوت ميشد. اون چيزي كه دست و پاي ما رو مي بنده و باعث ميشه با ليوان پر از آب بالاس سرمون از تشنگي بميريم، قل و زنجيز باورهايي هست كه به دست و پامون پيچيده و ما رو فلج كرده. باورهامون رو مرتب چك كنيم و اونهايي رو كه با زندگي امروز نمي خونن دور بريزيم
به نظر من همه چیز تو زندگی یه انتخابه و مینا خانم هم انتخاب کردن تو این زندگی قربانی باشن چون متاسفانه عشق به خود و عزت نفس ندارن😞 و بخاطر ترسهایی که دارن مثل ترس از حرف مردم و… به همچین زندگی تن دادند. برای عوض شدن هیچ وقت دیر نیست چون زندگی کلا یه تجربه هست و هدف اینه که انسان خود واقعیش رو پیدا کنه و بتونه به خودش و محیط اطرافش عشق بورزه(عشق واقعی بدون قید و شرط).💞
سلام،خیلی غم انگیز بود.روح پدر و مادرتون شاد.خودم چون در غربت هستم خیلی خوب شمارو درک میکنم با تمام وجود.به نظر من وقتی ازدواج میکنی و می بینی عزت و احترام نداری پیش شوهرت و خانواده اش نباید بمانی باید جدا بشی.وقتی می بینی خوشبخت نیستی نباید بچه دار بشی بچه هم بسوزه به پات.باید کمر همت ببندی و جدا بشی و زبانت را تقویت کنی تنها و مستقل و با عزت زندگی کنی بهتر از اینست که در زندگی اینقدر زجر بکشی .هر رفتاری که دیگران با ما دارن خودمان خواستیم.نباید در مقابل ظلمی که به ما میشه صبر کرد این درست نیست.باید برای رسیدن به حق وحقمون تلاش کنیم و نگذاریم که دیگران از ما سواستفاده کنن.
@@minabagherzadeh4766 من زمانی که خانه شوهرم را ترک کردم فقط خواندن و نوشتن زبان بلد بودم هیچی بلد نبودم.و جز لباس هیچی از خانه اش برنداشتم.لباسهای زیادی از ایران بردم نتونستم بردارم.و از صفر شروع کردم و هیچی از شوهرم جز طلاق نخواستم از خیر همه چیز خودش گذشتم و جانم را آزاد کردم.من مددکار داشتم کمکم کرد و کمر همت را بستم و خیلی تلاش کردم تا خانه ای برای خودم بگیرم و حقوقی داشته باشم و برم کلاس زبان تمام تلاش خودم را کردم و الان یکسال و چهارماه است تنها زندکی میکنم.روژ 19سپتامبر روز تولدم بهم یک خانه اجاره ای دادن.و کمر همت بستم و وسایل خریدم برای خانه با کمک مددکارم.ذر اینجا باید دو طلاق بگیری یک طلاقش را وکیل برام گرفت طلاق ایرانی مونده نمیدونم وکیل کمکم می کنه یا نه.تنها هستم الان اما روح و جسمم در آرامش است.همسر ظالمم و پسرحسودش و همسایه کنار خانه ما و زن اولش همه باهم بودن و من تنها.چون زبانم ضعیف بود خیلی شکنجه ام کرد شوهرم .فامیلش در زندگی ما دخالت میکرد.دو روانشناس گقتن شوهرت بیماری پارانویا دارد جدا بشه و خودت را نجات بده دولت ازت حمایت می کنه.کمرهمت را بستم و جدا شدم.زماتی کع شوهرم را در غربت ترک کردم اونقدر برام سخت بود همه چیز احساس میکردم که میخوان منو دار بزنن و صندلی زیر پام خالی شد.از تاریکی تنهایی و حشرات و غربت می ترسیدم.اما رفتم توی شکم ترس هام و خداروشکر موفق شدم.الان چند ماهی است مدرسه هم میرم.خداروشکر الان از تنهایی و تاریکی و غربت دیگه نمیترسم.
سلام نرگس خانم خوبید تشکر از داستان زیباتون و تشکر از مینا خانم که داستان فرستادید زحمت کشیدید تجربه کسب کردیم . 🙏🙏🌹🌹 خیلی ناراحت شد م از داستان زندگی مینا خانم ایشالا خدا کمکشون کنه . ایشالا مشکلاتشو ن حل بشه خدارحمت کنه پدر مادرمینا خانم روحشان شاد میناخانم ایشالا موفقیت های دخترای گلتون ببینید . مینا خانم این تهدید هارو تحمل نکن خیلی
با سلام به شما و مینا خانم من به عنوان کسی که بیست سال پیش با دوتا فرزند تتها به سوئد اومدم بسیار متعجبم که چطور مینا خانوم تن به این زندگی پر ذلت داده در صورتیکه در اروپا حقوق زیادی برای زنان مخصوصا زنان سرپرست خانوار قائل هستند و رسیدگی های خیلی زیادی انجام میشه که زمانی که ایشون داره ازش صحبت میکنه خیلی وضعیت از الان بهتر بوده ، توی سرم نمیره پذیرش اینهمه تحقیر و توهین اونهم تو اروپا!!!! من شرایط ایرانم مثل ایشون بود به توان ده ولی اینجا ایران نیست من براشون به عنوان یک زن واقعا متاثرم که اونقدر اعتماد به نفس نداشتن که توی اروپا خودشون را به چنین زندگی محکوم کردن، مینا خانوم شما هر کشور اروپایی باشید با داشتن دو فرزند کسی نمیتونست شما رو از اینجا بیرون کنه و این یک قانون شدیدا مهم و معتبر هست،و متعجبم که شما با داشتن دو فرزند و زندگی در اینجا به کمترین قوانین اون کشور واقف نبودید من سراسر این زندگینامه حرص خوردم و آرزو میکردم که شما را میشناختم و به عنوان یک دوست بهتون مشورت میدادم ، هنوز هم دیر نیست میتونید این پیله پوسیده رو پاره کنید و به دختراتون درس پروانه شدن بیاموزید. 🌹
فقط با شنیدن این سرگذشت میتونم بگم که مینا جان خودش این انتخاب رو کرد و کسی که در خانواده اینقد مستقل بوده چطور در زندگی شخصی خودش اینقد ضعیف و نحیف برخورد کرده چطور در این سالها که در خارج زندگی کرد متوجه حق و حقوق انسانی خودش نشد واینقد به خودش اجحاف کرد حداقل میتونست بعد از چند سال که اقامت درست شد میتونستید زندگی مستقل خودتون رو بسازید
عزیزم مینا خانم چقدر اولا صبر بودن ولی باید بعد ای مدت که میدیدن اینقدر تحقیر میشن طلاق میگرفتن هر کی هر چی میخواد بگه مردم ما همیشه حرف برای گفتن دارن واقعا براشون ناراحت شدم 😔😔
نرگس جان مهربان خیلی داستان دردناکی بود برای مینا جان سلامتی و آرامش آرزو میکنم و منتظر داستان بعدی شما هستم که با صدای آرامبخش و زیبا و دلنشین شما گوش کنم❤❤💋💋😌😌😌👍👍👍
واقعا هم منکول بودی هر چه به سرش امده حقش بوده چون تو زمان ادمهای اولی نبودیم متوانست همین که اقامت اون کشور داشته طلاق میگرفت به درسش ادامه میداد حقش از اونها میکرفت چه پشت بامی مکر چه کشوری زندگی کرده هتمن کشورهای افریقای زندگی کرده
خدا قوت نرگس خانم عکس ازدواجتون که رو صفحه انتخاب کردید انتخاب قشنگی بود....ولی این خانم از اول بایستی طوری در مقابل این اشخاص ایستادگی میکرد که حساب کار دستشون میومد ....ازحقوحقوقشون تحقیق میکرد و میجنگید
دوست عزیز امیدوارم که خداوند درغربت پناه شما وفرزندانتون باشه. شما واقعا یک زن قوی هستین. که جواب ماملایمات زندگی رو با سازش دادین واین قوی بودن کارهرکسی نیست . مطمعنا خداوند همه ی این سالهای اندوه رو با زندگی خوبی که برای دخترانتون رقم میزنه ونوه هایی که دراغوش میگیرید جبران میکنه .
ممنون نرگس جان .چقد داستان تلخی بود چقد گریه ام گرفت .مینا جون باید تو همون ۴ ماه همسرشو میشناخت و برمیگشت ایران حرف مردم تا ی مدت کوتاهه من ما ادم ها چه مرد وچه زن یک طرف سلامت بودنمون برمیگرده به عشق و محبت . از غصه خوردن ها خیلی درد ها به وجود میاد
سلام نرگس جون واقعا خیلی ناراحت شدم این زندگی رو به چه قیمتی این عزیز تحمل کرده باورم نمیشه این خانواده از روز اول این دختر رو نمی خواستن چرا تحمل کرده غرور شوهر بدجنسی مادر شوهر چی بگم خارج اگر طلاق مگرفت خیلی زندگی بهتری داشت تا با این مرد خود خواه وب ادب زندگی کردن خیلی عصبی شدم دیگه ادامه نمی دم می بوسمت افسانه انگلستان
خیلی ناراحت شدم و خیلی هم عصبانی چرا باید به خاطر حرف مردم یه عمر زندگی رو برای خودمون تلخ کنیم مردم خوشبخت باشی باز هم حرف میزنن پشت سرت باید همون سال اول طلاق میگرفتن و بر میگشتن و به خاطر زیبای هم که داشتن مطمئنا با مرد خوبی که قدر شون رو بدونن از دواج میکردن
مینا جان خیلی متاسفم بابت این همه رنج و سختی که کشیدی؛ مخصوصا وقتی پدرومادرتو با هم از دست دادی دیگه های های زدم زیر گریه😭😭😭😭😭😭😭😭 اما الان هم دیر نشده ؛ قطعا میدونی که کشورهای اروپایی حامی زنان هستند؛ تو اگه وکیل بگیری و کار طلاقت رو انجام بدی همه داراییهای اون زندگی نصف میشه و حتی همسرت باید خونه رو ترک کنه… باور کن هرگز دیر نیست برای از نو ساختن
هروقت احساس کردین که شریک زندگیتون شما رو نمیخواد یک لحظه هم توی اون زندگی نمونین وهرگز به فکر انتقام و نقشه کشیدن هم نیوفتین مینا خانم اگر بعد از بدنیا آمدن بچه اول در اون کشور تقاضای طلاق میکرد هم از حق و حقوق خیلی خوبی برای خودش ودختر برخوردار میشد ومیتونست راحت روی پای خودش بایسته و اینهمه ذلت هم تحمل نمیکرد وشاید در همون چند سال اول بعد طلاق یه شخص مناسبی برای خودش پیدا میکرد و شاهد اینهمه تجربیات بد تو زندگیش نمیشد🥵
درود نرگس جان 🙏🌹 مینا جان من جای شما و شرایط فکری و .....شما نیستم و نمیتونم ایراد ازتون بگیرم اما الان ک گذشته ولی بچه دار شدن شما کلا با دیدن رفتار این خانواده بخصوص همسرتون اشتباه محض بود ، بله گذشت اما کاش کمی ترس و کنار میگذاشنید و شرایط تون رو با مراکز مخصوص در میان میگذاشنید ی با مربیان فرزندان خودتون میگفتید تا اینهمه فشار بر روی خودتون تحمل نکنید و خیلی راحت طلاق میگرفتید ...بهر حال گذشت و براتون ثانیه هایی توام با تندرستی براتون آرزومندم....روح پدر و مادر تون در آرامش و قرین آرامش 🖤🖤
مینا جان واقعا حیف تو عزیزم باید جلوی اون خانواده کوتاه نمیامدی عزیزم مطمئن باش کارمای کارش و شوهرت میبینه و پشیمون بر میگرده به صورت التماس به طرفت که ببخشیش عزیزم برگ برنده با شماست که دو تا دختر دسته گل داری که مطمئن باش پشت شما هستن عزیزم بهترینها رو برات ارزو دارم ❤❤❤
ازدواج از ایران با خارج از ایران کلاً مهریه نمی خواد چون اگه جدا بشن که طبق قانون ایران جدا نمی شوند و در خارج هرچه دارند نصف می شود معمولاً دختر ها هم جهازیه نمی برند اما همگی کمک می کنند تا روبراه بشن موفق و سلامت و شاد باشید ✌️🙏🌹👍😍🌷
قبل از ازدواج با هرکسی از گذشتهش باید تا حدی دونست،از روابطش با خانوادهش،رفتار طرف تو موقعیتهای مختلف و... رو باید در نظر گرفت. شمایی که اندیشهی غرب داشتی باید به همون بزرگی باشید،یعنی با دیدن اون تحقیر نباید میمونذی. وقتی میدیدی باهات رفتار درستی نداشتن هنوز بچه هم آوردی. اون بچه چیکار داشت اون زندگی رو :/
چقدر این خانم حقارت نفس داشته ، آدم شک می کنه به صداقت کلامش . اینهمه توهین ، اگه خجالت هممی کشیدی برگردی به ایران، همون خارج از کشور طلاق می کرفتی ، با بچه هات خیلی خوب توی خارج از کشور زندگی میکردی .اولین داستانی بود که اینهمه بهم انرژی منفی داد ، من همیشه با این داستانها احساس آرامش بهم دست میداد. این مینا خانم رل قربانی روبازی می کنه. ای کاش حرف همسرش رو هممی شنیدیم. من اصلا از تجربه ایشون استفاده نکردم ، چون در انتهای داستان هیچ درسی نداد. چه استفاده ای باید کرد ؟! هنوز که داره با اون خانواده زندگی می کنه !
واقعا از شنیدن این داستان متاثر شدم ولی من فکر نی کنم ایشون شخصیت بسیار ضعیف و بی فکری بودند که هر اتفاقی تو زندگی شون افتاده متحمل شدن به حلی تغییر پذیرا بودن من فکر کنم شنوندگان در تمام طول داستان منتظر یه حرکت ساده ای از طرف مینا جون بودن که هیچ گاه اتفاق نیفتاد . حد اقل برادر شون که در کشور دیگری بودن می تونستن حق و حقوقشون را گوشزد کنن یا حد اقل برنی گشتن ایران نتیجه مهم بودن حرف مردم در ایران مساوی با از دست دادن عمر انسان هست که دیگه بر نمی گرده
ای کاش اشخاصی که در مورد بقیه نظر میدن میدونستن که چقدر راحت میتونسته جای همه ما ها عوض بشه. چقدر راحت ما میتونستیم جای بدترین یا حتی بهترین آدمها باشیم. دستاوردها و اشتباهات یا خوب بودن و بد بودن ما که از شخصیتمون نشأت میگیره نتیجه جبرهای زیادی مثل جبر جغرافیایی خانوادگی اقتصادی اجتماعی فرهنگی ژنتیکی و خیلی چیزهای دیگست. انقدر مغرورِ خوب بودن یا سرکشته ی بد بودنمون نباشیم. به راحتی میتونسته جای همه ما ها عوض بشه. هیچ کدوم از انسانها حق انتخاب برای محل تولد خانواده ژنتیکی که به ارث میبرن ندارن چرا باید بخاطر چیزهایی که شانسی به ما دادن یا ندادن مغرور یا خجول باشیم یا دیگران رو سرزنش یا ستایش کنیم؟!!
مینا جون اکثر زنان اون دوران حتی تا ۲۰سال پیش بیشتر زندگیها همین دخالت کل اعضا و فامیل شوهر بخاطر فضای مجازی و مهاجرتها و اگاهی زنان و خانواده باز هم اوضاع خانمها بازهم بهتر شده
مینا جان عزیز من نمیدونم کدام کشور هستی ولی اگر اروپا هستید شما به عنوان 1 زن حق و حقوق دارید. 1 فامیل کاملا بیمار ۱ مادر بیمار که فرزندان بیماری مثل خودش تربیت کرده و شما به عنوان زن که به حقوق خود به عنوان 1 انسان آشنا نبود، اجازه دادی از شما سوءاستفاده بشود. توی کشورهای اروپایی کافی هست شما به شهرداری مراجعه کنی va کمک بخواهید اونا به شما جوره حتی اقتصادی و و... کمک میکنند. بلائی که فامیل مریض شوهرت و شوهرت سرت آورده حق شما نبوده و شما باید برای همیشه خودت رو آزاد کنی از این اسارت. برو درسی بخون و کار ی یاد بگیر و رو پا ی خودت وایسا تا دخترای عزیز ت ازت یاد بگیرند. هیچ وقت دیر نیست برای شروع دگر و بهتر ❤ هیچ وقت دیر نیست
یعنی واقعا این داستان ها باید به اسم داستان های باورنکردنی و شگفت انگیز معرفی بشه این خانم ها تو این داستان ها واقعا انسان های شگفت انگیز هستن که این قدر بهشون بی احترامی کنن و باهاشون بد برخورد میکنن و باز هم تو این جور زندگی ها می مونن و خودشون و مظلوم نشون میدن و همش میگن به من سخت گذشت وقتی جایی کسی و نمیخوان نباید موند چه تو مهمونی باشه چه تو یه جمع و یا چه تو یه زندگی و حماقت محض اینجور زندگی کردن ها
کاش پدر و مادر مینا جان با دخترشون میرفتن همون اول مطمئنا اگه این رفتارها رو میدیدن دست دخترشو میگرفت و اجازه نمیدادن ازدواج کنه مینا جان خیلی ناراحت شدم از داستان زندگیت میفهمم تحقیر شدن و صبر کردن و سکوت کردن چقدر دردناک
منم یه بار جداشدم تازه من توی یکی از شهرهای سنتی جنوب هستم شوهرمم همش میگفت آبروتو میبرم اگر خواستی طلاق بگیری ..طوری که همه بزرگای شهرمون میومدن میگفتن زودتر طلاق دخترتون رو بگیرید دامادتون اصلا حواسش نیست که داره راجب دخترتون که مادر دختر خودش میشه چیا میگه ..آخه یه دختر داشتم..خلاصه طلاق گرفتم با چه سختی دوباره ازدواج کردم الان شش ساله.. زندگی دومم خیلی خوبه دخترم باخودمه ..وگاهی خواب زندگی قبلمو میبینم صبح که میشه از این کابوس کلا بدن درد میگیرم و کوفتگی دارم..
داستان بسیار زیبایی بود مینا خانم واقعا مظلوم بوده توی کشورهای اروپایی برای زنان خیلی اهمیت قائل هستن ایکاش از همون همسایه ایرانی که داشتن لااقل کمک می گرفتن هنوز هم دور نیست خودت برو اقدام کن برای طلاق و برگه طلاق رو بکوب توی صورت این مرد نا مرد دولت اون کشور حتما تو رو ساپرت خواهد کرد ودخترهات رو جسور بزرگ کن و اجازه نده حق وحقوق زن بودن رو ازشون بگیرن به نظر من ما زنان رو خداوند همانقدر که ظریف آفریده به همان اندازه جسارت وتوانمدی بخشیده
پیشنهاد میکنم از داستان تک قسمتی « تک برادرم افتاده دست یک شیطان » هم دیدن کنید 👇
ruclips.net/video/AHPrEcEW3l4/видео.html
سلام لطفا بگید مادرشوهر بی رحمش هنوز زنده ست؟
@@Nick-z9t بله
@@roozmareginarges ممنون، چقدر بذ
بسیار متاسف شدم برای مینا جان
ولی باید بگم که شما اصلن خودت رو دوست نداشتی . این خانواده با کلام هم بشما گفتن ک شمارو نمیخوان ولی شما موندی. شما باید به حرف اون دکتر که بهتون گفت ک قوانین بنفع خانمهاست ، گوش میکردی و بجای بچه دارشدن ، ادامه تحصیل میدادی و خودت رو نجات میدادی. شما از خانواده بسیار عاطفی و مهربانی اومده بودی که فکر میکردی همه آدمها مثل خودتون هستن ، که این حقیقت نداره متاسفانه.
چه خانواده اکازیونی داشته اقا نادر ولی به نظرم مینا خانم هم اشتباه کرد همون اول جدا نشد ادم باید تو خانه احترام داشته باشد.
داستان متاثر کننده ای بود و مقصر اصلی کسی نبود جز خود مینا خانم، چون هر کسی خودش به دیگران اجازه میده چطور و چگونه باهاش رفتار بشه و از اون گذشته مینا میتونست بدون همسر و با فرزندانش بهترین زندگی رو داشته باشه تا اینکه وابسته ی یک آدم مریض و روانی که همیشه وصل به پستون مادر خودخواه و بیمارش بوده، نباشه😔😔😔
این دختره همش تقصیر خودش بوده و هیچ کس هم مقصر نیست ،خارج که مثل ایران نیست باید میرفت شکایت میکرد همشون رو دیپورت میکرد تا یادشون باشه
دقیقا! تو خارج از ایران زن حق و حقوق داره این خانوم اسیر سنت های غلط بسوز و بساز خانوادگی خودشون شدند فکر می کردند به هر قیمتی باید بسوزند و بسازند
اره واقعا اونجا اجازه نمیدن آب تو دل زن تکون بخوره حالا این خانوم اونجا مث زنای ایرانی زندگی میکرذه بسوز و بساز 😢
هيم بچهدار شده!!!
من که از دست این خانم خیلی عصبانی شدم خیلی از دستش حرص خوردم وای وای وای اه
بسیاری از مواقع ما خودمون باعث مشکلات و نابودی خودمون میشیم متاسفانه این خانم اشتباه پشت اشتباه چه جور میشه تو یککشور اروپایی چند سال ادم با این فلاکت زندگی کنه شوهر شما از همون اول تکلیف شما رو مشخص کرد شما خودتون خاستین ادامه بدین و بچه دار شدین واقعن این ظلم به بچهاس لطفن به خودتون بیاین و از اون زندگی هم خودتون و هم بچه ها رو نجات بدین به خ ودت ظلم میکنی ولی به بچهات رحم کن
جالبیش اینه مینا خانم میگن خانواده ی خوبی داشتن و در محیط خوبی تربیت شدن، ولی چرا انقدر بی عزت نفس بودن که اونهمه بی احترامی رو تحمل کردن و گذشته ازون چقدر بی همت و بی فکر بودن که توی همون سال اول زبان یاد نگرفتن در حدی که برای بردن بچه شون به دکتر نیازمند مردم بودن، حتی تا سالهای بعدشم نرفتن زبان و یه شغلی یاد بگیرن که انقدر توی فلاکت نباشن، خوب دیگه تا این حد شل و وارفته بودن هم تقصیر خودشونه دیگه🤦🏻♀️
امیدوارم همهی کسایی که در شرف ازدواج هستن، با چشم باز و دقت و شناخت کافی ازدواج کنن. بحث یه عمر زندگی یه.
بنظر من خیلی کاراشتباهی کردن که بعد از رفتار اولی که از اونها دیدن بچه دارشدن حداقل جدا میشدن و اونجا زندگی میکردن و برنمیگشتند ایران تا مورد سرزنش اطرافیان هم قرار نگیرن.
ولی به هر حال همیشه میگن تا جای کسی نبودی قضاوتش نکن
ببخشین صریح میگم خانواده شوهر میناخانم بویژه مادرشوهرشون بیماری و مشکل روانی دارن که باید برن پیش روانشناس . ولی میناجان شما حتما به کمک یک مشاور سعی کن از توی این زندگی بیایی بیرون خیلی حیف هست لحظات زندگیتون اینطور بگذره، نگران دخترهاتون نباشین حتما محبت شما اونها رو نگه میداره پیشتون
خسته نباشيد نرگس خانم گل 🌹اميدوارم كه مينا خانم موفقييت بچه هاش رو ببينه، ولى اشتباه كرد كه با اين خانواده صبورى كرد
آمین🙏🏻
این صبوری نیست حماقته .
دست نرگس جون درد نکنه با تعریف کردن داستانهایش❤💋🌺🌺🌺
خسته نباشید مهربون چقدر غم انگیز❤
اینکه آدم با همه چی بسازه که نشونه خوب بودن نیست متاسفانه اکثر ما ایرانی ها بخاطر حرف مردم به زندگیمون گند میزنیم این خانم یه عمر بدبختی کشیدن و جدا نشدن فقط بخاطر ترس از مردم بوده من ۵۷ سالم هست و تقریبا مثل این خانم اومدم خارج و باکسی ازدواج کردم کا اگه خوانواده اش بهش میگفتن بمیر واقعا این کارو میکرد و بار نزدیک بود جدا بشیم ولی کاری کردم که الان به جز من کسی دیگه رو نمیبینه چون من مثل این خانم خیلی مهربون و بخشنده نبودم ولی الان عاشق هم هستیم
ازدواج اشتباه
بچه دار شدن بار اول اشتباه
بچه دوم اشتباه
یعنی اشتباه پشت اشتباه
همیشه قبل از مهاجرت توی سفارت یک فرم بهتون میدن که تمام حق و حقوقتونو توش نوشتن به فارسی
عزیزم اونو مطالعه میکردی متوجه میشدی چ حق و حقوقی داری گوش زد میکردی به همسرت که اینقدر اذیت نشی
ایران که نیست زن هیچ حقی نداشته باشه
واقعا مینا خانم چه صبری داشته خیلی داستان ناراحت کننده بود انشاللا از این به بعد خوش و سلامت باشن در کناره دختراش. شما هم خسته نباشید نرگس خانم .❤
سلام و درود فراوان خدمت شما نرگس جون عزیزم مثل همیشه فوق العاده زیبا روایت کردید ممنونم از زحماتتون و با تشکر فراوان از فرستنده ی این داستان غم انگیز
اي کاش بااین همه سختی آخرش خوب میشود ولی خوبه که در زندگی همه چیز میگذره چه خوشی چه غم 😭😭😭😭
مینا خانم عزیز دست گلت درد نکنه که داستان زندگی خودت رو برامون تعریف کردید .این دسته گل رو تقدیم روی زیباتون میکنم همچنین صبرتون رو تحسین میکنم ،💐💞
این سنت تا ۲۰ سال پیش در بیشتر نقاط ایران بود خدا را شکر افکار مردم پیشرفت کرده استقلال زن و مرد بیشتر شده
حالم از دست این بی دست و پایی این خانم گرفت باور کنید معده درد گرفتم . ایشان اگر شکایت میکرد پدر شوهرش رو در میآوردند و خانه و زندگیشون رو به این خانم میدادند. حالا به این روز نه خودش و نه شوهرش نمی افتادند .زندگی خودشون رو به آتش کشید با نادانی های خودش حیف جوانیش که پای این خانواده حدر داد. جرم مظلوم کمتر از جرم مجرم نیست چرا به اسم نجابت باید اجازه بدید به شما ظلم شود.
احسنت برشما
قضاوت نکنید
اگه چیزی بلدی یاد بده یک زندگی رو نجات بده قضاوت چه سودی داره
قضاوت هم یه نظر هست و بنده نظرم را نوشتم بالا اگر شما نخواندید مشگل شماست. ضمناً به شما ربطی ندارد بنده چی نظر دادم بنده در مورد داستان عقیده ام را نوشتم. نه در مورد شما. لطفاً تمام کنید این بحث بیمورد را.
@@minabagherzadeh4766 قضاوت چیه حقیقته خارج از ایران سرش این همه بلا بیارن و صداش در نیاد
این خانم از وقتی از ایران خارج شده دیده که همسرش بدرد بخور نیست ،به جای اینکه زود بچه دار بشه باید درس میخوند نه اینکه بچه دار بشه شرمنده که اینو میگم خانمها بی دست و پا همیشه گناه زو گردن کس دیگه ای مندازند
در ایران هم از این زندگی ها را دیدیم کلا می پوشونند اگر واقعیت را بگن کسی باهاشون ازدواج نمی کنه
ادم اول زندگی تازه به کسی رسیده بدون محبت کجا می توونه فعالیت بکند که بخواد درس که با ذهن ادم سروکار داره انجام دهد
حداقل میتونست جایی بره کار بکنه و کمی استقلال داشته باشه که انقدر حرف زور نشنوه آدمها میرن خارج که پیشرفت کنن نه پسرفت
تا حدودی باهاتون موافقم خیلی عجیب بود رفتار این خانوم حداقل زبان یاد میگرفتی قبل ازدواجت حالا نشذ بعدش ک حقتو ازین ادمای کثیف بگیری
Narges Khanoom thank you so much for all great stories. I really enjoy everyone of them.
💋💋💋💋💋🙏🏻🌹
Thank you for the great story Narges Joun 🙏❤️
🌹
سلام نرگس گلم ممنون که مارو سرکرم میکنید.خیلی مهربونی عزیزم.
لطفا کانال روزمرگی هم ادامه بده.💜🌹ببخشی من نتم اینقدر ضعیفه نمیتونم همشون کامنت بزارم.
سلامت باشید عزیزم چشم❤️🌹
واقعا نرگس جون متاثر شدم
امیدوار بودم تا تمام شدن سرگذشت این عزیز همه چیز به خوبی تمام بشه ولی متاسفانه باز هم تمام سختی ها افتاد گردن این عزیز خداوند صبر بهشون بده دخترای عزیز ایشون وقتی بزرگ شدن تلافی همه این سختی ها را برای مادرشان جبران کنن🙏
چقدر تعجب میکنم از وجود همچین ادم هایی و همچین خانواده هایی و همچین موجودی که حیفه اسم مادر روش قرار بگیره
مرسی نرگس جان داستان غم انگیزی بود امیدوارم زودترمشکلش حل بشه 🙏🙏🙏🙏 ممنون ازتو عشقم میبوسمت❤️💋💋
مرسی نرگس جان بابت بیان زیبای شما. آخه عزیزم با وجود خوانواده خوب و زیبایی خودتون چرا به حرف مردم فکر کردی باید از همان سال اول دوم جدا می شدی . آرزوی بهترینها را براتون دارم 🥰🥰🥰
سلام نرگس جان تشکربابت بیان شیواوجذابتون که به سرنوشتها زیبایی خاصی براشنیدن میدهید میناجان هم بخاطرخانواده مهربونش وذات پاکش باهمه خالص بوده ونهایت تلاشش وبراازهم پاشیده نشدن زندگیش کرد❤
Thank you Narges joun aziz . So sorry to hear sweet Mina's story. How long ago all this happened? how old is sweet lady?
با هر لحظه داستان زندگی این خانم قلبم درد میگرفت ودراخر بقدری گریه کردم من به کسی نفرین نمیکنم حتی کسانی که توزندگی من برام خیلی زجر اوربودن ولی از خداوند میخوام چنان درد بی درمان ومرگ دیر هنگام به شوهر این خانم بده درعوض عمری طولانی به این خانم با آرامش وعشق وفراوانی به مینا خانم درکنار دختران زیبا شون بده که این آقا بسوزن وچهره ای جز تحمل نداشته بان 😢😢😢😢😢😢😢😢😢
غم انگیزه که چنین خانواده های هستن من زندگی خودم رو با این حکایت مرور کردم و غربت و دوری جای خود غم بی کسی از طرف همسر جای دیگه.
درود نرگس خانم . ممنون از شما و کسانیکه تجربیات خودشونو در اختیار ما قرار میدهند. واقعا نباید این افراد از طرف مخاطبین مورد شماتت و سرزنش و بی احترامی قرار بگیرند. چون امکان داره برای هر کدام از ما اتفاق بیفته. و این تجربیات واقعا میتونه درس خوبی برای ما باشه . پس باید از این افراد تشکر هم کرد . ❤❤❤❤❤
انتخاب اين عنوان عروس پستى خيلى بجا بود. واينكه اين سرنوشت خيلى از دخترانى هست كه با مرد خارجى ازدواج ميكنند.
ممنون نرگس جان. من معمولاً كامنت نميذارم ولي اين داستان خيلي من رو تكون داد. حتي احساس كردم خودت هم موقع تعريف كردن اذيت مي شدي و تنفست به مشكل مي خورد. توي اين داستان هزارتا درس بود براي آدم هاي مختلف در شرايط متفاوت. اول براي خانواده هايي كه پاره تنشون رو اين قدر راحت مي فرستن به يه دنياي ناشناخته. ازدواج بدون شناخت اون هم توي كشور غريب. تو رو خدا اگه چنين كاري هم مي كنيد اقلاً بعدش مرتب بچتون رو چك كنيد. مطمئن بشيد اوضاعش خوبه و مدام بهش يادآوري كنيد كه آغوشتون به روش بازه و اگر اشتباه كرده مي تونه برگرده. اين چه طرز فكريه كه فكر مي كنيد پرنده ظريف خونگيتون با يه مهر ازدواج يه دفعه تبديل به عقاب ميشه و خودش تنهايي از عهده همه مشكلاتش برمياد؟
دوم باز هم براي خانواده ها كه بچه هاشون رو با عزت نفس بزرگ كنن. اين كه بهشون بگيد خودت مي دوني و خودت تصميم بگير كافي نيست. بچه هاتون رو بغل كنيد و هر روز تكرار كنيد كه زيبا و توانا و دوست داشتني و باارزش هستن و شايسته بهترين ها. مخصوصاً براي دخترها بايد فرصت ايجاد كرد كه قبل از ازدواج تحصيل كنن و كار كنن و مستقل بشن كه به توانايي هاي خودشون باور پيدا كنن. و در آخر براي دخترهاي عزيزمون. باور كنيد كسي به شما براي نشستن و تحمل كردن و نقش قرباني بازي كردن جايزه نميده. جايزه زندگي به كسي ميرسه كه بجنگه و با تمام امكاناتي كه داره براي تغيير شرايطش اقدام كنه. اين مينا خانم عزيزمون اگر به خودش جرأت ميداد، از خونه بيرون مي اومد و فقط زنگ همسايه بغلي رو ميزد سرنوشتش ١٨٠ درجه با اين متفاوت ميشد. اون چيزي كه دست و پاي ما رو مي بنده و باعث ميشه با ليوان پر از آب بالاس سرمون از تشنگي بميريم، قل و زنجيز باورهايي هست كه به دست و پامون پيچيده و ما رو فلج كرده. باورهامون رو مرتب چك كنيم و اونهايي رو كه با زندگي امروز نمي خونن دور بريزيم
آفرین به شما هموطن گرامی.
بهترین کامنتی که دیدم و آرامش گرفتم 👍✌️🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@@shahnazranjbar7798 ممنونم عزيزم.
دقققیقا همینه. اغلب ما زنها خودباوری نداریم و میزاریم راحت بهمون ظلم بشه.
به قول نرگس خانوم فرصت کمی داریم در زندگی بهتره همیشه مراقب رفتارمون باشیم
به نظر من همه چیز تو زندگی یه انتخابه و مینا خانم هم انتخاب کردن تو این زندگی قربانی باشن چون متاسفانه عشق به خود و عزت نفس ندارن😞
و بخاطر ترسهایی که دارن مثل ترس از حرف مردم و… به همچین زندگی تن دادند.
برای عوض شدن هیچ وقت دیر نیست چون زندگی کلا یه تجربه هست و هدف اینه که انسان خود واقعیش رو پیدا کنه و بتونه به خودش و محیط اطرافش عشق بورزه(عشق واقعی بدون قید و شرط).💞
میناخانم خدا ادم صالح وسالم نصیب کند از این افراد بی معرفت تا بخواهی هست خدا بشما سلامتی کامل ودلشاد بده
سلام،خیلی غم انگیز بود.روح پدر و مادرتون شاد.خودم چون در غربت هستم خیلی خوب شمارو درک میکنم با تمام وجود.به نظر من وقتی ازدواج میکنی و می بینی عزت و احترام نداری پیش شوهرت و خانواده اش نباید بمانی باید جدا بشی.وقتی می بینی خوشبخت نیستی نباید بچه دار بشی بچه هم بسوزه به پات.باید کمر همت ببندی و جدا بشی و زبانت را تقویت کنی تنها و مستقل و با عزت زندگی کنی بهتر از اینست که در زندگی اینقدر زجر بکشی .هر رفتاری که دیگران با ما دارن خودمان خواستیم.نباید در مقابل ظلمی که به ما میشه صبر کرد این درست نیست.باید برای رسیدن به حق وحقمون تلاش کنیم و نگذاریم که دیگران از ما سواستفاده کنن.
خانم ها منم سرنوشت خیلی بد و جهنم شد . به احساس خودم خودکشی بود این ازدواج.
به منم یاد بدین چطور حق و حقوقم رو بگیرم.
@@minabagherzadeh4766 من زمانی که خانه شوهرم را ترک کردم فقط خواندن و نوشتن زبان بلد بودم هیچی بلد نبودم.و جز لباس هیچی از خانه اش برنداشتم.لباسهای زیادی از ایران بردم نتونستم بردارم.و از صفر شروع کردم و هیچی از شوهرم جز طلاق نخواستم از خیر همه چیز خودش گذشتم و جانم را آزاد کردم.من مددکار داشتم کمکم کرد و کمر همت را بستم و خیلی تلاش کردم تا خانه ای برای خودم بگیرم و حقوقی داشته باشم و برم کلاس زبان تمام تلاش خودم را کردم و الان یکسال و چهارماه است تنها زندکی میکنم.روژ 19سپتامبر روز تولدم بهم یک خانه اجاره ای دادن.و کمر همت بستم و وسایل خریدم برای خانه با کمک مددکارم.ذر اینجا باید دو طلاق بگیری یک طلاقش را وکیل برام گرفت طلاق ایرانی مونده نمیدونم وکیل کمکم می کنه یا نه.تنها هستم الان اما روح و جسمم در آرامش است.همسر ظالمم و پسرحسودش و همسایه کنار خانه ما و زن اولش همه باهم بودن و من تنها.چون زبانم ضعیف بود خیلی شکنجه ام کرد شوهرم .فامیلش در زندگی ما دخالت میکرد.دو روانشناس گقتن شوهرت بیماری پارانویا دارد جدا بشه و خودت را نجات بده دولت ازت حمایت می کنه.کمرهمت را بستم و جدا شدم.زماتی کع شوهرم را در غربت ترک کردم اونقدر برام سخت بود همه چیز احساس میکردم که میخوان منو دار بزنن و صندلی زیر پام خالی شد.از تاریکی تنهایی و حشرات و غربت می ترسیدم.اما رفتم توی شکم ترس هام و خداروشکر موفق شدم.الان چند ماهی است مدرسه هم میرم.خداروشکر الان از تنهایی و تاریکی و غربت دیگه نمیترسم.
آفرین عزیزم
@@taranehemsaki905 ممنونم عزیزم.از زمانی که مستقل شدم حس میکنم روح و جسمم از قفس آمدن بیرون و آزاد شدم.
سلام نرگس خانم خوبید تشکر از داستان زیباتون و تشکر از مینا خانم که داستان فرستادید زحمت کشیدید تجربه کسب کردیم . 🙏🙏🌹🌹
خیلی ناراحت شد م از داستان زندگی مینا خانم ایشالا خدا کمکشون کنه . ایشالا مشکلاتشو ن حل بشه خدارحمت کنه پدر مادرمینا خانم روحشان شاد میناخانم ایشالا موفقیت های دخترای گلتون ببینید .
مینا خانم این تهدید هارو تحمل نکن خیلی
با سلام به شما و مینا خانم
من به عنوان کسی که بیست سال پیش با دوتا فرزند تتها به سوئد اومدم بسیار متعجبم که چطور مینا خانوم تن به این زندگی پر ذلت داده در صورتیکه در اروپا حقوق زیادی برای زنان مخصوصا زنان سرپرست خانوار قائل هستند و رسیدگی های خیلی زیادی انجام میشه که زمانی که ایشون داره ازش صحبت میکنه خیلی وضعیت از الان بهتر بوده ، توی سرم نمیره پذیرش اینهمه تحقیر و توهین اونهم تو اروپا!!!! من شرایط ایرانم مثل ایشون بود به توان ده ولی اینجا ایران نیست من براشون به عنوان یک زن واقعا متاثرم که اونقدر اعتماد به نفس نداشتن که توی اروپا خودشون را به چنین زندگی محکوم کردن، مینا خانوم شما هر کشور اروپایی باشید با داشتن دو فرزند کسی نمیتونست شما رو از اینجا بیرون کنه و این یک قانون شدیدا مهم و معتبر هست،و متعجبم که شما با داشتن دو فرزند و زندگی در اینجا به کمترین قوانین اون کشور واقف نبودید من سراسر این زندگینامه حرص خوردم و آرزو میکردم که شما را میشناختم و به عنوان یک دوست بهتون مشورت میدادم ، هنوز هم دیر نیست میتونید این پیله پوسیده رو پاره کنید و به دختراتون درس پروانه شدن بیاموزید. 🌹
فقط با شنیدن این سرگذشت میتونم بگم که مینا جان خودش این انتخاب رو کرد و کسی که در خانواده اینقد مستقل بوده چطور در زندگی شخصی خودش اینقد ضعیف و نحیف برخورد کرده چطور در این سالها که در خارج زندگی کرد متوجه حق و حقوق انسانی خودش نشد واینقد به خودش اجحاف کرد حداقل میتونست بعد از چند سال که اقامت درست شد میتونستید زندگی مستقل خودتون رو بسازید
عزیزم مینا خانم چقدر اولا صبر بودن ولی باید بعد ای مدت که میدیدن اینقدر تحقیر میشن طلاق میگرفتن هر کی هر چی میخواد بگه مردم ما همیشه حرف برای گفتن دارن واقعا براشون ناراحت شدم 😔😔
نرگس جان مهربان خیلی داستان دردناکی بود برای مینا جان سلامتی و آرامش آرزو میکنم و منتظر داستان بعدی شما هستم که با صدای آرامبخش و زیبا و دلنشین شما گوش کنم❤❤💋💋😌😌😌👍👍👍
لطف دارید گلم سلامت باشید 💋💋💋
واقعا هم منکول بودی هر چه به سرش امده حقش بوده چون تو زمان ادمهای اولی نبودیم متوانست همین که اقامت اون کشور داشته طلاق میگرفت به درسش ادامه میداد حقش از اونها میکرفت چه پشت بامی مکر چه کشوری زندگی کرده هتمن کشورهای افریقای زندگی کرده
خدا قوت نرگس خانم عکس ازدواجتون که رو صفحه انتخاب کردید انتخاب قشنگی بود....ولی این خانم از اول بایستی طوری در مقابل این اشخاص ایستادگی میکرد که حساب کار دستشون میومد ....ازحقوحقوقشون تحقیق میکرد و میجنگید
متشکرم🌹
دوست عزیز امیدوارم که خداوند درغربت پناه شما وفرزندانتون باشه. شما واقعا یک زن قوی هستین. که جواب ماملایمات زندگی رو با سازش دادین واین قوی بودن کارهرکسی نیست . مطمعنا خداوند همه ی این سالهای اندوه رو با زندگی خوبی که برای دخترانتون رقم میزنه ونوه هایی که دراغوش میگیرید جبران میکنه .
من واقعا متاسفم برای کامنتهای منفی و اونایی که نوشتن تقصیر خود مینا بوده. فقط کسی که توی غربت باشه میتونه این داستان رو بفهمه و درک کنه 😢
سلام نرگس جونم مرسی از داستانای قشنگت ♥🥰♥
💋💋💋
@@roozmareginarges عشق منی 😘
ممنون نرگس جان .چقد داستان تلخی بود چقد گریه ام گرفت .مینا جون باید تو همون ۴ ماه همسرشو میشناخت و برمیگشت ایران حرف مردم تا ی مدت کوتاهه من ما ادم ها چه مرد وچه زن یک طرف سلامت بودنمون برمیگرده به عشق و محبت . از غصه خوردن ها خیلی درد ها به وجود میاد
سلام نرگس جون واقعا خیلی ناراحت شدم این زندگی رو به چه قیمتی این عزیز تحمل کرده باورم نمیشه این خانواده از روز اول این دختر رو نمی خواستن چرا تحمل کرده غرور شوهر بدجنسی مادر شوهر چی بگم خارج اگر طلاق مگرفت خیلی زندگی بهتری داشت تا با این مرد خود خواه وب ادب زندگی کردن خیلی عصبی شدم دیگه ادامه نمی دم می بوسمت افسانه انگلستان
خیلی ناراحت شدم و خیلی هم عصبانی چرا باید به خاطر حرف مردم یه عمر زندگی رو برای خودمون تلخ کنیم مردم خوشبخت باشی باز هم حرف میزنن پشت سرت باید همون سال اول طلاق میگرفتن و بر میگشتن و به خاطر زیبای هم که داشتن مطمئنا با مرد خوبی که قدر شون رو بدونن از دواج میکردن
سلام ودرررررررررررود خدمت نرگس جان عزیزم.❤❤❤❤
ممنونم عزیزم 😊
زیباتریڹ گل ها همیشه ….
مختصِ بهترینهاست
زندگیتون مثل گلها
زیبا و خوش آب و رنگ
و هر جایی کـه هستین
دعا ميڪنم
خـدا پناهتان باشد🙏🙏
سلام نرگس جون خیلی صدای قشنگی داری واقعا دلنشینه دوست داشتنی هستی از راه دور میبوسمت زهرا
وای چقدر ناراحت شدم، امیدوارم الان زندگی خوش و خرم و راحتی داشته باشن 😢
مینا جان خیلی متاسفم بابت این همه رنج و سختی که کشیدی؛ مخصوصا وقتی پدرومادرتو با هم از دست دادی دیگه های های زدم زیر گریه😭😭😭😭😭😭😭😭 اما الان هم دیر نشده ؛ قطعا میدونی که کشورهای اروپایی حامی زنان هستند؛ تو اگه وکیل بگیری و کار طلاقت رو انجام بدی همه داراییهای اون زندگی نصف میشه و حتی همسرت باید خونه رو ترک کنه… باور کن هرگز دیر نیست برای از نو ساختن
The worst time of marriage is like that, I am sorry to hear her story.
با شنیدن این داستان بسیار متاسف شدم اما گاهی وقتها باید خانمها به جای اینکه نگران صحبتهای اطرافیان باشند به فکر روح و روان خودشون باشند
ممنون از بیان شیواتون 🙏🙏💕💕
ممنون پایدار و سبز باشید ⚘⚘⚘
🙏🏻🌹
هروقت احساس کردین که شریک زندگیتون شما رو نمیخواد یک لحظه هم توی اون زندگی نمونین وهرگز به فکر انتقام و نقشه کشیدن هم نیوفتین مینا خانم اگر بعد از بدنیا آمدن بچه اول در اون کشور تقاضای طلاق میکرد هم از حق و حقوق خیلی خوبی برای خودش ودختر برخوردار میشد ومیتونست راحت روی پای خودش بایسته و اینهمه ذلت هم تحمل نمیکرد وشاید در همون چند سال اول بعد طلاق یه شخص مناسبی برای خودش پیدا میکرد و شاهد اینهمه تجربیات بد تو زندگیش نمیشد🥵
درود نرگس جان 🙏🌹
مینا جان من جای شما و شرایط فکری و .....شما نیستم و نمیتونم ایراد ازتون بگیرم اما الان ک گذشته ولی بچه دار شدن شما کلا با دیدن رفتار این خانواده بخصوص همسرتون اشتباه محض بود ، بله گذشت اما کاش کمی ترس و کنار میگذاشنید و شرایط تون رو با مراکز مخصوص در میان میگذاشنید ی با مربیان فرزندان خودتون میگفتید تا اینهمه فشار بر روی خودتون تحمل نکنید و خیلی راحت طلاق میگرفتید ...بهر حال گذشت و براتون ثانیه هایی توام با تندرستی براتون آرزومندم....روح پدر و مادر تون در آرامش و قرین آرامش 🖤🖤
مینا جان واقعا حیف تو عزیزم باید جلوی اون خانواده کوتاه نمیامدی عزیزم مطمئن باش کارمای کارش و شوهرت میبینه و پشیمون بر میگرده به صورت التماس به طرفت که ببخشیش عزیزم برگ برنده با شماست که دو تا دختر دسته گل داری که مطمئن باش پشت شما هستن عزیزم بهترینها رو برات ارزو دارم ❤❤❤
مرسی نرگس خانم لطفا کتاب باغ مارشال را هم برامون بگید ممنون 🌹
چشم گلم 🌹
نرگس جون دلم برات تنگ شده همانطور خانواده محترمتان.
لطف دارید عزیزم
سلام نرگس جون خسته نباشی .یکسوال عاقبت مادر شوهرش چیشد ؟؟
توضیحی ندادند ایشون فکر میکنم فوت کردن
درود بر شما نرگس خانم میشه لطفا از این داستانها تعریف نکنید بجز اعصاب خورد کنی چیز دیگه ای نیست ،یا اینکه شما که داستان رو به این خوبی بیان میکنید
ازدواج از ایران با خارج از ایران کلاً مهریه نمی خواد چون اگه جدا بشن که طبق قانون ایران جدا نمی شوند و در خارج هرچه دارند نصف می شود
معمولاً دختر ها هم جهازیه نمی برند اما همگی کمک می کنند تا روبراه بشن
موفق و سلامت و شاد باشید
✌️🙏🌹👍😍🌷
مرسی نرگس جان با این بیان شیواتون
صبر مینا خانم باعث تلف شدن زندگیشون شد که میتونست خیلی بهتر از این مشکلاتی که تحمل میکرد رو پیشرفت کنه
نرگس جان سلام خانم عشقم خسته نباشی یک دنیاممنون💖💋🌹
سعیده عزیزم مرسی❤
قبل از ازدواج با هرکسی از گذشتهش باید تا حدی دونست،از روابطش با خانوادهش،رفتار طرف تو موقعیتهای مختلف و... رو باید در نظر گرفت. شمایی که اندیشهی غرب داشتی باید به همون بزرگی باشید،یعنی با دیدن اون تحقیر نباید میمونذی. وقتی میدیدی باهات رفتار درستی نداشتن هنوز بچه هم آوردی. اون بچه چیکار داشت اون زندگی رو :/
چقدر این خانم حقارت نفس داشته ، آدم شک می کنه به صداقت کلامش . اینهمه توهین ، اگه خجالت هممی کشیدی برگردی به ایران، همون خارج از کشور طلاق می کرفتی ، با بچه هات خیلی خوب توی خارج از کشور زندگی میکردی .اولین داستانی بود که اینهمه بهم انرژی منفی داد ، من همیشه با این داستانها احساس آرامش بهم دست میداد. این مینا خانم رل قربانی روبازی می کنه. ای کاش حرف همسرش رو هممی شنیدیم. من اصلا از تجربه ایشون استفاده نکردم ، چون در انتهای داستان هیچ درسی نداد. چه استفاده ای باید کرد ؟! هنوز که داره با اون خانواده زندگی می کنه !
جالبه توقعاتی داشتی مینا جون از خانواده عجیب و غریب و همسر عجیب و غریبترتون
با درود بیکران حضور نرگس بانوی ایرانی
و عرض ادب و خسته نباشید .
به امید روزهای زیبا و با سپاس
سلامت باشید🌹🌹🌹
یاد خانواده شوهر سابقم شدم
خداروشکر که با تمام سختی ها ترک کردم اون زندگی جهنمی رو
واقعا از شنیدن این داستان متاثر شدم ولی من فکر نی کنم ایشون شخصیت بسیار ضعیف و بی فکری بودند که هر اتفاقی تو زندگی شون افتاده متحمل شدن به حلی تغییر پذیرا بودن
من فکر کنم شنوندگان در تمام طول داستان منتظر یه حرکت ساده ای از طرف مینا جون بودن که هیچ گاه اتفاق نیفتاد . حد اقل برادر شون که در کشور دیگری بودن می تونستن حق و حقوقشون را گوشزد کنن یا حد اقل برنی گشتن ایران
نتیجه مهم بودن حرف مردم در ایران مساوی با از دست دادن عمر انسان هست که دیگه بر نمی گرده
ممنون خسته نباشید سرنوشت غمانگیزیه
در ضمن فکر میکنم عکس عروسی خودتونو نرگس خانم گذاشتید.ممنون میشم جواب بدید❤
ای کاش اشخاصی که در مورد بقیه نظر میدن میدونستن که چقدر راحت میتونسته جای همه ما ها عوض بشه. چقدر راحت ما میتونستیم جای بدترین یا حتی بهترین آدمها باشیم. دستاوردها و اشتباهات یا خوب بودن و بد بودن ما که از شخصیتمون نشأت میگیره نتیجه جبرهای زیادی مثل جبر جغرافیایی خانوادگی اقتصادی اجتماعی فرهنگی ژنتیکی و خیلی چیزهای دیگست. انقدر مغرورِ خوب بودن یا سرکشته ی بد بودنمون نباشیم. به راحتی میتونسته جای همه ما ها عوض بشه. هیچ کدوم از انسانها حق انتخاب برای محل تولد خانواده ژنتیکی که به ارث میبرن ندارن چرا باید بخاطر چیزهایی که شانسی به ما دادن یا ندادن مغرور یا خجول باشیم یا دیگران رو سرزنش یا ستایش کنیم؟!!
خسته نباشید نرگس جان 🌺♥️🙋♀️
نرگس جون یدونه ای عاشقتـــــــــــــــــم🌺🌺🌺🌺🌺
گناه مظلوم کمتر از گناه ظالم نیست
مینا جون اکثر زنان اون دوران حتی تا ۲۰سال پیش بیشتر زندگیها همین دخالت کل اعضا و فامیل شوهر بخاطر فضای مجازی و مهاجرتها و اگاهی زنان و خانواده باز هم اوضاع خانمها بازهم بهتر شده
خودش قدر خودشو نمیدونست
من که سردرنیاوردم
الهی چقد سختی کشیدن میناجون خیلی سرگذشت غمگین وناراحت کننده ای داشتن ودارن انشالا ویازندگیشون درس شه همسرش اخلاقش عوض شه یا ک جدایشه❤❤❤❤
نرگس جون خیلی حالم بد شد
خدا بهش صبر بده.من فقط دو ساعت با شهر خودم فاصله دارم اما دارم دق میکنم.چه دل بزرگی داره این خانوم.
این دوستشون دختر عمه خانم دستشون درد نکنه با این خواستگار پیدا کردن
کاش قبل از بچه دار شدنش جدا میشد
خو نمیگرفت به مرداب....😔
مینا جان عزیز
من نمیدونم کدام کشور هستی ولی اگر اروپا هستید
شما به عنوان 1 زن حق و حقوق دارید.
1 فامیل کاملا بیمار ۱ مادر بیمار که فرزندان بیماری مثل
خودش تربیت کرده و شما به عنوان زن که به حقوق خود به عنوان 1 انسان آشنا نبود،
اجازه دادی از شما سوءاستفاده بشود.
توی کشورهای اروپایی کافی هست شما به شهرداری مراجعه کنی va کمک بخواهید اونا به شما جوره حتی اقتصادی و و... کمک میکنند.
بلائی که فامیل مریض شوهرت و شوهرت سرت آورده حق شما نبوده و شما باید برای همیشه خودت رو آزاد کنی از این اسارت.
برو درسی بخون و کار ی یاد بگیر و رو پا ی خودت وایسا تا دخترای عزیز ت ازت یاد بگیرند. هیچ وقت دیر نیست برای شروع دگر و بهتر ❤
هیچ وقت دیر نیست
یعنی واقعا این داستان ها باید به اسم داستان های باورنکردنی و شگفت انگیز معرفی بشه این خانم ها تو این داستان ها واقعا انسان های شگفت انگیز هستن که این قدر بهشون بی احترامی کنن و باهاشون بد برخورد میکنن و باز هم تو این جور زندگی ها می مونن و خودشون و مظلوم نشون میدن و همش میگن به من سخت گذشت وقتی جایی کسی و نمیخوان نباید موند چه تو مهمونی باشه چه تو یه جمع و یا چه تو یه زندگی و حماقت محض اینجور زندگی کردن ها
کاش پدر و مادر مینا جان با دخترشون میرفتن همون اول مطمئنا اگه این رفتارها رو میدیدن دست دخترشو میگرفت و اجازه نمیدادن ازدواج کنه مینا جان خیلی ناراحت شدم از داستان زندگیت میفهمم تحقیر شدن و صبر کردن و سکوت کردن چقدر دردناک
اولین داستانی هست تا نصف گوش کردم اعصابم خرد شد بعد مدتی تونستم مابقیشو گوش کنم هووووف
منم یه بار جداشدم تازه من توی یکی از شهرهای سنتی جنوب هستم شوهرمم همش میگفت آبروتو میبرم اگر خواستی طلاق بگیری ..طوری که همه بزرگای شهرمون میومدن میگفتن زودتر طلاق دخترتون رو بگیرید دامادتون اصلا حواسش نیست که داره راجب دخترتون که مادر دختر خودش میشه چیا میگه ..آخه یه دختر داشتم..خلاصه طلاق گرفتم با چه سختی دوباره ازدواج کردم الان شش ساله.. زندگی دومم خیلی خوبه دخترم باخودمه ..وگاهی خواب زندگی قبلمو میبینم صبح که میشه از این کابوس کلا بدن درد میگیرم و کوفتگی دارم..
نرگس جون کاش عکس میناوند برامون میذاشتین
اجازه نداشتم عزیزم
داستان بسیار زیبایی بود مینا خانم واقعا مظلوم بوده توی کشورهای اروپایی برای زنان خیلی اهمیت قائل هستن ایکاش از همون همسایه ایرانی که داشتن لااقل کمک می گرفتن هنوز هم دور نیست خودت برو اقدام کن برای طلاق و برگه طلاق رو بکوب توی صورت این مرد نا مرد دولت اون کشور حتما تو رو ساپرت خواهد کرد ودخترهات رو جسور بزرگ کن و اجازه نده حق وحقوق زن بودن رو ازشون بگیرن به نظر من ما زنان رو خداوند همانقدر که ظریف آفریده به همان اندازه جسارت وتوانمدی بخشیده
کاش میشد صوتی پیغام گذاشت.من خییییلی حرف دارم در باره این سرگذشت
یک زنگ میزد به پلیس میومدن میبردنش توی خانه جدید با حق و حقوق کامل بعلاوه مخارج بچه ها از پدر بچه ها
در اورپا بچه ها حقوق دارند
واین هم ظلم به زن ممنوع فکر نمی ۰حرفاش درست است
سلام نرگس خانم موفق باشید شما کمی حاشیه میرید وکلمات را تکرار میکنید به هرحال موفق وموید باشید